مناسک حج

مشخصات كتاب

سرشناسه : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368.

عنوان و نام پديدآور : مناسک حج/ مطابق با فتاوای امام خمینی؛ با حواشی محمدعلی اراکی... [و دیگران].

مشخصات نشر : قم: مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، 1374.

مشخصات ظاهری : 480ص.

شابک : 6000ریال

يادداشت : چاپ قبلی: بی جا: بی نا، 1373.

موضوع : فقه جعفری -- رساله عملیه

موضوع : حج -- رساله عملیه

موضوع : حج

شناسه افزوده : انصاری اراکی، محمدعلی، 1307 -

شناسه افزوده : مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع).

رده بندی کنگره : BP183/9/خ8م8 1374

رده بندی دیویی : 297/3422

شماره کتابشناسی ملی : م 75-8766

فهرست مطالب

عنوان ... صفحه

پيشگفتار ... الف

مقدمه ... 1

شرايط وجوب حَجة الاسلام ... 3

مسائل متفرقۀ استطاعت ... 11

نيابت در حج ... 31

مسائل متفرقۀ نيابت ... 34

حج استحبابى ... 47

اقسام عُمره ... 49

اقسام حج ... 51

صورت حج افراد و عمرۀ مفرده و بعض مسائل مربوطۀ آنها ... 51

صورت حج تمتع اجمالًا ... 53

مسائل متفرقۀ اقسام عمره و حج ... 55

مناسك حج (امام خمينى)، پيشگفتار، ص: 6

باب اول: اعمال عمرۀ تمتع ... 61

فصل اول: محل احرام عمرۀ تمتع ... 63

مسائل متفرقۀ ميقات ... 67

فصل دوم: واجبات احرام و متعلقات آنها ... 77

مسائل متفرقۀ احرام ... 85

مستحبات احرام ... 88

مكروهات احرام ... 90

فصل سوم: در آنچه بر مُحرم حرام مى شود ... 93

مسائل متفرقۀ محرمات احرام ... 116

مستحبات دخول حرم ... 125

مستحبات دخول مكۀ معظمه ... 126

آداب دخول مسجد الحرام ... 126

فصل چهارم: در طواف واجب و بعضى از احكام آن ... 131

واجبات طواف ...

132

مسائل متفرقۀ طواف ... 149

آداب و مستحبات طواف ... 183

فصل پنجم: نماز طواف ... 187

مسائل متفرقۀ نماز طواف ... 190

مستحبات نماز طواف ... 197

فصل ششم: سعى ... 199

مسائل متفرقۀ سعى ... 203

مستحبات سعى ... 210

مناسك حج (امام خمينى)، پيشگفتار، ص: 7

فصل هفتم: تقصير ... 215

مسائل متفرقۀ تقصير و احكام بين عمره و حج تمتع ... 216

تبدّل حج تمتع به افراد ... 221

مسائل متفرقۀ تبدّل ... 223

باب دوم: اعمال حج تمتع ... 227

فصل اول: احرام حج ... 229

مسائل متفرقۀ احرام حج ... 231

مستحبات احرام حج تا وقوف به عرفات ... 232

فصل دوم: وقوف به عرفات ... 235

مسائل متفرقۀ وقوف به عرفات ... 237

مستحبات وقوف به عرفات ... 239

فصل سوم: وقوف به مشعر الحرام ... 245

مسائل متفرقۀ وقوف به مشعر الحرام ... 249

مستحبات وقوف به مشعر الحرام ... 251

فصل چهارم: واجبات منىٰ ... 253

الف) رَمْى جمرۀ عقبه ... 253

مستحبات رَمْى جمرات ... 256

ب) ذبح ... 257

مسائل متفرقۀ هَدْى ... 266

مستحبات هَدْى ... 275

ج) تقصير ... 275

مناسك حج (امام خمينى)، پيشگفتار، ص: 8

مسائل متفرقه حَلْق يا تقصير در حج ... 279

مستحبات حَلْق ... 286

فصل پنجم: واجبات بعد از اعمال منىٰ ... 287

مسائل متفرقۀ اعمال بعد از منىٰ و طواف نساء ... 291

مستحبات طواف حج و نماز آن و سعى ... 297

فصل ششم: بيتوته در منىٰ ... 298

مسائل متفرقۀ بيتوته در منىٰ ... 301

فصل هفتم: رَمْى جمرات سه گانه ... 307

مسائل متفرقۀ رَمْى ... 312

مستحبات منىٰ ... 318

مستحبات ديگر مكۀ معظمه ... 319

استحباب عمره مفرده ... 321

طواف وداع ... 321

مسائل متفرقه ... 322

حكم محصور و مصدود ... 336

مسائل متفرقه محصور و مصدود 043 ...

مناسك حج (امام خمينى)، پيشگفتار، ص: 9

پيشگفتار

إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّٰاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبٰارَكاً وَ هُدىً لِلْعٰالَمِينَ. فِيهِ آيٰاتٌ بَيِّنٰاتٌ مَقٰامُ إِبْرٰاهِيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كٰانَ آمِناً.

كعبه، خانۀ ناس و مكّه، حرم امن الهى و مهبط فرشتگان و محل نزول جبرائيل امين است. در اين سرزمين مقدس بود كه يتيمى از نوادگان خليل اللّٰه رسالت ابلاغ آئين جهانى و جاويد اسلام را بر عهده گرفت.

فرمانِ قُمْ فَأَنْذِرْ يافت. بتها را شكست و همراه با محرومان و پابرهنگان، اين مظلومان هميشۀ تاريخ، به قيام برخاست. شعارش:

قُولُوا لا الٰهَ الا اللّٰه تُفلِحُوا

بود و تمام عمر براى رستگارى امتش مبارزه كرد. ثمرۀ قيام، هجرت و جهاد بى وقفۀ آن حضرت، در تحكيم و گسترش دين خدا ظاهر گشت.

پيامبر اكرم- صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم- نماز، زكات، جهاد و ديگر مناسك آئين خداپرستى و از آن جمله «حج ابراهيمى» را احيا كرد و بدين ترتيب حج، تجليگاه عظمت و اقتدار پيروان دين حنيف و مظهر وحدت و اخوّت اسلامى و كانون يكتاخواهى و مركز فرياد برائت امّت از شرك و بت پرستى شد.

مناسك حج (امام خمينى)، پيشگفتار، ص: 10

حج و مناسك شگفت انگيزش جلوه اى بارز از اعتلاى دين حق و نمايشگر تماميت اسلام ناب محمدى (ص) است.

ولى افسوس كه تبليغات انحرافى وعّاظ السلاطين و سياست زدايى آخوندهاى دربارى موجب گرديد تا روح حقيقىِ حج به فراموشى سپرده شود

و از ابعاد فراوان سياسى و اجتماعى و عبادى حج تنها بُعد عبادى- آن هم خالى از روح واقعى پرستش- ترويج و تبليغ گردد.

پيدايش و پيروزى انقلاب اسلامى در ايران كه اساساً براى تجديد مجد و عظمت امّت و بازگشت به هويت خويش و احياى انديشه هاى ناب اسلامى به منصّه ظهور رسيده بود، سبب شد تا شعائر الهى دوباره در سطح حيات جوامع اسلامى مطرح و زنده شوند. باب مبارزه و جهاد في سبيل اللّٰه گشوده شد، مسجدها سنگر خودسازى و مبارزه، و محلى براى تجهيز سپاه اسلام شدند، نمازهاى جمعه به عنوان نمايش وحدت و حضور آگاهانۀ مردم در صحنه هاى دفاع از اسلام اقامه گرديدند و حج آن گونه كه ابراهيم خليل الرحمن (ع) بنيادش نهاد و پيامبر عظيم الشأن اسلام (ص) اعتلايش بخشيد، پس از قرنها غربت دوباره كانونى براى تجمع پيروان دين حنيف و مناديان توحيد و مركز فرياد برائت از تمامى مظاهر شرك و استكبار گرديد.

و اين همه مديون مجاهدات طاقت فرسا، بيدارگريهاى مستمر و راهبريهاى مردمى از تبار صالحان زمين در عصر حاضر بود. آرى خمينى بزرگ، معمار تجديد حيات اسلام واقعى و منادى وحدت امت اسلامى، در طول حيات خويش همواره كوشيد تا پيرايه ها و زنگارهايى كه بر اثر تلاش مشترك دشمنان دين و متحجرين و دين به دنيافروشان بر جوهر

مناسك حج (امام خمينى)، پيشگفتار، ص: 11

مفاهيم و مناسك اسلامى نشسته بود، بزدايد و اسلام ناب و پاك را آن گونه كه پيامبر اكرم (ص) ترسيم كرده بود به نسل تشنۀ عدالت و حقيقت عرضه دارد.

بدون ترديد يكى از بااهميت ترين دستاوردهاى نهضت امام خمينى (س) احياى حجّ ابراهيمى

است.

البته در جبهه مقابل نيز دشمن از پاى ننشست و تمامى ابزار و امكانات خويش را تحت لواى اسلام امريكايى بسيج نمود تا از ابلاغ پيام حركت زا و حيات آفرين امام خمينى جلوگيرى كند.

اينك در آستانه برگزارى مراسم حج، اين كنگره بزرگ جهانى اسلام، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى (س) در راستاى انتشار ميراث فرهنگى آن حضرت، اقدام به تجديد چاپ مناسك حج كه مطابق با فتاوى رهبر كبير انقلاب اسلامى است مى نمايد. ويژگيهاى مناسك حاضر ذيلًا مورد اشاره قرار مى گيرد:

1. مسائلى از بخش حج تحرير الوسيله ترجمه و در متن آن افزوده شده است.

2. حدود 550 مسألۀ جديد كه در اثناى حج و در طى سالهاى گذشته مورد نياز حجاج محترم قرار گرفته و از حوزۀ استفتاء مستقر در بعثۀ حضرت امام- مدّ ظله العالى- سؤال شده، همراه با پاسخ آنها به اين مناسك اضافه شده است و براى آنكه پيدا كردن و دسترسى به هر يك از مسائل مذكور و همچنين مسائل متفرقه اى كه قبلًا در مناسك بوده آسانتر شود، بر حسب تناسب، تفكيك و تحت عنوان مسائل متفرقه در ذيل هر يك از ابواب و فصول مربوطه گنجانده شده است.

مناسك حج (امام خمينى)، پيشگفتار، ص: 12

لازم به تذكر است كه حدود يكصد مورد از اين سؤال و جوابها در چاپ قبلى يكجا در پايان كتاب چاپ شده بود كه اكنون در ضمن همين مسائل قرار گرفته است.

3. پاره اى از فصول و بخشهاى اين مناسك با ترتيبى جديد تنظيم شده و برخى از مسائل غير ضرورى حذف و بعضى از تعبيرات و الفاظ با حفظ محتوا و مفهوم، تغيير يافته است.

اين

مناسك بعد از آنكه با ويژگيهاى فوق الذكر زير نظر و به وسيله آيت الله قديرى و همكارى آيت الله خاتم يزدى از اعضاى حوزۀ استفتاء حضرت امام آماده گرديد، در زمان حيات آن حضرت به عرض و نظر مباركشان رسيد و معظمٌ له پس از ملاحظه و تأييد، اجازه فرمودند به چاپ آن اقدام و در اختيار امت اسلام قرار گيرد.

از خداوند متعال توفيق حجاج محترم را در انجام هر چه بهتر مناسك عبادى و سياسى حج و تحقق بخشيدن به اهداف والاى اين فريضۀ بزرگ الهى خواستاريم ....

مؤسسۀ تنظيم و نشر آثار امام خمينى (س)

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 1

مقدمه

بدان كه بر هر مكلّف كه جامع شرايط باشد وجوب حج به دليل قرآن و احاديث وارده از نبى اكرم و ائمه معصومين عليهم السلام ثابت است. حج يكى از اركان دين است و از ضروريات آن به شمار مى رود. ترك حج با اقرار به وجوب، يكى از گناهان كبيره و با انكار، موجب كفر است. خداوند متعال در قرآن مجيد فرمود:

وَ لِلّٰهِ عَلَى النّٰاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطٰاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللّٰهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعٰالَمِينَ.

شيخ كلينى- قده- به طريق معتبر از حضرت صادق عليه السلام روايت نموده كه هر كس از دنيا رود و حَجة الاسلام را به جا نياورد، بدون اينكه او را حاجتى ضرورى باشد يا آنكه به جهت بيمار شدن از آن بازماند يا آنكه پادشاهى از رفتن آن جلوگيرى نمايد، چنين كس در حال مردن به يهوديت يا نصرانيت از دنيا خواهد رفت. اين آيه و اين روايت در اهميت حج و وجوب آن

كافى است و روايات بسيارى در اين دو قسمت وارد شده كه اين مختصر، گنجايش ذكر آنها را ندارد و چون كه مستحبات حج، بيش از آن است كه در اين رساله بيان شود، لذا به بيان مقدارى از آنها اكتفا كرده و

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 2

بقيه را به كتب مفصله وامى گذاريم كه به جا آوردن آنها به اميد ثواب اشكالى ندارد؛ و نظر به اينكه اين مناسك براى فارسى زبانان مى باشد و تكليف آنها عمره و حج تمتع است، اكتفا به بيان احكام آنها شد و قبل از شروع در مناسك كه مشتمل است بر دو باب و چند فصل و مسائلى چند، بعض مسائل و شرايط وجوب حَجة الاسلام و بعض مسائل نيابت و وصيت به حج و چند مسألۀ ديگر بيان مى شود.

مسألۀ 1- حَجة الاسلام كه حج واجب بر شخص مستطيع است بيش از يك مرتبه در تمام عمر واجب نيست.

مسألۀ 2- وجوب حج، بر شخص مستطيع فورى است؛ يعنى واجب است در سال اول استطاعت به جا آورد و تأخير آن جايز نيست و در صورت تأخير واجب است در سال بعد انجام دهد و همچنين ...

مسألۀ 3- اگر درك حج، بعد از حصول استطاعت، متوقف بر مقدماتى مثل سفر و تهيۀ اسباب آن باشد، تحصيل آن واجب است، به طورى كه در همان سال به حج برسد و در صورتى كه شخص كوتاهى كند و به حج در آن سال نرسد حج بر او مستقر مى شود كه بايد در هر صورت بعداً به حج برود، هر چند استطاعت از بين برود.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 3

شرايط وجوب حَجة الاسلام

اشاره

با چند شرط، حج واجب مى شود و بدون وجود تمامى آنها حج واجب نيست.

1 و 2. بلوغ و عقل

پس بر كودك و ديوانه حج واجب نيست.

مسألۀ 1- اگر غير بالغ حج به جا آورد صحيح است، هر چند از حَجة الاسلام كفايت نمى كند.

مسألۀ 2- اگر كودك مميز براى حج مُحرم شود و در وقت درك مشعر الحرام بالغ باشد كفايت از حَجة الاسلام مى كند و همچنين اگر مجنون قبل از درك مشعر عاقل شود.

مسألۀ 3- كسى كه گمان مى كرد بالغ نشده و قصد حج استحبابى كرد و بعد معلوم شد بالغ بوده، حج او كفايت از حَجة الاسلام نمى كند مگر در صورتى كه قصد وظيفۀ فعليه را نموده و آن را بر حج ندبى اشتباهاً تطبيق كرده باشد.

مسألۀ 4- از براى بچۀ مميّز مستحب است حج رفتن، و صحيح است حج او اگر چه ولىّ او اذن ندهد، لكن بعد از بالغ شدن اگر استطاعت داشت بايد حج برود و حج زمان كودكى كافى نيست.

مسألۀ 5- مستحب است ولىّ طفل غير مميّز مُحرم كند او را و لباس

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 4

احرام به او بپوشاند، و نيت كند كه اين طفل را مُحرم مى كنم براى حج يا اين طفل را معتمر مى كنم به عمرۀ تمتع، و اگر مى شود، تلبيه را تلقين كند به او، و الّا خودش به عوض او بگويد.

مسألۀ 6- بعيد نيست كه ولىّ در اين امر كسى باشد كه كفيل بچه و نگهدار او است، اگر چه ولىّ شرعى نباشد.

مسألۀ 7- بعد از آنكه طفل مُحرم شد يا او را مُحرم كردند بايد ولىّ، او را از مُحرّمات احرام بازدارد، و اگر مميّز

نيست، خود ولىّ حفظ كند او را از محرمات.

مسألۀ 8- بعد از اينكه طفل مُحرم شد اگر محرمات احرام را به جا آورد يا ولىّ، او را از آنها بازنداشت، كفاره بر ولىّ طفل است نه بر مال طفل، بنا بر اقوى در صيد و بنا بر احتياط واجب در غير آن نيز.

مسألۀ 9- گوسفند قربانى براى حج بر عهدۀ ولىّ طفل است.

مسألۀ 10- تمام اعمال حج و عمره را بايد ولىّ، طفل را وادار كند كه به جا آورد و اگر نمى تواند، ولىّ او به نيابت طفل به جا آورد.

مسألۀ 11- اگر طفل نابالغ قبل از اينكه در ميقات مُحرم شود، بالغ شد، حج او حَجة الاسلام است، اگر از همان جا كه مُحرم مى شود مستطيع باشد.

3. حريّت.

[4. استطاعت]

اشاره

4. استطاعت از جهت مال و صحت بدن و توانايى و بازبودن راه و آزادى آن و وسعت وقت و كفايت آن.

مسألۀ 1- استطاعت از جهت مال يعنى داشتن زاد و راحله كه توشه راه و مَركب سوارى است، و چنانچه عين آنها را ندارد كافى است چيزى

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 5

مثل پول يا متاع ديگر داشته باشد كه ممكن است آن را صرف در تهيه آنها نمايد و شرط است كه مخارج برگشتن را نيز داشته باشد؛ و امور ديگرى در استطاعت معتبر است كه در مسائل آينده بيان مى شود.

مسألۀ 2- شرط است در وجوب حج، علاوه بر مصارف رفتن و برگشتن اين كه ضروريات زندگى و آنچه را در معيشت به آن نياز دارد، داشته باشد، مثل خانه مسكونى و اثاث خانه و وسيله سوارى و غير آن در حدّى كه مناسب

با شأن او باشد و چنانچه عين آنها را ندارد، پول يا چيزى كه بتواند آنها را تهيه كند داشته باشد.

مسألۀ 3- اگر ضروريات زندگى يا پول آنها را در حج صرف كند از حَجة الاسلام كفايت نمى كند.

مسألۀ 4- كسى كه نياز به ازدواج دارد و براى آن پول لازم دارد، در صورتى مستطيع مى شود كه علاوه بر مخارج حج مصارف ازدواج را هم داشته باشد.

مسألۀ 5- كسى كه از ديگرى طلب دارد، و بقيۀ شرايط استطاعت را نيز دارا است، اگر وقت طلب او رسيده يا حالّ است و مى تواند بدون واقع شدن در حَرَج و مشقت، آن را بگيرد، واجب است مطالبه كند و بگيرد و به حج برود، مگر مديون نتواند بپردازد كه در اين صورت مطالبه جايز نيست و استطاعت حاصل نمى شود؛ و همچنين اگر وقت طلب او نرسيده و مديون بخواهد بپردازد، لازم است طلبكار آن را بگيرد و مستطيع مى شود، ولى اگر مديون نمى خواهد بپردازد مطالبه واجب نيست، هر چند با مطالبه حاضر به پرداخت شود.

مسألۀ 6- اگر غير مستطيع مصارف حج را قرض كند مستطيع

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 6

نمى شود، هر چند بتواند بعداً به سهولت قرض را ادا كند و اگر با آن حج به جا آورد از حَجة الاسلام كفايت نمى كند.

مسألۀ 7- كسى كه مخارج حج را دارد و بدهى نيز دارد، چنانچه بدهى او مدت دار باشد و مطمئن است كه در وقت اداى بدهى، تمكن از اداى آن را دارد، واجب است به حج برود و همچنين در صورتى كه وقت اداى بدهى رسيده، لكن طلبكار راضى به تأخير اداى باشد و بدهكار

مطمئن است كه در وقت مطالبه مى تواند بدهى را اداى نمايد و در غير اين دو صورت حج واجب نيست.

مسألۀ 8- كسى كه خمس يا زكات بدهكار است در صورتى مستطيع مى شود كه علاوه بر آنها مخارج حج را داشته باشد.

مسألۀ 9- كسى كه از جهت مالى مستطيع است و از جهت صحت بدن يا باز بودن راه مستطيع نيست، مى تواند در مال تصرف كند و خود را از استطاعت مالى هم خارج كند، ولى اگر از آن جهات هم استطاعت دارد و فقط وسايل رفتن را تهيه نكرده يا وقت حج نرسيده، نمى تواند خود را از استطاعت خارج كند و اگر كرد، حج بر او مستقر مى شود و بايد به هر نحو است به حج برود.

مسألۀ 10- اگر در سالى كه استطاعت مالى دارد از جهت صحت بدن يا باز بودن راه استطاعت ندارد و در سالهاى ديگر از آن جهات استطاعت پيدا مى كند، مى تواند در مال تصرف كند و خود را از استطاعت خارج نمايد.

مسألۀ 11- كسى كه استطاعت حج دارد بايد خرجهاى مقدماتى را از قبيل خرج تذكره و ويزا و وديعه و آنچه مربوط به حج است بدهد، و اين

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 7

خرجها موجب سقوط حج نمى شود، ولى اگر استطاعت اين نحو مخارج را نداشته باشد مستطيع نيست.

مسألۀ 12- اگر اجرت ماشين يا هواپيما زياد باشد يا زيادتر از حد معمولى باشد و همين طور قيمت اجناس در سال استطاعت زياد باشد يا زيادتر از حد متعارف باشد بايد حج برود، و جايز نيست تأخير از سال استطاعت مگر آنكه به قدرى زياد باشد كه موجب حرج

و مشقت در زندگانى شود.

مسألۀ 13- شخص مستطيع اگر پول ندارد، لكن ملك دارد، بايد بفروشد و به حج برود، اگر چه به واسطۀ مشترى نداشتن به كمتر از قيمت معمولى بفروشد، مگر آنكه فروش به اين نحو موجب حرج و مشقت براى او شود.

مسألۀ 14- كسانى كه كتب زياد دارند و محل احتياج آنها نيست و اگر زايد را بفروشند به قدر مئونه حج مى شود و ساير شرايط را نيز دارا باشند واجب است به حج بروند؛ بلكه اگر از كتب موقوفه رفع احتياج مى شود و كتاب ملكى به قدر حج هست، واجب است حج بروند، به شرط آنكه كتابهاى موقوفه در معرض زوال نباشد.

مسألۀ 15- اگر شك كند كه مالى كه دارد به اندازۀ استطاعت هست يا نه، احتياط واجب آن است كه تحقيق كند، و فرقى نيست در وجوب تحقيق ميان آنكه مقدار مال خود يا مقدار مخارج حج را نداند.

مسألۀ 16- اگر نذر كند كه در روز عرفه كربلاى معلّى يا يكى از مشاهد ديگر را زيارت كند نذرش صحيح است، لكن اگر مستطيع بوده يا در اين سال مستطيع شد بايد حج برود، و نذر مانع از حج نمى شود، و اگر

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 8

نرفت حج بر او مستقر مى شود، و بايد به نذر عمل كند، و اگر حج رفت تخلف نذر موجب كفاره نمى شود؛ ولى اگر حج نرفت و به نذر هم عمل نكرد كفارۀ نذر را بايد بدهد.

مسألۀ 17- اگر رفتن حج موجب ترك واجب يا فعل حرامى مى شود، بايد ملاحظۀ اهميت حج يا حرام و واجب را كرد، اگر حج اهميتش بيشتر است بايد

برود، و الّا نبايد برود، لكن اگر رفت و حرامى به جا آورد يا واجبى را ترك كرد معصيت كار است؛ ولى حج او صحيح است.

مسألۀ 18- اگر با اعتقاد به اينكه مستطيع نيست، قصد حج استحبابى كند و بعد معلوم شود كه مستطيع بوده، كفايت از حَجة الاسلام نمى كند مگر در صورتى كه قصد وظيفۀ فعليه نموده باشد و اشتباهاً آن را بر حج استحبابى تطبيق كرده باشد.

مسألۀ 19- اگر شخص، زاد و راحله ندارد ولى به او گفته شد كه حج به جا آور و نفقۀ تو و عائله ات بر عهدۀ من، با اطمينان به وفا و عدم رجوع باذِل، حج واجب مى شود و اين حج را بذلى مى گويند و در آن رجوع به كفايت كه از شرايط وجوب است شرط نيست، بلى اگر قبول بذل و رفتن به حج موجب اخلال در امور زندگى او شود واجب نيست.

مسألۀ 20- اگر مالى كه براى حج كفايت مى كند را به او ببخشند براى اينكه حج به جا آورد بايد قبول كند و حج به جا آورد و همچنين اگر واهب بگويد مخيّرى بين اينكه حج بجاآورى يا نه، ولى اسم حج را نياورد و فقط مال را به او ببخشد، قبول واجب نيست.

مسألۀ 21- باذِل مى تواند از بذلش برگردد ولى اگر در بين راه باشد

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 9

بايد نفقه برگشتن او را بدهد و اگر بعد از احرام رجوع كند بايد نفقۀ اتمام حج را نيز بپردازد.

مسألۀ 22- پول قربانى در حج بذلى بر عهدۀ باذل است ولى كفارات بر عهدۀ او نيست و اگر پول قربانى را بذل نكند حج

واجب نمى شود مگر در صورت وجود شرايط ديگر استطاعت.

مسألۀ 23- كسى كه در راه حج براى خدمت اجير شود به اجرتى كه با آن مستطيع مى شود حج بر او واجب مى شود، هر چند اجاره بر او واجب نبوده است؛ ولى بعد از آن مستطيع مى شود و بايد حج به جا آورد.

مسألۀ 24- كسى كه براى نيابت از ديگرى اجير شد و با اجرت آن مستطيع گشت در صورتى كه استيجار براى سال اول باشد بايد حج نيابى را مقدم بدارد، و چنانچه استطاعت او تا سال بعد باقى بماند براى خودش در سال بعد حج به جا آورد.

مسألۀ 25- شرط است در استطاعت كه مخارج عائله اش را تا برگشت از حج داشته باشد هر چند عائله واجب النفقه او نباشند.

مسألۀ 26- شرط است در استطاعت رجوع به كفايت؛ يعنى بعد از برگشت از حج، تجارت يا زراعت يا صنعت يا منفعت ملك مثل باغ و دكان داشته باشد، به طورى كه براى زندگانى به شدت و حرج نيفتد و اگر قدرت بر كسب لايق به حالش هم داشته باشد كافى است؛ و اگر بعد از مراجعت نياز به مثل زكات و خمس و ساير وجوه شرعيه داشته باشد كفايت نمى كند، بنا بر اين بر طلاب و اهل علمى كه در بازگشت از حج نياز به شهريه حوزه هاى علميه دارند، حج واجب نيست.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 10

مسألۀ 27- شرط است در وجوب حج، استطاعت بدنى و استطاعت از جهت باز بودن راه و استطاعت زمانى؛ پس بر مريضى كه قدرت رفتن به حج ندارد يا بر او حرج و مشقت زياد دارد، واجب نيست

و بر كسى كه راه براى او باز نيست يا وقت تنگ است به طورى كه نمى تواند به حج برسد نيز واجب نيست.

مسألۀ 28- اگر با وجود شرايط استطاعت حج را ترك كرد، حج بر او مستقر مى شود و بايد بعداً به هر نحو مى تواند به حج برود.

مسألۀ 29- مستطيع بايد خودش به حج برود و حج ديگرى از طرف او كفايت نمى كند مگر در مورد مريض يا پير به شرحى كه بعداً بيان مى شود.

مسألۀ 30- كسى كه خودش مستطيع است نمى تواند از طرف ديگرى براى حج نايب شود يا حج استحبابى به جا آورد و اگر حج نيابى يا استحبابى به جا آورد، باطل است.

مسألۀ 31- كسى كه حج بر او مستقر شد و به جا نياورد تا فوت شد، بايد از تركۀ او براى او حج بدهند و حج ميقاتى كفايت مى كند و تا حج او را ندهند ورثه نمى توانند در تركه تصرف نمايند و لازم است در همان سال فوت، حج را ادا نمايند و تأخير از آن جايز نيست و چنانچه در آن سال استيجار ممكن نباشد مگر از بلد، لازم است از بلد اجير بگيرند و از اصل تركه خارج مى شود، و همچنين اگر در آن سال از ميقات نتوانند اجير بگيرند مگر به زيادتر از اجرت متعارف، لازم است اجير بگيرند و تأخير نيندازند، و اگر وصى يا وارث اهمال كنند و تأخير بيندازند و تركه از بين برود، ضامنند؛ بلى اگر ميت تركه نداشته باشد، بر وارث، حج او واجب

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 11

نمى شود.

مسائل متفرقۀ استطاعت

مسألۀ 1- اگر زنى شوهرش از دنيا برود و در حيات

شوهرش استطاعت مالى نداشته باشد و بعد از مردن او، از ارث شوهر، استطاعت مالى پيدا كند ولى از جهت مرض نتواند به حج برود، در صورتى كه مرض او به نحوى است كه قدرت بر رفتن به حج ندارد، مستطيع نشده و حج بر او واجب نيست، و همچنين اگر بعد از مردن شوهر، شغل يا زراعت يا صنعتى كه بتواند بعد از برگشتن از حج، زندگى خود را اداره كند نداشته باشد مستطيع نمى شود، هر چند ارثى كه برده براى رفتن به حج و برگشتن كافى باشد.

مسألۀ 2- زنى كه مهريه اش وافى براى مخارج حج هست و آن را از شوهر خود طلبكار است، اگر شوهرش تمكن از اداى آن را ندارد، زن حق مطالبه ندارد و مستطيع نيست و اگر تمكن دارد و مطالبۀ آن براى زن مفسده اى ندارد با فرض اينكه شوهر نفقه و مخارج زندگى زن را مى دهد لازم است زن مهريه را مطالبه كند و به حج برود و چنانچه براى او مفسده دارد، مثل اينكه ممكن است مطالبه به نزاع و طلاق منجر شود، كه براى زن مفسده دارد، مستطيع نشده است.

مسألۀ 3- با وجوه شرعيه مثل سهم امام و سهم سادات، شخص مستطيع نمى شود، و اگر به مكه برود كفايت از حَجة الاسلام نمى كند.

مسألۀ 4- اگر كسى منزل گرانقيمتى دارد و در صورتى كه آن را بفروشد و منزل ارزانتر بخرد و با تفاوت قيمت آن بتواند به حج برود، چنانچه منزلى كه دارد زايد بر شئون او نباشد، لازم نيست آن را بفروشد و

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 12

با اين فرض مستطيع نيست؛ و

اگر زايد بر شئون او باشد با وجود ساير شرايط، مستطيع است.

مسألۀ 5- كسى كه از راه كسب يا غير كسب مخارج رفتن و برگشتن حج را دارد و بعد از برگشتن از حج، مقدارى از مئونه زندگى خود را از درآمد كسب مثل منبر، و بقيه را از شهريه اى كه از وجوه شرعيه است تأمين مى كند، اگر در راه اداره زندگى بعد از مراجعت از حج نياز به شهريه داشته باشد، مستطيع نيست.

مسألۀ 6- اگر كسى زمين يا چيز ديگرى را بفروشد كه منزل مسكونى تهيه كند، در صورت نياز به منزل مسكونى مستطيع نمى شود؛ هر چند پولى كه به دست آورده براى مخارج حج كافى باشد.

مسألۀ 7- اگر شخصى از سالهاى قبل مستطيع بوده و فعلًا مسافرت با هواپيما به جهت كسالت براى او مقدور نباشد و غير از هواپيما وسيلۀ ديگرى براى او فراهم نباشد، نمى تواند نايب بگيرد و بايد در وقت تمكن به حج برود؛ و اگر متمكن نشد تا فوت شد بايد از تركه او براى حج بدهند؛ و اگر از سالهاى قبل استطاعت نداشته، در فرض مزبور مستطيع نشده است.

مسألۀ 8- هرگاه زنى با كسب، مى تواند مخارج خويش را متكفل شود و مخارج حجش را نيز دارد و در صورت رفتن او به حج، شوهرش براى مخارج به زحمت مى افتد، اگر به زحمت افتادن شوهر، موجب حرج براى زن نباشد، مستطيع است و بايد به حج برود و به زحمت افتادن شوهر، مانع استطاعت زن نمى شود.

مسألۀ 9- كسى كه در محل خودش مستطيع نيست واجب نيست به

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 13

حج برود، هر چند استطاعت حج

ميقاتى را داشته باشد؛ ولى اگر رفت و وقتى به ميقات رسيد استطاعت حج از آنجا را با همه شرايط ديگر داشت، مستطيع مى شود و كفايت از حَجة الاسلام مى كند.

مسألۀ 10- كسى كه بعد از استطاعت مالى بدون تأخير، سعى در رفتن به حج داشته و در قرعه كشى شركت نموده و از جهت اينكه قرعه به نامش اصابت نكرده، نتوانسته به حج برود، مستطيع نشده و حج بر او واجب نيست؛ ولى اگر مسامحه كرد و تأخير نمود و در سالهاى بعد در قرعه كشى شركت كرد، حج بر او مستقر شده است، هر چند قرعه به نام او اصابت نكند.

مسألۀ 11- كسى كه براى حج نيابتى، اجير شده و بعد در همان سال استطاعت مالى پيدا كرده، چنانچه براى حج در آن سال اجير شده باشد، بايد حج نيابتى را به جا آورد؛ و اگر استطاعت او باقى ماند، حج خودش را در سال بعد انجام دهد.

مسألۀ 12- در حصول استطاعت فرقى نيست بين اينكه در شهر حج يعنى شوال و ذيقعده و ذيحجه مال پيدا كند يا قبل از آن؛ بنا بر اين اگر استطاعت مالى پيدا شود و استطاعت بدنى و ساير شرايط موجود باشد، نمى تواند خود را از استطاعت خارج كند، حتى در اوايل سال و قبل از ماههاى حج.

مسألۀ 13- خدمۀ كاروانها كه وارد جده مى شوند اگر ساير شرايط استطاعت را دارند از قبيل: داشتن وسايل زندگى بالفعل يا بالقوه و رجوع با كفايت، مثلًا كار و صنعت و غير آن كه با آنها مى توانند پس از مراجعت ادامۀ زندگى مناسب خود را بدهند، مستطيع هستند و بايد حَجة الاسلام

مناسك

حج (امام خمينى)، ص: 14

به جا آورند و كفايت از حج واجبِ آنان مى كند؛ و چنانچه ساير شرايط را ندارند به مجرد امكان حج، براى آنان استطاعت حاصل نشده است و حج آنان استحبابى است؛ و چنانچه بعداً استطاعت پيدا كردند بايد حج واجب را به جا آورند، و حكم روحانى كاروان نيز همين است، لكن اگر بعد از مراجعت از مكه نياز به شهريۀ حوزه دارند، مستطيع نمى شوند.

مسألۀ 14- پزشكان يا كسان ديگرى كه با مأموريت به ميقات آمده اند و در ميقات جامع شرايط استطاعت هستند، واجب است حَجة الاسلام به جا آورند، هر چند كه لازم است مأموريت خود را نيز انجام دهند.

15- س- كسى كه در مدينه مريض شده (سكته كرده) و فعلًا در بيمارستان است و دكترها گفته اند كه بايد تا دو هفته استراحت كند، آيا بعد از مدت استراحت در صورتى كه حمل او براى انجام دادن اعمال مشكل باشد اگر او را به مكه ببرند، وظيفۀ اين شخص چيست؟

ج- اگر سال اول استطاعت او است و قدرت اعمال حتى به نحو اضطرارى را ندارد از استطاعت افتاده و حج بر او واجب نيست؛ ولى براى دخول مكه بايد مُحرم شود و با انجام اعمال عمرۀ مفرده و لو اضطرارى آن از احرام خارج مى شود؛ و چنانچه سال اول استطاعت او نباشد و حج بر او مستقر شده، اگر مأيوس از خوب شدن باشد بايد نايب بگيرد كه برايش عمره و حج تمتع انجام دهد و خودش براى دخول مكه مُحرم شود و عمرۀ مفرده به طورى كه ذكر شد به جا آورد؛ و چنانچه براى اين شخص انجام

اعمال حج تمتع ممكن باشد و لو به نحو اضطرار و انجام اضطرارى اعمال، لازم است مُحرم شود و هر مقدار از اعمال را كه مى تواند و لو با كمك گرفتن از ديگرى انجام دهد، و هر مقدار را كه

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 15

نمى تواند، نايب بگيرد؛ ولى در وقوفين گرفتن نايب كافى نيست.

16- س- كسى كه احتمال مى دهد حجى كه در سالهاى قبل انجام داده، صحيح نبوده يا مستطيع نبوده است و فعلًا شرايط استطاعت را دارد و بخواهد احتياط كند، حج را به چه نيّتى به جا آورد؟

ج- مى تواند قصد ما في الذمه، يعنى قصد امتثال مطلقِ امرِ متوجه به او را كند و مى تواند قصد حَجة الاسلام احتياطاً نمايد.

17- س- شخصى كه حج واجب خود را انجام داده است، آيا مى تواند آن را به قصد ما في الذمه اعاده كند؟

ج- مانع ندارد؛ ولى اعادۀ حج كفايت از اجزاء- در صورت صحت حج سابق و بطلان اجزاء- نمى كند و بايد خود آن جزء تدارك شود.

18- س- كسى كه با وجود تقليد صحيح، قبلًا به حج مشرف شد و چون رجوع به كفايت را مجتهد او شرط استطاعت نمى دانسته حَجة الاسلام قصد نموده و به جا آورده است با اينكه رجوع به كفايت نداشته است، فعلًا همۀ شرايط استطاعت براى او موجود است و از حضرت امام تقليد مى كند، آيا بايد حج سابق را اعاده كند يا خير؟

ج- اعاده لازم است.

19- س- شخصى بعد از انجام عمرۀ تمتع مريض شد و از انجام حج منصرف شد و به ايران رفت و در مكه كسى را وكيل كرده كه براى فراغ ذمۀ او

اقدام نمايد، وظيفه در اين مورد چيست و محرمات احرام بر چنين شخصى چه وضعى دارد؟

ج- در فرض مسأله، وكيل گرفتن بى فايده است، و چنانچه سال اوّل استطاعت او بوده است و در اثر مرض از قدرت انجام حج افتاده باشد در

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 16

اين صورت وجوب حج بر او موقوف است به بقاى استطاعت تا سالهاى بعد؛ ولى در صورتى كه سال اول استطاعت نبوده و حج بر او از قبل واجب بوده است، چنانچه مأيوس از خوب شدن باشد بايد در همان سال يا سال بعد براى حج و عمرۀ تمتع نايب بگيرد، و در صورتى كه مأيوس از خوب شدن نباشد، نايب نمى تواند بگيرد و بايد خودش حج و عمرۀ تمتع را مجدداً انجام دهد، و در هر صورت فعلًا از احرام خارج و محرمات احرام بر او حلال شده است.

20- س- در حال حاضر كه هر كسى بخواهد حج مشرف شود، بايد قبلًا براى ثبت نام و مقدمات حج اقدام نمايد، اگر كسى ثبت نام كرد ولى نوبت او را براى چند سال ديگر اعلام نمودند، اگر قبل از رسيدن آن نوبت، از راه ديگر، وسيلۀ رفتن براى او فراهم شد و پول قرض كرد و به مكه رفت، آيا حج او حَجة الاسلام است يا خير؟

ج- اگر قبلًا حج بر او مستقر نشده و فعلًا هم نمى تواند به حج برود مگر با قرض، حج بر او واجب نشده است، و حج او حجة الاسلام نيست.

21- س- اگر كسى به خيال اينكه استطاعت دارد به قصد عمرۀ تمتع مُحرم شد و به ترتيب كليۀ اعمال حج تمتع

حَجة الاسلام را انجام داد و بعد از تمام شدن اعمال معلوم شد كه مستطيع نبوده است، بفرماييد احرام و اعمال گذشته اش چگونه است، و نسبت به آينده اگر مستطيع شد، آيا حجة الاسلام بر او واجب است يا نه؟

ج- مُحرم نيست؛ ولى اگر مستطيع شد، بايد حَجة الاسلام به جا آورد.

22- س- كسى خيال مى كرد مستطيع نيست، به نيت استحباب مُحرم شد و اعمال عمرۀ تمتع را انجام داد، بعد در مكه پرسيد، معلوم شد

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 17

مستطيع بوده است، آيا مجدداً بايد به نيت وجوب، مُحرم شود يا كافى است؟

ج- كفايت نمى كند، و در صحت حج ندبى او تأمل است.

23- س- شخصى براى زيارت سوريه ثبت نام كرده است و فعلًا سه هزار روپيه به دست آورده است و خرج حج بيت اللّٰه هم همين مقدار مى شود، آيا رفتن حج واجب است يا مى تواند به زيارت سوريه برود؟

ج- اگر ساير شرايط استطاعت را داشته باشد بايد به حج برود.

24- س- در قباله هاى كنونى براى ازدواج، مبلغ زيادى نوشته مى شود، آيا زنى كه مى خواهد ازدواج كند طبق برنامۀ مذكور واجب الحج مى شود يا خير؟ ضمناً مشخص فرماييد مبلغ چقدر باشد، بهتر است؟

ج- اگر بدون مفسده بتواند مهر را بگيرد و به حج برود، مستطيع است، و مهر السنة بهتر است و استحباب دارد.

25- س- اگر پدرى بعد از ثبت نام براى حج، فوت كرده است و چند پسر دارد و اجازۀ حج به يكى از پسران داده مى شود، آيا در چنين موردى استطاعتِ طريقى براى كدام حاصل مى شود؟

ج- با فرض وجود ساير شرايط استطاعت، به هر كدام اجازه داده شود،

مستطيع مى شود.

26- س- پدرى براى حج ثبت نام كرده است و در وصيتش گفته است كه برايش حج مستحبى به جا آورند، و پسر بزرگتر چون ديده خودش استطاعت بدنى و مالى دارد، و فقط استطاعت طريقى نداشته كه آن هم با فوت پدر برايش حاصل شده، به نيت خود حج را انجام داده، نه به نيابت از پدر، آيا حج او صحيح است يا نه؟ چون استطاعت طريقى نداشته مگر

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 18

از طريق نيابت؟

ج- فرض مزبور نيابت نيست، و حج خودش صحيح و مُجزى است.

27- س- مسلمين بعضى از كشورهايى كه حكومتشان كمونيستى است، مانند حكومت فعلى افغانستان، اگر بخواهند حج بروند، بايد مبلغ زيادى به آن حكومت كمك كنند و قهراً اين پول براى تقويت چنين حكومتى مصرف مى شود، در صورتى كه راه منحصر به اين كار باشد، آيا اولًا حج بر چنين اشخاصى واجب است يا نه؟ و ثانياً اگر اين مقدار پول را بدهند و به حج بروند از حَجة الاسلام كفايت مى كند يا نه؟

ج- آنچه ذكر شد، موجب سقوط حج نمى شود.

28- س- زنى براى حج ثبت نام كرده است؛ ولى شوهرش كه او هم استطاعت داشته به عللى ثبت نام ننموده است، آيا زن مى تواند شرعاً نوبت خود را به شوهرش بدهد به اين اميد كه در آينده هر دو با هم ثبت نام نمايند يا نه؟

ج- اگر زن مستطيعه است نمى تواند نوبت خود را به شوهرش بدهد، ولى اگر نوبت را به او داد حج شوهر صحيح است.

29- س- من با داشتن بيست هزار تومان قرض و گرفتن يك ماه حقوق قبل از پرداخت

آن، موفق به سفر حج شدم، با توجه به اينكه شخص طلبكار از اين سفر حج كاملًا راضى و به پولش احتياج ندارد، آيا اين حج واجب محسوب مى شود يا نه؟

ج- اگر استطاعت مالى از براى شما محقق بوده، در فرض مزبور حج شما صحيح و حج واجب محسوب است، به شرط آنكه امكان اداى بدهى بعداً به سهولت براى شما فراهم باشد؛ ولى اگر با قرض براى حج

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 19

استطاعت مالى پيدا كرده ايد، مستطيع نشده ايد و از حَجة الاسلام محسوب نمى شود.

30- س- اگر كسى مستطيع شد، آيا مى تواند مال خودش را به پدر يا مادر ببخشد و خرج سفر حج ايشان نمايد، و اگر چنين كرده است، تكليفش چيست؟

ج- اگر شخصاً مستطيع است، بايد حج به جا آورد و با بخشش پول به والدين، تكليف از او ساقط نمى شود؛ و در صورتى كه با بخشش پول به والدين نتواند حج واجب بر خود را به جا آورد بخشش جايز نيست، اگر چه صحيح است.

31- س- اشخاصى كه در وقت اسم نويسى براى حج، استطاعت مالى دارند و از طرف دولت براى پنج سال يا بيشتر اسم مى نويسند، آيا براى اين گونه اشخاص اسم نويسى واجب است يا نه؟ و بر فرض وجوب اگر مسامحه كردند و ننوشتند و بعد از مدت پنج سال مردند يا از استطاعت مالى افتادند، فقط ترك واجب كرده اند يا اينكه حج هم بر آنان مستقر است؟

ج- اگر احتمال دهند كه قرعه در همان سال اول به نامشان بيرون مى آيد، لازم است شركت كنند، و اگر شركت نكردند بايد به حج بروند و حكم كسى را دارند

كه حج بر او مستقر است.

32- س- اين جانب با شرايط زير طبق قرعه كشى سازمان حج و زيارت ان شاء اللّٰه در سال 1366 عازم بيت اللّٰه الحرام هستم:

1. هزينۀ كامل زيارت خود و همسرم از پول مُخَمَّس تهيه شده است.

2. معلم آموزش و پرورش بوده و حقوق مستمر در حد معمول زندگى

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 20

با قناعت را دريافت مى دارم.

3. فاقد مسكن و اتومبيل شخصى بوده و در هر شهرى كه شاغل باشم، مستأجر هستم.

4. وسايل زندگى را در حد معمول دارا مى باشم.

با توجه به شرايط فوق و شبهاتى كه نسبت به وجوب حج و عدم آن از اطراف القا مى شود، آيا حج اين جانب و همسرم از حج واجب كفايت مى كند يا خير؟

ج- در فرض مرقوم چنانچه همسر شما به مقدار رفتن و برگشتن براى حج پول دارند و مى توانند بروند، مستطيع هستند؛ و شما در صورتى استطاعت داريد كه لوازم زندگى خود و عائله را به مقدار شأنتان دارا باشيد و بعد از برگشتن بتوانيد با درآمد كسب خودتان زندگى خود و عائله را اداره كنيد.

33- س- اگر شخصى مستطيع بود و در رفتن به حج مسامحه كرد تا نوبت او از دست رفت، حال كه اسم نمى نويسند، آيا به واسطه و سفارش در ايران يا خارج از ايران و با صرف مبالغى زياد، جايز است به حج مشرف شود يا خير؟ زيرا در غير اين صورت سالها فريضۀ او تأخير مى افتد و خوف اين را دارد كه خداى ناكرده از تاركين حج به حساب آيد؟

ج- بايد به هر نحو هست و بر خلاف مقررات جمهورى اسلامى نيست، به

حج مشرف شود.

34- س- شخصى قبلًا حج بر او مستقر نشده، اما در موقع ثبت نام جهت حج تمتع مستطيع بوده و ثبت نام نموده؛ ولى بعداً از نظر مالى محتاج شده و احتياج به پول سپرده شده در بانك را دارد، بفرماييد

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 21

مى تواند پول را پس بگيرد يا خير؟ و چنانچه در سال اول يا سالهاى بعد قرعه به نام او اصابت كند، فرق دارد يا نه؟

ج- با فرضى كه ذكر شده مستطيع نيست و مى تواند پول را بگيرد، و فرق ندارد.

35- س- پدرم در سال 1360 براى زيارت خانۀ خدا مستطيع شد و در سال 1362 جهت زيارت خانۀ خدا به مكه مشرف شد؛ ولى بعد از احرام بستن، بين راه سكته و فوت كرد و هيچ گونه عملى را انجام نداد، آيا حج به گردنش مى باشد يا خير؟

ج- اگر بعد از دخول حرم مرده، حج از او ساقط شده است؛ و اگر قبل از دخول حرم فوت كرده، در صورتى حج واجب نيست كه سال اول استطاعت او باشد.

36- س- شخصى دارايى او قريب هفتصد و پنجاه هزار تومان از اصل ملك و خانه كه ارث از پدرش به او رسيده مى باشد به اضافۀ اينكه يك باب منزل مسكونى هم دارد، اكنون كه نامبرده در اثر سانحه اى از دنيا رفته است داراى يك همسر و دو بچۀ صغير مى باشد كه معاش آنان از درآمد همين املاك مذكور تأمين مى شود، آيا شخص متوفّىٰ مستطيع بوده يا خير؟ و در صورت وجوب حج آيا حج بَلَدى گرفته شود يا ميقاتى كفايت مى كند؟ و آيا مى شود مخارج حج از

كل تركه پرداخت گردد؟

ج- چنانچه شخص متوفى در حال حيات خرج رفت و برگشت خود و عيالاتش را داشته و در برگشتن هم درآمد لايق به حال خود و خانواده را داشته و مى توانسته به مكّه برود و تأخير انداخته، مستطيع بوده، و چنانچه وصيت نكرده حج ميقاتى از اصل تركه خارج مى گردد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 22

37- س- شخصى كه حج به جا آورده، لكن چون امرار معاش او از وجوه و امثال آن بوده و آن زمان نيز متذكر مسألۀ مربوط به عدم استطاعت چنين شخصى نشده و گمان كرده كه حج واجب خود را انجام داده است، پس از آن و در حال استطاعت قطعى، نيابتاً حج به جا آورده است، آيا حج نيابتى وى صحيح است يا بايد پس از انجام حج واجب مستقر خودش، نيابت را تكرار كند؟

ج- چنانچه در وقت انجام حج اولى مستطيع نبوده، با فرض حصول استطاعت در زمان حج ثانى، حج نيابتى باطل است و حج خود را بايد انجام دهد، و حج نيابتى را اگر وقت آن موسع بوده بعد از حج خودش انجام دهد، و در غير اين صورت به صاحب پول مراجعه كند.

38- س- كسى كه واجب الحج بود از پاكستان عازم حج شد و در مدينۀ منوره بيمار گرديد و در حال بيمارى به طرف مكه رهسپار شد و در بيمارستان مكه قبل از حج وفات نمود، تمام دارايى اش در وقت فوت، مقدارى پول و قطعه زمينى در پاكستان بوده است، با توجه به اينكه پول موجودش براى نيابت حج او كفايت نمى كند، آيا ورثه اش بايد زمين را بفروشند و برايش

نايب بگيرند، و يا اينكه با فوت او حج ساقط مى شود؟

اجركم على اللّٰه.

ج- اگر با احرام عمرۀ تمتع داخل مكه شده و پيش از انجام يا اكمال اعمال عمره يا بعد از انجام آن فوت نموده، همان مقدار عمل او مُجزى و حج از او ساقط است؛ ولى اگر بدون احرام عمره وارد مكه شد و در آنجا فوت نمود در صورتى كه حج بر او قبلًا مستقر بوده، بايد از اصل تركۀ او برايش نايب بگيرند، و حج ميقاتى كفايت مى كند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 23

39- س- اين جانب در موقع ازدواج يك سفر حج به زوجه ام وعده داده ام، آيا ادائش چگونه مى باشد؟

ج- اگر مجرد وعده بوده است لازم نيست اداى آن، و اگر مهر قرار داده شده بايد به آن عمل كند.

40- س- اين جانب كه به علت كهولت سن و بالا بودن قند خون و امراض ديگر قادر به انجام فريضۀ حج نمى باشم، آيا مى توانم نيابتاً از طرف خود كسى را حج بفرستم يا خير؟

ج- اگر قبلًا از جميع جهات مستطيع بوده ايد، و ليكن اقدام بر انجام حج نكرده ايد و در نتيجه حج بر شما مستقر شده و فعلًا در اثر پيرى يا بيمارى كه اميد خوب شدن نباشد تمكن از سفر حج نداريد، واجب است كسى را نايب بگيريد تا براى شما حج به جا آورد.

41- س- شخصى پدرش وصيت كرده است كه فرزندش از جانب او حج به جا آورد. بعد از مرگ پدر، فرزند مستطيع مى شود، آيا لازم است حج خود را بر حج پدر مقدم بدارد، و اگر حج خود را مقدم بدارد آيا صحيح است يا

نه؟

ج- اگر قبل از آنكه پسر مستطيع شود، پدر او را اجير كرده كه بعد از فوت او در سال اول، حج براى پدر انجام دهد يا نسبت به مدت، مطلق بوده كه منصرف به سال اول است و پسر قبل از استطاعتِ خود اجاره را قبول كرده، لازم است سال اول بعد از فوت پدر حج نيابى براى پدر انجام دهد؛ و در غير اين صورت بايد براى خودش حج كند؛ و در صورت اول اگر براى خودش حج به جا آورد، صحيح است، گرچه در مخالفت اجاره معصيت كرده است؛ ولى در صورت دوم اگر حج نيابى به جا آورد صحيح

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 24

نيست، و نه براى خودش واقع مى شود و نه براى پدرش، و حج بر خودش مستقر مى شود كه بايد به هر نحو شده در سال بعد اتيان كند و اگر به جا نياورد در سالهاى بعد با مراعات فوراً ففوراً انجام دهد، و بايد معلوم باشد كه مجرد وصيت به حج بدون استيجار فرزند، نيابت را بر او واجب نمى كند هر چند وصيت را قبول كرده باشد. بنا بر اين در فرض استطاعت فرزند بعد از فوت پدر بايد براى خودش حج به جا آورد و نيابت صحيح نيست.

42- س- خانم خانه دارى كه حج بر او واجب شده است و شوهرش اجازۀ مسافرت به تنهايى را نمى دهد و مى گويد چون براى حج اسم مرا ننوشته اى من هم اجازه نمى دهم، وظيفه اش چيست؟ و آيا بدون اجازۀ شوهر مى تواند به حج برود يا نه؟

ج- در سفر حج واجب، براى زن اجازۀ شوهر شرط نيست و زن بايد حج

واجب خود را به جا آورد، و لو اينكه شوهر او راضى به مسافرت او براى حج نباشد.

43- س- شخصى طبق وصيت پدر كه پول به حساب سازمان حج واريز كرده است، به نيابت او به مكه آمده، در حالى كه خود فرزند نيز استطاعت مالى داشته است، آيا به نيابت پدر حج به جا آورد، يا حج خود را انجام دهد؟

ج- اگر راه براى پسر باز نبوده و از جهت نوبت پدر و نيابت از او راه براى او باز شده است بايد براى پدرش حج كند، مگر آنكه تبرعاً و بدون اجاره به نيابت پدر آمده باشد، كه در اين صورت مستطيع شده و بايد براى خودش حج به جا آورد، و گذشت كه به مجرد وصيت و قبول فرزند،

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 25

نيابت واجب نمى شود، مگر آنكه قبل از استطاعت اجير شود.

44- س- شخصى بجز براى هَدىْ، استطاعت حج را دارا است، آيا حج براى او واجب است؟

ج- بلى مستطيع است و پول هَدىْ، جزء استطاعت نيست.

45- س- اين جانب سال گذشته به حج مشرف شده ام و با توجه به فتواى حضرت عالى كه فرموده ايد كه طلابى كه به شهريۀ حوزه نياز دارند، مستطيع نيستند و در صورتى مستطيع مى شوند كه از وجوه شرعيه مستغنى باشند، لذا اين جانب مقدار پولى با افراد ذى حق (پدر و همسايه) مبادله و دستگردان كردم و به عنوان اينكه نسبت به بنده ذى حق هستند به آنان بخشيدم و ايشان آن را جهت مخارج حج به من برگرداندند، من هم در تمام اعمال و مناسك حج، نيت حَجة الاسلام كردم، آيا اين حج براى اين

جانب كفايت از حَجة الاسلام مى كند يا نه؟ ضمناً لازم به تذكر است كه در ثبت نام عمومى سال 1360 پول به حساب ريختم و آن موقع فتواى فوق را نديده بودم و پولى كه دستگردان شده بود جايگزين آن پولى كه در حساب واريز كرده بودم قرار گرفت، بفرماييد آيا عين پول مبذول بايد هزينه باشد يا بذل آن كافى است؟

ج- در فرض سؤال احوط آن است كه بعداً اگر استطاعت پيدا كرديد، حج را اعاده نماييد.

46- س- شخصى قدرت مسافرت حج را ندارد و از قادر شدن بعد هم مأيوس است و استطاعت مالى هم ندارد، اگر به او بذل نفقۀ حج نمايند آيا بايد قبول كند و نايب بگيرد يا اينكه قبول واجب نيست، و نيز اگر او را مهمان كنند، حج واجب مى شود تا استنابه كند يا خير؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 26

ج- در فرض مرقوم حج واجب نيست.

47- س- اگر در ميقات مستطيع شد و حَجة الاسلام به جا آورد، مُجزى است يا نه؟ و آيا در فرض مسأله رجوع به كفايت، شرط است يا نه؟

ج- اگر مستطيع شده، مُجزى است؛ ولى رجوع به كفايت شرط است.

48- س- شخصى كه استطاعت رفتن به حج را پيدا كرده، آيا مى تواند پول حج را به مصرف لازمى در غير مئونۀ خود و افراد واجب النفقه اش خرج كند و خود را از استطاعت بيندازد؟ مثلًا آيا مى تواند در شرايط كنونى كشور، خرج جبهه كند؟

ج- مستطيع بايد به حج برود، و دادن پول در مصارف مذكور كافى از حج واجب نيست، و اگر خرج كند و از استطاعت بيفتد، بايد به هر نحو

هست به حج برود.

49- س- در مواردى كه نهاد يا ارگانى، فردى را به حج مى فرستد بدون اينكه ملزم باشد كارى انجام دهد، آيا از موارد حج بذلى است يا خير؟ و قبول آن واجب است؟

ج- با فرض مشروعيت آن بدون تعهد به هيچ كارى، حكم حج بذلى دارد.

50- س- مقدارى پول دارم كه براى رفت و آمد به سفر مكه كافى است؛ ولى هنوز از طرف دولت جمهورى اسلامى وقتى براى ثبت نام اعلام نشده است، آيا نگهدارى آن پول لازم است، و من مستطيع هستم؟

ج- اگر ساير شرايط را داريد و در همين سال هم ثبت نام مى شود، بايد ثبت نام كنيد، و در غير اين صورت مستطيع نيستيد و نگهدارى پول

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 27

لازم نيست.

51- س- همسر شهيدى كه داراى دو بچه چهار ساله مى باشد و عملًا سرپرستى اين دو بچه را دارد و به عنوان خانوادۀ شهيد قرعۀ حج هم به نام او درآمده است، آيا مشارٌ اليها مى تواند كه مخارج را از مال اين دو صغير بردارد و مناسك حج را انجام دهد يا خير؟

ج- نمى تواند مصارف حج را از اموال صغير بردارد.

52- س- كسى كه چهار پسر دارد و زن براى همه شان گرفته است و خرج سالانۀ خود را هم دارد و قرض هم ندارد و با پسرانش درآمدشان يكجا است، الآن خرج دو نفر را دارند كه به حج بروند، آيا حج واجب است يا نه؟ و اگر واجب شده است آيا تنها بر پدر واجب شده يا بر پسر هم واجب شده است؟ و اگر بر پسر هم واجب شده است كدامشان حق

اولويت را دارند؟

ج- كسى كه از مال خودش به مقدار حج دارد و مى تواند به مكه برود و بعد از برگشت زندگانى لايق شأنش را داشته باشد، مستطيع است و بايد حج برود.

53- س- كسى كه واجد شرايط حج باشد و نوه اى دارد كه شرعاً و عرفاً به زن احتياج دارد كه اگر زن نگيرد به حرام مى افتد، كدام مقدم است و وظيفۀ پدر بزرگ چيست، ازدواج براى نوه اش يا حج؟

ج- حج خودش مقدم است، مگر اينكه ازدواج نوه از مخارج عرفى او محسوب شود و نتواند هم براى او ازدواج كند و هم به مكه برود.

54- س- اين جانب با داشتن استطاعت مالى و هفتاد و دو سال سن، چون معتاد به خوردن ترياك هستم طبق مقررات كشورى، ادارۀ بهداشت

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 28

از رفتن حج جلوگيرى مى كند، از نظر شرع تكليف حج چيست؟

ج- اگر قبلًا مستطيع بوده ايد و با امكان، حج نرفته ايد حج بر شما مستقر شده است، و اگر قبلًا استطاعت نداشته ايد در فرض مذكور مستطيع نيستيد، مگر آنكه بتوانيد، و لو با ترك ترياك، تحصيل اجازه كنيد و به مكه برويد.

55- س- آيا از منافع خمس و زكات، كسى مستطيع مى شود يا نه؟ و آيا خمس و زكات جزء تركۀ ميت است يا نه؟

ج- چنانچه به عنوان مصرف از طرف ولىّ امر به او داده شده، مالك شده و جزو تركه او محسوب است، و از منافع آن هم با وجود ساير شرايط مستطيع مى شود.

56- س- هرگاه كسى سرمايه يا ابزار كار دارد كه اگر مقدارى از آن را بفروشد مى تواند با آن زندگى كند بدون زحمت، و

با تفاوت آن قادر بر حج است آيا اين شخص مستطيع است؟

ج- با وجود ساير شرايط مستطيع است.

57- س- شخصى باغى دارد كه چند سال است درآمدى نداشته، اما از نظر قيمت براى سفر حج كافى بوده، صاحب باغ عرفاً اطمينان دارد وقتى باغ ثمر بدهد او هم از كار افتاده خواهد شد و بايد از درآمد باغ امرار معاش نمايد، آيا اين شخص مستطيع است؟

ج- اگر تمكن از امرار معاش به غير از درآمد آن باغ نداشته باشد، مستطيع نيست.

58- س- شخصى كه بعد از عمرۀ تمتع ديوانه شده، آيا لازم است كه او را براى حج مُحرم كنند و وظيفه چيست؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 29

ج- لازم نيست، و بر ديوانه تكليفى نيست.

59- س- اگر دختر بچه سه ساله را مادرش در سفر مكۀ معظمه همراه ببرد، و در ميقات نيت احرام و تلبيه را از جانب دخترش انجام بدهد، و در طواف عمره و سعى بين صفا و مروه و طواف زيارت و طواف نساء و وقوف عرفات و مشعر و منىٰ، مادر از طرف دختر نيت نموده و خود دختر را طواف و سعى و توقف بدهد و آنچه از اعمال حج كه دختر قادر نيست مادرش از جانب او انجام دهد، آيا آن دختر بعد از بلوغ و رشد مى تواند شوهر نمايد يا خير؟

ج- با فرض اينكه تمام اعمال را مطابق وظيفه انجام داده اند از احرام خارج شده و مى تواند شوهر كند.

60- س- اگر اطفال غير مميز- پسر يا دختر- را پدر يا مادر در سفر مكۀ معظمه همراه ببرند، آيا واجب است كه پدر يا مادر در صورت

تمكن اطفال، خود اطفال را وادار به انجام اعمال حج و عمره و طواف نساء نمايند و يا خود پدر و مادر و يا نايب ايشان اعمال عمره و حج و طواف نساء را از جانب اطفال به جا آورند، و اگر هيچ كدام كارهاى مذكور فوق را پدر و مادر و اطفال عملى نكنند، آيا اين اطفال بعد از بلوغ و رشد مى توانند ازدواج كنند و يا بايد به مكه بروند و عمره و حج و طواف نساء را انجام دهند و بعد ازدواج نمايند، و يا تنها طواف نساء بر گردن آنان است؟

ج- بر ولىّ طفل واجب نيست او را مُحرم كند يا از طرف او حج انجام دهد، ولى اگر او را مُحرم كرد بايد وظايف و اعمال را مطابق وظيفه اى كه در مناسك و در رساله ذكر شده است انجام دهند، و گر نه در بعض صور

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 30

طفل در احرام باقى مى ماند و تا تدارك نكند نمى تواند ازدواج نمايد.

61- س- اولًا با وجود دَين چه مقدار پول براى استطاعت كافى است؟ و ثانياً در صورتى كه پول باشد، ليكن به علت بيمارى قلب، مقامات پزشكى سازمان حج و زيارت تشرف را خالى از خطر ندانسته و تجويز ننمايند، آيا بايستى يك نفر براى انجام حج اعزام گردد؟

ج- شما اگر قبل از آنكه استطاعت پيدا كنيد، مريض شده ايد كه قدرت رفتن به مكه را از جهت مرض نداشته ايد، مستطيع نشده ايد و نايب گرفتن لازم نيست، و نيز استطاعت مالى در صورتى موجود است كه پول به مقدار رفتن و برگشتن داشته باشيد و پس از برگشت،

امكان پرداخت دَين به سهولت براى شما باشد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 31

نيابت در حج

اشاره

مسألۀ 1- در نايب امورى شرط است:

1. بلوغ بنا بر احتياط واجب.

2. عقل.

3. ايمان.

4. وثوق و اطمينان به انجام دادن او، و اما بعد از اجراى عمل نايب، لازم نيست اطمينان به صحت آن و در صورت شك در صحت، حكم به صحت مى شود و استنابه صحيح است هر چند قبل از عمل شك داشته باشد.

5. معرفت نايب به افعال و احكام حج و لو با ارشاد كسى در حال عمل.

6. ذمه نايب مشغول به حج واجبى در آن سال نباشد.

7. معذور در ترك بعض افعال حج نباشد.

مسألۀ 2- در منوبٌ عنه امورى شرط است:

1. اسلام.

2. در حج واجب شرط است كه منوبٌ عنه فوت شده باشد يا اگر زنده

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 32

است حج بر او مستقر شده و خودش از جهت مرضى كه اميد خوب شدن آن نيست يا از جهت پيرى نتواند به حج برود و در حج استحبابى اين شرط نيست و در منوبٌ عنه بلوغ و عقل شرط نيست و مماثله بين نايب و منوبٌ عنه نيز شرط نيست و جايز است كسى كه تا كنون به حج نرفته و مستطيع نيست براى ديگرى نايب شود.

مسألۀ 3- نايب بايد در عمل، قصد نيابت نمايد و منوبٌ عنه را در نيت تعيين كند و لو اجمالًا، و شرط نيست اسم او را ذكر كند گرچه مستحب است.

مسألۀ 4- ذمه منوبٌ عنه فارغ نمى شود مگر به اينكه نايب، عمل را صحيحاً انجام دهد. بلى، اگر نايب بعد از احرام و دخول حرم بميرد از منوبٌ

عنه مجزى است و در اجراى اين حكم در حج تبرعى اشكال است بلكه در غير حَجة الاسلام خالى از اشكال نيست.

مسألۀ 5- لباس احرام و پول قربانى در حج نيابى بر اجير است مگر در صورتى كه شرط شده باشد كه مستأجر بدهد و همچنين اگر اجير موجبات كفاره را انجام دهد كفاره بر عهدۀ خود او است نه مستأجر.

مسألۀ 6- نايب در طواف نساء نيز بايد قصد منوبٌ عنه نمايد و احتياط استحبابى آن است كه به قصد ما في الذمه به جا آورد.

مسألۀ 7- اگر نايب طواف نساء را صحيحاً انجام ندهد زن بر او حلال نمى شود و بر منوبٌ عنه چيزى نيست.

مسألۀ 8- استيجار كسى كه وقتش از اتمام حج تمتع ضيق شده و وظيفه او عدول به افراد است براى كسى كه وظيفۀ او حج تمتع است صحيح نيست، بلى اگر در سعه وقت او را اجير كرد و بعد وقت ضيق شد

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 33

بايد عدول كند و بنا بر احتياط از منوبٌ عنه مجزى نيست.

مسألۀ 9- در حج واجب نيابت يك نفر از چند نفر در يك سال جايز نيست و در غير واجب مانع ندارد.

مسألۀ 10- كسى كه حج بر او مستقر شده، يعنى سال اول استطاعت حج نرفته، اگر به واسطۀ مرض يا پيرى قدرت رفتن ندارد و براى او حرج و مشقت دارد واجب است نايب بگيرد، در صورتى كه اميد خوب شدن و قدرت پيدا كردن نداشته باشد، و به احتياط واجب بايد فوراً نايب بگيرد و اگر مستقر نشده باشد بر او اقوى عدم وجوب است.

مسألۀ 11- بعد از

آنكه نايب عمل را به جا آورد، حج از معذور ساقط مى شود و لازم نيست خودش حج كند اگر چه عذرش برطرف شود؛ و اما اگر قبل از اتمام حج عذر برطرف شد، چه قبل از احرام يا بعد، بايد خودش حج برود.

مسألۀ 12- كسى كه حج بر او واجب باشد چه سال استطاعتش باشد و چه حج بر او مستقر شده باشد، جايز نيست نيابت كند از غير، و اگر نيابت كند باطل است، چه عالم به حكم باشد يا نباشد.

مسألۀ 13- اگر اجير براى حَجة الاسلام بعد از احرام بستن و داخل شدن در حرم بميرد، كفايت مى كند از حج كسى كه براى او به جا آورده است، و لازم نيست حج كردن براى او، و اگر قبل از احرام يا بعد از آن و قبل از داخل شدن در حرم بميرد، بايد دو مرتبه اجير بگيرند، و همين حكم را دارد كسى كه براى خودش به حج برود.

مسألۀ 14- اگر كسى را براى حج اجير كردند و قرار نگذاشتند كه اجرت براى خصوص عمل باشد يا در مقابل عمل و رفت و آمدها باشد

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 34

پس اگر قبل از داخل شدن در حرم مُرد، ظاهراً مستحق اجرت رفتن تا محل موت مى باشد؛ و همين طور اگر بعد از احرام و دخول حرم بميرد، بيشتر از آنچه ذكر شد و اجرت احرام مستحق نيست، اگر چه حج از ميت ساقط مى شود؛ و اگر بعض اعمال را به جا آورد و مُرد مستحق اجرت آن اعمال نيز مى باشد؛ و اگر اعمال را به نحوى به جا آورده است كه

در عرف گفته شود كه عمره و حج را به جا آورد، مستحق تمام اجرت است اگر چه بعض اعمال را كه مضر به صحت حج نيست و محتاج به اعاده نيست نسياناً ترك كرده باشد.

مسألۀ 15- كسى كه به عنوان نيابت رفت به مكه، و خودش حج واجب به جا نياورده احتياط آن است كه بعد از عمل نيابت، براى خودش عمره مفرده به جا آورد، و اين احتياط واجب نيست لكن خيلى مطلوب است.

مسألۀ 16- كسى كه اجير شده براى حج تمتع، مى تواند اجير ديگرى شود براى طواف يا ذبح يا سعى يا عمرۀ مفرده بعد از عمل حج، چنانچه مى تواند براى خودش طواف و عمره مفرده به جا آورد.

مسألۀ 17- كسى كه عذر داشته باشد از بعض اعمال حج، نمى شود او را اجير كرد براى حج، و اگر شخص معذور از بعض اعمال، تبرعاً از غير، حج بكند اكتفا كردن به آن اشكال دارد.

مسائل متفرقۀ نيابت

1- س- كسى مستطيع بوده و در ميقات به نيابت ديگرى مُحرم شده و به مكه آمده و عمرۀ تمتع را از طرف منوبٌ عنه انجام داده است، وظيفۀ او

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 35

چيست؟

ج- با اينكه خودش مستطيع است نيابت او صحيح نيست، و احرام او باطل است و بايد برگردد به ميقات و از آنجا براى خودش مُحرم شود.

2- س- اگر كسى كه نيابت از ديگرى گرفته و به حج آمده، از بعض اعمال معذور است، آيا مى تواند در اين اعمال نايب بگيرد، و آيا مى تواند پول نيابت را به ديگرى بدهد كه اصل حج را به جا آورد؟

ج- نايب شدن معذور، صحيح نيست

و بايد پول را به صاحبش برگرداند مگر اينكه از طرف صاحب پول مجاز در نايب گرفتن باشد كه در اين صورت مى تواند ديگرى را در اصل عمل حج نايب كند، و در صورتى كه بدون اجازه، نيابت را به ديگرى واگذار كرد و او عمل را انجام داد، حج از طرف منوبٌ عنه واقع مى شود؛ ولى پول را بايد به صاحبش برگرداند و صاحب پول ضامن چيزى نيست و اجرت نايب را بايد امركننده بپردازد.

3- س- از هر كاروان نوعاً چند نفر از خدمه به نيابت آمده اند و به ناچار بايد نيمه شب از مشعر براى انجام كارهاى لازم در منىٰ يا همراه ضعفا به منىٰ بروند، سؤال اين است كه آيا اجير شدن و نيابت آنان صحيح است يا خير؟

ج- با توجه به اينكه از معذورين هستند و نمى توانند وقوف اختيارى در مشعر را درك كنند نيابت آنان صحيح نيست، و اگر قبل از استخدام اجير شده اند بايد حج را به جا آورند و وقوف اختيارى را درك نمايند.

4- س- آيا شخص زنده در موردى كه مى تواند نايب بگيرد بايد از بَلَد نايب بگيرد يا از ميقات، و اگر ديگرى براى او نايب بگيرد كفايت مى كند يا خير؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 36

ج- نايب گرفتن از ميقات كفايت مى كند، و خودش بايد نايب بگيرد و نايب گرفتن ديگرى براى او كافى نيست، مگر از طرف او وكالت داشته باشد.

5- س- آيا عمرۀ مفرده يا طواف استحبابى را مى توانيم به نيابت چند نفر انجام دهيم، و در اعمال آن از جمله طواف نساء، نيت همه بايد بشود يا نيت بعضى كافى است؟

ج- مى توانيد

به نيابت چند نفر انجام دهيد، و بايد نيت همه بشود.

6- س- كسى را روز عيد قبل از حلق دستگير كرده اند و او را به ايران فرستاده اند، آيا رفقاى او مى توانند از او نيابت كنند و بقيۀ اعمال را انجام دهند يا خير، و چگونه از احرام خارج مى شود؟

ج- بدون اينكه خودش نايب بگيرد نيابت صحيح نيست، و براى خارج شدن از احرام بايد به منىٰ بيايد و حلق يا تقصير كند و اعمال مترتبه را انجام دهد؛ و اگر نمى تواند برود، در محل خودش حلق يا تقصير نمايد و بنا بر احتياط موهاى خود را به منىٰ بفرستد، و بايد براى اعمال مترتبه نايب بگيرد.

7- س- افرادى كه هر سال به حج مى روند- از قبيل خدمۀ كاروانها- در محل خود از كسى نيابت قبول مى كنند؛ ولى در ميقات بر اثر اشتغال زياد از نيابت غافل و مُحرم مى شوند، بعد كه متوجه شدند دوباره نيت نيابت مى كنند، آيا حج نيابتى آنان درست است يا حج براى خودشان حساب مى شود؟

ج- بايد عمره و حج را به همان نيت اول اتمام كنند، و احرام دوم صحيح نيست مگر آنكه احرام اول باطل باشد، مثل اينكه حج بر او واجب

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 37

نبوده و نيت حَجة الاسلام كرده باشد.

8- س- شخصى در ميقات براى خودش مُحرم مى شود و تلبيه مى گويد، بعد به فكر مى افتد كه چون خودش حج واجب را در سالهاى گذشته به جا آورده، براى پدر يا مادر يا يكى از خويشاوندان ديگرش حج تبرّعى به جا آورد، آيا مى شود با نيت عدول كند، و يا دوباره به نيت شخص مورد نظر

مُحرم شود يا خير؟

ج- اگر به احرام صحيحى مُحرم شده، نمى تواند نيت را عوض كند و بايد عملش را به همان نيتى كه در احرام داشته، اتمام كند.

9- س- نايبى در احرام عمرۀ تمتع بعد از اينكه وارد مكه شد شك مى كند كه نيت نيابت كرده يا نه، آيا بايد به ميقات برگردد و مجدداً به نيابت مُحرم شود، يا اصلًا حج براى خودش حساب مى شود و ديگر نمى تواند نايب باشد؟

ج- در نيت خطور لازم نيست، اگر انگيزۀ او در حال احرام نيابت بوده، عمل را به نيابت انجام دهد، و اگر در داعى و انگيزه هم شك دارد بايد اعمال را به نيت اجمالى (همان نيت در احرام) اتمام كند، و در نيابت به آن اكتفا نمى شود.

10- س- زنى در عرفات در روز نهم ديوانه شد، او را به بيمارستان بردند و تا آخرين وقتى كه مى توانستند همراهان او در مكه بمانند، باقى ماندند، خوب نشد، آيا شوهرش كه با او است مى تواند براى او نايب بگيرد، و يا خودش باقى اعمال را انجام دهد يا نه؟

ج- مجنون تكليف ندارد و نمى توانند براى او نايب بگيرند، و اگر عاقل شد حكم اشخاص مُحرم ديگر را دارد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 38

11- س- هرگاه كسى مريض شود، به طورى كه بعد از احرام عمره قادر به انجام اعمال نباشد، آيا كسى كه براى عمرۀ تمتع مستحبى مُحرم شده و عمره را انجام داده است مى تواند در حج نايب او شود يا خير؟

ج- كسى كه براى عمرۀ تمتع مُحرم شده و لو مستحبى، نمى تواند در اصل عمره يا حج براى ديگرى نايب شود و بايد

عملش را اتمام كند؛ ولى اگر مريض فقط قادر به انجام طواف و سعى نباشد و بتواند وقوفين را درك كند و بقيۀ اعمال را نايب بگيرد، جايز است ديگران را در طواف و سعى و اعمال ديگر نايب قرار دهد، هر چند خودشان هم حج يا عمره به جا مى آورند.

12- س- بنده چون مسئول گروه حج بودم به استناد وظيفه ام كه مراقبت از بيماران و عاجزهاى گروه بود وقوف اضطرارى انجام دادم، لطفاً وظيفۀ شرعى اين جانب را بيان فرماييد.

ج- اگر همراه عجزه بوده ايد كه لازم بوده با آنان باشيد و آنان از وقوف اختيارى معذور بوده اند براى شما هم اشكالى نداشته، بلى اگر نايب كسى شده ايد نيابت شما درست نبوده است.

13- س- اگر كسى دفعۀ اول به صورت خدمه، حج به جا آورده و در دفعۀ دوم دوباره به مأموريت خدمه عازم مكۀ معظمه است، آيا مى تواند به عنوان پدر يا مادر كه فوت شده اند نيابت نمايد، و در چنين صورتى آيا حج از عهدۀ پدر و مادرش برداشته مى شود؟

ج- مانع ندارد و حج از منوبٌ عنه كافى است، مگر آنكه سال اول، مستطيع نبوده و امسال مستطيع باشد.

14- س- اين جانب حدود شانزده سال قبل نيابتاً به مكۀ معظمه مشرف

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 39

شده و در منىٰ چون سفر اول بوده است، و مى دانسته ام كه طبق تقليد حضرت عالى بايد در سفر اول حَلْق كند، و لكن نمى دانستم كه ماشين ته زن با تيغ فرق دارد و به جاى تيغ با ماشين ته زن سر خود را تراشيدم و بعد از آن سفر هم دو سفر ديگر مشرف شدم و در

سفرهاى بعدى سر خود را ماشين نموده و ناخن هم گرفته ام، لطفاً بفرماييد در سفر اول كه به جاى تيغ با ماشين سر را تراشيدم، در مقابل اين كار وظيفه ام چيست؟ و آيا اين عمل سفر اول در سفرهاى بعدى خللى وارد مى آورد يا ذمه ام برى شده است؟

ج- شما در صورت امكان بايد به مكه برويد و در منىٰ حَلْق كنيد و بعد از آن طواف و نماز و سعى و طواف نساء و نماز آن را به جا آوريد، و در اين اعمال نيت اتمام حج سفر اول را بكنيد و بعد از آن چيزى بر شما نيست، و اگر خودتان نمى توانيد برويد يا رفتن براى شما حرجى است در محل خود حلق كنيد و بنا بر احتياط موى آن را به منىٰ بفرستيد و در بقيۀ اعمال فوق نايب بگيريد، و نسبت به دو سفر ديگر كه آيا صحيح و كافى بوده يا نه، احتياط را مراعات نماييد.

15- س- كسانى كه مجاز هستند در شب عيد قربان بعد از درك اضطرارى مَشعرْ به منىٰ بروند، آيا همۀ آنان از ذوى الاعذار مى باشند كه نيابت و لو تبرعاً مورد اشكال است يا نسبت به بعضى استثنا شده است؟

ج- در فرض سؤال، زنها مى توانند نايب شوند، و نيابت در ساير ذوى الاعذار صحيح نيست.

16- س- شخصى در حج از ميتى نيابت كرده و در وقت عقد اجاره براى انجام مناسك هيچ عذرى نداشت؛ ولى چند سال بعد از انجام حج

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 40

متوجه شد كه در وقوف مشعر الحرام با زنها و مريضها به عنوان راهنما، وقوف اضطرارى كرده و به

منىٰ رفته است، و غافل بوده كه نايب بايد وقوف اختيارى بكند، وظيفه اش چيست؟

ج- عمل مزبور مُجزى از حج نيابتى استيجارى نيست، و از جهت اجرت بايد به اجيركننده مراجعه نمايد، و يا در صورتى كه اجاره، موقت به زمان مخصوصى كه منقضى شده نباشد، دوباره حج نيابتى صحيح به جا آورد.

17- س- آيا مى توانم براى مادرم و براى خودم فريضه حج را انجام دهم؟

ج- در يك سال بيش از يك حج واقع نمى شود.

18- س- شخصى به عنوان نيابت در مسجد شجره مُحرم شده و به مكه آمده، در مكه فهميد كه خودش مستطيع بوده است، آيا بايد اعمال عمره را به قصد خود به جا آورد يا به قصد نيابت، و اگر بايد حج را به قصد خود به جا آورد نسبت به حج نيابى چه وظيفه دارد، و آيا مى تواند براى آن نايب بگيرد يا نه؟

ج- احرام او صحيح نبوده است و بايد برگردد و براى عمرۀ تمتع براى خودش مُحرم شود و وظيفۀ خودش را انجام دهد، و راجع به حج نيابى نمى تواند نايب بگيرد، مگر اجازه داشته باشد يا استيجار او براى مطلق تحصيل حج باشد.

19- س- كسى كه نايب بوده و عمرۀ تمتع را انجام داده و بعد ناچار شده است كه به ايران بازگردد، آيا مى تواند بقيۀ اعمال را به ديگرى واگذار نمايد كه حج تمتع را انجام دهد؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 41

ج- نمى تواند.

20- س- آيا شرط ايمان نايب كه در اصل نيابت حج و همچنين در ذبح، شرط است در ساير اعمالى كه نيابت در آن جايز است، مثل رَمْى و طواف هم شرط است يا

خير؟

ج- در ساير اعمال نيز شرط است.

21- س- شخصى تمام اختيارات اموال پدرش را دارد و پدر نمى تواند بالمباشره حج را به جا آورد، پسر بدون تذكر دادن به پدر، شخصى را اجير براى حج پدر نموده و خودش هم براى حج خود مشرف شده، در اين فرض آيا حج اجير براى حج پدر، مجزى است يا خير؟ و هرگاه در مدينه تصميم بگيرد كه آنچه را از مال پدر به اجير داده است با پدر حساب نكند و از مال خودش باشد، رفع اشكال مى شود يا نه؟

ج- در فرض مزبور استنابه در مورد پدر صدق نمى كند، و حَجة الاسلام از طرف پدر واقع نمى شود، و فرقى بين دو صورت فوق نيست.

22- س- شخصى پس از آنكه به مدينه مشرف شد جنون پيدا كرد، با توجه به اينكه سابقاً حج بر او مستقر شده است، آيا مى شود براى او نايب گرفت يا خير، و اگر نشود، تبرّع حج از او چه صورت دارد؟

ج- نيابت و تبرّع در فرض سؤال صحيح نيست.

23- س- فردى پس از استطاعت مالى براى حج اسم نويسى كرد و براى دو سال بعد اسمش درآمد؛ ولى چند ماه قبل از حركت، فوت كرد در حالى كه پسرش را نايب قرار داده بود كه براى او حج به جا آورد، در حالى كه پسر خود استطاعت مالى داشته ولى در اسم نويسى مسامحه

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 42

كرده و ننوشته است، در صورتى كه اگر اسم مى نوشت شايد در همان سال اول، قرعه به نامش در مى آمد و شايد هم سالهاى بعد، اكنون پسر به مدينه آمده به عنوان نيابت حج بَلَدى

از جانب پدر، و هنوز مُحرم نشده، چه وظيفه اى دارد؟

ج- در فرض مرقوم نيابت صحيح نيست، و بايد براى خودش حج نمايد.

24- س- شخصى اجير حج بَلَدى از قم شده و خودش ساكن اراك است، بعد از اجير شدن در نظر داشته كه به قم برود و از آنجا حركت كند، پس از چند روز در حالى كه از موضوع غافل شده، براى انجام كار ديگرى به قم و بعد از آنجا به تهران رفته است، آيا همان نيت قبلى براى حركت از قم كافى است يا بايد برگردد به قم، و بر فرض خروج از ايران چه حكمى دارد؟

ج- اگر مى تواند بايد برگردد، و چنانچه برنگشت و لو در صورت تمكن و حج را انجام داد، حج صحيح است و بالنسبه استحقاق اجرت دارد.

25- س- آيا بر نايب واجب است كه بر طبق فتواى مرجع تقليد منوبٌ عنه اعمال حج را انجام دهد يا مطابق وظيفه خودش عمل نمايد؟

ج- ميزان، وظيفۀ خود اوست؛ ولى اگر اجير شده به كيفيت خاصى، بايد طورى عمل كند كه مراعات وظيفه خودش و كيفيت ذكر شده بشود.

26- س- آيا در اجاره براى اعمال حج، لازم است اجير و مستأجر از يكديگر سؤال كنند كه مقلد چه كسى هستند يا نه؟

ج- لازم نيست، و اجير مطابق تقليد خودش عمل مى كند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 43

27- س- نايب چند ماه قبل از حج به بَلَد منوبٌ عنه مى رود و به عنوان نيابت حج حركت مى كند و به وطن خودش يا محل ديگرى مى رود، و در ماه ذيحجه كه عازم حج مى شود، ديگر به بلد منوبٌ عنه نمى رود، كافى است

يا نه؟ و چه وقت بايد برود؟

ج- كافى است.

28- س- در موردى كه مرحوم پدرم فرموده بود پسر بزرگ نيابتاً به مكه برود و من كه پسر بزرگ هستم به وسيلۀ ارث مستطيع شده ام؛ اما تا كنون نتوانسته ام سهم خودم را به پول مبدل كنم، آيا مى توانم با اين حال به جاى پدر حج به جا آورم يا نه؟

ج- با فرض حصول استطاعت مالى براى خودتان، و لو از بابت ارثيه، اگر امكان فروش و صرف قيمت در حج را داريد بايد اول براى خودتان حج به جا آوريد، و براى پدر بعداً انجام دهيد يا ديگرى را نايب بگيريد.

29- س- آيا جايز است براى نايب در طواف عمرۀ تمتع يا طواف حج كه طواف را در غير موسم حج به جا آورد يا نه؟

ج- مانع ندارد.

30- س- شخصى قبلًا مستطيع بوده و به حج نرفته و الآن هيچ گونه قدرت مالى جهت انجام حج را ندارد، آيا فرزندش مى تواند تبرعاً از طرف او حج نيابى انجام دهد؟

ج- نيابت در حج از حى صحيح نيست، مگر در صورتى كه شخص از جهت پيرى نتواند به حج برود يا مريض باشد و از جهت مرض نتواند برود و مأيوس از خوب شدن تا آخر عمر باشد.

31- س- حج به نيابت حضرت ولى عصر- ارواحنا له الفداء- چون در

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 44

موسم حج تشريف دارند، جايز است يا نه؟

ج- اشكال ندارد.

32- س- زنى كه واجب الحج است وصيت كرده كه از اصل تركه اش براى او حج بلدى توسط وصيّش انجام شود، حال استطاعت جانى و مالى و غيره براى وصى او فراهم است، فقط

از حيث عدم شركت در نام نويسى براى حج، آن هم با عذرى، استطاعت راهى ندارد، آيا مى تواند حج نيابى را انجام دهد؟

ج- وصى اگر قبلًا استطاعت نداشته و فعلًا هم راه براى او باز نيست، الآن هم مستطيع نيست و مى تواند براى حج نيابى اجير شود؛ ولى اگر بدون اينكه اجير شود، خود را به ميقات برساند، نمى تواند حج نيابى به جا آورد و بايد براى خودش حج به جا آورد.

33- س- كسى كه حج نيابى انجام مى دهد، اگر در قربانى شخص ثالثى را وكيل كرد ذابح چگونه نيت كند؟ آيا بايد نيت كند كه به وكالت از ميت قربانى مى كنم يا بايد وكالت از نايب ميت كند؟ در هر صورت آيا بايد نام ميت را هم ببرد؟

ج- نام ميت بردن لازم نيست، بلكه چنانچه نيت كند آنچه بر عهدۀ نايب است انجام دهد، صحيح است.

34- س- كسى كه براى حج اجير مى شود، اگر شرط كند كه مثلًا براى طواف نساء يا يك عمل ديگرى كه نيابت بردار است نايب مى گيرم، آيا اين شرط نافذ است و مى تواند عمل نمايد يا نه؟

ج- اگر عذر دارد نمى تواند قبول كند، بلى در قربانى مانع ندارد و شرط لازم نيست.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 45

35- س- كسى كه احتمال قوى عقلايى مى دهد كه نتواند اعمال را به نحو عادى انجام دهد، و ممكن است حج تمتع را بدل به افراد كند، آيا مى تواند از حج واجب نيابت كند؟

ج- مى تواند نيابت كند؛ ولى اگر وظيفۀ او عدول به افراد شد بنا بر احتياط منوبٌ عنه نبايد اكتفا به آن كند.

36- س- نايبى كه در وقت قبول نيابت براى حج

معذور نبوده است، و بعد از عقد اجاره در موقع عمل يا قبل از مُحرم شدن جزء معذورين شده و در هر عذرى كه پيش آمده طبق وظيفۀ معذورين رفتار نموده، آيا حج او از منوبٌ عنه كافى است و آيا نسبت به نحوۀ عذر فرقى هست يا نه؟

ج- محل اشكال است.

37- س- كسانى كه در حال اجير شدن، از معذورين نبوده اند و بعداً در اثناى عمل عذر عارض شده است، آيا نيابتشان صحيح است و مستحق تمام اجرت مى باشند يا نه؟

ج- اشكال دارد.

38- س- خدمه اى كه از روى جهل به مسأله اجير شده اند و وقوف اختيارى مشعر را درك نكرده اند فعلًا تكليفشان چيست؟ و همچنين ساير معذورينى كه حج ناقص از اين قبيل انجام داده اند، تبرعاً يا با اجرت؟

ج- نيابت ايشان صحيح نيست و كفايت از منوبٌ عنه نمى كند، و بايد پول را برگردانند و خودشان با عدم عذر نسبت به درك اختيارى مشعر بايد با انجام عمرۀ مفرده، از احرام خارج شوند.

39- س- در مناسك آمده است كه معذور نمى تواند نايب شود، معذور به چه كسى گفته مى شود؟ لطفاً حد آن را معين كنيد، مثلًا كسى كه

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 46

نمى تواند نماز طواف را صحيح بخواند، يا نمى تواند خودش رَمْى جمرات كند، و يا نمى تواند قربانى نمايد، و يا نمى تواند يكى ديگر از واجبات حج را اعم از اركان و غير اركان انجام دهد، معذور است يا خير؟

ج- هر كس نتواند اعمال اختيارى حج را انجام دهد، معذور است و نمى تواند نايب شود؛ ولى مباشرت در ذبح در حال اختيار هم لزوم ندارد، و لذا كسى كه نمى تواند ذبح كند

مى تواند براى حج نايب شود و براى ذبح نايب بگيرد.

40- س- كسى كه نماز او صحيح نيست و براى حج به نيابت آمده است، آيا نيابت او صحيح است؟ و مفروض اين است كه به عنوان نيابت مُحرم شده است؟

ج- اگر از قرائت صحيح معذور است، نيابت و احرام او باطل است، و اگر معذور نيست، صحيح است و بايد قرائت خود را درست كند.

41- س- اگر مستنيب يا منوبٌ عنه در وقت نيابت بدانند كه نايب جزء معذورين است و او را نايب كنند، اولًا آيا اجرت نيابت براى نايب حلال است يا نه؟ و ثانياً آيا حج نيابتى او صحيح و از حَجة الاسلام يا غير حَجة الاسلام منوبٌ عنه كفايت مى كند يا نه؟

ج- با فرض مذكور معذور بوده، و استيجار شده استحقاق اجرت ندارد، و كفايت نمى كند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 47

حج استحبابى

مسألۀ 1- مستحب است كسى كه شرايط وجوب حج را ندارد، از بلوغ و استطاعت و غير آنها، در صورت امكان، حج به جا آورد، و همچنين بر كسى كه حج واجبش را انجام داده است مستحب است دو مرتبه به حج برود، و مستحب است تكرار حج در هر سال، بلكه مكروه است پنج سال متوالى آن را ترك كند، و مستحب است در وقت خارج شدن از مكه نيّت برگشتن نمايد و مكروه است قصد برنگشتن داشته باشد.

مسألۀ 2- مستحب است از طرف خويشاوندان يا غير آنها حج به جا آورد تبرعاً، چه زنده باشند يا مرده، و همچنين از طرف معصومين و نيز طواف از طرف آنها و غير آنها مستحب است به شرط آنكه در

مكه نباشند يا معذور باشند.

مسألۀ 3- كسى كه زاد و راحله ندارد، مستحب است قرض كند و به حج برود در صورتى كه مى تواند قرض را ادا كند.

مسألۀ 4- با مال حرام جايز نيست به حج برود و اگر مال او مشتبه

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 48

است و علم به حرمت آن ندارند، مى تواند آن را صرف كند.

مسألۀ 5- بعد از فارغ شدن از حج استحبابى، مى تواند ثواب آن را به ديگرى هديه كند، همچنان كه در وقت شروع مى تواند آن را نيت كند.

مسألۀ 6- كسى كه مال ندارد تا با آن حج به جا آورد، مستحب است و لو با اجاره دادن خودش و نيابت از ديگرى به حج برود.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 49

اقسام عُمره

مسألۀ 1- عُمره هم مانند حج دو قسم است: واجب و مستحب و بر كسى كه شرايط استطاعت را داشته باشد، يك مرتبه در عمر واجب مى شود و وجوب آن مانند حج، فورى است و در وجوب آن، استطاعت حج معتبر نيست بلكه اگر براى عمره مستطيع باشد، واجب مى شود، هر چند براى حج مستطيع نباشد، همچنان كه عكس اين هم همين طور است كه اگر شخص براى حج استطاعت داشته باشد و براى عمره مستطيع نباشد، بايد حج به جا آورد، لكن بايد معلوم باشد كه براى كسانى كه از مكه دور هستند مثل ايرانيان كه وظيفه آنها حج تمتع است هيچ گاه استطاعت حج از استطاعت عمره و استطاعت عمره از استطاعت حج جدا نيست، چون حج تمتع مركب از هر دو عمل است به خلاف كسانى كه در مكه يا قريب به آن هستند

كه وظيفۀ آنها حج و عمرۀ مفرده است كه نسبت به آنها استطاعت براى يكى از دو عمل تصور مى شود.

مسألۀ 2- واجب است بر كسى كه مى خواهد داخل مكه شود با احرام وارد شود، و براى احرام بايد نيت عمره يا حج داشته باشد و اگر وقت حج

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 50

نيست و مى خواهد وارد مكه شود، واجب است عمرۀ مفرده انجام دهد و از اين حكم كسانى كه مقتضاى شغلشان اين است كه زياد وارد مكه مى شوند و از آن خارج مى شوند استثنا شده است.

مسألۀ 3- تكرار عمره مانند تكرار حج مستحب است، و در مقدار فاصله بين دو عمره اختلاف فرموده اند، و احوط آن است كه در كمتر از يك ماه به قصد رجا به جا آورده شود.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 51

اقسام حج

اشاره

حج سه قسم است: تمتع، قِران و افراد.

تمتع وظيفۀ كسانى است كه چهل و هشت ميل كه شانزده فرسخ است از مكه دور باشند.

قِران و افراد بر غير آنها واجب مى شود و اين تفصيل در حَجة الاسلام است.

صورت حج افراد و عمرۀ مفرده و بعض مسائل مربوطۀ آنها

مسألۀ 1- صورت حج افراد كه گاهى مورد ابتلاى متمتع مى شود از اين قرار است كه زن حائض يا كسى كه به واسطۀ ضيق وقت نمى تواند عمرۀ تمتع را به جا آورد بايد قصد كند حج افراد را، و به همان احرام عمرۀ تمتع كه عدول به افراد كرده، برود به عرفات و مثل ساير حجاج وقوف كند، بعد از آن برود به مشعر و وقوف كند، بعد برود به منىٰ و اعمال منىٰ را به جا آورد مگر هَدْى را كه واجب نيست بر او، بعد برود به مكه و طواف زيارت و نماز و سعى و طواف نساء و نماز آن را به جا آورد، پس در

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 52

اين وقت از احرام خارج مى شود، بعد از آن برگردد به منىٰ براى بيتوته و اعمال ايام تشريق به همان نحو كه ساير حجاج به جا مى آورند، پس صورت حج افراد عين صورت حج تمتع است با يك فرق كه در حج تمتع هَدْى بايد ذبح كند و در حج افراد واجب نيست ولى استحباب دارد.

مسألۀ 2- صورت عمرۀ مفرده- كه بايد كسى كه حج تمتع او بدل به حج افراد شد بعد از حج به جا آورد- آن است كه خارج شود به ادنى الحل، و افضل آن است كه از «جعرانه» يا «حديبيه» يا «تنعيم» كه از همه نزديكتر به

مكه است مُحرم شود، و بيايد به مكه و طواف كند و نماز آن را بخواند و سعى بين صفا و مروه بكند و تقصير كند يا سر بتراشد و طواف نساء به جا آورد و نماز طواف بخواند.

مسألۀ 3- عمرۀ مفرده با عمرۀ تمتع كه تفصيلًا خواهد آمد، در صورت فرق ندارند مگر در سه چيز:

اول: آنكه در عمرۀ تمتع بايد تقصير كند؛ يعنى از مو يا ناخن خود بايد بگيرد، و سر تراشيدن جايز نيست و در عمرۀ مفرده مخيّر است بين سر تراشيدن و تقصير؛

دوم: آنكه در عمرۀ تمتع طواف نساء ندارد و در عمرۀ مفرده دارد؛

سوم: آنكه ميقات عمرۀ تمتع يكى از مواقيت پنجگانه است كه ذكر آن مى آيد، و ميقات عمرۀ مفرده ادنى الحل است و جايز است از يكى از مواقيت پنجگانه مُحرم شود.

مسألۀ 4- كيفيت افعال حج افراد از احرام و وقوفين و اعمال منىٰ و اعمال مكه عين كيفيت حج تمتع است، و در احكام مشترك هستند، و كيفيت افعال عمرۀ تمتع از احرام و طواف و ساير اعمال عين كيفيت عمرۀ

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 53

مفرده است.

مسألۀ 5- عمرۀ تمتع را اگر كسى به جا بياورد كافى است از عمرۀ مفرده.

مسألۀ 6- كسى كه وظيفه اش حج تمتع است مثل اشخاصى كه از مكه شانزده فرسنگ شرعى دور باشند، اگر استطاعت براى عمره داشته باشند و براى حج نداشته باشند عمره مفرده بر آنها واجب نيست مثل اشخاصى كه به نيابت حج مى كنند، گرچه احتياط آن است كه به جا آورد.

مسألۀ 7- كسى كه مُحرم شد به احرام عمرۀ مفرده، حرام مى شود بر او جميع

چيزهايى كه در احرام تمتع گفته شد، و بعد از آنكه تقصير كرد يا سر تراشيد همه چيز بر او حلال مى شود مگر زنها، و بعد از آنكه طواف نساء را با نمازش به جا آورد زن هم بر او حلال مى شود.

مسألۀ 8- طواف نساء را در عمرۀ مفرده بايد بعد از تقصير يا سر تراشى به جا آورد.

مسألۀ 9- كسى كه به احرام عمرۀ مفرده وارد مكه شد، اگر احرامش در ماههاى حج بوده، جايز است كه آن را عمرۀ تمتع قرار دهد و دنبال آن حج تمتع به جا آورد و در اين صورت هَدْى بر او واجب مى شود.

صورت حج تمتع اجمالًا

بدان كه حج تمتع مركب است از دو عمل، يكى عمرۀ تمتع و ديگرى حج تمتع، و عمرۀ تمتع مقدم است بر حج.

و عمرۀ تمتع مركب است از پنج جزء:

اول: احرام؛

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 54

دوم: طواف كعبه؛

سوم: نماز طواف؛

چهارم: سعى بين كوه صفا و مروه؛

پنجم: تقصير، يعنى گرفتن قدرى از مو يا ناخن.

و چون مُحرم از اين اعمال فارغ شد، آنچه بر او به واسطۀ احرام بستن حرام شده بود، حلال مى شود.

و حج تمتع مركب است از سيزده عمل:

اول: احرام بستن در مكه؛

دوم: وقوف به عرفات؛

سيم: وقوف به مشعر الحرام؛

چهارم: انداختن سنگريزه به جمرۀ عقبه در منىٰ؛

پنجم: قربانى در منىٰ؛

ششم: تراشيدن سر يا تقصير كردن در منىٰ؛

هفتم: طواف زيارت در مكه؛

هشتم: دو ركعت نماز طواف؛

نهم: سعى بين صفا و مروه؛

دهم: طواف نساء؛

يازدهم: دو ركعت نماز طواف نساء؛

دوازدهم: ماندن به منىٰ، شب يازدهم و شب دوازدهم و شب سيزدهم براى بعضى از اشخاص؛

سيزدهم: در روز يازدهم و دوازدهم رَمْى جمرات، و اشخاصى كه

شب سيزدهم در منىٰ ماندند روز سيزدهم بايد رَمْى جمرات كنند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 55

آنچه ذكر شد صورت اجمالى اين دو عمل است و تفصيل آنها بعد ذكر مى شود.

مسأله- لازم نيست مكلف اين اعمال را قبل از ورود به عمره و حج بداند و لو اجمالًا، و كافى است كه نيت كند عمرۀ تمتع را؛ يعنى عبادتى را كه خداوند بر او واجب كرده، و همين طور حج تمتع را به نحوى كه واجب است بر او، و كيفيت و تفصيل هر يك را از رساله در وقت عمل ياد بگيرد و عمل كند؛ ولى ياد گرفتن اجمالى آن بهتر و موافق احتياط است.

مسائل متفرقۀ اقسام عمره و حج

1- س- شخصى در اثناى عمرۀ مفرده، در شوط پنجم سعى، مريض شده و نتوانسته است عمره را تمام كند، او را به ايران برده اند و بعد از بهبودى هم نتوانسته به مكه بيايد فعلًا وظيفۀ او چيست؟ توضيح آنكه كسى نايب شده كه وظيفه او را انجام دهد و عملى را كه وظيفۀ او است و او را از احرام خارج مى كند، به جا آورد.

ج- با فرض اينكه خود شخص نمى تواند مراجعت كند، نايب براى خروج منوبٌ عنه از احرام، سعى را تمام كند و آن را اعاده نمايد و به منوبٌ عنه خبر دهد كه تقصير نمايد و بعد از تقصير براى طواف نساء نايب بگيرد، و توضيح آنكه مسأله از موارد حصر نيست، چون شخص مريض فعلًا خوب شده و اينكه نمى تواند به مكه بيايد از جهت مرض نيست.

2- س- كسى عمرۀ مفرده به جا آورده و بدون انجام طواف نساء به مدينه آمده است، فعلًا

مى خواهد براى عمرۀ تمتع مُحرم شود، آيا جايز است بدون انجام طواف نساء مُحرم شود و بعد از انجام عمرۀ تمتع،

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 56

طواف نساء را به جا آورد؟

ج- مانع ندارد.

3- س- اگر فاصلۀ بين دو عمره كمتر از يك ماه باشد، فرموده ايد بايد عمرۀ دوم را به قصد رجا به جا آورد، آيا فرقى هست بين دو عمرۀ مفرده از خودِ شخص و بين دو عمرۀ مفرده اى كه هر دو يا يكى از آنها به نيابت از ديگران باشد يا نه؟

ج- فرق نمى كند.

4- س- اينكه حضرت عالى فرموده ايد: اگر فاصلۀ ميان دو عمره كمتر از يك ماه باشد، عمرۀ دوم رجائاً قصد شود، مقصود يك ماه است يا سى روز كامل؟

ج- ميزان يك ماه است، و اگر در بين ماه، عمره به جا آورده، احتياط مذكور را تا سى روز مراعات كنند.

5- س- اگر بين دو عمره كمتر از يك ماه فاصله باشد بايد عمره دوم را به قصد رجا انجام دهد، چنانچه عمره دوم نيابت باشد، نايب مى تواند براى آن اجرت بگيرد يا خير؟ و چنانچه بر منوبٌ عنه انجام عمرۀ مفرده واجب باشد كفايت مى كند يا خير؟

ج- لازم است احتياط مراعات شود، و چنانچه با تذكر به اجيركننده اجرت بگيرد، اشكال ندارد.

6- س- اگر زنى به نيت عمرۀ مفرده مُحرم و بعد از آن عادت شود و در همۀ روزهايى كه مى تواند در مكه باشد حيض است، براى عمرۀ مفرده بايد چه كند؟ و اگر آنجا اعمالى انجام نداده و فعلًا به ايران آمده، چه وظيفه اى دارد؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 57

ج- در فرض سؤال بايد براى طواف

و نماز نايب بگيرد و بقيه اعمال عمره را خودش به جا آورد، و چنانچه به ايران آمده اقدام كند و برگردد، و اگر نمى تواند، براى اعمال عمره نايب بگيرد؛ ولى بايد خودش تقصير كند و ترتيب بين آن و ساير اعمال مراعات شود و تا اعمال را به جا نياورد آنچه به وسيلۀ احرام بر او حرام شده بر او حلال نمى شود.

7- س- آيا طواف در عمرۀ مفردۀ استحبابى حكم طواف واجب را دارد كه بايد نماز آن خَلْف مقام باشد، يا حكم طواف استحبابى را دارد و در هر جاى مسجد الحرام مى توان نماز آن را خواند؟

ج- حكم طواف واجب را دارد و بايد نماز آن خَلْف مقام باشد.

8- س- انجام عمرۀ مفرده در ماههاى حج پيش از عمرۀ تمتع جايز است يا خير؟ و در اين مسأله فرقى بين صَرُوره و غير صَرُوره هست يا نه؟

ج- مانع ندارد و فرق نمى كند.

9- س- تأخير عمرۀ مفرده در حج افراد تا چه وقتى بلاعذر جايز است؟

ج- بايد مبادرت نمايد عرفاً على الاحوط و تأخير نشود.

10- س- زنى كه احتمال مى دهد خون حيض ببيند و نتواند داخل مسجد الحرام شود، آيا مى تواند براى عمرۀ مفردۀ مستحبى مُحرم شود و اگر خون ديد براى طواف و نماز نايب بگيرد، و همچنين مريض اگر احتمال مى دهد نتواند اعمال عمرۀ مفرده را انجام دهد؟

ج- اشكال ندارد، و چنانچه وظيفۀ او نايب گرفتن شد عمل به وظيفه نمايد.

11- س- همچنان كه عمرۀ مفرده را قبل از عمرۀ تمتع و لو با كمتر از

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 58

فاصله شدن يك ماه تجويز فرموده ايد، آيا بعد از عمرۀ

تمتع هم با كمتر از يك ماه فاصله تجويز مى فرماييد، يا بايد رجائاً انجام شود؟

ج- به قصد رجا انجام شود.

________________________________________

خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى، مناسك حج (امام خمينى)، در يك جلد، ه ق

مناسك حج (امام خمينى)؛ ص: 58

12- س- كسى كه وظيفۀ او عمرۀ تمتع است و ندانسته به نيت عمرۀ مفرده مُحرم شده است تكليف او چيست؟

ج- اگر قصد عمرۀ مفرده كرده، بايد عمرۀ مفرده انجام دهد و بعد عمرۀ تمتع را به جا آورد، و چنانچه اشتباه در تطبيق بوده، تمتع واقع مى شود و صحيح است.

13- س- اگر تقصير را در عمرۀ مفرده جهلًا يا نسياناً به جا نياورد و طواف نساء را نيز ترك كرده و بعد رفته است به مسجد شجره و براى عمرۀ تمتع مُحرم شده و عمرۀ تمتع را به جا آورده و بعد متوجه نقص كار خود شده است، تكليف اين شخص با داشتن فرصت، براى اعادۀ عمرۀ تمتع، و نداشتن فرصت چيست؟

ج- در فرض مرقوم، چنانچه عمرۀ مفرده را در اشْهُر حج به جا آورده و مى خواهد حج مستحبى به جا آورد، مى تواند عدول به عمرۀ تمتع كند چه وقت براى اعادۀ عمرۀ تمتع داشته باشد يا نه؛ ولى اگر حج واجب باشد، كفايت نمى كند على الاحوط، و بايد پس از تقصير صحيح به ميقات برود و براى عمرۀ تمتع مجدداً مُحرم شود.

14- س- كسى كه حجش بدل به افراد شده و بايد بعد از حج، عمرۀ مفرده به جا آورد، اگر سال بعد كه به حج مى رود بعد از اعمال حج، عمرۀ مفرده را به جا آورد كافى و مُجزى است يا نه؟

ج- احوط آن

است كه تا عمرۀ مفرده را انجام نداده، براى عمره و حج

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 59

ديگر مُحرم نشود هر چند اگر خلاف كرد، ضرر به صحت عمره و حج او نمى زند.

15- س- كسانى كه از هند و پاكستان به سعوديه مى آيند و در مكه معظمه مقيم مى شوند، آيا حجشان تمتع است يا وظيفۀ ديگرى دارند؟

ج- چنانچه به قصد مجاورت در مكه بمانند و بعد از دو سال مستطيع شوند حكم اهل مكه را پيدا مى كنند، و در غير اين صورت صور مختلفه اى است كه در تحرير الوسيله ذكر شده است.

16- س- كيفيت حج قِران را بيان فرماييد، و آيا اين حج بر كدام اشخاص واجب مى شود؟

ج- حج قِران واجب تعيينى نيست و چون مورد ابتلا نيست مى توانيد به كتب مفصله مراجعه نماييد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 61

باب اول اعمال عمرۀ تمتع

اشاره

فصل اول: محل احرام عمرۀ تمتع

فصل دوم: واجبات احرام و متعلقات آنها

فصل سوم: در آنچه بر مُحرم حرام مى شود

فصل چهارم: در طواف واجب و بعضى از

احكام آن

فصل پنجم: نماز طواف

فصل ششم: سعى

فصل هفتم: تقصير

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 63

فصل اول: محل احرام عمرۀ تمتع

اشاره

در محل احرام عمرۀ تمتع، كه آن اول از واجبات عمره است.

بدان كه محل احرام بستن براى عمرۀ تمتع كه آن را ميقات مى نامند، مختلف مى شود به اختلاف راههائى كه حجاج از آنها به طرف مكه مى روند، و آن پنج محل است:

اول: مسجد شجره است كه آن را ذو الحليفه مى نامند، و آن ميقات كسانى است كه از مدينه منوره به مكه مى روند؛

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- جايز است در صورت ضرورت، احرام را از مسجد شجره تأخير بيندازد تا ميقات اهل شام.

مسألۀ 2- احتياط واجب آن است كه در داخل مسجد شجره مُحرم شود نه خارج آن، هر چند نزديك به آن باشد.

مسألۀ 3- شخص جُنُب و حائض مى توانند در حال عبور از مسجد مُحرم شوند، و نبايد در مسجد توقف كنند.

مسألۀ 4- اگر جُنُب به واسطۀ زيادى جمعيت نتواند در حال عبور از

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 64

مسجد احرام ببندد، و آب براى غسل نباشد، و نتواند صبر كند تا آب پيدا شود، بايد تيمم كند و داخل مسجد شود و احرام ببندد.

مسألۀ 5- اگر حائض نتواند تا وقت پاك شدن صبر كند، احتياط آن است كه نزديك مسجد مُحرم شود و در «جحفه» يا محاذى آن احرام را تجديد كند.

دوم: وادى عقيق است كه اوايل آن را «مسلخ» و اواسط

آن را «نَمِرَه» و اواخر آن را «ذات عِرق» مى گويند كه محل احرام عامه است، و آن ميقات كسانى است كه از راه عراق و نجد به مكه مى روند؛

سوم: قَرْنُ المنازل است و آن ميقات كسانى است كه از راه طائف، حج مى روند؛

چهارم: يَلَمْلَمْ است كه اسم كوهى است، و آن ميقات كسانى است كه از راه يمن مى روند؛

پنجم: جُحْفه است، و آن ميقات كسانى است كه از راه شام مى روند.

در اينجا مسائلى است:

مسألۀ 1- اگر بيّنۀ شرعيه قائم شد؛ يعنى دو شاهد عادل شهادت دادند كه فلان مكان ميقات است، تفتيش و تحصيل علم لازم نيست، و اگر علم و بيّنه ممكن نشود، مى تواند اكتفا كند به ظن حاصل از پرسيدن از كسانى كه اهل اطلاع به آن مكانها مى باشند.

مسألۀ 2- هرگاه از راهى برود كه به هيچ يك از ميقاتها عبورش نيفتد، بايد از محاذات ميقات احرام ببندد.

مسألۀ 3- اگر عبور او طورى است كه محاذات با دو ميقات پيدا مى كند، احتياط واجب آن است كه از جايى كه اول، محاذات پيدا مى كند

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 65

احرام ببندد، و در محاذات ميقات بعد، تجديد نيت احرام كند.

مسألۀ 4- كسانى كه از محاذات غير مسجد شجره عبور مى كنند، احتياط مستحب آن است كه قبل از رسيدن به محاذات، به نذر مُحرم شوند و بهتر آن است كه در محاذات، تجديد احرام كنند.

مسألۀ 5- شخص مستطيع اگر احرام را از ميقات تأخير بيندازد از روى علم و عمد، و ممكن نشود برگردد به ميقات به واسطۀ عذرى، و ميقات ديگرى در پيش نداشته باشد، حج او باطل است، و بايد سال ديگر

حج به جا آورد.

مسألۀ 6- شخصى كه مى خواهد از محاذى ميقات مُحرم شود اگر محاذات را نداند، بايد از اهل اطلاع مورد وثوق بپرسد، و قول مجتهد كه اهل اطلاع به آن مكانها نيست اعتبار ندارد، و اگر نتواند محاذات را بفهمد قبل از رسيدن به محلى كه احتمال مى دهد از محاذات گذشته است، به نذر مُحرم شود، بلكه اگر از محل معينى پيش از رسيدن به محاذات، به نذر مُحرم شود احوط است.

مسألۀ 7- كسانى كه با هواپيما به حج مى روند و مى خواهند بعد از حج به مدينه مشرف شوند، احتياط آن است كه بدون احرام بروند «جده» و از اهل اطلاع مورد اعتماد تحقيق كنند، اگر جده يا «حده» معلوم شد محاذى با يكى از ميقاتها است از آنجا مُحرم شوند و الّا بروند به ميقات ديگر مثل جُحْفه و از آنجا مُحرم شوند، و اگر نتوانستند به جحفه يا به ميقات ديگر بروند با نذر از جده مُحرم شوند، و بهتر آن است كه در «حده» تجديد احرام كنند، اگر چه لازم نيست.

مسألۀ 8- مراد از محاذات آن است كه كسى كه مى رود به طرف مكه

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 66

به جايى برسد كه ميقات به طرف راست يا چپ او واقع شود به خط راست، به طورى كه اگر از آنجا بگذرد، ميقات متمايل به پشت او شود.

مسألۀ 9- محاذات ثابت مى شود به علم و به دو شاهد عادل، و اگر اينها ممكن نشود، اگر گمان حاصل شد از قول كسانى كه مطلع به آن مكانها هستند، ظاهراً كافى است، بلكه از قول كسانى كه اهل خبره هستند و

از روى قواعد علميه محاذات را تعيين مى كنند اگر گمان حاصل شد، ظاهراً كافى است.

مسألۀ 10- كسى كه به واسطۀ فراموشى يا ندانستن مسأله و عذر ديگر بدون احرام از ميقات عبور كرد، پس اگر امكان داشت برگشتن به ميقات، و به اعمال عمره مى توانست با برگشتن برسد، واجب است برگردد و از ميقات احرام ببندد چه داخل حرم شده باشد يا نه، و اگر ممكن نيست به نحوى كه گفته شد، پس اگر داخل حرم نشده از همان جا احرام ببندد، و احتياط مستحب آن است كه هر مقدارى مى تواند به طرف ميقات برگردد و آنجا مُحرم شود، و اگر داخل حرم شده واجب است اگر مى تواند و به اعمال عمره مى رسد از حرم خارج شود و مُحرم گردد، و اگر نمى تواند به نحوى كه گفته شد همان جا مُحرم شود، و احتياط مستحب آن است كه هر قدر مى تواند به طرف خارج حرم برگردد و آنجا مُحرم شود.

مسألۀ 11- زن حائض اگر مسأله نمى دانست و عقيده داشت كه نبايد در ميقات مُحرم شود و احرام نبست، حكمش همان است كه در مسألۀ دهم گفته شد.

مسألۀ 12- جايز نيست احرام بستن پيش از رسيدن به ميقات، و اگر

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 67

احرام ببندد صحيح نيست؛ ولى اگر نذر كند كه از محلى كه پيش از ميقات است احرام ببندد جايز است، و بايد از همان جا مُحرم شود؛ مثلًا اگر نذر كرد كه از «قم» مُحرم شود، واجب است عمل كند، و بهتر آن است كه به ميقات يا محاذات ميقات كه رسيد، احرام را تجديد كند.

مسألۀ 13- جايز نيست احرام

را از ميقات تأخير بيندازد اختياراً، بلكه احتياط واجب آن است كه از محاذات ميقات بدون احرام عبور نكند، اگر چه ميقات ديگرى بعد از آن باشد.

مسألۀ 14- اگر از ميقات بدون احرام عبور كرد، واجب است در صورت امكان برگردد و از آن ميقات مُحرم شود، بلكه اگر ميقات ديگرى بعد از آن ميقات باشد، بايد به احتياط واجب برگردد به ميقاتى كه از آن گذشته و مُحرم شود.

مسائل متفرقۀ ميقات

مسألۀ 1- احتياط واجب آن است كه از خود مسجد شجره احرام بسته شود نه اطراف آن، و احتياط مستحب آن است كه در محل اصلى مسجد مُحرم شود اگر چه از مسجد مطلقاً جايز است، حتى در قسمتى كه مسجد توسعه پيدا كرده است.

مسألۀ 2- اگر زن در ميقات حائض باشد و يقين كند كه نمى تواند عمرۀ تمتع را در وقت خود انجام دهد، بايد نيت حج افراد كند و براى حج افراد مُحرم شود؛ ولى اگر بعد از آن كشف خلاف شد، در صورتى كه براى حَجة الاسلام مُحرم شده احرام او باطل است، و بايد براى عمرۀ تمتع

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 68

مجدداً مُحرم شود.

مسألۀ 3- كسانى كه با هواپيما به جده مى روند، نمى توانند از جده يا حديبيه مُحرم شوند بلكه بايد به يكى از مواقيت مثل جحفه بروند و از آنجا مُحرم شوند، و اگر از مدينه بروند بايد از مسجد شجره مُحرم شوند و در اين حكم فرقى بين اينكه قصد عمرۀ تمتع يا مفرده داشته باشند نيست و حديبيه ميقات عمرۀ مفرده است براى كسانى كه در مكه هستند.

مسألۀ 4- كسانى كه ميقات براى آنها مشخص نيست

نمى توانند به گفتۀ راهنما (بَلَد) يا حمله دار كه مى گويد فلان محل ميقات است مُحرم شوند، مگر از گفته او اطمينان پيدا كنند و الّا بايد به عُرف محل مراجعه نمايند.

مسألۀ 5- در صورتى كه ثابت نيست كه رابغ محاذى جحفه است احرام از آن جايز نيست.

مسألۀ 6- كسى كه در غير ماههاى حج به مكه رفته و عمرۀ مفرده به جا آورده و در مكه مانده تا ماههاى حج، براى احرام عمرۀ تمتع، بايد به يكى از مواقيت پنجگانه معروفه برود و نمى تواند از تنعيم مُحرم شود.

مسألۀ 7- كسانى كه براى عمرۀ مفرده به مكه مشرف مى شوند و بايد به يكى از مواقيت معروفه بروند، نمى توانند بدون احرام از ميقات تجاوز كنند و در صورت تجاوز، واجب است به ميقات برگردند و از آنجا مُحرم شوند، و اگر كسى نتوانست برگردد هرجا كه هست مُحرم شود.

مسألۀ 8- اگر شخص در مكه باشد و بخواهد عمرۀ تمتع به جا آورد و به عللى از رفتن به ميقات عمرۀ تمتع معذور باشد، لازم است به خارج حرم برود و از آنجا مُحرم شود و از ادنى الحل كافى است.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 69

مسألۀ 9- ميقات براى شاغلين در جده از ايرانيان و غير آنها در عمرۀ تمتع و عمرۀ مفرده همان مواقيت معروفه است، و نمى توانند از جده يا ادنى الحل مُحرم شوند، و اگر از روى جهل به مسأله در جاى ديگر مُحرم شوند، احرام آنها صحيح نيست و محرمات احرام بر آنها حرام نمى شود، چنانچه در صورت علم و عمد هم حُكم همين است، هر چند در صورت جهل اگر بعد از اعمال،

مسأله را فهميده اند، عمل آنان صحيح است.

مسألۀ 10- خدمۀ كاروانها كه مى خواهند به مكه بروند و بعد از آن بايد از مكه خارج شوند، بنا بر احتياط نبايد عمرۀ تمتع انجام دهند، بلكه براى دخول مكه بايد به يكى از مواقيت معروفه بروند و از آنجا براى عمرۀ مفرده مُحرم شوند، و ادْنَى الحِلّ، ميقات اين اشخاص نيست، و پس از انجام اعمال عمرۀ مفرده مى توانند از مكه خارج شوند، و در صورت خارج شدن از مكه اگر فقط به جده بيايند براى ورود به مكه در مرتبۀ دوم و سوم و بعد از آن، احرام واجب نيست؛ ولى اگر به مدينه بروند و از آنجا بخواهند به مكه بروند بايد در مسجد شجره مُحرم شوند براى عمرۀ مفردۀ ديگر، و چون بين اين عمرۀ مفرده و عمرۀ مفردۀ اول يك ماه فاصله نشده عمرۀ دوم را رجائاً به جا آورند؛ و در هر صورت اين اشخاص آخرين مرتبه اى كه به مكه مى روند بايد به يكى از مواقيت معروفه، مثل مسجد شجره يا جُحفه بروند و از آنجا براى عمرۀ تمتع مُحرم شوند.

11- س- كسانى كه به علت عادت ماهانه نمى توانند داخل مسجد شجره مُحرم شوند، بايد در خارج آن مُحرم شوند و در مُحاذى جُحْفه تجديد احرام نمايند، با توجه به اينكه محاذى جحفه نقطۀ مشخصى نيست، وظيفه چيست؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 70

ج- مى توانند به جحفه بروند و در آنجا تجديد احرام كنند، و چنانچه حدود محاذات را تشخيص دهند و در تمام آن حد با بقاى نيت، تلبيه را تكرار كنند، كفايت مى كند.

12- س- جماعتى از راه طائف عازم مكه بودند،

قبل از رسيدن به قَرن المنازل آنان را از راه وادى عقيق فرستادند و از راه قَرن المنازل منع كردند و لذا در وادى عقيق مُحرم شدند؛ احرام آنان چه صورت دارد؟

ج- صحيح است.

13- س- در مناسك مرقوم است كه زنهاى حائض بايد عبوراً از مسجد شجره مُحرم شوند و اگر نمى توانند، در خارج مُحرم شوند و در محاذى جحفه تجديد احرام كنند، چون اين كار مشكل است و محاذى جحفه معلوم نيست، آيا حضرت امام اجازه مى فرمايند كه اين گونه اشخاص در مدينه با نذر مُحرم شوند؟

ج- چون احرام قبل از ميقات، با نذر صحيح است، زنهاى حائض كه عذر شرعى از دخول مسجد دارند، مى توانند در مدينه با نذر براى عمره مُحرم شوند، و در اين صورت لازم نيست به مسجد شجره بروند؛ ولى نذر زن بايد با اذن شوهر باشد.

14- س- زن حائضى كه از مدينه عازم مكه بود، گمان مى كرد كه در حال عبور در مسجد شجره مى تواند مُحرم شود و وظيفه اش را انجام دهد، ولى وقتى كه به محوطۀ حياط مسجد رسيد، ديد به جهت ازدحام نمى تواند با عبور مُحرم شود، لذا از شوهرش كه حاضر بود اجازۀ نذر گرفت و چند قدمى از مسجد فاصله گرفت و با نذر مُحرم شد، آيا كفايت مى كند يا خير؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 71

ج- اگر احراز كند كه قبل از ميقات، با نذر مُحرم شده است، مانع ندارد.

15- س- زن در حال حيض به خيال اينكه مى تواند در حال عبور، در مسجد شجره احرام ببندد وارد مسجد شد و بلافاصله احرام بست و تلبيه را هم گفت و چند قدمى هم

به طرف درى كه مى خواست خارج شود رفت، ولى چون ديد نمى شود عبور كرد، برگشت و از همان درى كه وارد شده بود، خارج شد، آيا احرامش چگونه است؟

ج- صحيح است.

16- س- يك نفر از حجاج بكلى شنوايى خود را از دست داده و زبان او هم لكنت دارد كه قادر به تكلم صحيح نيست، مسئولين و ساير حجاج همراه، به اين موضوع توجه نداشته اند و اين آقا بدون نيت و تلبيه وارد مكه شده است، تكليف او و همراهانش چيست؟

ج- بايد به ميقات برگردد و با نيت و تلبيه مُحرم شود هر چند با بردن همراه باشد، و اگر نمى تواند به ميقات برود، بايد در خارج حرم مُحرم شود، و اگر نمى تواند تلبيه را صحيح بگويد و لو با تلقين، احوط آن است كه به هر نحو مى تواند بگويد و ترجمه اش را نيز بگويد.

17- س- نظر به اينكه مسجد جحفه و مسجد تَنْعيم اخيراً تخريب و بازسازى شده و وسعت يافته است، آيا حجاج يا مُعْتَمِرين بايد حتماً در حدود مسجد قبلى محرم شوند و يا محرم شدن در تمام مسجد فعلى معتبر است؟

ج- ميقات در جحفه خصوص مسجد نيست و از هر جاى جحفه مى توانند محرم شوند، و همچنين مسجد تنعيم خصوصيت ندارد و احرام

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 72

از ادْنى الحِلّ صحيح است هر چند در مسجد نباشد؛ بنا بر اين در صورت توسعه مسجد با صدق جُحفه در اول و ادْنى الحِلّ در دوم، احرام اشكال ندارد.

18- س- در مناسك فرموده ايد: خدمه اى كه مى خواهند به مكه بروند و از مكه خارج شوند، در صورت خارج شدن از مكه، اگر

فقط به جده مى روند، براى ورود به مكه در مرتبۀ دوم و سوم و بعد از آن احرام واجب نيست؛ ولى اگر به مدينه بروند و از آنجا بخواهند به مكه بروند بايد در مسجد شجره مُحرم شوند براى عمرۀ مفردۀ ديگر، چنانچه ميسر است، نكتۀ علمى فرق ميان جده و مدينه را بيان فرماييد؟

ج- فارق، عبور از ميقات و عدم عبور است.

19- س- كسى كه وسايلش در جُحفه مانده است، آيا مى تواند براى آوردن وسايل خود از احرام خارج گردد در حالى كه براى عمرۀ تمتع مُحرم شده و وارد حرم گرديده است؟

ج- مى تواند قبل از خروج از احرامِ عمره، برود و وسايل خود را بياورد، و اگر اعمال عمرۀ تمتع را انجام داده و مُحِل شده است، نمى تواند از مكه خارج شود مگر در حال ضرورت، مُحرماً به احرام حج على الاحوط.

20- س- كسى از جده مُحرم شده و اعمال عمرۀ تمتع را انجام داده است، تكليف او چيست؟

ج- اگر از رفتن به ميقات معذور نبوده و وقت براى انجام عمرۀ تمتع هست بايد به ميقات برود و محرم شود و عمرۀ تمتع را اعاده كند، و اگر رفتن به ميقات ممكن نيست به خارج حرم برود و از آنجا مُحرم شود.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 73

21- س- آيا جايز است كسى كه به احرام عمرۀ تمتع در يكى از ميقاتها مُحرم شده است به طرف خلاف مكه برود و بعد از چند روز بيايد مكه؛ مثلًا از مسجد شجره به مدينه و بعد از همان راه يا راه ديگر به مكه برود؟

ج- مانع ندارد.

22- س- بعد از اتمام حج تمتع اگر

شخص از مكه خارج شود و بخواهد مراجعت كند، آيا لازم است مُحرم شود يا خير؟

ج- در صورتى كه از وقت احرام عمرۀ تمتع يك ماه نگذشته است، لازم نيست مُحرم شود و مى تواند بدون احرام وارد مكه شود.

23- س- كسى كه عمرۀ مفرده انجام داده است، آيا مى تواند در فاصلۀ كمتر از يك ماه، بدون احرام از ميقات تجاوز كند؟

ج- احتياط آن است كه به قصد رجا براى عمرۀ مفردۀ ديگر مُحرم شود و بدون احرام تجاوز نكند.

24- س- كسى كه در جده و يا مدينه حالت روانى پيدا مى كند، آيا لازم است مُحرماً وارد مكه شود، يا بدون احرام نيز جايز است؟

ج- مجنون، تكليف ندارد و احرام بر او واجب نيست، و اگر بدون احرام وارد مكه شود، اشكالى ندارد.

25- س- زن حائضى كه نمى توانست صبر كند تا پاك شود، نزديك مسجد شجره مُحرم شد و بنا داشت محاذى جحفه احرام را تجديد كند، در ماشين خوابش برد و وارد مكه شد، آيا احرام او درست است؟

ج- در صورت امكان بايد برگردد و از جُحفه يا محاذى آن مُحرم شود على الاحوط، و اگر ممكن نيست، از حرم خارج شود و از آنجا احرام

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 74

ببندد.

26- س- اگر بعد از خروج از ميقات در بين راه متوجه شود كه تلبيه را نگفته، يا نيت نكرده، و يا به جهت ديگر احرامش درست نيست، و چنانچه بخواهد از همان جا به ميقات برگردد ميسر نيست؛ ولى اگر بيايد مكه امكان دارد برگردد، آيا مى تواند بيايد مكه و به ميقات برگردد، يا بايد از همان جا مُحرم شود؟

ج- اگر مى تواند

به ميقات برگردد و لو از مكه، نمى تواند براى عمل واجب از غير ميقات مُحرم شود؛ ولى براى دخول مكه از ادْنى الحل به نيت عمرۀ مفرده مُحرم شود و بعد از اعمال آن، به يكى از مواقيت معروف برود و براى عمرۀ تمتع احرام ببندد.

27- س- زن بدون اذن شوهرش نذر مى كند و با نذر مُحرم مى شود، آيا احرامش درست است، و چنانچه با همان احرام اعمالش را به جا آورده باشد، چگونه است؟

ج- اگر قبل از ميقات مُحرم شده، احرام او صحيح نيست، اگر چه در صورتى كه بعد از تمام شدن حج فهميد، عملش صحيح است؛ ولى اگر بعد از عمره متوجه شد، در صورتى صحيح است كه قابل جبران نباشد، و در صورتى كه مى تواند بايد به ميقات برود و از آنجا مُحرم شود و اگر نمى تواند به ميقات برود از خارج حرم احرام ببندد.

28- س- آيا نذر احرام قبل از ميقات براى نايب هم جايز است يا نه؟

ج- اشكال ندارد.

29- س- هرگاه حائض يا جُنُب عصياناً وارد مسجد شجره شود و مانند ديگران توقف نمايد و مُحرم شود، آيا احرام او صحيح است يا نه؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 75

ج- احرام صحيح است.

30- س- كسانى كه در مكه اقامت پذيرفته اند، موقتاً نه دائماً، آيا ميقاتشان همان مواقيت خمسۀ معروفه است يا ادْنى الحِلّ؟

ج- اگر فريضۀ آنها تبديل نشده، بايد از مواقيت معروفه مُحرم شوند، و اگر تبديل شده، ميقات آنها مكه است.

31- س- شخصى بدون احرام، عمداً يا جهلًا يا سهواً، وارد مكه شده و بعداً از جهت گرانى بيش از حد كرايه يا ممنوعيت از طرف دولت نتوانست

به ميقات برگردد، وظيفه اش چيست؟

ج- اگر ممكن نيست به ميقات برود از ادْنى الحِلّ بايد مُحرم شود، مگر اينكه ترك احرام از ميقات بدون عذر باشد كه در اين صورت نمى تواند حج به جا آورد، و اگر مستطيع است سال بعد بايد حج انجام دهد، و گرانى بيش از حدّ، عذر نيست مگر موجب حَرَج باشد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 77

فصل دوم: واجبات احرام و متعلقات آنها

اشاره

واجبات در وقت احرام سه چيز است:

اول: نيت؛ يعنى انسان در حالى كه مى خواهد مُحرم شود به احرام عمرۀ تمتع، نيت كند عمرۀ تمتع را، و لازم نيست قصد كند ترك محرماتى را كه بر مُحرم پس از احرام، حرام مى شود؛ بلكه كسى كه به قصد عمرۀ تمتع يا حج تمتع لبيكهاى واجب را گفت، مُحرم مى شود چه قصد بكند احرام را، يا نكند و چه قصد بكند ترك محرمات را، يا نكند. پس كسى كه مى داند ارتكاب مى كند بعضى محرمات را، مثل زير سايه رفتن در حال سفر، احرام او صحيح است؛ ولى احتياط آن است كه قصد كند ترك محرمات را.

مسألۀ 1- آنچه ذكر شد كه لازم نيست قصد كند ترك محرمات را، در غير آن محرماتى است كه عمره يا حج را باطل مى كند؛ مثل اكثر محرمات، و اما آنچه عمره يا حج را باطل مى كند، مثل نزديكى با زن در بعضى از صور كه ذكر خواهد شد، پس با قصد ارتكاب آن احرام باطل است، بلكه غير ممكن است.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 78

مسألۀ 2- عمره و حج و اجزاى آنها از عبادات است، و بايد با نيت خالص براى طاعت خداوند تعالى به جا آورد.

مسألۀ 3- اگر

عمره را به ريا يا غير آن باطل كند، احتياط واجب آن است كه حج افراد به جا آورد و پس از آن عمرۀ مفرده به جا آورد و در سال ديگر حج را اعاده كند.

مسألۀ 4- اگر حج را به نيت خالص به جا نياورد و به ريا و غير آن باطل كند، بايد سال ديگر عمره و حج را اعاده كند.

مسألۀ 5- اگر بعضى از اركان عمره يا حج را به نيت خالص نياورد و به ريا و غير آن باطل كند و نتواند آن را جبران كند، پس در عمره حكم بطلان عمره را دارد و در حج حكم بطلان حج را؛ ولى اگر محل جبران باقى است و جبران كرد، عملش صحيح مى شود، گرچه معصيت كار است.

مسألۀ 6- اگر به واسطۀ ندانستن مسأله يا جهت ديگر به جاى نيت عمرۀ تمتع، حج تمتع را قصد كند، پس اگر در نظرش آن است كه همين عمل را كه همه به جا مى آورند او هم به جا آورد و گمان كرده جزء اول از دو جزء حج، اسمش حج تمتع است، ظاهراً عمل او صحيح است و عمرۀ تمتع است، و بهتر آن است كه نيت را تجديد كند.

مسألۀ 7- اگر به واسطۀ ندانستن مسأله يا جهت ديگر گمان كند كه حج تمتع بر عمرۀ تمتع مقدم است و نيت حج تمتع كند به عزم اينكه پس از احرام برود به عرفات و مشعر و حج به جا آورد و عمره را پس از آن به جا آورد، احرام او باطل است و بايد در ميقات تجديد احرام كند؛ و اگر از ميقات گذشته

است، بايد در صورت امكان برگردد به ميقات و مُحرم

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 79

شود، و الّا از همان جا مُحرم شود، و اگر وارد حرم شده و ملتفت شد، بايد در صورت امكان از حرم خارج شود و مُحرم شود، و الّا در همان جا مُحرم شود.

دوم: تلبيه؛ يعنى لبيك گفتن و صورت آن بنا بر اصَح آن است كه بگويد:

لَبَّيْكَ اللّٰهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لٰا شَريكَ لَكَ لَبَّيْكَ

. و به اين مقدار اگر اكتفا كند، مُحرم شده و احرامش صحيح است، و احتياط مستحب آن است كه پس از آنكه چهار «لبيك» را به صورتى كه گفته شده گفت، بگويد:

انَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ، لٰا شَريكَ لَكَ لَبَّيْك.

و اگر بخواهد احتياط بيشتر بكند پس از گفتن آنچه ذكر شد، بگويد:

لَبَّيْكَ اللّٰهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ انَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ، لٰا شَريْكَ لَكَ لَبَّيْكَ.

و مستحب است بعد از آن بگويد:

لَبَّيْكَ ذَا الْمَعٰارِجِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ دٰاعِياً الىٰ دٰارِ السَّلٰامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيكَ غَفّٰارَ الذُّنُوبِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ اهْلَ التَّلْبِيَةِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذَا الْجَلٰالِ وَ الْاكْرٰامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تُبْدِءُ وَ الْمَعٰادُ الَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تَسْتَغْنِى وَ يُفْتَقَرُ الَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ مَرْهُوباً وَ مَرْغُوباً الَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ الٰهَ الْحَقِّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذَا النَّعْمٰاءِ وَ الْفَضْلِ الْحَسَنِ الْجَميٖلِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ كَشّٰافَ الْكُرَبِ الْعِظٰامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ يٰا كَريِمُ لَبَّيْكَ.

و اين جملات را نيز بگويد خوب است:

لَبَّيْكَ اتَقَرَّبُ الَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ بِحَجَّةٍ وَ عُمْرَةٍ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ وَ هٰذِهِ عُمْرَةُ مُتْعَةٍ الَى الْحَجِّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ اهْلَ التَّلْبِيَةِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تَلْبِيَةً تَمٰامُهٰا وَ بَلٰاغُهٰا عَلَيْكَ.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 80

و در اينجا مسائلى است:

مسألۀ 1- واجب است صحيح گفتن قدر واجب از لبيك را كه گذشت، همان طور كه صحيح گفتن تكبيرة الاحرام در نماز واجب است.

مسألۀ 2- اگر تلبيه را به قدر واجب كه ذكر شد، نداند بايد آن را ياد بگيرد يا كسى او را در وقت گفتن تلقين كند؛ يعنى كلمه كلمه، آن شخص بگويد و شخصى كه مى خواهد احرام ببندد، دنبال او به طور صحيح بگويد.

مسألۀ 3- اگر نتواند ياد بگيرد، يا وقت ياد گرفتن نباشد و با تلقين هم نتواند بگويد، احتياط آن است كه به هر نحو كه مى تواند بگويد و ترجمه اش را هم بگويد، و بهتر آن است كه علاوه بر آن نايب هم بگيرد.

مسألۀ 4- اگر لبيك گفتن را فراموش كرد، يا به واسطۀ ندانستن حكم نگفت، واجب است برگردد به ميقات در صورت امكان، و احرام ببندد و لبيك بگويد، و اگر نتواند برگردد همان جا بگويد، اگر داخل حرم نشده است؛ و اگر داخل حرم شده، واجب است برگردد به خارج حرم و احرام ببندد و لبيك بگويد، و اگر ممكن نيست همان جا مُحرم شود و لبيك بگويد، و اگر بعد از گذشتن وقتِ جبران يادش آمد، بعيد نيست صحت عمل.

مسألۀ 5- اگر كسى لبيك واجب را نگفت، چه به واسطۀ عذرى و چه بدون عذر، چيزهايى كه بر مُحرم حرام است بر او حرام نمى شود، و اگر آنچه در احرام موجب كفاره مى شود به جا آورد، كفاره ندارد، و همچنين اگر لبيك را به ريا باطل كند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 81

مسألۀ 6- اگر بعد از گفتن لبيك واجب در ميقات

فراموش كند كه نيت عمرۀ تمتع كرده يا نيت حج تمتع، بنا بگذارد كه نيت عمرۀ تمتع كرده، و عمرۀ او صحيح است، و همچنين اگر بعد از لبيك گفتن در روز هشتم كه بايد براى حج تمتع بگويد فراموش كرد كه لبيك را براى حج گفت يا براى عمره، بنا بگذارد كه براى حج تمتع گفته، و حج او صحيح است و احتياط مستحب در تجديد تلبيه است.

مسألۀ 7- جايز نيست لبيك واجب را از ميقات تأخير بيندازد، و اگر تأخير انداخت بايد به دستورى كه در مسألۀ (10) كه بعد از بيان مواقيت ذكر شد، عمل كند.

مسألۀ 8- واجب در لبيك بيش از يك مرتبه نيست؛ ولى مستحب است تكرار آن و زياد گفتن آن هر چه مى تواند، و براى هفتاد مرتبه گفتن ثواب زيادى ذكر شده است، و لازم نيست آنچه را در حال احرام بستن گفته است تكرار كند، بلكه كافى است بگويد «لَبَّيْكَ اللّٰهُمَّ لَبَّيْكَ» يا تكرار كند «لَبَّيْكَ» را فقط.

مسألۀ 9- احتياط واجب آن است كه كسى كه براى عمرۀ تمتع مُحرم شد در وقتى كه خانه هاى مكه پيدا مى شود لبيك را ترك كند و ديگر لبيك نگويد، و مراد از خانه هاى مكه خانه هايى است كه در زمانى كه عمره به جا مى آورد جزء مكه باشد هر چند مكه بزرگ شود، و احتياط واجب براى كسى كه احرام حج بسته آن است كه لبيك را تا ظهر روز عرفه بيشتر نگويد.

سوم: پوشيدن دو جامۀ احرام براى مردان كه يكى «لنگ» است و ديگرى «ردا» كه بايد آن را به دوش بيندازند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 82

و در اينجا

مسائلى است:

مسألۀ 1- احتياط واجب آن است كه اين دو جامه را قبل از نيت احرام و لبيك گفتن بپوشد، و اگر بعد از لبيك پوشيد احتياط آن است كه لبيك را دوباره بگويد.

مسألۀ 2- لازم نيست كه لنگ، ناف و زانو را بپوشاند، و كفايت مى كند كه به نحو متعارف باشد؛ ولى مستحب است كه ناف و زانو را بپوشاند.

مسألۀ 3- در پوشيدن دو جامۀ احرام ترتيب خاصى معتبر نيست، بلكه به هر ترتيبى بپوشد مانع ندارد، فقط بايد يكى را لنگ قرار دهد به هر كيفيتى كه مى خواهد، و يكى را ردا قرار دهد به هر كيفيتى كه مى خواهد، و احتياط مستحب آن است كه ردا شانه ها را بپوشاند.

مسألۀ 4- احتياط واجب آن است كه در حال اختيار اكتفا نكند به يك جامۀ بلند كه مقدارى از آن را لنگ كند و مقدارى را ردا قرار دهد، بلكه بايد دو جامۀ جدا باشند.

مسألۀ 5- در پوشيدن جامۀ احرام احتياط واجب آن است كه نيت كند و قصد امر الهى و اطاعت او كند، و احتياط مستحب آن است كه در كندن جامۀ دوخته هم نيت و قصد اطاعت كند.

مسألۀ 6- شرط است در اين دو جامه كه نماز در آنها صحيح باشد، پس كفايت نمى كند جامۀ حرير و غير مأكول و جامه اى كه نجس باشد به نجاستى كه در نماز عفو از آن نشده باشد.

مسألۀ 7- لازم است جامه اى را كه لنگ قرار مى دهد نازك نباشد به طورى كه بدن نما باشد، و احتياط مستحب آن است كه ردا هم بدن نما نباشد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 83

مسألۀ 8- احتياط واجب آن است

كه لباس احرام زن حرير خالص نباشد، بلكه احتياط آن است كه تا آخر احرام حرير نپوشد.

مسألۀ 9- دو جامه اى كه ذكر شد كه بايد مُحرم بپوشد مخصوص به مرد است؛ ولى زن مى تواند در لباس خودش به هر نحو هست مُحرم شود، چه دوخته باشد يا نباشد، ولى حرير محض نباشد، چنانچه گذشت.

مسألۀ 10- احتياط واجب آن است كه هر وقت در بين اعمال يا غير آن در احوال احرام اين دو جامه نجس شود تطهير يا تبديل نمايد، و احوط مبادرت به تطهير بدن است در حال احرام، اگر نجس شود.

مسألۀ 11- اگر تطهير نكند جامۀ احرام يا بدن را، كفاره ندارد.

مسألۀ 12- احتياط آن است كه جامۀ احرام از پوست نباشد، لكن ظاهراً اگر به آن جامه گفته شود مانع ندارد.

مسألۀ 13- لازم نيست كه جامۀ احرام منسوج و بافتنى باشد، بلكه اگر مثل «نمد» ماليده باشد و جامه به آن گفته شود مانع ندارد.

مسألۀ 14- افضل آن است كه مُحرم اگر جامۀ احرام را عوض كرده وقتى كه وارد مكه مى شود براى طواف همان جامه اى را كه در آن مُحرم شده است بپوشد، بلكه موافق احتياط استحبابى است.

مسألۀ 15- اگر مُحرم اضطرار پيدا كند به پوشيدن قبا يا پيراهن براى سردى هوا يا غير آن مى تواند قبا و پيراهن بپوشد، لكن بايد قبا را پايين و بالا كند و به دوش بيندازد و دست از آستين آن بيرون نياورد، و احوط آن است كه پشت و رو نيز بكند، و پيراهن را نيز بايد به دوش بيندازد و نپوشد، و اگر اضطرار رفع نمى شود مگر به پوشيدن قبا و پيراهن، مى تواند

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 84

بپوشد.

مسألۀ 16- لازم نيست جامۀ احرام را هميشه در بر داشته باشد، بلكه جايز است آنها را عوض كند و براى شستن بيرون بياورد و براى حمام رفتن آنها را بكند، بلكه جايز است براى حاجت هر دو را بيرون بياورد و لخت شود.

مسألۀ 17- شخص مُحرم مى تواند از دو جامۀ احرام بيشتر بپوشد؛ مثل دو سه ردا و دو سه لنگ براى حفظ از سرما يا غرض ديگر.

مسألۀ 18- اگر لباس احرام را عمداً نپوشد يا لباس دوخته در حالى كه مى خواهد مُحرم شود بپوشد، معصيت كرده است؛ ولى به احرام او ضرر نمى رساند و احرامش صحيح است، و اگر از روى عذر باشد معصيت هم نكرده و احرامش صحيح است.

مسألۀ 19- گره زدن لباس احرام اشكال ندارد؛ ولى احتياط واجب آن است كه آن را كه لنگ قرار داده به گردن گره نزند، و اگر از روى جهل يا نسيان گره زد، احتياط آن است كه فوراً باز كند؛ ولى به احرامش ضرر نمى رساند و چيزى هم بر او نيست، و سنگ در جامۀ احرام گذاشتن و با نخ بستن نيز جايز است.

مسألۀ 20- شرط نيست در احرام بستن پاك بودن از حدث اصغر و اكبر، پس جايز است در حال جنابت و حيض و نفاس مُحرم شود، بلكه غسل احرام براى حائض و نفساء مستحب است.

مسألۀ 21- اگر پيراهن بپوشد بعد از آنكه مُحرم شد، لازم است كه پيراهن را شكاف دهد و از پايين بيرون آورد؛ ولى اگر در پيراهن مُحرم شود، لازم نيست شكاف دهد و از پايين بيرون آورد، و همين قدر لازم

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 85

است آن را بكند و لباس احرام بپوشد، و در هر دو صورت احرامش صحيح است.

مسألۀ 22- اگر فراموش كند احرام را و به خاطرش نيايد مگر بعد از اتمام همۀ واجبات و نتواند جبران كند، احتياط در بطلان عمرۀ او است، اگر چه صحت آن به نظر بعيد نيست؛ ولى اگر اعمال حج را هم تمام كرد و يادش آمد، عملش صحيح است.

مسائل متفرقۀ احرام

1- س- كسى در وقت احرام اين طور قصد مى كند: مُحرم مى شوم، يا احرام مى بندم براى عمرۀ تمتع يا غير آن؛ با توجه به اين مسأله كه فرموده ايد نيت احرام لازم نيست، بلكه ممكن نيست؛ اين احرام چه صورت دارد؟

ج- به احرام ضرر نمى زند هر چند قصد احرام لازم نيست، و احرام امر قصدى نيست، بلكه اگر شخص به قصد حج يا عمره تلبيه بگويد مُحرم مى شود هر چند قصد احرام نكند.

2- س- زنى قبل از احرام براى عمرۀ تمتع مى دانست كه عادت ماهانۀ او ده روز است و قبل از احرام حج، اعمال عمرۀ تمتع را نمى تواند انجام دهد، مع ذلك، نيت عمرۀ تمتع كرد، آيا در برگرداندن نيت احرام عمرۀ تمتع به حج افراد، بايد چه كند؟

ج- نيت را به حج افراد برگرداند و اشكال ندارد، بلى اگر با التفات به اينكه نمى تواند عمرۀ تمتع را انجام دهد و اگر انجام دهد صحيح نيست به

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 86

نيت عمرۀ تمتع مُحرم شود، صحت اين احرام، بلكه حصولِ جِدّ به آن، محل اشكال است.

3- س- مردها معمولًا براى احرام، يك حوله به عنوان لنگ به كمر مى بندند و يكى هم

بر روى شانه ها مى اندازند، ولى بعضى افراد براى اينكه موقع وزش باد و يا سوار شدن ماشين عورت آنان ظاهر نشود اضافه بر آن دو حوله، يك متر چلوار ندوخته از وسط پا عبور مى دهند به نحوى كه دو طرف پارچه از جلو و عقب زير حوله قرار مى گيرد، آيا اين عمل صحيح است يا اشكال دارد؟

ج- اشكال ندارد.

4- س- آيا مى شود براى كسى كه قادر بر تلبيه گفتن نيست نايب گرفت يا خير؟

ج- اخْرَس (لال) بايد با انگشت به تلبيه اشاره كند و زبانش را هم حركت دهد، و نايب گرفتن كافى نيست.

5- س- كسى كه در گذشته حج واجبش را انجام داده، و بنا دارد حج مستحبى به جا آورد؛ ولى از روى ناآگاهى و يا فراموشى در نيت احرام عمره مى گويد «احرام عمرۀ تمتع از حج تمتع از حَجة الاسلام مى بندم قربة إلى اللّٰه»، آيا آوردن و در نيت داشتن حَجة الاسلام، در حالى كه حج مستحبى است، اشكالى دارد يا خير؟

ج- اشكال دارد، مگر آنكه اشتباه لفظى باشد و قصدش اين بوده عمره اى كه وظيفۀ او است انجام دهد و اسمش را حَجة الاسلام گذاشته باشد.

6- س- اگر كسى بداند در صورت صحيح نگفتن تلبيه، مُحرم

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 87

نمى شود و تلبيه را غلط بگويد و اعمال حج را انجام دهد، آيا اعمالش صحيح است يا نه؟

ج- چنانچه از روى عمد بوده صحيح نيست، و اگر عمدى نبوده و از روى فراموشى يا ندانستن مسأله بوده، در فرض مرقوم، بعيد نيست صحت عمل.

7- س- اگر كسى تلبيه را غلط بگويد و بعد از وقوفين و قبل از اتمام

اعمال حج فهميد كه صحيحاً مُحرم نشده است، آيا وظيفۀ او نسبت به ساير اعمال، و همچنين عمرۀ قبلى او چگونه است؟

ج- با فرض اينكه بعد از وقت جبران متوجه شده، بعيد نيست صحت عمل، لكن احوط عدم اكتفا به اين حج است، و اين احتياط ترك نشود.

8- س- ترجمۀ تلبيه «لبّيك اللّهم لبّيك، لبّيك لا شريك لك لبّيك» چيست؟

ج- ترجمۀ جملۀ مذكور چنين است: «اجابت مى كنم دعوت تو را خدايا اجابت مى كنم دعوت تو را، اجابت مى كنم دعوت تو را، شريكى نيست مر تو را، اجابت مى كنم دعوت تو را» و اگر كلمۀ دعوت را هم نگويد كفايت مى كند در مواردى كه بايد ترجمه را بگويد.

9- س- لباس احرامى كه معلوم نيست از درآمد منبر است يا وجوهات شرعيه، آيا لازم است خمس آن را بدهد؟

ج- با فرض شك، لازم نيست، هر چند احتياط مطلوب است.

10- س- كسى كه به ديگران تلقين نيت و تلبيه مى كند و خودش فراموش كرده است كه نيت نمايد، وظيفه اش چيست؟

ج- اگر به قصد انجام عمره يا حج تلبيه نگفته، مُحرم نشده است و بايد

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 88

در صورت امكان به ميقات برگردد، و اگر ممكن نيست به خارج حرم برود و مجدداً مُحرم شود.

11- س- آيا لباس احرام منحصر در دو جامه است و بيشتر نبايد باشد؟

ج- مقدار واجب آن دو جامه است، و زيادتر مانع ندارد.

مستحبات احرام

مستحبات احرام چند چيز است:

1. آنكه قبلًا بدن خود را پاكيزه نموده و ناخن و شارب خود را بگيرد و موى زير بغل و عانه را با نوره ازاله نمايد.

2. كسى كه قصد حج دارد از اول

ماه ذى القعده و شخصى كه قاصد عمرۀ مفرده است پيش از يك ماه موى سر و ريش را رها كند.

3. آنكه پيش از احرام در ميقات غسل احرام بنمايد، و اين غسل از زن حائض و نفساء نيز صحيح است، و تقديم اين غسل بخصوص در صورتى كه خوف آن باشد كه در ميقات آب يافت نشود جايز است، و در صورت تقديم اگر در ميقات آب يافت شد مستحب است غسل را اعاده بنمايد و بعد از اين غسل اگر مكلف لباسى را پوشيد يا چيزى را خورد كه بر مُحرم حرام است باز هم اعاده مستحب است، و اگر مكلف در روز غسل نمود از غسل تا آخر شب آينده كفايت مى كند، و همچنين اگر غسل در شب نمود تا آخر روز آينده كافى است؛ ولى اگر بعد از غسل و پيش از احرام به حدث اصغر محدث شد غسل را اعاده نمايد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 89

4. آنكه دو جامۀ احرام از پنبه باشد.

5. آنكه احرام را به ترتيب ذيل ببندد در صورت تمكن بعد از فريضۀ ظهر، و در صورت عدم تمكن بعد از فريضۀ ديگر، و در صورت عدم تمكن از آن بعد از شش يا دو ركعت نماز نافله، در ركعت اول پس از حمد سورۀ توحيد و در ركعت دوم سورۀ جحد را بخواند و شش ركعت افضل است، و بعد از نماز حمد و ثناى الهى را به جا آورد و بر پيغمبر و آل او صلوات بفرستد، آن گاه بگويد:

اللّٰهُمَّ إِنّىٖ أَسْأَلُكَ أَنْ تَجْعَلَنىٖ مِمَّنِ اسْتَجٰابَ لَكَ وَ آمَنَ بِوَعْدِكَ وَ اتَّبَعَ امْرَكَ فَانّىٖ

عَبْدُكَ وَ فىٖ قَبْضَتِكَ لٰا اوقىٰ إِلّاٰ مٰا وَقَيْتَ وَ لٰا آخُذُ إِلّاٰ مٰا أَعْطَيْتَ وَ قَدْ ذَكَرْتَ الْحَجَّ فَأَسْأَلُكَ انْ تَعْزِمَ لىٖ عَلَيْهِ عَلىٰ كِتٰابِكَ وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَوٰاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ تُقَوِّيَنىٖ عَلىٰ مٰا ضَعُفْتُ وَ تُسَلِّمَ لىٖ مَنٰاسِكى فىٖ يُسْرٍ مِنْكَ وَ عٰافِيَةٍ وَ اجْعَلْنىٖ مِنْ وَفْدِكَ الَّذىٖ رَضِيْتَ وَ ارْتَضَيْتَ وَ سَمَّيْتَ وَ كَتَبْتَ، اللّٰهُمَّ انّىٖ خَرَجْتُ مِنْ شُقَّةٍ بَعيٖدَةٍ وَ انْفَقْتُ مٰالِى ابْتِغٰاءَ مَرْضٰاتِكَ اللّٰهُمَّ فَتَمِّمْ لىٖ حَجَّتىٖ وَ عُمْرَتىٖ، اللّٰهُمَّ إِنّىٖ اريٖدُ التَّمَتُّعَ بِالْعُمْرَةِ الَى الْحَجِّ عَلىٰ كِتٰابِكَ وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَوٰاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَانْ عَرَضَ لىٖ عٰارِضٌ يَحْبِسُنىٖ فَخَلِّنىٖ حَيْثُ حَبَسْتَنىٖ بِقَدَرِكَ الَّذىٖ قَدَّرْتَ عَلَىَّ اللّٰهُمَّ انْ لَمْ تَكُنْ حَجَّةً فَعُمْرَةً، أَحْرَمَ لَكَ شَعْرِىْ وَ بَشَرِىْ وَ لَحْمىٖ وَ دَمىٖ وَ عِظٰامىٖ وَ مُخّىٖ وَ عَصَبىٖ مِنَ النِّسٰاء وَ الثِّيٰابِ وَ الطَّيْبِ ابْتَغىٖ بِذٰلِكَ وَجْهَكَ وَ الدّٰارَ الْآخِرَةَ.

6. هنگام پوشيدن دو جامۀ احرام بگويد:

الْحَمْدُ للّٰهِ الَّذىٖ رَزَقَنىٖ مٰا اوٰارِى بِهِ عَوْرَتىٖ وَ اوَدّىٖ فيٖهِ فَرْضىٖ وَ أعْبُدُ فيٖهِ رَبّىٖ وَ انْتَهىٖ فيٖهِ الىٰ مٰا أَمَرَنىٖ، الْحَمْدُ للّٰهِ الَّذىٖ قَصَدْتُهُ فَبَلَّغَنِى وَ أرَدتُهُ فَأَعٰانَنىٖ وَ قَبِلَنىٖ وَ لَمْ يَقْطَعْ بىٖ وَ وَجْهَهُ أَرَدْتُ فَسَلَّمَنىٖ فَهُوَ حِصْنىٖ وَ كَهْفىٖ وَ حِرْزىٖ وَ ظَهْرىٖ وَ مَلٰاذىٖ وَ رَجٰائىٖ وَ مَنْجٰاىَ وَ ذُخْرىٖ وَ عُدَّتىٖ فىٖ شِدَّتىٖ وَ رَخٰائىٖ.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 90

7. آنكه تلبيه ها را در حال احرام تكرار كند خصوصاً در موارد آينده:

الف) وقت برخاستن از خواب؛

ب) بعد از هر نماز واجب و مستحب؛

ج) وقت رسيدن به سواره؛

د) هنگام بالا رفتن از تلّ يا سرازير شدن از آن؛

ه) وقت سوار شدن يا پياده شدن؛

و) آخر شب؛

ز)

اوقات سحر؛

زن حائض و نفساء نيز اين تلبيه ها را بگويند.

و شخص متمتع، تلبيه گفتن او در عمره مستمر خواهد بود تا آنكه خانه هاى مكه را ببيند؛ و اما تلبيۀ حج تا ظهر روز عرفه مستمر است.

مكروهات احرام

مكروهات احرام چند چيز است:

1. احرام در جامۀ سياه، و افضل احرام در جامۀ سفيد است؛

2. خوابيدن مُحرم بر رخت و بالش زرد رنگ؛

3. احرام بستن در جامۀ چركين، و اگر جامه در حال احرام چرك شود بهتر آن است كه مكلف مادامى كه در حال احرام است آن را نشويد؛

4. احرام بستن در جامۀ راه راه؛

5. استعمال حنا پيش از احرام در صورتى كه اثر آن تا حال احرام باقى بماند؛

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 91

6. حمام رفتن و اولىٰ آن است كه مُحرم بدن خود را با كيسه و مثل آن نسايد؛

7. لبيك گفتن مُحرم در جواب كسى كه او را صدا نمايد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 93

فصل سوم: در آنچه بر مُحرم حرام مى شود

اشاره

اول: شكار صحرايى كه وحشى باشد، مگر در صورتى كه ترس داشته باشد از آزار آن.

و در اينجا مسائلى است:

مسألۀ 1- خوردن گوشت شكار بر مُحرم حرام است چه خودش شكار كند يا غير خودش، چه مُحرم شكار كند يا غير مُحرم.

مسألۀ 2- نشان دادن شكار به شكارچى حرام است و همين طور اعانت او به هر نحوى حرام است.

مسألۀ 3- اگر مُحرمى صيد را ذبح كند در حكم ميته خواهد بود بنا بر مشهور، و به احتياط واجب هم دربارۀ مُحرم و هم مُحل.

مسألۀ 4- شكار دريايى مانع ندارد، و آن حيوانى است كه تخم و جوجه هر دو را در دريا كند.

مسألۀ 5- ذبح و خوردن حيوانات اهلى مثل مرغ خانگى و گاو و گوسفند و شتر مانع ندارد.

مسألۀ 6- پرندگان، جزء شكار صحرايى مى باشند و ملخ نيز در حكم

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 94

شكار صحرايى است.

مسألۀ 7- احتياط

واجب آن است كه زنبور را نكشد اگر قصد اذيت او را نداشته باشد.

مسألۀ 8- نگاه داشتن صيد حرام است، اگر چه خودش مالك آن باشد.

مسألۀ 9- اگر پرنده اى كه نزد او است «پر» در نياورده يا پر او را چيده اند، واجب است آن را حفظ كند تا پر درآورد و آن را رها كند، بلكه بعيد نيست كه واجب باشد حفظ بچۀ صيد را، مثل آهو بره تا بزرگ شود و رها كند آن را.

مسألۀ 10- هر شكارى كه حرام است، جوجه و تخم آن نيز حرام است.

بدان كه در شكار احكام بسيارى است و چون محل حاجت چندان نيست از بيان آنها خوددارى شد.

دوم: جماع كردن با زن، و بوسيدن، و دست بازى كردن، و نگاه به شهوت، بلكه هر نحو لذت و تمتعى بردن.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- اگر كسى در احرام عمرۀ تمتع از روى علم و عمد با زن چه در قُبُل و چه در دُبُر و يا با مرد جماع كند ظاهراً عمره اش باطل نشود و لكن موجب كفاره است كه بيان آن مى آيد، و احتياط آن است كه اگر اين عمل پيش از سعى واقع شد عمره را تمام كند و آن را دو مرتبه به جا آورد، و اگر وقت تنگ است حج افراد به جا آورد و بعد از آن عمرۀ مفرده به جا آورد، و احتياط بيشتر آن است كه سال ديگر حج را اعاده كند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 95

مسألۀ 2- اگر در عمرۀ تمتع اين عمل را از روى علم و عمد پس از سعى مرتكب شود كفاره بر او

واجب مى شود، و كفاره بنا بر احتياط واجب يك شتر است چه ثروتمند باشد يا نباشد.

مسألۀ 3- اگر در احرام حج اين عمل را از روى علم و عمد به جا آورد اگر قبل از وقوف به عرفات بوده، حج او فاسد است مسلماً، و اگر بعد از وقوف به عرفات و قبل از وقوف به مشعر الحرام بوده، حج او فاسد است بنا بر اقوى، و در هر دو صورت كفارۀ آن يك شتر است.

مسألۀ 4- در اين دو صورت كه حج فاسد شد، بايد حج را تمام كند و در سال ديگر نيز حج به جا آورد.

مسألۀ 5- اگر اين عمل بعد از وقوف به عرفات و مشعر واقع شد دو صورت دارد:

يكى آنكه قبل از تجاوز از نصف طواف نساء مرتكب شده، در اين صورت حج او صحيح است، و فقط بايد كفاره بدهد.

دوم آنكه بعد از تجاوز از نصف طواف نساء مرتكب شده، پس حج او صحيح است و كفاره هم ندارد بنا بر اقوى.

مسألۀ 6- اگر زنى را از روى شهوت ببوسد كفارۀ آن يك شتر است، و اگر بدون شهوت ببوسد كفارۀ آن يك گوسفند است، و احتياط مستحب آن است كه يك شتر كفاره بدهد.

مسألۀ 7- اگر عمداً نگاه كند به غير زن خود و انزالش شود، احوط آن است كه اگر مى تواند يك شتر كفاره بدهد، و اگر نمى تواند يك گاو، و اگر آن را هم نمى تواند يك گوسفند كفاره بدهد.

مسألۀ 8- اگر مُحرم نگاه كند به زن خود از روى شهوت و انزالش شود

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 96

مشهور آن است كه يك شتر

كفاره است؛ ولى اگر از روى شهوت نباشد، كفاره ندارد.

مسألۀ 9- اگر كسى با زن دست بازى كند به شهوت و انزالش نشود، يك گوسفند كفارۀ آن است، و اگر انزالش شود، احتياط آن است كه يك شتر كفاره بدهد اگر چه كفايت گوسفند، خالى از قوت نيست.

مسألۀ 10- هر يك از اين امور كه موجب كفاره است، اگر با جهل به مسأله يا از روى غفلت يا از روى نسيان واقع شود، به عمره و حج او ضرر نمى رساند و بر شخص كفاره نيست.

مسألۀ 11- اگر مردى با زن خود كه مُحرم است از روى اجبار جماع كند بر زن چيزى نيست، و مرد بايد علاوه بر كفارۀ خود كفارۀ زن را هم بدهد، و اگر زن از روى رضايت جماع دهد كفاره بر خود اوست، و مرد بايد كفارۀ خودش را بدهد، و كفاره اى كه بايد بدهند گذشت.

سوم: عقد كردن زن از براى خود يا غير؛ چه آن غير، احرام بسته باشد يا نبسته باشد و مُحل باشد.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- جايز نيست شخص مُحرم شود از براى عقد گرچه آن عقد براى غير مُحرم باشد.

مسألۀ 2- احتياط آن است كه شهادت ندهد بر عقد اگر چه شاهد عقد شده باشد، در حال مُحرم نبودن، اگر چه جايز بودن آن خالى از قوت نيست.

مسألۀ 3- اقوى آن است كه خواستگارى كردن در حال احرام جايز است و احتياط در ترك است.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 97

مسألۀ 4- رجوع كردن به زنى كه طلاق رجعى داده است مانع ندارد.

مسألۀ 5- اگر زنى را در حال احرام براى خود عقد كند

با علم به مسأله، آن زن بر او حرام دائمى مى شود.

مسألۀ 6- اگر زنى را با جهل به مسأله براى خود عقد كند، عقدى كه كرده است باطل است لكن حرام دائمى نمى شود، ولى احتياط آن است كه آن زن را نگيرد خصوصاً اگر با او نزديكى كرده باشد.

مسألۀ 7- ظاهراً فرقى بين زن عقدى و صيغه اى نيست در احكامى كه ذكر شد.

مسألۀ 8- احتياط آن است كه زن اگر احرام بسته باشد و مرد مُحرم نباشد و عقد كند او را، با او نزديكى نكند و طلاق دهد او را، و در صورت علم به مسأله او را طلاق دهد، و با او هيچ وقت ازدواج نكند.

مسألۀ 9- اگر كسى عقد كند زنى را براى مُحرمى و مُحرم دخول كند پس اگر هر سه عالم به حكم باشند، بر هر يك آنها يك شتر كفاره است، و اگر دخول نكند كفاره نيست، و در اين حكم فرق نيست بين آنكه زن و عاقد مُحل باشند يا مُحرم، و اگر بعضى از آنها حكم را مى دانند و بعضى نمى دانند، بر آنكه مى داند كفاره است.

چهارم: استمناء يعنى طلب بيرون آمدن منى كردن به دست يا غير آن هر چند به خيال باشد يا به بازى كردن با زن خود يا كس ديگر به هر نحو باشد، پس اگر منى خارج شود كفارۀ آن يك شتر است، و احتياط واجب آن است كه در جايى كه جماع موجب بطلان است استمناء نيز موجب بطلان باشد به نحوى كه در جماع گفته شد.

پنجم: استعمال عطريات است از قبيل مشك و زعفران و كافور و عود

مناسك حج (امام

خمينى)، ص: 98

و عنبر، بلكه مطلق عطر هر قسم كه باشد.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- ماليدن عطر بر بدن و لباس جايز نيست و همين طور پوشيدن لباس كسى كه بوى عطر مى دهد، اگر چه قبلًا به آن عطر ماليده شده باشد.

مسألۀ 2- خوردن چيزى كه در آن چيزى است كه بوى خوش مى دهد؛ مثل زعفران جايز نيست.

مسألۀ 3- اگر به پوشيدن لباس يا خوردن غذايى كه بوى خوش مى دهد اضطرار پيدا كند، بايد دماغ خود را بگيرد كه بوى خوش به آن نرسد.

مسألۀ 4- از گلها يا سبزيهايى كه بوى خوش مى دهد بايد اجتناب كند، مگر بعضى انواع كه صحرايى است؛ مثل «بومادران» و «درمنه» و «خزامى» كه مى گويند از خوشبوترين گلها است.

مسألۀ 5- احتياط آن است كه از «دارچين» و «زنجبيل» و «هل» و امثال آنها اجتناب كند اگر چه اقوى حرام نبودن آنها است.

مسألۀ 6- از ميوه هاى خوشبو از قبيل سيب و بِه اجتناب لازم نيست، و خوردن آنها و بوييدن آنها مانع ندارد، لكن احتياط آن است كه بوييدن را ترك كند.

مسألۀ 7- اقوى حرمتِ گرفتن دماغ است از بوى بد، لكن فرار كردن از بوى بد به تند رفتن عيب ندارد.

مسألۀ 8- خريد و فروش عطريات اشكال ندارد، لكن نبايد آنها را براى امتحان بو كند يا استعمال كند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 99

مسألۀ 9- كفارۀ استعمال بوى خوش يك گوسفند است بنا بر احتياط واجب.

مسألۀ 10- مشهور آن است كه استعمال خلوق كعبه- و آن چيزى است كه كعبه را به آن خوشبو مى كنند- حرام نيست، لكن چون معلوم نيست كه خلوق چيست، احتياط آن

است كه اجتناب كند از بوى خوشى كه در كعبه است.

مسألۀ 11- اگر بوى خوش را مكرر استعمال كرد در وقت واحد، بعيد نيست يك گوسفند كفايت كند، لكن احتياط در تعدد است، و اگر در اوقات متعدده استعمال كرد احتياط ترك نشود، و اگر بعد از استعمال كفاره داد و باز استعمال كرد، واجب است كه باز كفاره بدهد.

ششم: پوشيدن چيز دوخته مثل پيراهن و زير جامه و قبا و امثال آنها.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- چيزهايى كه شبيه به دوخته است مثل پيراهنهايى كه با چرخ يا با دست مى بافند يا چيزهايى را كه با نمد به شكل بالاپوش مى مالند مثل كليجه و پستك و كلاه و غير آن جايز نيست پوشيدن آنها.

مسألۀ 2- احوط اجتناب از مطلق دوخته است هر چند كم باشد، مثل كمربند دوخته و شب كلاه.

مسألۀ 3- هميانى را كه در آن پول مى گذارند اشكال ندارد به كمر ببندد هر چند دوخته باشد، و بهتر آن است كه قسمى كند كه بى گره باشد.

مسألۀ 4- فتق بند اگر دوخته باشد براى ضرورت جايز است ببندد، لكن احتياط آن است كه كفاره بدهد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 100

مسألۀ 5- اگر به لباس دوخته احتياج پيدا كرد جايز است بپوشد؛ ولى كفاره بايد بدهد.

مسألۀ 6- جايز است گره زدن لباس احرام را؛ ولى احتياط در گره نزدن است، و احتياط واجب آن است كه لنگ را به گردن گره نزنند.

مسألۀ 7- جايز است كه لباس احرام را با سوزن يا چيز ديگر بعضى را به بعضى وصل كند، گرچه احتياط در ترك است.

مسألۀ 8- از براى زنها جايز است لباس

دوخته هر قدر مى خواهند بپوشند و كفاره ندارد، بلى جايز نيست از براى آنها پوشيدن «قفازين» و آن چيزى بوده كه زنهاى عرب در آن پنبه مى گذاشتند و دست مى كردند براى حفظ از سرما.

مسألۀ 9- كفارۀ پوشيدن لباس دوخته يك گوسفند است.

مسألۀ 10- اگر مُحرم چند قسم لباس دوخته بپوشد مثل پيراهن و قبا و عبا براى هر يك بايد كفاره بدهد و احتياط واجب آن است كه اگر آنها را توى هم كرد و يك دفعه پوشيد باز براى هر يك كفاره بدهد.

مسألۀ 11- اگر از روى اضطرار لباسهاى متعدد پوشيد كفاره ساقط نمى شود.

مسألۀ 12- اگر يك قسم لباس بپوشد مثل پيراهن و كفاره بدهد و باز پيراهن ديگر بپوشد، يا آن را كه پوشيده بكند و باز بپوشد بايد براى دفعۀ ديگر نيز كفاره بدهد.

مسألۀ 13- احتياط واجب آن است كه اگر چند لباس از يك نوع بپوشد مثل چند قبا يا چند پيراهن، چه در مجلس واحد يا در مجالس عديده، براى هر يك كفاره بدهد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 101

هفتم: سرمه كشيدن به سياهى كه در آن زينت باشد هر چند قصد زينت نكند؛ و احتياط واجب اجتناب از مطلق سرمه است كه در آن زينت باشد، بلكه اگر بوى خوش داشته باشد بنا بر اقوى حرام است.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- حرام بودن سرمه كشيدن به زن اختصاص ندارد و براى مرد نيز حرام است.

مسألۀ 2- در سرمه كشيدن كفاره نيست، لكن اگر در سرمه بوى خوش باشد احتياط، كفاره دادن است.

مسألۀ 3- در صورتى كه احتياج داشته باشد به سرمه كشيدن، مانعى ندارد.

هشتم: نگاه كردن در

آيينه.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- در اين حكم فرقى بين زن و مرد نيست.

مسألۀ 2- نگاه كردن به اجسام صاف صيقل داده شده كه عكس در آن پيداست، و نگاه كردن در آب صاف اشكال ندارد.

مسألۀ 3- عينك زدن اگر زينت نباشد اشكال ندارد؛ ولى اگر زينت محسوب شود جايز نيست.

مسألۀ 4- در نظر كردن به آيينه كفاره نيست، لكن مستحب است كه بعد از نگاه كردن لبيك بگويد.

مسألۀ 5- اگر در اطاقى كه ساكن است آيينه باشد و بداند كه گاهى چشم او سهواً به آيينه مى افتد اشكال ندارد، لكن احتياط آن است كه آن را بردارد يا چيزى روى آن بيندازد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 102

مسألۀ 6- احتياط آن است كه به آيينه نگاه نكند اگر چه براى زينت نباشد.

نهم: پوشيدن موزه و چكمه و گيوه و جوراب و هر چه تمام روى پا را مى گيرد.

و در آن چند مسأله است:

مسألۀ 1- اين حكم اختصاص به مردان دارد و براى زن مانع ندارد.

مسألۀ 2- اگر مرد محتاج شود به پوشيدن چيزى كه روى پا را مى گيرد، احتياط واجب آن است كه روى آن را شكاف دهد.

مسألۀ 3- در پوشيدن آنچه روى پا را مى گيرد، كفاره نيست.

دهم: فسوق است و آن اختصاص به دروغ گفتن ندارد، بلكه فحش دادن و فخر به ديگران كردن نيز فسوق است، و از براى فسوق كفاره نيست، فقط بايد استغفار كند، و مستحب است چيزى كفاره بدهد و اگر گاو ذبح كند بهتر است.

يازدهم: جدال است و آن گفتن «لا و اللّٰه» و «بلى و اللّٰه» است.

و در آن چند مسأله است:

مسألۀ 1- آنكه گفتن

كلمۀ «لا» و كلمۀ «بلى» و در ساير لغات مرادف آن مثل «نه» و «آرى» دخالتى در جدال ندارد، بلكه قسم خوردن در مقام اثبات مطلب يا ردّ غير، جدال است.

مسألۀ 2- قسم اگر به لفظ «اللّٰه» باشد يا مرادف آن مثل «خدا» در زبان فارسى جدال است، و اما قسم به غير خدا به هر كس باشد ملحق به جدال نيست.

مسألۀ 3- احتياط واجب الحاق ساير اسماء اللّٰه است به لفظ جلاله،

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 103

پس اگر كسى قسم بخورد به رحمان و رحيم و خالق سماوات و ارض، جدال محسوب مى شود به احتياط واجب.

مسألۀ 4- در مقام ضرورت براى اثبات حقى يا ابطال باطلى جايز است قسم بخورد به جلاله و غير آن.

مسألۀ 5- اگر در جدال راستگو باشد در كمتر از سه مرتبه چيزى بر او نيست مگر استغفار، و در سه مرتبه كفاره بايد بدهد، و كفارۀ آن يك گوسفند است.

مسألۀ 6- اگر در جدال دروغگو باشد، احتياط واجب آن است كه در يك مرتبه يك گوسفند كفاره بدهد و در دو مرتبه يك گاو و در سه مرتبه يك شتر، بلكه خالى از قوت نيست.

مسألۀ 7- اگر در جدال به دروغ در دفعۀ اول يك گوسفند كفاره ذبح كرد، بعيد نيست كه اگر بعد از آن جدال كند به دروغ، كفارۀ آن يك گوسفند باشد نه گاو.

مسألۀ 8- اگر در جدال به دروغ دو مرتبه جدال كرد و يك گاو ذبح كرد براى كفاره و بعد يك مرتبۀ ديگر جدال كرد به دروغ، ظاهراً يك گوسفند كفاره است؛ و اگر بعد از ذبح گاو دو مرتبه دروغ گفت

و جدال كرد ظاهراً يك گاو كفارۀ آن است.

مسألۀ 9- اگر به راست جدال كرد بيشتر از سه مرتبه، هر چند باشد يك گوسفند كفاره است مگر آنكه بعد از سه مرتبه كفاره بدهد، در اين صورت اگر سه مرتبه ديگر جدال كند به راست، بايد يك گوسفند ذبح كند.

مسألۀ 10- اگر به دروغ ده مرتبه يا بيشتر جدال كند كفاره يك شتر

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 104

است ظاهراً، مگر آنكه پس از سه مرتبه يا زيادتر كفاره را ذبح كند كه در اين صورت در دفعۀ اول گوسفند و در دفعۀ دوم گاو و در دفعۀ سوم شتر است.

دوازدهم: كشتن جانورانى كه در بدن ساكن مى شوند مثل شپش و كك و كنه كه در بدن حيوان است.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- جايز نيست انداختن شپش و كك را از بدن.

مسألۀ 2- جايز نيست نقل كردن آن را از مكانى كه محفوظ است به جايى كه از آن ساقط شود و بيفتد، و احتياط آن است كه به محلى كه در معرض آن است كه بيفتد، نقل ندهد.

مسألۀ 3- احتياط مستحب آن است كه آن را از محلى به محلى ديگر از بدن نقل ندهند، اگر مكان اول محفوظتر باشد.

مسألۀ 4- بعيد نيست كه در كشتن يا انتقال دادن كفاره نباشد، لكن احتياطاً يك كف از طعام صدقه بدهد.

سيزدهم: انگشتر به دست كردن به جهت زينت، و اگر براى استحباب باشد مانع ندارد.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- اگر انگشتر به دست كند نه براى زينت و نه براى استحباب مثل آنكه براى خاصيتى به دست كند، اشكال ندارد.

مسألۀ 2-

احتياط واجب آن است كه مُحرم «حنا» براى زينت نبندد بلكه اگر زينت باشد، و لو قصد نكند، احتياط در ترك است بلكه حرمت آن در هر دو صورت خالى از وجه نيست.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 105

مسألۀ 3- اگر قبل از احرام «حنا» ببندد چه به قصد زينت باشد يا نباشد و چه اثرش تا زمان احرام بماند يا نماند مانع ندارد؛ ولى احتياط خوب است.

مسألۀ 4- انگشتر به دست كردن و حنا بستن كفاره ندارد.

چهاردهم؛ پوشيدن زيور است براى زن به جهت زينت.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- اگر زيور زينت باشد، احتياط واجب آن است كه ترك كند هر چند قصد تزيين نداشته باشد، بلكه حرمت آن خالى از قوت نيست.

مسألۀ 2- زيورهايى را كه عادت داشته به پوشيدن آن قبل از احرام، لازم نيست براى احرام بيرون بياورد.

مسألۀ 3- زيورهايى را كه عادت داشته به پوشيدن آن، نبايد به مرد نشان دهد حتى به شوهر خود.

مسألۀ 4- پوشيدن زيور حرام است؛ ولى كفاره ندارد.

پانزدهم: روغن ماليدن است به بدن.

و در آن چند مسأله است:

مسألۀ 1- احوط بلكه اقوى حرام بودن ماليدن روغن است اگر چه بوى خوش در آن نباشد.

مسألۀ 2- جايز نيست روغنى كه بوى خوش در آن است استعمال كند پيش از احرام، اگر اثرش باقى مى ماند تا وقت احرام.

مسألۀ 3- اگر از روى اضطرار و احتياج روغن بمالد عيبى ندارد.

مسألۀ 4- خوردن روغن مانع ندارد اگر در آن بوى خوش مثل زعفران نباشد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 106

مسألۀ 5- اگر در روغن بوى خوش نباشد در ماليدن آن كفاره نيست.

مسألۀ 6- اگر در روغن بوى

خوش باشد كفارۀ آن يك گوسفند است، اگر چه از روى اضطرار باشد.

شانزدهم: ازالۀ مو است از بدن خود يا غير خود، چه مُحرم باشد چه مُحِل.

و در آن چند مسأله است:

مسألۀ 1- در حرمت ازالۀ مو فرقى نيست ميان كم و زياد، بلكه ازالۀ يك مو نيز حرام است.

مسألۀ 2- ازالۀ مو اگر از روى ضرورت باشد عيب ندارد؛ مثل زيادى شپش و درد سر و موى چشم كه اذيت مى كند.

مسألۀ 3- اگر در وقت غسل يا وضو مويى بدون قصد كنده شود اشكال ندارد.

مسألۀ 4- در ازالۀ مو فرقى نيست بين تراشيدن يا نوره ماليدن يا كندن يا قيچى كردن و غير آن.

مسألۀ 5- كفارۀ سر تراشيدن اگر به جهت ضرورت باشد، دوازده «مُد» طعام است كه بايد به شش مسكين بدهد، يا سه روز روزه بگيرد، يا يك گوسفند قربانى كند، و «مُد» يك چارك (ده سير) است تقريباً.

مسألۀ 6- اگر تراشيدن از روى ضرورت نباشد، احتياط واجب آن است كه يك گوسفند كفاره بدهد، بلكه تعيّن گوسفند در اين صورت بعيد نيست.

مسألۀ 7- اگر از زير هر دو بغل خود ازالۀ مو كند بايد يك گوسفند ذبح كند براى كفاره، بلكه احتياط آن است كه اگر از زير يك بغل هم ازالۀ مو

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 107

كند يك گوسفند كفاره بدهد.

مسألۀ 8- احتياط واجب آن است كه اگر موى سر را ازاله كند به غير تراشيدن، كفارۀ تراشيدن را بدهد.

مسألۀ 9- اگر دست بكشد به سر يا ريش خود و يك مو يا بيشتر بيفتد، احتياط آن است كه يك كف طعام صدقه بدهد.

هفدهم: پوشانيدن مرد است سر

خود را به هر چه او را بپوشاند.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- احتياط واجب آن است كه سر را به چيزهاى غير پوششى هم نپوشاند؛ مثل گِل و حنا و دوا و پوشال و غير اينها.

مسألۀ 2- احتياط واجب آن است كه چيزى بر سر نگذارد؛ مثل بار براى حمل كه سر به آن پوشيده شود.

مسألۀ 3- جايز است به بعض بدن خود، سر را بپوشاند؛ مثل آنكه دستها را روى سر بگذارد، لكن احتياط در ترك آن است.

مسألۀ 4- جايز نيست سر را زير آب كند، بلكه جايز نيست زير مايع ديگرى مثل گلاب و سركه و غير آن كند.

مسألۀ 5- در حكم سر است بعض سر، پس نبايد بعض سر را هم بپوشاند و نه زير آب يا مايع ديگرى كند.

مسألۀ 6- گوشها ظاهراً از سر محسوب است پس نبايد آنها را پوشانيد.

مسألۀ 7- پوشانيدن رو براى مردان مانع ندارد و از سر محسوب نيست، پس در وقت خواب مانعى از پوشاندن آن نيست.

مسألۀ 8- گذاشتن بند خيك آب بر سر از حكم پوشش استثنا شده و

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 108

مانع ندارد.

مسألۀ 9- دستمالى را كه براى سردرد به سر مى بندد عيب ندارد.

مسألۀ 10- گذاشتن سر روى بالش براى خوابيدن مانع ندارد.

مسألۀ 11- اگر پارچه اى را روى كمانى بيندازند به نحوى كه بالاى سر باشد و سر را زير آن كنند براى حفظ از پشه مانع ندارد، و همچنين رفتن در پشه بند اشكال ندارد.

مسألۀ 12- زير دوش حمام رفتن براى مُحرم مانع ندارد، لكن زير آبشارى كه سر را فرو گيرد، جايز نيست.

مسألۀ 13- اگر سر را شست،

نبايد با حوله و دستمال خشك كند و بعض سر هم در حكم همه است.

مسألۀ 14- در وقت خوابيدن، مرد نبايد سر خود را بپوشاند، و اگر بدون التفات پوشانيد، بايد فوراً آن را باز كند، و همين طور اگر از روى فراموشى پوشانيد، واجب است فوراً سر را باز كند، و مستحب است تلبيه بگويد، بلكه احوط است گفتن آن.

مسألۀ 15- اگر سر را بپوشاند به نحوى از انحا، كفاره آن يك گوسفند است، و احتياط واجب كفاره است براى پوشاندن بعض سر.

مسألۀ 16- احوط آن است كه اگر مكرر سر را پوشانيد، مكرر كفاره بدهد؛ يعنى براى هر دفعه يك گوسفند كفاره است، گرچه تعدد كفاره معلوم نيست و به نظر بعيد نمى آيد واجب نبودن.

مسألۀ 17- اگر سر را پوشانيد و گوسفند را براى كفاره ذبح كرد و باز سر را پوشانيد، احتياط به كفاره دادن دوباره خيلى مطلوب است، گرچه وجوبش معلوم نيست.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 109

مسألۀ 18- كفاره در صورتى واجب است كه از روى علم به مسأله و عمد سر را بپوشاند، پس اگر از روى ندانستن مسأله يا غفلت و سهو و نسيان بپوشاند، كفاره ندارد.

هجدهم: پوشانيدن زن است روى خود را به نقاب و روبند و برقع.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- پوشانيدن رو را به هر چيز اگر چه چيزهاى غير متعارف باشد، مثل پوشال و گل و چيزهاى ديگر، جايز نيست بنا بر احتياط، و جايز نيست با بادبزن روى خود را بپوشاند.

مسألۀ 2- بعض رو در حكم تمام آن است و نبايد آن را بپوشاند.

مسألۀ 3- اگر دستهاى خود را روى صورت

بگذارد، مانع ندارد.

مسألۀ 4- اگر روى خود را براى خوابيدن روى بالش بگذارد، مانع ندارد.

مسألۀ 5- واجب است براى نماز سر را بپوشاند، و مقدمتاً براى پوشانيدن سر كمى از اطراف رو را بپوشاند، لكن واجب است بعد از نماز فوراً آن را باز كند.

مسألۀ 6- جايز است براى رو گرفتن از نامحرم، چادر يا جامه را كه به سر افكنده پايين بيندازد تا محاذى بينى، بلكه چانه، بلكه در صورت احتياج تا گردن و چيزى بر او نيست.

مسألۀ 7- بهتر آن است كه آن چيزى را كه در موقع حاجت از سر پايين مى اندازد با دست يا چيز ديگر دور از رو نگه دارد كه به صورت نچسبد، بلكه اين كار احوط است.

مسألۀ 8- بعضى براى دور نگه داشتن جامه را از صورت، كفاره لازم

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 110

دانسته اند، و آن احوط است گرچه اقوى واجب نبودن آن است.

مسألۀ 9- در نقاب انداختن و پوشاندن رو به هر نحو كه باشد كفاره لازم نيست، گرچه موافق احتياط است.

نوزدهم: سايه قرار دادن مرد است بالاى سر خود.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- سايه قرار دادن جايز نيست از براى مردان، و براى زنها و بچه ها جايز است، و كفاره هم ندارد.

مسألۀ 2- حرام بودن سايه قرار دادن بالاى سر مختص بحال منزل طى كردن است، و اما در حالى كه در محلى منزل كرد در منىٰ باشد يا غير آن زير سايه رفتن مانع ندارد، و با چتر و مثل آن سايه بر سر قرار دادن مانع ندارد اگر چه در حال راه رفتن باشد پس مانع ندارد كه در منىٰ

از چادر خود تا محلى كه ذبح مى كنند يا محلى كه رمى جمرات مى كنند با چتر برود گرچه احتياط مستحب ترك است در حال راه رفتن.

مسألۀ 3- فرق نيست در حرام بودن سايه قرار دادن در وقت طى كردن منزل بين آنكه در محملى باشد كه روپوش دارد يا در اتومبيل سرپوشيده باشد يا در هواپيما باشد يا زير سقف كشتى باشد.

مسألۀ 4- احتياط آن است كه در وقت طى منزل به پهلوى محمل يا هر چيزى كه بالاى سر او باشد استظلال نكند، اگر چه جائز بودن آن خالى از قوت نيست.

مسألۀ 5- كسانى كه از تهران يا جاى ديگر مى خواهند به مكه مشرف شوند با هواپيما اگر نذر كنند براى احرام بستن از تهران نذر آنها صحيح است و بايد محرم شوند، و اگر راه ديگرى نباشد جز هواپيما بايد بروند به

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 111

حج، لكن براى زير سقف بودن در حال طى منزل بايد كفاره بدهند.

مسألۀ 6- كسى كه نذر كرد از تهران يا جاى ديگر محرم شود بايد محرم شود، و حتى الامكان بايد از راهى برود كه زير سايه در طى منزل قرار نگيرد، و اگر راهى نباشد كه زير سقف قرار نگيرد در صورت التفات به اين مطلب پيش از نذر معصيت كار است براى آنكه خود را از روى عمد مبتلاى به معصيت كرده است.

مسألۀ 7- كسانى كه مى خواهند با هواپيما به مكه بروند لازم است با هواپيما به مدينه بروند، و از آنجا در مسجد شجره مُحرم شوند و با اتومبيلى كه سقف ندارد به مكه بروند و يا آنكه بروند جده بقصد رفتن

به جحفه و در صورت امكان بروند به جحفه و از آنجا مُحرم شوند و با اتومبيل بى روپوش بروند به مكه معظمه، و اگر رفتن به ميقات امكان نداشت از جده مُحرم شوند و بهتر آن است كه در «حده» هم كه بين جده و مكه است تجديد احرام كنند.

مسألۀ 8- نشستن در زير سقف در حال طى منزل در شب خلاف احتياط است گرچه جايز بودن آن به نظر بعيد نيست؛ بنا بر اين بعيد نيست جايز بودن نشستن مُحرم در هواپيمايى كه شب حركت مى كند.

مسألۀ 9- در جايز نبودن سايه بالاى سر قرار دادن، فرق نيست بين سواره و پياده.

مسألۀ 10- كسانى كه كشتى سوار مى شوند در حال احرام زير سقف آن نبايد بروند، لكن در كنار ديوار كشتى كه سايه است ظاهراً نشستن جايز است.

مسألۀ 11- استظلال در وقت طى منزل براى عذرى مثل شدت گرما

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 112

يا شدت سرما يا بارندگى جايز است، لكن بايد كفاره بدهد.

مسألۀ 12- كفارۀ سايه قرار دادن در حال طى منزل يك گوسفند است چه با عذر سايه افكنده باشد چه با اختيار، بنا بر احتياط واجب.

مسألۀ 13- اقوىٰ كفايت يك گوسفند است در احرام عمره هر چند بيش از يك مرتبه سايه قرار داده باشد، و يك گوسفند است در احرام حج، هر چند بيش از يك مرتبه استظلال كرده باشد.

بيستم: بيرون آوردن خون است از بدن خود.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- بيرون آوردن خون از بدن ديگرى، مثل حجامت كردن او يا دندان او را كشيدن حرام نيست.

مسألۀ 2- جايز نيست به مثل خراشيدن بدن خون از

آن بيرون آورد، و همين طور به مسواك نمودن خون از بن دندانها بيرون آورد.

مسألۀ 3- جايز است در حال احتياج خون بگيرد به حجامت و غير آن، و همين طور خون دمل را بيرون آوردن در حال احتياج، و جرب را خاريدن در صورتى كه موجب آزار است، اگر چه از آن خون درآيد.

مسألۀ 4- خون از بدن درآوردن، كفاره ندارد.

بيست و يكم: ناخن گرفتن.

و در آن چند مسأله است:

مسألۀ 1- جايز نيست بعض ناخن را هم بگيرد مگر آنكه موجب آزار شود؛ مثل آنكه بعض آن افتاده باشد و بعض ديگر موجب آزار او باشد.

مسألۀ 2- جايز نيست ناخن پا را هم بگيرد، چنانچه جايز نيست ناخن دست را بگيرد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 113

مسألۀ 3- فرقى نيست بين آلات ناخنگيرى، قيچى باشد يا چاقو يا ناخنگير، و احتياط واجب آن است كه ازاله ناخن نكند به هيچ وجه حتى به سوهان و دندان.

مسألۀ 4- اگر انگشت زيادى داشته باشد، جايز نيست ناخن آن را بگيرد احتياطاً، و همچنين اگر دست زيادى داشته باشد، احتياط آن است كه ناخن آن را نگيرد اگر چه بعيد نيست جواز، اگر معلوم شود آن انگشت يا آن دست زيادى است.

مسألۀ 5- اگر يك ناخن از دست يا پا بگيرد يك مد طعام بايد كفاره بدهد، و براى هر ناخن دست تا به ده نرسيده، بايد يك مد طعام بدهد، و همچنين در ناخنهاى پا.

مسألۀ 6- اگر تمام ناخن دستها و پاها را در يك مجلس بگيرد يك گوسفند كفارۀ آن است.

مسألۀ 7- اگر ناخن دستها را تماماً بگيرد در يك مجلس يا چند مجلس و

در محل ديگر يا چند محل ديگر ناخن پاها را بگيرد دو گوسفند كفاره آن است.

مسألۀ 8- اگر تمام ناخن دستها را بگيرد و ناخن پاها را كمتر از ده ناخن بگيرد يك گوسفند براى ناخن دست و براى هر يك از ناخنهاى پا يك مد طعام بايد بدهد، و همچنين اگر ناخن پاها را بگيرد تماماً و ناخن دستها را كمتر از ده بگيرد.

مسألۀ 9- اگر پنج ناخن از پا بگيرد و پنج ناخن از دست براى هر يك بايد يك مد طعام كفاره بدهد، و همچنين است اگر كمتر از ده در هر يك از دست و پا بگيرد براى هر يك بايد كفاره بدهد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 114

مسألۀ 10- اگر بيشتر از ده ناخن داشته باشد، پس اگر تمام را بگيرد بايد يك گوسفند بدهد، و احتياط مستحب آن است كه براى ناخن زيادى از ده تا، كفاره بدهد براى هر يك، يك مد.

مسألۀ 11- اگر كسى كه بيشتر از ده ناخن دارد، ده ناخن اصلى را بگيرد، احتياط واجب آن است كه يك گوسفند بدهد، و اگر بعضى از ناخنهاى اصلى را و بعضى از ناخنهاى زيادى را بگيرد براى ناخنهاى اصلى يك مد بدهد و براى زياديها احتياط مستحب آن است كه كفاره بدهد.

مسألۀ 12- اگر تمام ناخنهاى دست را گرفت و كفارۀ آن را داد و بعد در همان مجلس ناخنهاى پا را تماماً گرفت، بايد يك گوسفند ديگر كفاره بدهد.

مسألۀ 13- اگر كسى كمتر از ده ناخن داشت و تمام آن را گرفت براى هر يك، يك مُد طعام بايد بدهد، و احتياط مستحب آن است

كه يك گوسفند ذبح كند.

مسألۀ 14- اگر محتاج شد به گرفتن ناخن، احتياط واجب آن است كه كفاره به همان نحو كه ذكر شد بدهد.

بيست و دوم: كندن دندان است هر چند خون نيايد بنا بر احتياط، و احتياط آن است كه يك گوسفند كفاره بدهد.

بيست و سوم: كندن درخت يا گياهى كه در حرم روييده باشد.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- اگر گياهى يا درختى در منزل مُحرم روييده شده باشد بعد از آنكه منزل او شد، پس اگر آن را خودش كاشته باشد، جايز است آن را

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 115

بكند.

مسألۀ 2- اگر درختى در منزل او روييده بعد از آنكه منزل او شده، لكن خودش آن را نكاشته باشد، احتياط آن است كه آن را قطع نكند، گرچه اقوى جواز است.

مسألۀ 3- اگر گياهى كه در منزل او روييده بعد از آنكه منزل او شده و خودش آن را نكاشته باشد، احتياط واجب آن است كه آن را قطع نكند.

مسألۀ 4- اگر منزلى خريده باشد كه داراى درخت و گياه است نبايد آن را قطع كند.

مسألۀ 5- درختهاى ميوه و درخت خرما از اين حكم بيرون است و مى تواند آنها را قطع كند، و در گياهها (اذخر) كه گياه معروفى است از حكم مستثنا است و قطع آن مانع ندارد.

مسألۀ 6- اگر درختى را كه جايز نيست كندنش بكند، احتياط آن است كه اگر بزرگ باشد يك گاو كفاره بدهد، و اگر كوچك باشد يك گوسفند.

مسألۀ 7- اگر بعض درخت را قطع كند، اقوى آن است كه قيمت آن را كفاره بدهد.

مسألۀ 8- در قطع گياهها كفاره نيست،

بجز استغفار.

مسألۀ 9- جايز است كه شتر خود را بگذارد كه علف بخورد؛ ولى خودش براى او قطع نكند.

مسألۀ 10- آنچه ذكر شد از قطع درخت و گياه حرم، مختص به مُحرم نيست بلكه براى همه كس ثابت است.

مسألۀ 11- اگر به نحو متعارف راه برود و گياهى از راه رفتن او قطع شود، اشكال ندارد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 116

بيست و چهارم: سلاح در برداشتن بنا بر احوط، مثل شمشير و نيزه و تفنگ و هر چه از آلات جنگ باشد مگر براى ضرورت، و مكروه است سلاح را همراه بردارد در صورتى كه به تن او نباشد اگر ظاهر باشد، و احوط ترك آن است.

مسائل متفرقۀ محرمات احرام

مسألۀ 1- اگر حاجى در حال احرام براى سردرد دستمالى به دور سر ببندد اگر چه تمام سر را بگيرد، كفاره ندارد.

مسألۀ 2- آنچه در حال احرام حرام است، سايه بر سر قرار دادن است؛ بنا بر اين اگر ماشين از زير پلهايى كه در مسير واقع شده برود و به ناچار مُحرمين از زير پلها عبور كنند، و يا در محل بنزين در زير سقف متوقف شود و مُحرمين زير سقف قرار گيرند، اشكالى پيدا نمى شود و كفاره ندارد.

مسألۀ 3- شخصى كه با ماشين مسقف رانندگى مى كند، بايد در هر احرام يك گوسفند كفاره بدهد و با تكرار پياده و سوار شدن كفاره تكرار نمى شود، و همچنين در ساير موارد سايه بر سر قرار دادن.

مسألۀ 4- پوشيدن نعلينى كه بندهاى عريضى داشته باشد؛ ولى تمام روى پا را نگيرد در حال احرام مانعى ندارد.

مسألۀ 5- در شب استظلال نيست؛ بنا بر اين جايز است مُحرم در

شب با ماشين سقف دار به مكه برود؛ ولى در هواى ابرى در روز جايز نيست مگر ابر به طورى تيره باشد كه استظلال صدق نكند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 117

مسألۀ 6- جايز است از جاهاى دور مثل تهران با نذر مُحرم شود؛ ولى اگر زير سقف سفر مى كند، بايد كفاره بدهد.

مسألۀ 7- تزريق آمپول در حال احرام مانع ندارد ولى اگر موجب بيرون آمدن خون از بدن مى شود تزريق نكند، مگر در مورد حاجت و ضرورت.

مسألۀ 8- در حرام بودن سايه بر سر قرار دادن، فرقى بين سايه اى كه با شخص حركت كند مثل چتر و ماشين مسقف، و سايۀ ثابت مثل پل و غيره نيست و فرقى بين اجبار و اختيار نيست؛ ولى بر عبور از زير پلهايى كه در جاده ها هست صادق نيست.

مسألۀ 9- كسى كه حجش را باطل كند، اگر حج فاسد شده را به اتمام رسانده از احرام خارج شده، و گر نه در احرام باقى است.

مسألۀ 10- بعد از آنكه مُحرم به منزل رسيد، و لو در محله هاى جديد مكه كه از مسجد الحرام دور هستند، مى تواند براى رفتن به مسجد الحرام در ماشينهاى مسقف سوار شود، يا زير سايه برود.

11- س- آيا كشتن مارمولك و از اين قبيل جانوران، در حال احرام اشكال دارد؟

ج- از محرمات احرام محسوب نيست.

12- س- اگر از روى علم و عمد در احرام حج، قبل از وقوف عرفه با زوجۀ خود جماع نمايد، مسلماً حج او باطل است، و قبل از وقوف مشعر الحرام هم بنا بر اقوى باطل است و كفاره دارد و بعد از اتمام در سال آينده اعاده كند، آيا

در صورت جهل چه وظيفه اى دارد؟

ج- در صورت جهل، عمل او صحيح است و كفاره هم ندارد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 118

13- س- آيا شوهر پس از مُحِل شدن مى تواند زوجۀ مُحرم خود را از روى التذاذ دست بزند؟

ج- بر مرد مزبور منعى نيست؛ ولى اگر زن نيز لذت مى برد، در فرض سؤال نبايد حاضر شود، على الاحوط.

14- س- فردى كه از احرام درآمده، زنش را كه مُحرم است مى بوسد اگر چه زن راضى نيست، آيا اين كار نسبت به مرد و زن چه حكمى دارد؟

ج- اگر زن اختيار نداشته، چيزى بر او نيست، و بر مرد هم كفاره واجب نشده است.

15- س- صابون و بعضى از شامپوها كه بويى دارد، آيا مى شود براى بدن استعمال كرد يا خير؟ ضمناً خيلى بوى خوشى هم نيست.

ج- اگر صدق بوى خوش مى كند، از آن اجتناب كنند، و در غير اين صورت مانع ندارد.

16- س- حمل قمقمۀ آب كه در محفظۀ دوخته نگهدارى مى شود، براى مُحرم چه صورت دارد؟

ج- احتياط آن است كه آن را به دوش نيندازد، و دست گرفتن آن مانع ندارد.

17- س- در مورد نظر كردن در آيينه، گاهى نگاه مى كند كه خود را ببيند، و گاهى براى ديدن ماشين و غيره و يا مثلًا براى علاج دردى، آيا براى مُحرم فرق مى كند يا يكسان است؟

ج- احوط، اجتناب است در همۀ موارد ذكر شده در سؤال.

18- س- در حال احرام عده اى از همديگر عكس مى گيرند، و در دوربين عكاسى كه آيينه است و يا حالت شفاف و آيينه مانندى دارد نظر

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 119

مى كنند، بفرماييد اشكال دارد يا خير؟

ج- اگر

معلوم نيست كه در آيينه نظر مى شود، اشكال ندارد.

19- س- آيا سوگند معمولى به حال احرام اشكال دارد، همانند سوگندهاى روزمرۀ مردم كوچه و بازار؟

ج- قسم به غير خدا از محرمات احرام نيست.

20- س- بعضى به علت عرق سوز شدن بدن احتياج به پمادى دارند كه چربى دارد، آيا مُحرم مى تواند از اين پماد به بدن خود بمالد يا خير؟

ج- نمى تواند مگر در مورد ضرورت؛ ولى كفاره ندارد و لو در غير مورد ضرورت، مگر آنكه بوى خوش داشته باشد كه كفارۀ آن يك گوسفند است، اگر چه از روى اضطرار باشد.

21- س- در موردى كه كنده شدن مو با كشيدن دست به سر و صورت كفاره دارد، آيا فرقى بين عمد و سهو و غفلت هست؟

ج- فرق نمى كند، به شرط آنكه دست كشيدن عمدى باشد.

22- س- اگر غير مُحرم از مُحرم، ازالۀ مو كند يا يكى از كارهايى كه بر مُحرم حرام است و كفاره دارد انجام دهد، چه حكمى دارد؟

ج- اگر مُحرم به اختيار خود حاضر شود كه مثلًا مُحلّى سر او را بتراشد، حرام است و بايد كفاره بدهد؛ ولى چنانچه بدون اختيار او باشد، كفاره ندارد، حتى بر مُحلّ مزبور.

23- س- مُحرم سرش تر است، اگر بخواهد صبر كند تا خودش خشك شود و وضو بگيرد، آفتاب طلوع مى كند و نمازش قضا مى شود، آيا وظيفه اش تيمم است؟

ج- اگر نمى تواند و لو با دست سر را خشك كند، احوط جمع بين وضو

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 120

با اين حال و تيمم است.

24- س- كسى كه موى مصنوعى دارد و با همين حال براى عمره و حج مُحرم شده و اعمال خود

را انجام داده است، آيا اشكال دارد؟

ج- ضرر به عمره و حج ندارد؛ ولى اگر مرد آن را بر سرش گذاشته است، بايد كفاره بدهد.

25- س- با توجه به حرمت پوشيدن صورت براى زنان در حال احرام، آيا چانه هم جزء صورت محسوب مى شود و بايد باز باشد، يا اينكه اگر مقنعه اى بر سر گذاشته شود كه چانه را تا لبها بپوشاند، مانعى ندارد؟

ج- زير چانه جزء صورت محسوب نمى شود؛ ولى پوشاندن به نحوى كه در سؤال ذكر شده، اشكال دارد.

26- س- آيا زن مُحرم مى تواند صورت خود را با حوله پاك كند، يا حكم سر مرد را دارد كه نمى تواند روى آن را بپوشاند؟

ج- بايد سعى كنند پوشيده نشود، و اگر عامداً و از روى علم پوشيده نشود، مانع ندارد.

27- س- زنها كه در حال احرام براى پوشيدن و درآوردن مقنعه، صورتشان پوشيده مى شود، چه صورت دارد؟

ج- بايد سعى كنند پوشيده نشود، و اگر عامداً و از روى علم پوشيده نشود، مانع ندارد.

28- س- فرموده ايد كه مُحرم از منزل تا مسجد الحرام مى تواند زير سقف برود، آيا كسانى كه در مسجد الحرام براى حج مُحرم مى شوند، مى توانند در مكه زير سقف باشند؟

________________________________________

خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى، مناسك حج (امام خمينى)، در يك جلد، ه ق

مناسك حج (امام خمينى)؛ ص: 121

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 121

ج- تا عرفاً در منزل و مكه هستند و در حال سير براى خارج شدن از مكه نيستند مى توانند استظلال نمايند.

29- س- كسى كه از تنعيم مُحرم مى شود، استظلال براى او چه حكمى دارد؟

ج- چون تنعيم جزو مكه شده و مكه منزل است، استظلال در فرض سؤال مانع

ندارد.

30- س- ميقات عمرۀ مفرده در خود مكه واقع شده است، آيا كسى كه در آنجا براى عمرۀ مفرده احرام بست، مى تواند در اتوبوس سقف دار سوار شود يا خير، با توجه به اينكه محل سكونت او مكه است؟

ج- در فرض مذكور مانع ندارد.

31- س- افرادى از مسجد شجره مُحرم شدند و شبانه براى مكه حركت نمودند؛ ولى نزديك طلوع آفتاب در ماشين سقف دار به خواب رفتند و بعد از طلوع آفتاب بيدار شدند و ماشين را نگاه داشتند، آيا براى مدتى كه در حال سير در زير سقف بودند، كفاره دارد يا خير، و الآن كه ايستادند و مى خواهند پياده شوند، چه حكمى دارد؟

ج- براى مدتى كه خواب بوده اند، يا ماشين ايستاده، كفاره واجب نيست؛ ولى اگر بعد از بيدار شدن و التفات و قبل از ايستادن ماشين، استظلال شده و لو اضطراراً، كفاره واجب است.

32- س- در حال احرام وقتى ماشينهاى بى سقف حركت مى كند و سفر انجام مى شود، آيا پياده و سوار شدن از ماشين در حالى كه ايستاده است، در صورتى كه مستلزم گذشتن از زير سقف قسمت جلو ماشين است، چه حكمى دارد؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 122

ج- مانع ندارد.

33- س- كسانى كه از مسجد الحرام براى حج مُحرم مى شوند و از مسجد الحرام در ماشين سقف دار سوار مى شوند؛ و مثلًا در عزيزيه كه منزل ايشان است پياده مى شوند، آيا سوار شدن در اتومبيل سقف دار از مسجد الحرام به منزل چه صورت دارد، و اگر پياده نشوند و از اول قصد عرفات داشته باشند، حكم چيست؟

ج- در فرض اول مانع ندارد و در فرض دوم احتياط كنند.

34- س- اين جانب يكى

از خدمۀ كاروان حج هستم، امسال (1365) بعد از درك عرفات به اتفاق مدير كاروان و معاون و اين جانب و بانوان كاروان در يك اتوبوسى سربسته قرار گرفتيم و براى درك اضطرارى به مشعر الحرام رفته و چون در مسير مُزْدَلَفه به منىٰ به راه بندان برخورديم، لذا در هواى آفتابى در اتوبوس سربسته بودم، ناگاه به يادم آمد كه نبايد در زير طاق اتوبوس قرار بگيرم، چند دقيقه اى با علم به اينكه اتوبوس سرپوشيده است مانده و پس از توقف اتوبوس بر اثر راه بندان پياده شدم، و ما بقى راه را تا محل چادر كاروان در منىٰ پياده طى نمودم، لذا از محضر آن بزرگوار تقاضا دارم، بفرماييد:

1. آيا كفاره تعلق مى گيرد يا نه؟

2. در صورتى كه تعلق گرفته باشد، بايد حتماً در منىٰ ذبح گردد؟

3. در حالى كه اكنون در تهران هستم، آيا مى توانم قربانى را در محل اقامتم ذبح نمايم؟

4. در صورتى كه خدمۀ كاروان بودم و به دستور مدير گروه براى كمك نمودن به بانوان مسن براى رَمْى جمرۀ عقبه عازم منىٰ بودم و از خود

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 123

استقلال نداشتم، وجه اين گوسفند را چه كسى بايد بپردازد؟ ستاد حج، مدير گروه يا اين جانب؟

5. چنانچه ستاد حج تقبل نموده باشد ذبح را، آيا از گردن اين جانب ساقط مى گردد يا نه؟

ج- بايد قربانى كنيد، و اگر چه بايد در منىٰ ذبح نماييد، لكن ذبح در محل خودتان هم براى كفاره كفايت مى كند، و مى توانيد به مسئولين در ستاد نيابت دهيد كه براى شما ذبح كنند، و در اين صورت ذبح آنها هم كافى است؛ ولى بدون

نيابت صحيح نيست.

35- س- آيا استظلال، مربوط به سايۀ حاصل از تابش عمودى خورشيد است، يا حاصل از تابش مايل خورشيد را هم شامل مى شود؟

ج- فرق نمى كند.

36- س- آيا استظلال، مربوط به سايه بر سر مى باشد، يا اگر سايه فقط بر شانه بيفتد استظلال صدق مى كند؟

ج- صدق نمى كند.

37- س- آيا استظلال فقط مربوط به سقف مى باشد، يا شامل سايۀ حاصل از ديوار ماشين هم مى شود؟

ج- شامل نمى شود.

38- س- آيا در عرفات هم مثل منىٰ مى شود زير چتر حركت كرد، يا حكم عرفات غير از حكم منىٰ است؟

ج- زير چتر حركت كردن در عرفات اشكال ندارد.

39- س- در شهر مكه تونلهايى احداث كرده اند كه طولش بيش از 1500 قدم مى باشد، آيا بعد از احرام حج مى شود داخل آن با اتومبيل

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 124

سفر كرد، با علم به اينكه مسقف است؟

ج- مانع ندارد، بلى اگر خودش آن راه را اختيار كند و از زير آن سقف برود، اشكال دارد.

40- س- آيا مُحرم به محض وصول به مكه، مى تواند استظلال نمايد، و يا بايستى به منزل برسد و بعد از اتخاذ منزل جايز است؟

ج- مكه منزل است، و با رسيدن به آن، استظلال مانع ندارد.

41- س- اخيراً از حدود كشتارگاه تا نزديك جمرات، مسقفى را درست كرده اند، آيا عبور از اين راه براى مُحرمى كه هنوز منزل نكرده و از مَشْعر مستقيم به جمرات مى رود، جايز است يا نه؟

ج- مانع ندارد.

42- س- آيا گرفتن ناخن توسط مُحرم از غير مُحرم جايز است؟

ج- اشكال ندارد.

43- س- آيا مُحرم مى تواند ناخن مُحرم ديگر را به قصد تقصير بگيرد يا نه؟

ج- اشكال ندارد.

44- س- كندن دندان كه

بر مُحرم حرام است مقصود دندان خودش مى باشد يا شامل دندان غير هم مى شود؟ و در تقدير حُرمت در صورت خون آمدن است يا مطلقاً؟

ج- شامل دندان غير نمى شود، هر چند خون از آن بيرون آيد.

45- س- آيا در حال احرام مى توان دندانى را كه شديداً درد دارد و دكتر سفارش مى كند كه آن را بكشيد، كشيد، گرچه باعث خونريزى شود؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 125

ج- اگر ضرورت دارد مانع دارد، ولى كفاره دارد على الاحوط.

46- س- هرگاه مُحرم سر خود را با چيز دوخته بپوشاند، آيا يك كفاره بايد بدهد يا دو كفاره؟

ج- بايد دو كفاره بدهد، مگر در صورت جهل و نسيان.

47- س- در بين مردم معروف است كه مُحرم نبايد به كسى دستور بدهد؛ مثلًا نبايد به كسى بگويد يك ليوان آب يا چاى يا چيز ديگر به من بدهيد و بايد خودش بردارد، آيا اگر در حال احرام چنين درخواستى از دوست خود بكند گناه كرده است يا نه؟ و در صورت گناه آيا كفاره هم دارد يا نه؟

ج- اشكال ندارد.

مستحبات دخول حرم

1. همين كه حاجى به حرم رسيد، پياده شده و به جهت دخول حرم غسل نمايد؛

2. از براى تواضع و فروتنى نسبت به حضرت حق جلّ و علا پابرهنه شده و نعلين خود را در دست گرفته داخل حرم شود، و اين عمل ثواب زيادى دارد؛

3. وقت دخول حرم اين دعا را بخواند:

اللّٰهُمَّ انَّكَ قُلْتَ فىٖ كِتٰابِكَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ: وَ أَذِّنْ فِي النّٰاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجٰالًا وَ عَلىٰ كُلِّ ضٰامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ، اللّٰهُمَّ انّىٖ ارْجُو انْ اكُونَ مِمَّنْ اجٰابَ دَعْوَتَكَ، وَ قَدْ جِئْتُ مِنْ شُقَّةٍ

بَعيٖدَةٍ وَ فَجٍّ عَميٖقٍ، سٰامِعاً لِنِدٰائِكَ، وَ مُسْتَجيٖباً لَكَ، مُطيٖعاً لِأَمْرِكَ، وَ كُلُّ ذٰلِكَ بِفَضْلِكَ عَلَىَّ وَ احْسٰانِكَ الَىَّ،

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 126

فَلَكَ الْحَمْدُ عَلىٰ مٰا وَفَّقْتَنىٖ لَهُ، أبْتَغِىْ بِذٰلِكَ الزُّلْفَةَ عِنْدَكَ، وَ الْقُرْبَةَ الَيْكَ، وَ الْمَنْزِلَةَ لَدَيْكَ، وَ الْمَغْفِرَةَ لِذُنُوبىٖ، وَ التَّوْبَةَ عَلَىَّ مِنْهٰا بِمَنِّكَ، اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ حَرِّمْ بَدَنىٖ عَلَى النّٰارِ، وَ آمِنّىٖ مِنْ عَذٰابِكَ وَ عِقٰابِكَ، بِرَحْمَتِكَ يٰا ارْحَمَ الرّٰاحِميٖنَ.

4. وقت دخول حرم مقدارى از علف (اذخر) گرفته آن را بجود.

مستحبات دخول مكۀ معظمه

براى دخول مكۀ معظمه نيز مستحب است مكلف غسل بنمايد، و هنگامى كه وارد مكه مى شود با حالت تواضع وارد شود، و كسى كه از راه مدينه برود از بالاى مكه داخل شده و وقت بيرون آمدن از پايين آن بيرون آيد.

آداب دخول مسجد الحرام

مستحب است مكلف براى دخول مسجد الحرام غسل بنمايد، و همچنين مستحب است با پاى برهنه و با حالت سكينه و وقار وارد شود و هنگام ورود از درب «بنى شيبه» وارد شود، و گفته اند كه باب بنى شيبه در حال كنونى مقابل باب السلام است؛ بنا بر اين نيكو اين است كه شخص از باب السلام وارد شده و مستقيماً بيايد تا از ستونها بگذرد.

و مستحب است بر درب مسجد الحرام ايستاده، بگويد:

السَّلٰامُ عَلَيْكَ ايُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَكٰاتُهُ، بِسْمِ اللّٰهِ وَ بِاللّٰهِ وَ مِنَ اللّٰهِ وَ مٰا شٰاءَ اللّٰهُ، السَّلٰامُ عَلىٰ انْبِيٰاءِ اللّٰهِ وَ رُسُلِهِ، السَّلٰامُ عَلىٰ رَسُولِ اللّٰهِ،

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 127

السَّلٰامُ عَلىٰ ابْرٰاهيٖمَ خَليٖلِ اللّٰهِ، وَ الْحَمْدُ رَبِّ الْعٰالَميٖنَ.

و در روايت ديگر وارد است كه نزد درب مسجد بگويد:

بِسْمِ اللّٰهِ وَ بِاللّٰهِ وَ مِنَ اللّٰهِ وَ الَى اللّٰهِ وَ مٰا شٰاءَ اللّٰهُ وَ عَلىٰ مِلَّةِ رَسُولِ اللّٰهِ- صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ- وَ خَيْرُ الْأَسْمٰاءِ للّٰهِ، وَ الْحَمْدُ للّٰهِ، وَ السَّلٰامُ عَلىٰ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلٰامُ عَلىٰ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللّٰهِ، السَّلٰامُ عَلَيْكَ ايُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَكٰاتُهُ، السَّلٰامُ عَلىٰ انْبِيٰاءِ اللّٰهِ وَ رُسُلِهِ، السَّلٰامُ عَلىٰ خَليٖلِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ، السَّلٰامُ عَلَى الْمُرْسَليٖنَ وَ الْحَمْدُ للّٰهِ رَبِّ الْعٰالَميٖنَ، السَّلٰامُ عَلَيْنٰا وَ عَلىٰ عِبٰادِ اللّٰهِ الصّٰالِحيٖنَ، اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بٰارِكَ عَلىٰ

مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلِ مُحَمَّدٍ، كَمٰا صَلَّيْتَ وَ بٰارَكْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلىٰ ابْرٰاهيٖمَ وَ آلِ ابْرٰاهيٖمَ، انَّكَ حَميٖدٌ مَجيٖدٌ، اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ، اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ ابْرٰاهيٖمَ خَليٖلِكَ وَ عَلىٰ انْبِيٰائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ سَلِّمْ عَلَيْهِمْ، وَ سَلٰامٌ عَلَى الْمُرْسَليٖنَ وَ الْحَمْدُ للّٰهِ رَبِّ الْعٰالَميٖنَ، اللّٰهُمَّ افْتَحْ لىٖ أَبْوٰابَ رَحْمَتِكَ وَ اسْتَعْمِلْنىٖ فىٖ طٰاعَتِكَ وَ مَرْضٰاتِكَ وَ احْفَظْنىٖ بِحِفْظِ الْايٖمٰانِ أَبَداً مٰا ابْقَيْتَنىٖ جَلَّ ثَنٰاءُ وَجْهِكَ، الْحَمْدُ للّٰهِ الَّذىٖ جَعَلَنىٖ مِنْ وَفْدِهِ وَ زُوّٰارِهِ، وَ جَعَلَنىٖ مِمَّنْ يَعْمُرُ مَسٰاجِدَهُ، وَ جَعَلَنىٖ مِمَّنْ يُنٰاجيٖهِ، اللّٰهُمَّ انّىٖ عَبْدُكَ وَ زٰائِرُكَ فىٖ بَيْتِكَ، وَ عَلىٰ كُلِّ مَأتِىٍّ حَقٌّ لِمَنْ أتٰاهُ وَ زٰارَهُ، وَ أَنْتَ خَيْرُ مَأتِىٍّ وَ أَكْرَمُ مَزُورٍ فَأَسْأَلُكَ يٰا اللّٰهُ يٰا رَحْمٰنُ بِأَنَّكَ انْتَ اللّٰهُ لٰا الٰهَ الّاٰ انْتَ، وَحْدَكَ لٰا شَريٖكَ لَكَ، بِانَّكَ وٰاحِدٌ احَدٌ صَمَدٌ، لَمْ تَلِدْ وَ لَمْ تُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ (لَكَ خ ل) كُفُواً أَحَدٌ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَ عَلىٰ اهْلِ بَيْتِهِ، يٰا جَوٰادُ يٰا كَريٖمُ يٰا مٰاجِدُ يٰا جَبّٰارُ يٰا كَريٖمُ، أَسْأَلُكَ انْ تَجْعَلَ تُحْفَتَكَ ايّٰاىَ بِزِيٰارَتىٖ إِيّٰاكَ أَوَّلَ شَىْ ءٍ تُعْطِيِنىٖ فَكٰاكَ رَقَبَتىٖ مِنَ النّٰارِ.

پس سه مرتبه مى گويد:

اللّٰهُمَّ فُكَّ رَقَبَتىٖ مِنَ النّٰارِ.

پس مى گويد:

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 128

وَ أَوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلٰالِ الطَّيِّبِ، وَ ادْرَأ عَنّىٖ شَرَّ شَيٰاطيٖنِ الْجِنِّ وَ الْانْسِ وَ شَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ.

پس داخل مسجد الحرام شود و رو به كعبه دستها را بلند نموده و بگويد:

اللّٰهُمَّ انّىٖ أَسْأَلُكَ فىٖ مَقٰامىٖ هٰذٰا، وَ فىٖ أَوَّلِ مَنٰاسِكىٖ أَنْ تَقْبَلَ تَوْبَتىٖ وَ أَنْ تَتَجٰاوَزَ عَنْ خَطيٖئَتىٖ وَ أَنْ

تَضَعَ عَنّىٖ وِزْرىٖ، الْحَمْدُ للّٰهِ الَّذىٖ بَلَّغَنىٖ بَيْتَهُ الْحَرٰامَ، اللّٰهُمَّ انّىٖ أَشْهَدُ انَّ هٰذٰا بَيْتُكَ الْحَرٰامُ الَّذىٖ جَعَلْتَهُ مَثٰابَةً لِلنّٰاسِ وَ أَمْناً مُبٰارَكاً وَ هُدىً لِلْعٰالَميٖنَ، اللّٰهُمَّ انّىٖ عَبْدُكَ، وَ الْبَلَدَ بَلَدُكَ وَ الْبَيْتَ بَيْتُكَ، جِئْتُ أَطْلُبُ رَحْمَتَكَ، وَ أُؤُمُّ طٰاعَتَكَ، مُطيٖعاً لِأَمْرِكَ، رٰاضِياً بِقَدَرِكَ، أَسْأَلُكَ مَسْأَلَةَ الْفَقيٖرِ الَيْكَ الْخٰائِفِ لِعُقُوبَتِكَ، اللّٰهُمَّ افْتَحْ لىٖ أَبْوٰابَ رَحْمَتِكَ وَ اسْتَعْمِلْنىٖ بِطٰاعَتِكَ وَ مَرْضٰاتِكَ.

و بعد خطاب مى كند به سوى كعبه و مى گويد:

الْحَمْدُ للّٰهِ الَّذىٖ عَظَّمَكِ وَ شَرَّفَكِ وَ كَرَّمَكِ وَ جَعَلَكِ مَثٰابَةً لِلنّٰاسِ وَ امْناً مُبٰارَكاً وَ هُدىً لِلْعٰالَميٖنَ.

و مستحب است وقتى كه محاذى حجر الأسود شد، بگويد:

أَشْهَدُ أَنْ لٰا الٰهَ الّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لٰا شَريٖكَ لَهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّدً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، آمَنْتُ بِاللّٰهِ وَ كَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَ الطّٰاغوتِ وَ اللّاتِ وَ الْعُزّىٰ، وَ بِعِبٰادَةِ الشَّيْطٰانِ وَ بِعِبٰادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدْعىٰ مِنْ دُونِ اللّٰهِ.

و هنگامى كه نظرش به حجر الأسود افتاد متوجه به سوى او شود و بگويد:

الْحَمْدُ للّٰهِ الَّذىٖ هَدٰانٰا لِهٰذٰا وَ مٰا كُنّٰا لِنَهْتَدىٖ لَوْ لٰا أَنْ هَدٰانَا اللّٰهُ، سُبْحٰانَ اللّٰهِ وَ الْحَمْدُ للّٰهِ وَ لٰا الٰهَ الّاٰ اللّٰهُ وَ اللّٰهُ اكْبَرُ، اللّٰهُ اكْبَرُ مِنْ خَلْقِهِ، وَ اللّٰهُ اكْبَرُ مِمّٰا اخْشىٰ وَ احْذَرُ، لٰا الٰهَ الّاٰ اللّٰهُ وَحْدَهُ لٰا شَريٖكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيىٖ وَ يُميٖتُ، وَ يُميٖتُ وَ يُحْيىٖ، وَ هُوَ حَىُّ لٰا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَ هُوَ عَلىٰ كُلِّ شَىْ ءٍ قَديٖرٌ، اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ بٰارِك عَلىٰ

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 129

مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، كَافْضَلِ مٰا صَلَّيْتَ وَ بٰارَكْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلىٰ ابْرٰاهيٖمَ، وَ آلِ ابْرٰاهيٖمَ، انَّكَ حَميٖدٌ مَجيٖدٌ، وَ سَلٰامٌ عَلىٰ جَميٖعِ النَّبِيّيٖنَ وَ

الْمُرْسَليٖنَ وَ الْحَمْدُ للّٰهِ رَبِّ الْعٰالَميٖنَ، اللّٰهُمَّ انّىٖ أُومِنُ بِوَعْدِكَ وَ أُصَدِّقُ رُسُلَكَ، وَ اتَّبِعُ كِتٰابَكَ.

و در روايت معتبر وارد است كه وقتى كه نزديك حجر الأسود رسيدى دستهاى خود را بلند كن و حمد و ثناى الهى را به جا آور، و صلوات بر پيغمبر بفرست و از خداوند عالم بخواه كه حج تو را قبول كند، پس از آن حجر را بوسيده و استلام نما، و اگر بوسيدن ممكن نشد استلام نما، و اگر آن هم ممكن نشد اشاره به آن كن و بگو:

اللّٰهُمَّ أَمٰانَتىٖ أَدَّيْتُهٰا وَ ميٖثٰاقىٖ تَعٰاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لىٖ بِالْمُوٰافٰاةِ، اللّٰهُمَّ تَصْديٖقاً بِكِتٰابِكَ وَ عَلىٰ سُنَّةِ نَبِيَّكَ صَلَوٰاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، أَشْهَدُ أَنْ لٰا إِلٰهَ الَّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لٰا شَريٖكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، آمَنْتُ بِاللّٰهِ، وَ كَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَ الطّٰاغُوتِ وَ اللّاٰتِ وَ الْعُزّىٰ، وَ عِبٰادَةِ الشَّيْطٰانِ، وَ عِبٰادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدْعىٰ مِنْ دُونِ اللّٰهِ.

و اگر نتوانى همه را بخوانى بعضى را بخوان و بگو:

اللّٰهُمَّ إِلَيْكَ بَسَطْتُ يَدىٖ، وَ فيٖمٰا عِنْدَكَ عَظُمَتْ رَغْبَتىٖ، فَاقْبَلْ سُبْحَتىٖ، وَ اغْفِرْ لىٖ وَ ارْحَمْنىٖ، اللّٰهُمَّ إِنّىٖ أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الْفَقْرِ وَ مَوٰاقِفِ الْخِزْىِ فِى الدُّنْيٰا وَ الْآخِرَةِ

.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 131

فصل چهارم: در طواف واجب و بعضى از احكام آن

اشاره

كسى كه مُحرم شد به احرام عمرۀ تمتع و وارد مكه معظمه شد، اول چيزى كه از اعمال عمره بر او واجب است، آن است كه طواف كند به دور خانه كعبه براى عمره تمتع.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- طواف عبارت است از هفت مرتبه دور خانه كعبه گرديدن به نحوى كه خواهد آمد، و هر دورى را شوط مى گويند، پس طواف عبارت از

هفت شوط است.

مسألۀ 2- طواف از اركان عمره است، و كسى كه آن را از روى عمد ترك كند تا وقتى كه فوت شود وقت آن، عمرۀ او باطل است، چه عالم به مسأله باشد و چه جاهل باشد.

مسألۀ 3- چنين كسى كه عمرۀ خود را باطل كرد، احوط آن است كه حج افراد به جا آورد، و پس از آن عمره به جا آورد، و حج را در سال بعد اعاده كند.

مسألۀ 4- وقت فوت طواف، وقتى است كه اگر بخواهد آن را با بقيه

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 132

اعمال عمره به جا آورد، نتواند وقوف به عرفات كند.

مسألۀ 5- اگر از روى سهو ترك كرد طواف را، لازم است آن را به جا آورد هر وقت كه باشد، و اگر برگشته به محل خود و نتواند برگردد به مكه، يا مشقت داشته باشد برگشتن، بايد شخص مورد اطمينانى را نايب بگيرد.

مسألۀ 6- اگر سعى را به جا آورده پيش از آنكه طواف را به جا آورد، احتياط واجب آن است كه سعى را هم به جا آورد، و اگر نماز طواف را به جا آورده، بايد آن را هم بعد از طواف اعاده كند.

مسألۀ 7- اگر شخص مُحرم به واسطۀ مرض، خودش قدرت نداشته باشد كه طواف كند و تا وقت تنگ شود قدرت حاصل نكند، اگر ممكن است خود او را به يك نحو ببرند و طواف دهند، اگر چه به دوش گرفتن يا بر تخت گذاشتن باشد، و اگر ممكن نشود بايد براى او نايب بگيرند.

مسألۀ 8- شخص مريض را كه طواف مى دهند، بايد مراعات شرايط و احكام طواف

را به مقدارى كه براى او ممكن است بكنند.

واجبات طواف

واجبات طواف دو قسم است:

قسم اول: چيزهايى كه شرط طواف است و آن پنج امر است:

اول: نيت است؛ يعنى بايد طواف را با قصد خالص براى خدا به جا آورد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 133

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- نيت را لازم نيست بر زبان بياورد و لازم نيست به قلب بگذراند، بلكه همان كه بنا دارد اين عمل را به جا آورد و با اين بنا به جا آورد، كفايت مى كند و به عبارت ديگر، نيت در عبادت و كارهاى ديگر در اين جهت فرق ندارد، پس همان طور كه انسان با قصد آب مى خورد و راه مى رود، عبادت را اگر همان طور به جا آورد با نيت به جا آورده.

مسألۀ 2- بايد عبادت را براى اطاعت خدا به جا آورد و در اين جهت با كارهاى ديگر فرق پيدا مى كند؛ پس بايد طواف را براى اطاعت خداوند به جا آورد.

مسألۀ 3- اگر در به جا آوردن طواف يا ساير اعمال عمره و حج كه عبادى است ريا كند؛ يعنى براى نشان دادن و به رخ ديگرى كشيدن و عمل خود را خوب جلوه دادن به جا آورد، طواف او و همين طور هر چه را اين طور به جا آورده باطل است، و در اين عمل معصيت خدا را هم كرده است.

مسألۀ 4- ريا بعد از عمل و تمام كردن طواف يا ديگر اعمال باعث بطلان عمل نمى شود.

مسألۀ 5- كفايت مى كند در صحيح بودن عمل، آنكه براى خدا بياورد، يا براى اطاعت امر خدا، يا براى ترس از جهنم، يا براى

رسيدن به بهشت و ثواب.

مسألۀ 6- اگر در عملى كه براى خدا مى آورد، رضاى ديگرى را هم شركت دهد و خالص براى خدا نباشد، عمل باطل است.

دوم: آن است كه طاهر باشد از حدث اكبر مثل جنابت و حيض و

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 134

نفاس و از حدث اصغر؛ يعنى بايد با وضو باشد.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- طهارت از حدث اكبر و اصغر در طواف واجب، شرط است، چه طواف عمره باشد يا طواف حج يا طواف نساء، حتى در عمره و حج مستحب كه پس از احرام بستن واجب است آن را تمام كند.

مسألۀ 2- طهارت از حدث اكبر و اصغر در طواف مستحبى شرط نيست، لكن كسى كه جنب يا حائض است جايز نيست در مسجد الحرام وارد شود؛ ولى اگر غفلتاً يا نسياناً طواف مستحب كرد، صحيح است.

مسألۀ 3- طواف- يعنى هفت دور اطراف خانه كعبه گرديدن- مستحب است، و بلكه هر چه شخص بتواند طواف كند خوب است، و در اين طواف طهارت شرط نيست.

مسألۀ 4- اگر شخصى كه حدث اكبر يا اصغر داشته طواف كند باطل است، چه از روى عمد باشد يا از روى غفلت يا نسيان يا ندانستن مسأله باشد.

مسألۀ 5- اگر در اثناى طواف حدث عارض شود، پس اگر پس از تمام شدن دور چهارم است، بايد طواف را قطع كند و طهارت تحصيل كند و از همان جا كه طواف را قطع كرده تمام كند.

مسألۀ 6- اگر در فرض سابق پيش از تمام شدن دور چهارم، حدث عارض شود، احتياط واجب آن است كه تمام كند طواف را و اعاده كند، و

اين حكم در حدث اصغر است.

مسألۀ 7- اگر در اثناى طواف حدث اكبر مثل جنابت يا حيض عارض شود، بايد فوراً از مسجد الحرام بيرون رود، پس اگر پيش از تمامى دور

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 135

چهارم بود، پس از غسل، طواف را اعاده كند.

مسألۀ 8- اگر عذر داشته باشد از وضو و غسل، واجب است تيمم كند بدل از وضو يا بدل از غسل.

مسألۀ 9- اگر تيمم كرد بدل از غسل و حدث اصغر عارض شد، براى حدث اكبر لازم نيست تيمم كند، بلكه براى حدث اصغر بايد تيمم كند، و تا حدث اكبر براى او حاصل نشده و عذرش باقى است همان تيمم كافى است، لكن احتياط مستحب آن است كه تيمم بدل از غسل هم بكند.

مسألۀ 10- احتياط واجب آن است كه اگر اميد دارد كه عذرش از وضو يا غسل مرتفع شود، صبر كند تا وقتى كه وقت تنگ شود، يا اميدش قطع شود.

مسألۀ 11- اگر با وضو بوده و شك كند كه حدث عارض شده است يا نه، بنا بر وضو داشتن بگذارد و لازم نيست وضو بگيرد، و همچنين اگر از حدث اكبر پاك بوده و شك كند كه حدث عارض شده.

مسألۀ 12- اگر محدث به حدث اصغر يا اكبر بوده و شك كند كه وضو گرفته يا نه، يا غسل كرده يا نه، بايد در فرض اول وضو بگيرد و در فرض دوم غسل كند.

مسألۀ 13- اگر بعد از تمام شدن طواف شك كند كه با وضو آن را به جا آورده يا نه، يا شك كند با غسل آن را به جا آورده يا نه،

طواف او صحيح است، لكن براى اعمال بعد، بايد طهارت تحصيل كند.

مسألۀ 14- اگر در اثناى طواف شك كند كه وضو داشته يا نه، پس اگر بعد از تمامى دور چهارم است طواف را رها كند و وضو بگيرد و از همان جا تتمۀ طواف را به جا آورد، و اگر قبل از تمام شدن دور چهارم

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 136

است احتياط واجب آن است كه طواف را تمام كند و اعاده كند.

مسألۀ 15- در تمام صورتهايى كه در شك گفته شد كه بنا بر طهارت بگذارد يا طوافش صحيح است، بهتر آن است كه تجديد وضو كند و رجائاً غسل به جا آورد، چون ممكن است كه بعد معلوم شود وضو يا غسل نداشته و اشكال پيدا مى شود.

مسألۀ 16- اگر در اثناى طواف شك كند كه غسل كرده است از جنابت يا حيض يا نفاس يا نه، بايد فوراً از مسجد الحرام بيرون برود، پس اگر شوط چهارم را تمام كرده بود و شك كرده، بعد از غسل برگردد و تتمه را به جا آورد، و الّا بعد از غسل اعاده كند طواف را، و احتياط آن است كه در صورت اول نيز اعاده كند.

مسألۀ 17- اگر آب و چيزى كه به آن جايز است تيمم كند، موجود نباشد، حكم آن حكم غير متمكن از طواف است، پس با مأيوس بودن از پيدا شدن يكى از آن دو، بايد نايب بگيرد، و احتياط وجوبى آن است كه اگر جنب و حائض و نفساء نيست خودش نيز طواف كند، و چون مستحاضه بدون به جا آوردن غسلهايى كه بر او لازم است

مى تواند وارد مسجد الحرام شود و طواف كند، بنا بر اين به احتياطى كه در غير جنب و حائض و نفساء شد بايد عمل كند، گرچه دخول مسجد الحرام نيز براى او خلاف احتياط استحبابى است.

سوم: طهارت بدن و لباس است از نجاست.

و در آن چند مسأله است:

مسألۀ 1- احتياط واجب آن است كه از نجاساتى كه در نماز عفو شده مثل خونِ كمتر از درهم و جامه اى كه با آن نتوان نماز خواند، مثل عرقچين

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 137

و جوراب حتى انگشتر نجس، اجتناب كند.

مسألۀ 2- در خون قروح و جروح اگر تطهير آن مشقت داشته باشد، لازم نيست تطهير كند.

مسألۀ 3- در خون قروح و جروح تا آن اندازه اى كه مى شود تطهير كرد و لباس را عوض كرد، احتياط واجب آن است كه تطهير كند، يا جامه را عوض كند.

مسألۀ 4- احتياط آن است كه اگر مى تواند تأخير بيندازد طواف را تا بشود بى مشقت تطهير كرد، تأخير بيندازد به شرطى كه وقت تنگ نشود.

مسألۀ 5- اگر طواف كند و بعد از آنكه از طواف فارغ شد، علم پيدا كند به نجاست در حال طواف، اظهر آن است كه طوافش صحيح است.

مسألۀ 6- اگر شك داشته باشد كه لباسش يا بدنش نجس است مى تواند با آن حال طواف كند و صحيح است، چه بداند كه پيشتر از اين پاك بوده يا نداند، لكن اگر بداند كه پيشتر نجس بوده و نداند كه تطهير شده است نمى تواند با آن حال طواف كند، بلكه بايد تطهير كند و طواف كند.

مسألۀ 7- اگر در بين طواف نجاستى به بدن يا لباس او عارض شود،

اظهر آن است كه دست از طواف بردارد و جامه يا بدن را تطهير كند و طواف را از همان جا تمام كند، و طواف او صحيح است.

مسألۀ 8- اگر در بين طواف نجاستى در بدن يا لباس خود ببيند و احتمال بدهد كه در اين حال نجاست حاصل شده، ظاهراً حكم مسألۀ هفتم را دارد.

مسألۀ 9- اگر در بين طواف علم پيدا كند كه نجاست به بدن يا لباس او

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 138

از اول بوده، احتياط آن است كه طواف را رها كند و تطهير كند، و از همان جا بقيۀ طواف را تمام كند و بعد از آن طواف را اعاده كند، خصوصاً اگر تطهير زياد طول بكشد، و در اين صورت بعد از اتمام، نماز طواف را بخواند و پس از آن طواف را اعاده كند و نماز طواف را نيز اعاده كند، و در اين احتياط فرقى نيست بين آنكه بعد از چهار دور علم پيدا كند يا قبل از آن، گرچه در صورت دوم احتياط شديدتر است.

مسألۀ 10- اگر فراموش كند نجاست را و طواف كند، احتياط واجب اعاده است، و همين طور است اگر در بين طواف يادش بيايد.

چهارم: ختنه كردن است در حق مردان و اين شرط در زنها نيست، و احتياط واجب آن است كه دربارۀ بچه هاى نابالغ مراعات شود.

مسألۀ 1- اگر بچه را كه ختنه نشده وادار به احرام كنند يا او را مُحرم كنند، احرام او صحيح است ولى طواف او صحيح نيست؛ پس اگر مُحرم به احرام حج شود چون طواف نساء او باطل است بنا بر احوط حلال شدن

زن بر او مشكل مى شود، مگر آنكه او را ختنه كنند و طواف دهند، يا خودش بعد از ختنه شدن طواف كند، يا آنكه نايب براى او بگيرند تا طواف كند.

مسألۀ 2- اگر بچه ختنه كرده به دنيا بيايد، طواف او صحيح است.

پنجم: ستر عورت است، پس اگر بدون ساتر عورت طواف كند، باطل است، و معتبر است در آن اباحه، پس با ساتر غصبى طواف صحيح نيست بلكه با لباس غصبى غير ساتر نيز بنا بر احتياط واجب؛ و احتياط آن است كه مراعات شرايط لباس نمازگزار را بنمايد.

مسأله- احتياط واجب آن است كه مراعات موالات عرفيه را در طواف بكند؛ يعنى در بين دورهاى طواف آن قدر طول ندهد كه از صورت

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 139

يك طواف خارج شود.

قسم دوم: چيزهايى است كه گفته اند داخل در حقيقت طواف است، اگر چه بعضى از آنها نيز شرط است از براى طواف، لكن در عمل فرقى نمى كند، و آن هفت چيز است:

اول: آنكه ابتدا كند به حجر الأسود.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- در ابتدا كردن به حجر الأسود، لازم نيست كه تمام اجزاى بدنِ طواف كننده به تمام اجزاى حجر الأسود عبور كند، بلكه واجب آن است كه انسان از حجر الأسود، هر جاى آن باشد شروع كند و به همان جا ختم كند.

مسألۀ 2- آنچه واجب است آن است كه در عرف گفته شود از حجر الأسود شروع به طواف كرد و ختم كرد به حجر الأسود، چه از ابتداى آن شروع كند، چه از وسطش چه از آخرش.

مسألۀ 3- از هر جاى حجر الأسود كه شروع كرد، بايد در دور

هفتم به همان جا ختم كند، پس اگر از اولش شروع كرد، بايد به اولش ختم شود، و همچنين اگر از وسط يا آخر شروع كرد، بايد به همان جا ختم شود.

مسألۀ 4- در طواف بايد به همان طورى كه همۀ مسلمين طواف مى كنند، از محاذات «حجر الأسود» بدون دقتهاى صاحبان وسوسه شروع كنند، و در دورهاى ديگر بدون توقف دور بزنند تا هفت دور تمام شود.

مسألۀ 5- گاهى ديده مى شود كه اشخاص نادان در هر دورى كه مى زنند، مى ايستند و عقب و جلو مى روند كه محاذات را درست كنند، و اين موجب اشكال است و گاهى حرام است.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 140

دوم: ختم نمودن هر دورى است به حجر الأسود و اين حاصل مى شود به اينكه بدون توقف، هفت دور را ختم كند و در دور هفتم به همان جا كه شروع كرده ختم شود، و لازم نيست در هر دورى بايستد و باز شروع كند، و كارهاى جهال را نبايد بكنند.

سوم: آنكه در طواف كردن، خانه كعبه در طرف چپ طواف كننده واقع شود.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- لازم نيست در تمام حالات طواف، خانه را حقيقتاً به شانۀ چپ قرار دهد، بلكه اگر در موقع دور زدن به حجر اسماعيل عليه السلام خانه از طرف چپ قدرى خارج شود، مانع ندارد، حتى اگر خانه متمايل به پشت شود، لكن دور زدن به نحو متعارف باشد، اشكال ندارد.

مسألۀ 2- اگر در موقع رسيدن به گوشه هاى خانه، شانه از محاذات كعبه خارج شود، هيچ اشكالى ندارد اگر به طور متعارف دور زند، حتى اگر خانه متمايل به پشت شود.

مسألۀ 3- گاهى

ديده مى شود كه بعضى از نادانان براى احتياط، ديگرى را وادار مى كنند كه او را طواف دهد و خود طواف كننده اختيار را از خود سلب مى كند، و به دست ديگرى مى دهد و تكيه به دست او مى دهد و او را آن شخص ديگر با فشار دور مى دهد، اين طواف باطل است، و اگر طواف نساء را اين طور به جا آورد، زنها يا مردها بر او حرام خواهند بود.

مسألۀ 4- احتياط به اينكه خانه در تمام حالات طواف حقيقتاً به طرف چپ باشد، گرچه خيلى ضعيف است و قابل اعتنا نيست و بايد اشخاص

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 141

جاهل و اهل وسوسه از آن احتراز كنند و به همان ترتيب كه ساير مسلمين دور مى زنند، بزنند، لكن اگر شخص عاقل عالمى بخواهد احتياط كند و قدرى شانه را چپ كند در موقع رسيدن به حجر اسماعيل عليه السلام يا اركان كعبه به طورى كه خلاف متعارف و موجب انگشت نمايى نشود، مانع ندارد.

مسألۀ 5- اگر به واسطۀ مزاحمت طواف كنندگان مقدارى از دور زدن به خلاف متعارف شد؛ مثل آنكه روى طواف كننده به كعبه واقع شد، يا پشتش واقع شد و يا عقب عقب طواف كرد، بايد آن مقدار را جبران كند و از سر بگيرد.

مسألۀ 6- اگر به واسطۀ كثرت جمعيت، انسان را بدون اختيار خود بردند و دور دادند، كفايت نمى كند و بايد آن دور را از سر بگيرد، اگر چه خانه هم طرف چپ او بوده.

مسألۀ 7- در طواف كردن هر طور برود مانع ندارد، مى تواند آهسته برود و مى تواند تند برود و مى تواند بدود و مى تواند سواره طواف كند يا

با دوچرخه طواف كند، لكن بهتر آن است كه به طور ميانه روى برود.

چهارم: داخل كردن حِجر اسماعيل عليه السلام است در طواف، و حجر اسماعيل عليه السلام محلى است كه متصل به خانۀ كعبه است، و بايد طواف كننده دور حجر اسماعيل عليه السلام نيز بگردد.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- اگر دور حجر اسماعيل عليه السلام نگرديد و از داخل آن طواف كرد، طوافش باطل است، و بايد اعاده كند.

مسألۀ 2- اگر عمداً اين كار را بكند، حكم ابطال عمدى طواف را دارد

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 142

كه گذشت.

مسألۀ 3- اگر سهواً اين كار را بكند، حكم ابطال سهوى را دارد.

مسألۀ 4- اگر در بعضى از دورها حجر اسماعيل عليه السلام را داخل در دور زدن نكرد، احتياط واجب آن است كه آن دور را از سر بگيرد و اعاده كند طواف را، اگر چه ظاهر آن است كه اعاده طواف لازم نيست.

مسألۀ 5- اگر كسى در بعضى از دورها از روى ديوار حجر اسماعيل عليه السلام برود، احتياط آن است كه به دستور مسألۀ چهارم عمل كند، و در اين فرض نيز به احتياط واجب، كفايت نمى كند تمام كردن دور را از آنجايى كه از روى ديوار رفته است.

پنجم: بودن طواف است بين خانۀ كعبه و مقام حضرت ابراهيم عليه السلام از همه اطراف.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- مراد از اينكه طواف بين كعبه و مقام باشد، آن است كه ملاحظه شود مسافتى را كه ميان خانه و مقام ابراهيم عليه السلام است و در همۀ اطراف خانۀ كعبه طواف كننده از آن مقدار دورتر نباشد از خانۀ كعبه (و

ما بين مقام و خانه چنانچه گفته اند تقريباً بيست و شش ذراع و نصف است) پس در همۀ اطراف بايد همين قدر بيشتر دور نباشد.

مسألۀ 2- اگر شخص از پشت مقام ابراهيم طواف كند كه مقام ابراهيم عليه السلام هم داخل در طوافش شود، طوافش باطل است و بايد اعاده كند.

مسألۀ 3- اگر بعضى از دورها را از پشت مقام طواف كند بايد آن دور را با اعادۀ همان جزء تمام كند، و احوط آن است كه طواف را هم اعاده

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 143

كند، اگر چه ظاهراً اعاده لازم نباشد، بلكه بعيد نيست كفايت اعادۀ همان جزء.

مسألۀ 4- چون در طرف حجر اسماعيل عليه السلام محل طواف تنگ مى شود؛ زيرا كه مقدار حجر از آن كاسته مى شود، و چنانچه گفته اند تقريباً شش ذراع و نيم براى محل طواف باقى مى ماند، بايد در طواف از آن جانب بيشتر از شش ذراع و نيم دور نشوند.

مسألۀ 5- اگر از جانب حجر اسماعيل عليه السلام بيشتر از شش ذراع و نيم در دور زدن دور شد، اظهر آن است كه آن جزء را اعاده كند و از مَطاف دور بزند.

ششم: خروج طواف كننده است از خانه و آنچه از آن محسوب است.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- در اطراف ديوار خانه يك پيش آمدگى است كه آن را «شاذروان» گويند، و آن جزء خانۀ كعبه است، و طواف كننده بايد آن را هم داخل قرار دهد.

مسألۀ 2- اگر كسى در بعضى از احوال به واسطۀ كثرت جمعيت يا غير آن بالاى شاذروان برود و دور بزند آن مقدار كه دور زده باطل است، و بايد اعاده

كند.

مسألۀ 3- دست به ديوار خانه كعبه گذاشتن در آنجايى كه شاذروان است جايز است، و به طواف ضرر نمى رساند، گرچه احتياط مستحب ترك آن است.

مسألۀ 4- در حال طواف دست گذاشتن روى ديوار حجر اسماعيل عليه السلام جايز است، و به طواف ضرر نمى رساند، گرچه احتياط مستحب در ترك

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 144

است.

هفتم: آنكه هفت شوط، يعنى هفت دفعه دور بزند نه كمتر و نه زيادتر.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- اگر از روى عمد، طواف كننده از اول قصد كند كمتر از هفت دور به جا آورد و يا بيشتر به جا آورد، طوافش باطل است، اگر چه به هفت دور تمام كند، و احتياط واجب آن است كه اگر از روى ندانستن حكم بلكه از روى سهو و غفلت باشد، طواف را اعاده كند.

مسألۀ 2- اگر در اثناى طواف از قصد هفت دور آوردن برگردد به قصد زيادتر آوردن يا كمتر آوردن، از آنجا كه اين قصد را كرده و هر چه به اين عمل كرده باطل است و بايد اعاده كند، و اگر با اين قصد زيادتر آورد، اصل طواف باطل مى شود.

مسألۀ 3- اگر از اول قصد كند كه هشت دور به جا آورد، لكن قصدش آن باشد كه هفت دور آن طواف واجب باشد و يك دور قدم زدن دور خانه براى تبرك يا مقصد ديگر باشد، طواف او صحيح است.

مسألۀ 4- اگر گمان كند كه يك دور نيز مستحب است همان طور كه هفت دور مستحب است و قصد كند كه هفت دور واجب را بياورد و يك دور مستحب هم دنبال آن بياورد، طواف او

صحيح است.

مسألۀ 5- اگر بعد از طواف واجب كه هفت دور است به خيال آنكه يك دور نيز مستحبى جداگانه است هشت دور به جا آورد، طوافش صحيح است.

مسألۀ 6- اگر كم كند از طواف واجب چه يك دور يا كمتر يا بيشتر از

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 145

يك دور از روى عمد، واجب است آن را اتمام كند، و اگر نكند حكمش حكم كسى است كه طواف را عمداً ترك كرده- كه در مسائل فصل چهارم گذشت- به احتياط واجب، و حكم جاهل به مسأله حكم عالم است.

مسألۀ 7- اگر بعد از كم كردن از طواف كارهاى بسيارى كند كه موالات فوت شود، حكمش حكم قطع طواف است كه مى آيد.

مسألۀ 8- اگر سهواً از طواف كم كند، پس اگر تجاوز از نصف كرده باشد، اقوى آن است كه از همان جا تمام كند طواف را در صورتى كه فعل كثير نكرده باشد، و الّا احتياط واجب اتمام و اعاده است.

مسألۀ 9- اگر سهواً كم كرده و تجاوز از نصف نكرده، طواف را اعاده نمايد، لكن سزاوار نيست ترك احتياط در همۀ موارد سهو، به تمام كردن طواف ناقص و اعاده كردن.

مسألۀ 10- اگر متذكر نشود كه ناقص كرده است طواف را مگر بعد از مراجعت به وطن خود، احتياط آن است كه خودش برگردد و اگر نتوانست يا مشكل بود مراجعت، نايب بگيرد.

مسألۀ 11- در طواف واجب، قِران جايز نيست؛ يعنى جايز نيست طواف واجب را با طواف ديگر دنبال هم آورد بدون آنكه بين دو طواف، نماز طواف فاصله شود، و در طواف مستحب مكروه است.

مسألۀ 12- اگر زياد كند دورى

را يا كمتر يا بيشتر از دور بر طواف، و قصدش آن باشد كه زياده را جزء طواف ديگر قرار دهد، داخل در قِران ميان دو طواف است كه حرام است.

مسألۀ 13- در فرض سابق اگر از اول قصد داشته يا در اثناى طواف قصد كرده باشد، احتياط واجب آن است كه طواف اول را اعاده كند، و اگر

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 146

بعد از تمام شدن، قصد به جا آوردن طواف ديگر براى او حادث شد و به دنبال طواف اول، زياده را آورد، اقوى صحت طواف اول است، و احوط اعاده است.

مسألۀ 14- اگر سهواً زياد كند بر هفت دور، پس اگر كمتر از يك دور است قطع كند آن را و طوافش صحيح است، و اگر يك دور يا زيادتر است احوط آن است كه هفت دور ديگر را تمام كند به قصد قربت بدون تعيين مستحب يا واجب و دو ركعت نماز قبل از سعى و دو ركعت بعد از سعى بخواند، و دو ركعت اول را براى فريضه قرار دهد بدون آنكه تعيين كند براى طواف اول يا طواف دوم است.

مسألۀ 15- جايز است قطع طواف نافله را بدون عذر و اقوى كراهت قطع طواف واجب است بدون عذر و به مجرد خواهش نفس، و احوط قطع نكردن آن است؛ به اين معنى كه قطع نكند به طورى كه ترك بقيه را كند تا موالاتِ عرفيه به هم بخورد.

مسألۀ 16- اگر بدون عذر طواف را قطع كرد، احوط آن است كه اگر چهار دور به جا آورده باشد، طواف را تمام كند و بعد اعاده كند، و اين

در صورتى است كه منافى به جا آورده باشد، حتى مثل زياد فاصله دادن كه موالات عرفيه به هم بخورد.

مسألۀ 17- اگر طواف را قطع كند و منافى به جا نياورده باشد، اگر برگردد و تمام كند، طوافش صحيح است.

مسألۀ 18- اگر در بين طواف عذرى براى اتمام آن پيدا شد، مثل مرض يا حيض يا حدث بى اختيار، پس اگر بعد از تمام شدن چهار دور بوده بعد از رفع عذر برگردد و از همان جا تمام كند، و اگر قبل از آن بوده

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 147

طواف را اعاده كند، و احتياط مستحب در فرض اول در غير حيض آن است كه اتمام كند و اعاده نمايد.

مسألۀ 19- اگر شخصى كه با عذر طواف را قطع كرده، نتوانست به جا آورد تا آنكه وقت تنگ شد، اگر ممكن است او را حمل كنند و طواف دهند، و اگر ممكن نيست نايب براى او بگيرند.

مسألۀ 20- اگر مشغول طواف است و وقت نماز واجب تنگ شود، واجب است طواف را رها كند و نماز بخواند، پس اگر بعد از چهار دور رها كرد از همان جا طواف را تمام كند، و الّا اعاده كند.

مسألۀ 21- جايز است بلكه مستحب است قطع كند طواف را براى رسيدن به نماز جماعت يا رسيدن به وقت فضيلت نماز واجب، و از هر جا قطع كرد از همان جا بعد از نماز اتمام كند، و احتياط آن است كه به دستور مسألۀ 20 عمل كند، و سزاوار نيست اين احتياط ترك شود.

مسألۀ 22- اگر بعد از تمام شدن طواف و انصراف از آن شك كند كه

آيا طواف را زيادتر از هفت دور به جا آورده يا نه، يا شك كند كمتر به جا آورده يا نه، اعتنا نكند و طوافش صحيح است، لكن در صورت دوم خالى از اشكال نيست و احتياط ترك نشود.

مسألۀ 23- اگر بعد از طواف شك كند كه صحيح به جا آورده آن را يا نه، مثلًا احتمال بدهد كه از طرف راست طواف كرده يا مُحدث بوده يا از داخل حجر اسماعيل عليه السلام طواف كرده اعتنا نكند، و طوافش صحيح است اگر چه باز در محل طواف باشد و از آنجا منصرف نشده يا مشغول كارهاى ديگر نشده باشد، در صورتى كه هفت دور بودن معلوم باشد بى زياده و نقيصه.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 148

مسألۀ 24- اگر در آخر دور كه به حجر الأسود ختم شد، شك كند كه هفت دور زده يا هشت دور يا زيادتر، اعتنا به شك نكند و طوافش صحيح است.

مسألۀ 25- اگر قبل از رسيدن به حجر الأسود و تمام شدن دور، شك كند كه آنچه را دور مى زند دور هفتم است يا هشتم، طوافش باطل است.

مسألۀ 26- اگر در آخر دور يا اثناى آن شك كند ميان شش و هفت و هر چه پاى نقيصه در كار است، طواف او باطل است.

مسألۀ 27- اگر در طواف مستحب شك كند در عدد دورها، بنا بر اقل گذارد، و طوافش صحيح است.

مسألۀ 28- شخص كثير الشك در عدد دورها اعتنا به شكش نكند، و احتياط آن است كه كسى را وادار كند كه عدد را حفظ كند.

مسألۀ 29- گمان در عدد دورها اعتبار ندارد و حكم شك را دارد.

مسألۀ

30- اگر مشغول سعى بين صفا و مروه شد و يادش آمد كه طواف به جا نياورده، بايد رها كند و طواف كند و پس از آن سعى را اعاده كند.

مسألۀ 31- اگر در حال سعى يادش آمد كه طواف را ناقص به جا آورده، بايد برگردد و طواف را از همان جا كه ناقص كرده تكميل كند و برگردد تتمۀ سعى را به جا آورد و طواف و سعيش صحيح است، لكن احتياط آن است كه اگر كمتر از چهار دور به جا آورده طواف را تمام كند و اعاده نمايد، و همچنين اگر سعى را كمتر از چهار بار انجام داده تمام كند و اعاده كند.

مسألۀ 32- اگر سهواً يا غفلتاً يا جهلًا طواف را بى وضو به جا آورد

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 149

طوافش باطل است، و همين طور اگر با حال جنابت يا حيض و نفاس به جا آورد.

مسألۀ 33- اگر كسى مريض يا طفلى را حمل كند و طواف دهد و خودش نيز قصد طواف كند، طواف هر دو صحيح است.

مسألۀ 34- در حال طواف، تكلم كردن و خنده نمودن و شعر خواندن اشكال ندارد لكن كراهت دارد و مستحب است در حال طواف مشغول دعا و ذكر خدا و تلاوت قرآن باشد.

مسألۀ 35- واجب نيست در حال طواف روى طواف كننده طرف جلو باشد، بلكه جايز است به يمين و يسار نگاه كند و صفحۀ صورت را برگرداند بلكه به عقب نگاه كند، و مى تواند طواف را رها كند و خانه را ببوسد و برگردد از همان جا اتمام كند.

مسألۀ 36- جايز است در بين طواف براى رفع خستگى

و استراحت بنشيند يا دراز بكشد و بعد از همان جا اتمام كند؛ ولى نبايد آن قدر طول دهد كه موالات عرفيه به هم بخورد، و اگر آن قدر نشست، احتياط آن است كه اتمام كند و اعاده نمايد.

مسائل متفرقۀ طواف

مسألۀ 1- در طواف در مقابل حجر اسماعيل عليه السلام بايد طورى حركت كند كه طواف بيت صادق باشد و به نحو متعارف باشد، و مخفى نماند كه حجر اسماعيل عليه السلام از بيت نيست هر چند بايد در خارج آن طواف كرد.

مسألۀ 2- در صورت امكان و لو در وقت خلوت بايد طواف در حد

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 150

بين مقام ابراهيم عليه السلام و خانه كه مسافت بيست و شش ذراع و نيم است باشد و دورتر از آن حد، كفايت نمى كند و در صورت عدم امكان و لو در وقت خلوت، طواف در خارج حد مزبور مانع ندارد با مراعات الاقرب فالاقرب.

مسألۀ 3- هرگاه در طواف خانۀ خدا، مثلًا در چند قدم از طواف اشكالى پيش آمد مثل اينكه او را بى اختيار بردند، همان چند قدم را بايد از سر بگيرد و اگر از حجر الأسود به قصد طواف شروع كند، اشكال دارد.

مسألۀ 4- اگر در طواف بى اختيار او را ببرند، اعاده آن مقدار لازم است و بايد طواف را صحيح انجام دهد و خودش به اختيار طواف كند، و چنانچه ممكن نيست بايد در وقت خلوت طواف نمايد؛ ولى بايد دانست كه منظور از بى اختيار شدن اين نيست كه در اثر فشار جمعيت تندتر برود، بلكه در اين صورت اگر قدمها را به اختيار خود برمى دارد، ضرر ندارد و طوافش

صحيح است.

مسألۀ 5- اگر در حال طواف در اثر فشار و ازدحام جمعيت پشت به خانه شود و قسمتى از طواف به اين صورت انجام گيرد، يا در اثر فشار جمعيت، شخص را مقدارى جلو ببرند، بايد مقدارى از طواف كه پشت به خانه يا بدون اختيار بوده، اعاده شود و اگر نمى تواند برگردد با جمعيت بدون قصد طواف برود تا به جايى كه بايد از آنجا طواف را اعاده كند برسد، و از آنجا تدارك نمايد.

مسألۀ 6- اگر حاجى در حال طواف، پول خمس نداده همراه داشته باشد، طوافش اشكال پيدا نمى كند.

مسألۀ 7- اگر كسى پس از انجام اعمال حج تمتع فهميد كه در طواف

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 151

عمره يا حج، چند شوط از هفت شوط را از داخل حجر اسماعيل عليه السلام دور زده، حج او صحيح است و بايد طواف را اعاده كند.

مسألۀ 8- زنى كه در غير ايام عادت لك ديده و به اعتقاد پاكى، طواف و نماز را انجام داده و شب بعد خون ديده، با شرايط حيض، اگر يقين كند كه بعد از ديدن لك، خون در باطن فرج بوده، و قطع نشده، حيض بوده است و طواف و نمازش صحيح نيست، و اگر شك دارد يا يقين كند كه خون قطع شده، حيض نبوده است و اعمالش صحيح است، و در صورت اول حج او صحيح است و بايد طواف و نماز را اعاده كند و اگر در عمره بوده، در صورت ضيق وقت احتياطاً بعد از حج، يك عمرۀ مفرده نيز به جا آورد.

9- س- جوان 17 سالۀ غير مختون، كه به تشخيص شوراى

پزشكى ختنه براى او خطر دارد، مستطيع شده و فعلًا در مدينه است، تكليف او نسبت به حج چيست؟

ج- بايد مُحرم شود و خودش طواف كند و نايب هم بگيرد براى طواف، و بعد از طواف، خودش يك نماز بخواند و بعد از طواف نايبش نيز، خودش نماز ديگر بخواند، و در صورتى كه دو طواف با هم انجام شود خودش يك نماز بخواند، كفايت مى كند.

10- س- اگر در اثناى طواف، نماز جماعت برقرار شد و شخص از ادامۀ طواف معذور شد تكليف چيست، و اگر در اثناى سعى باشد وظيفه چيست؟

ج- اگر بعد از شوط چهارم طواف يا سعى قطع شده، از همان جايى كه قطع شده طواف يا سعى را تمام كند، و اگر قبل از شوط چهارم طواف

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 152

بوده و فصل طويل شده، طواف را از سر بگيرد، هر چند احتياط آن است كه طواف را اتمام و پس از خواندن نماز آن، طواف را اعاده كند و نماز طواف ديگرى بخواند، و در سعى نيز احتياط در اتمام و اعاده است.

11- س- كسى كه بعد از تقصير در عمرۀ تمتع متوجه شود كه وضوى او باطل بوده يا وضو نداشته و با اين حال طواف كرده و نماز طواف خوانده است، وظيفۀ او چيست؟

ج- طواف و نماز را اعاده كند، و عمرۀ او صحيح است.

12- س- شخصى در حال طواف، كعبه را بوسيده است و احتمال مى دهد كه در آن حال چند قدم راه هم رفته باشد، فعلًا وظيفۀ او چيست و البته اين شك بعد از عمل براى او حادث شده است؟

ج- طواف او

صحيح است.

13- س- اگر در اثناى طواف شك در صحت شوط سابق يا جزئى از شوطى كه مشغول است و محل آن گذشته است بكند چه حكمى دارد؛ مثلًا نمى داند كه از مقابل حِجر كه عبور كرده از حدّ مَطاف خارج بوده است يا نه؟

ج- اگر مسأله را مى دانسته و مى خواسته است عمل صحيح را انجام دهد، يعنى غافل نبوده، طواف صحيح است.

14- س- اگر طواف يا سعى يا نماز طواف در عمره به جهتى باطل شده باشد و شخص بدون توجه به آن، تقصير نموده باشد و لباس پوشيده و بعد متوجه شده كه عمل مزبور باطل بوده است وظيفۀ او چيست؟ و كفاره دارد يا نه؟

ج- بايد عمل باطل شده را جبران كند، و ظاهر اين است كه از احرام

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 153

خارج شده و كفاره ندارد.

15- س- كسى در شوط ششم طواف، نجاستى در بدن ديده و يقين كرده كه از شوطهاى قبل اين نجاست در بدن او بوده است، بدون توجه به مسأله، طواف را تكميل كرده و بعداً بدن را تطهير نموده و طواف را اعاده كرده است و عمره را تمام كرده است، آيا عمل او صحيح است يا خير؟

ج- بايد مقدارى از طواف را كه بعد از يقين به نجاست، باقى مانده اعاده كند و بعد نماز طواف را بخواند، و ظاهر اين است كه از احرام خارج شده و با اتمام طواف و نماز طواف مذكور، عمل صحيح است.

16- س- كسى در اثناى طواف آن را قطع كرده و از اول شروع كرده است، آيا طواف او صحيح است است يا خير؟ و

چنانچه اعمال مترتبه و تقصير را انجام داده وظيفۀ او چيست؟

ج- اگر بعد از دور چهارم بوده به احتياط واجب آن را تمام كند و بعد يك طواف ديگر به جا آورد، و اگر قبل از دور چهارم بوده در فرض سؤال بايد يك طواف ديگر به جا آورد، و با فرض جهل، ظاهر اين است كه اعمال مترتبه صحيح و از احرام خارج شده است.

17- س- كسى در شوط آخر مُحدث شده است و بدون طهارت شوط را اتمام كرده و بعد وضو گرفته و طواف را اعاده نموده است و نماز و سعى و تقصير را انجام داده است، آيا صحيح است و وظيفۀ او چيست؟

ج- بايد قسمتى از طواف را كه بى وضو انجام داده با وضو به جا آورد و بعد از آن نماز طواف بخواند.

18- س- كسى توهم كرده است كه در طواف، مقدارى در اثر فشار جمعيت برده شده، ولى براى او جزمى نيست، و چون نمى توانسته

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 154

برگردد و تدارك كند، بقيۀ شوط تا محلّ تدارك را به قصد احتياط و رجا انجام مى دهد كه اگر شوط او باطل است زيادى لغو باشد و اگر شوط او صحيح است زياده از طواف باشد، و بعد بقيۀ اشواط طواف را به جا آورده و اين شوط را به حساب نياورده است، آيا اين طواف صحيح است يا خير؟

ج- صحيح نيست.

19- س- كسى در وقت طواف، شك در اشواط پيدا كرد و چون گمانش به يك طرف بيشتر بود، بنا را بر آن طرف گذاشت و بعد از انجام اعمال، يقين به صحت طواف خود پيدا

كرد، آيا طواف او صحيح است؟

ج- صحيح است.

20- س- كسى در شوط چهارم از حجر الأسود تا اول حجر اسماعيل عليه السلام را پيمود و فكر كرده است كه چون اول شوط چهارم نيّت جدا در اين شوط نداشته باشد بايد اين قسمت شوط را اعاده كند، لذا بقيۀ شوط را بدون نيّت رفته و از حجر الأسود به قصد شوط چهارم طواف كرده است، آيا اشكالى در طواف حاصل مى شود؟

ج- اشكال دارد.

21- س- كسانى در طواف بعد از انجام مقدارى از آن، آن را رها مى كنند و بلافاصله از نو شروع مى كنند، طواف آنها چه صورت دارد، و چنانچه در سعى بوده حكم چيست؟

ج- اشكال دارد، و اگر بعد از شوط چهارم طواف بوده بايد آن را اتمام كنند و نماز بخوانند و دو مرتبه طواف و نماز آن را اعاده نمايند.

22- س- دربارۀ اشخاصى كه قادر به طواف نيستند، آيا نايب گرفته

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 155

شود يا خودشان در تخت روان طواف داده شوند، با در نظر گرفتن اينكه متصديان وسيلۀ نامبرده، در خارج محدودۀ مطاف طواف انجام مى دهند؟

ج- احتياطاً هر دو را انجام دهند. اگر چه طواف دادن در خارج مطاف كفايت مى كند.

23- س- شخصى در حال طواف اشتباهاً به قصد طواف وارد حجر اسماعيل عليه السلام مى شود و بعد كه متوجه شد، برمى گردد و از همان جا كه وارد حجر شده بود طواف را شروع و شوط را كامل مى نمايد، آيا طوافش صحيح است يا نه؟

ج- اشكال دارد؛ بلى، اگر پس از تذكر در حجر اسماعيل عليه السلام از حجر الأسود به قصد احتياط شوط را اعاده مى كرد،

و از محلى كه وارد حجر شده قاصد جدى طواف بود، طوافش اشكال نداشت.

24- س- اگر در حال طواف يا سعى يا در نماز شك كند كه شوط چندم و يا ركعت چندم است، و با همين حال طواف و سعى و نماز را ادامه دهد، بعد به يك طرف شك، يقين كند و اعمال را تمام نمايد، آيا عملش به نحوى كه ذكر شد، صحيح است؟

ج- اگر طواف يا سعى را در حال شك ادامه داد و بعد يقين به صحت پيدا كرد، اشكال ندارد و طواف و سعى صحيح است؛ ولى در نماز بدون تروى محل اشكال است، و احوط اعادۀ آن است.

25- س- زنى با شوهرش كه يك دور طواف را انجام داده بود، نيت طواف كرد، و با او ادامه داد و بعد از شوط آخرِ مرد كه شوط ششم زن است، او به جاى اينكه يك شوط ديگر بياورد تا طوافش كامل شود، طواف را از سر گرفت، آيا طواف اول و دوم زن چگونه است؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 156

ج- احتياط آن است كه يك شوط ديگر به قصد احتياط به جا آورد كه مجموعاً چهارده شوط مى شود، و بعد از انجام نماز طواف، طواف و نماز را اعاده نمايد.

26- س- در مَطاف چيزهايى از افراد مى افتد از قبيل ساعت، احرامى و غيره، و كسانى كه طواف مى كنند پا روى آن مى گذارند، آيا براى طواف ضرر ندارد و موجب بطلان آن نمى شود؟

ج- موجب بطلان طواف نمى شود.

27- س- اگر انسان مى داند كه پا گذاشتن روى احرامىِ ديگران موجب اذيت و عدم رضايت او مى گردد، آيا اين عدم رضايت او

به طواف ضرر ندارد؟

ج- به طواف ضرر نمى زند.

28- س- اگر كسى قبل از شوط چهارم طوافش را قطع و از نو طواف كند، گفته شده در صورتى كه فاصله زياد نشده باشد، احتياط اين است كه طواف قطع شده را تمام كند و اعاده هم بنمايد، مراد از تمام كردن چيست، آيا فقط شوطى را كه قطع كرده تمام كند، يا ما بعدش را هم بايد به جا آورد؟

ج- طواف مزبور اشكال دارد و اتمام موضوع ندارد، و بايد طواف را بعد از نماز طواف اول، اعاده كند احتياطاً.

29- س- شخصى طواف را از حجر الأسود شروع كرده، و در هر شوط به ركن يمانى كه مى رسيد نيتِ ختم مى كرد و از حجر الأسود نيت شوط بعد را مى نمود و هفت شوط طواف را اين گونه تمام كرد به گمان اينكه ختم طواف و اشواط آن بايد در ركن يمانى باشد، آيا وظيفه اش

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 157

چيست؟

ج- اين طواف اشكال دارد، و بايد اعاده شود.

30- س- گاهى مأمورين نظافت مسجد الحرام از كنار كعبه دست به دست هم مى دهند و همان طور توسعه مى دهند تا انسان از مطاف خارج مى شود، آيا به همين مقدار بيرون كردن از مطاف، ضرورت حاصل است كه طوافش در خارج از مَطاف صحيح باشد، يا بايد صبر كند تا نظافت تمام شود، و اگر افرادى گمان مى كردند كه ضرورت است و طواف را انجام دادند، حال تكليفشان چيست؟

ج- اگر امكان دارد كه در حد، طواف كند بايد صبر كند و در حد طواف كند، و در اين صورت طواف در خارج حد، صحيح نيست.

31- س- كسى كه

از اول بلوغ، سال خمسى براى خود قرار نداده است، اگر به حج مشرف شود و با همان پول كه دارد احرامى تهيه و قربانى و مصارف در حج بكند، آيا براى حج او ضرر ندارد؟

ج- اگر پول او از درآمد كسب و حقوق است و معلوم نيست كه ربح بين سال است، بدون تخميس، حكم غصب را دارد كه طواف و قربانى صحيح نيست.

32- س- شخصى كه با پول خمس نداده لباس احرام بخرد و با آن مُحرم شده و طواف و نماز به جا آورد، وظيفه اش چيست؟

ج- اگر از روى علم و عمد نبوده، اصل عمره و حج او صحيح است، ولى در صورتى كه جاهل مقصر باشد، بايد طواف و نماز را اعاده كند.

33- س- اگر با پولى كه معلوم نيست متعلق خمس است يا نه، لباس احرام بخرد، آيا لازم است خمس آن را بدهد، و اگر نداد طواف با آن چه

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 158

صورت دارد؟

ج- با فرض شك، لازم نيست خمس بدهد و طواف صحيح است، هر چند احتياط مطلوب است.

34- س- شخصى در سال گذشته كه حج تمتع واجب خود را انجام مى داده، تنها نماز طواف را به گمان اينكه كفايت مى كند بدون طواف، انجام داده است و سپس باقى اعمال را انجام داده، آيا چه وظيفه اى دارد؟

ج- با فرض اينكه طواف حج را از روى جهل به مسأله ترك كرده و به محلش برگشته است، بايد حج را اعاده كند، و يك شتر قربانى نمايد.

35- س- تعدادى مشغول طواف عمره يا زيارت بودند كه شروع كردند مسجد را نظافت كنند، ناچار طواف كننده ها از مطاف

خارج شدند، مدتى طول كشيد خيال كردند موالات عرفيه به هم خورده است، طواف را از سر گرفته اند، بفرماييد در صورتى كه به هم خوردن موالات مشكوك باشد، طوافشان درست است يا نه؟

ج- اشكال دارد.

36- س- زنى است كه قادر بر طواف كردن نيست، امر داير است بين اينكه با تخت در خارج مطاف، طواف دهند و يا نامحرم او را پشت كند و در مطاف طواف دهد، وظيفه چيست؟

ج- بايد او را در مَطاف، طواف دهند، هر چند نامحرم او را پشت كند.

37- س- كسى كه وظيفه اش اتمام و اعادۀ طواف است، اتمام كرد و مشغول اعاده بود كه دوباره در يكى از شوطهاى طواف قطع شد، مثل اول، آيا اين طواف را نيز بايد اتمام و اعاده نمايد؟

ج- فرقى نيست.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 159

38- س- شخصى در حال طواف افتاد و غش كرد و چند ساعت بعد بهوش آمد، آيا مى تواند از همان جا كه طواف را قطع كرده بود، شروع كند و باقى اعمال را ادامه دهد، يا نه؟

ج- اگر قبل از شوط چهارم بوده، وضو بگيرد و طواف را اعاده نمايد، و اگر بعد از شوط چهارم بوده، بايد وضو بگيرد و طواف را اتمام كند.

39- س- آيا بعض شوطهاى طواف و سعى، براى كسانى كه قادر نباشند خودشان انجام دهند، قابل نيابت است، يا نه؟

ج- بلى، قابل است.

40- س- با وضعيت فعلى كه جمعيت حجاج خيلى زيادند و عده اى از ضعفا نمى توانند در مطاف طواف كنند، آيا توسعه در مَطاف هست؟ و نيز خلف مقام كه يا نمى شود نماز خواند و يا مصادف با اذيت طواف كنندگان است

و اطمينان از تمام كردن نماز مخصوصاً براى ضعفا نيست، نماز خواندن در دورتر چه حكمى دارد؟ و آيا شخصى كه وارد مكه شد مى تواند فوراً به اعمال طواف و نماز هر جور كه ممكن باشد مشغول شود، يا بايد در حال احرام بماند كه وقت ضيق شود، مثلًا تا شب نهم، و آن وقت چنين كند، و معلوم است براى همه كس ميسر نيست؟

ج- اگر مى تواند و لو در وقت خلوت در مطاف طواف كنند، بايد در حد آن طواف نمايند، و نماز خواندن در مكان دور در مورد ضرورت مانع ندارد، و صبر لازم نيست.

41- س- دخترى در كودكى و يا اوايل سنين بلوغ جنب شده و تا كنون هم ازدواج نكرده است، با توجه به اينكه در سنين بالاتر نمى دانسته به واسطۀ فعلى كه در كودكى انجام شده، جنب گشته است و در نتيجه غسل

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 160

جنابت را تا حال انجام نداده است و با اين كيفيت به حج نيز رفته است، تكليف او چيست؟ آن غسلهايى كه يقيناً انجام داده است، حيض و جمعه بوده است و با توجه به موارد يادشدۀ فوق اين سؤالها مطرح است:

1. وضع نماز و روزه و كليۀ عباداتى كه بعد از بلوغ تا كنون انجام داده است چيست؟

2. آيا در زمان حال مُحرم است، و به صورت احرام وارد مكه و خارج شده است؟ و در صورت مُحرم بودن، آيا تا زمانى كه اعادۀ حج نكند، جميع محرمات كه در آن ايام حرام است بر اين شخص حرام مى باشد، يا خير؟

3. در صورتى كه فقط حجش باطل باشد، ولى مُحرم

نباشد چگونه مى تواند با وضع اعزام حجاج به بيت اللّٰه الحرام كه چند سال يك بار اين توفيق حاصل مى شود، اعادۀ حج كند؟

ج- اگر يقين دارد كه جنب شده، بدون غسل جنابت نماز و طواف او صحيح نيست و غسلهاى ديگر كفايت از غسل جنابت نمى كند، و در فرض مسأله نمازهايى را كه با اين حال خوانده بايد قضا كند، و اگر نمى دانسته جنب است و روزه گرفته روزه هاى او صحيح است و قضا ندارد، و حج در مفروض سؤال صحيح است؛ ولى طوافهاى عمره و حج و نساء و نمازهاى آنها را بايد دو مرتبه به جا آورد، و اگر خودش نمى تواند برود براى آنها نايب بگيرد، و تا طواف حج و طواف نساء و نماز آنها را انجام نداده يا با عدم قدرت، نايب او به جا نياورده بايد از بوى خوش و ازدواج و محرماتى كه با طواف نساء حلال مى شود، اجتناب نمايد.

42- س- شخصى در اثناى طواف، مُحدث شده و خجالت كشيده

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 161

بگويد و با همين حالت اعمال را تمام كرده و به ايران بازگشته، مستدعى است بفرماييد:

1. حجش چه صورت دارد؟

2. اگر اعاده لازم است، آيا مى تواند نايب بگيرد، يا بايد شخصاً انجام دهد؟

ج- اگر با اعتقاد صحت، اعمال را اتمام كرده، حجش صحيح است و بايد طواف و نماز آن را اعاده كند، و اگر خودش نمى تواند برود، بايد نايب بگيرد، و اگر در فرض مزبور حدث بعد از شوط چهارم باشد به تفصيل مذكور در مناسك طواف را تدارك كند، و چنانچه كار او عمدى بوده، يا با ترديد و عدم اعتقاد

به صحت انجام داده، شقوق و صورى دارد كه در بعض آنها صحت حج مشكل است.

43- س- ما در شب، ساعت 9 از مسجد شجره براى زيارت و انجام اعمال به سوى مكه حركت كرديم، در نزديكى اذان صبح به كعبه رسيديم، و چون زائران قبلى مشغول نماز صبح بودند سرپرست كاروان از ما تقاضا كرد مقدار كمى صبر كنيم تا پس از نماز ما را طواف دهد، ولى در اين مهلت به علت خستگى زياد چند بار من خوابم برد چون آب در دسترس خود نمى ديدم و جايى را نمى شناختم، روى ريگهاى اطراف باغچه تيمم كردم و طواف و نماز آن را انجام دادم، آيا عمل حج من با اين توصيف صحيح است يا نه؟

ج- با اينكه براى شما امكان داشته كه وضو بگيريد، و لو به اين نحو كه به منزل برويد و مثلًا براى روز بعد اعمال را انجام دهيد، تيمم صحيح نبوده است، و اگر عمل شما با اعتقاد به صحت بوده از احرام خارج

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 162

شده ايد، و فقط بايد طواف و نماز را اعاده كنيد، و اگر خودتان نمى توانيد برويد، بايد نايب بگيريد.

44- س- اگر كسى قبل از حجر الأسود طواف را شروع نمود و به همان جا ختم كرد، آيا طوافش باطل است؟

ج- بلى، طواف باطل است.

45- س- اگر در هنگام خروج از مَطاف، بعد از پايان هفت شوط مقدارى مسافت را به قصد جزئيت به جا بياورد، آيا مُبطل طواف است؟

ج- اگر عمدى باشد، مبطل است، و در صورت سهو قطع كند، و طوافش صحيح است.

46- س- شخصى بيش از چهار شوط از

طواف انجام نداد، و بدون اينكه نماز طواف را بخواند، سعى را شروع كرد و يكى دو شوط از سعى را انجام نداده تقصير نمود و از احرام خارج شد، تكليف او چيست؟

ج- اگر اين شخص قصد هفت شوط طواف يا سعى را نداشته، عملش باطل است و بايد تمام اعمال را اعاده كند.

47- س- كسى نتوانسته است بيش از دو شوط از طواف خود را انجام دهد، و بقيۀ اشواط را ديگرى به جاى او انجام داده است، وظيفۀ او چيست؟

ج- با فرض عذر حتى در آينده عمل مزبور صحيح است و نماز را بخواند.

48- س- آيا مى شود قبل از شوط چهارم، طواف را بدون عذر به هم زد و آن را كأن لم يكن دانست، و يا مانند نماز قطع كردن آن جايز نيست؟

ج- قطع مانع ندارد، ولى قبل از فوات موالات نمى توان آن را از سر

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 163

گرفت.

49- س- كسى كه از طواف حتى در خارج مَطاف عاجز است و به خاطر گرانى طواف با تخت روان، انجام آن براى او مشكل است، آيا طواف نيابى در محدوده از او كفايت نمى كند؟

ج- اگر از طواف با تخت روان نيز معذور است، نايب بگيرد.

50- س- اگر كسى يك شوط طواف را از درون حِجْر به جا آورده و بقيۀ اعمال را انجام داده است، تكليف او چيست؟

ج- بايد يك شوط طواف و نماز طواف را اعاده كند، و اگر با اعتقاد صحّت بوده بقيۀ اعمال صحيح است.

51- س- در مواردى كه شخص شك در اشواط كند، حكم به بطلان طواف مى فرماييد، حالا اگر كسى تجديد طواف نمود و

در اين ميان كشف شد كه طواف اول، شش شوط داشته، و از طواف جديد نيز سه شوط انجام داده است، تكليف او چيست؟

ج- اشكال دارد، و بايد احتياط كند.

52- س- بعضى به تصور اينكه طواف 14 دور است با اين كيفيت طواف انجام داده اند، آيا مُخل به طواف است؟

ج- اگر به قصد چهارده شوط طواف كرده، طوافش باطل است.

53- س- اگر كسى طواف عمره را فراموش كرد، و يا آن را ناقص انجام داد و در عرفات به ياد آورد، تكليف چيست؟ و آيا انجام و تتميم آن فوريت دارد؟

ج- مى تواند بعد از اعمال منىٰ آن را تدارك كند، و فوريت ندارد.

54- س- اگر كسى جهلًا طواف را بيش از هفت شوط آورد و بقيۀ

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 164

اعمال بعد از آن را به جا آورد، تكليف او چيست؟

ج- اگر از اول قصد بيش از هفت شوط داشته، طواف و نمازش صحيح نيست، و بايد آنها را اعاده كند، و ظاهراً اعادۀ بقيۀ اعمال لازم نيست؛ ولى اگر قصد هفت شوط داشته و بعد از تمام شدن، زياد كرده، پس اگر چهار شوط يا بيشتر زياد كرده، احتياط آن است كه بقيه را تا چهارده شوط تتميم كند و يك نماز ديگر هم به جا آورد و طواف و نماز را اعاده كند، و اگر كمتر از چهار شوط زياد كرده و موالات عرفيه به هم خورده است، احتياط واجب اعادۀ طواف و نماز است، و اگر موالات عرفيه به هم نخورده، حكم صورت قبل را دارد.

55- س- شخصى طواف حج واجب خود را غلط انجام داده و پس از آن

چندين بار حج نيابى انجام داده است، تكليف او در مورد حج خود و ديگر حجها چيست؟

ج- مانع ندارد و بايد طواف حج خود را تدارك كند، و حجهاى نيابى كه انجام داده، صحيح هستند.

56- س- شخصى طواف خود را انجام داده است و بعداً دو شوط طواف رجائاً براى جبران نقص احتمالى به جا مى آورد، آيا اين عمل خللى به طواف او مى رساند؟

ج- ضرر ندارد، ولى جبران نقص نمى كند.

57- س- شخصى در دور پنجم طواف عذرى برايش پيش آمد، آيا بعداً بايد همين طواف را تكميل كند، يا طواف ديگرى انجام دهد؟

ج- بايد همين طواف را تكميل كند.

58- س- شخصى در حين طواف، اندكى خون در بينى خود مى بيند و

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 165

آن را با دستمال پاك مى كند و طواف خود را تمام مى نمايد، آيا اين طواف صحيح است؟

ج- اگر بينى او نجس شده بايد بينى خود را آب بكشد و طواف را تكميل كند، و اگر بدون تطهير بينى طواف را ادامه داده، احتياط آن است كه بعد از تكميل و نماز، طواف و نماز را اعاده كند، و همچنين اگر دستمال نجس همراه او بوده است.

59- س- شخصى در شوط دوم طواف شك مى كند كه آيا طواف را به نيت منوبٌ عنه يا به نيت خود آغاز كرده است، وظيفۀ او چيست؟

ج- احتياط آن است كه طواف را به نيت منوبٌ عنه اتمام كند و پس از نماز، دو مرتبه آن را با نماز ديگر اعاده كند.

60- س- شخصى در اثناى طواف به خاطر تقبيل و لمس بيت اللّٰه الحرام از مسير خود منحرف شده، و نمى داند در

بازگشت، طواف را از همان نقطه كه رها كرده بود، ادامه داده است يا نه، آيا طوافش صحيح است؟

ج- اگر ملتفت بوده كه از همان محلى كه طواف را رها كرده شروع كند، و بعداً شك عارض شده، حكم به صحت نمايد، و در غير اين صورت اكتفا به طواف مزبور، محل اشكال است.

61- س- شخصى در اثناى طواف بر اثر فشار جمعيت چند گام به جلو رانده شده است، پس از آن به جاى اينكه همان مقدار را جبران كند، شوط ديگرى آورده كه مجموعاً هفت شوط تمام و يك شوط ناقص مى شود، آيا اين طواف صحيح است؟

ج- طواف او اشكال دارد، و بايد آن را اعاده كند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 166

62- س- شخصى بعد از اتمام طواف سهواً يك شوط زياد كرده است و بعد مردَّد است كه سه يا چهار شوط ديگر به جا آورده است، و سپس همۀ اعمال عمره را نيز انجام داده است، آيا طواف او باطل است، و آيا ترديد در عدد اشواط اضافى مضر نيست؟

ج- مضر است، و بايد طواف و نماز را اعاده كند.

63- س- شخصى بر اثر شلوغى، مقدارى از طواف را در خارج مطاف انجام داد، و بعد نيز بقيۀ اعمال را انجام داده است، تكليف او چيست؟

ج- اگر ممكن نبوده، و لو در وقت ديگر كه در حد، طواف كند، اشكال ندارد، و گر نه بايد طواف و نماز اعاده شود.

64- س- كسى كه وظيفۀ او وضوى جبيره اى و تيمم است، اما از روى جهل، بدون تيمم، اعمال عمره را انجام داده است، وظيفۀ او چيست؟

ج- طواف و نماز آن، بايد

اعاده شود.

65- س- شخصى شوط اول طواف را خارج از مَطاف و به قصد طواف انجام داده، بعد متوجه شده است كه طواف بايد در محدودۀ معينى باشد، لذا مجدداً طواف را در مطاف آغاز نموده و بعد از طواف اعمال ديگر را انجام داده است، آيا اشكال دارد؟

ج- مانع ندارد.

66- س- كسى كه اشتباهاً طواف را از ركن يمانى شروع و به همان جا ختم كرده و نماز طواف را خوانده و پس از آن متوجه شده، حكمش چيست؟ و چنانچه در اثناى طواف متوجه شد و طوافش را به حجر الأسود ختم كرد، مقدار زيادى مُضر به طوافش مى باشد يا خير؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 167

ج- طواف و نماز را بايد اعاده كند، و فرقى بين دو صورت نيست.

67- س- كسى كه مى داند يا احتمال مى دهد كه مقدارى از طوافش را بدون اختيار انجام مى دهد، يعنى جمعيت او را مى برند، آيا مى تواند از اول نسبت به آن مقدارى كه جمعيت او را مى برند نيز قصد طواف كند و آن مقدار را مثل طواف سواره حساب كند؟

ج- بايد طواف را شروع كند، و اگر در اثناى بدون اختيار او را بردند همان مقدار را جبران كند و طواف را ادامه دهد.

68- س- مواردى كه بايد احتياطاً طواف را تمام كند و نماز طواف بخواند و طواف را با نمازش اعاده كند، آيا اگر يك طواف به قصد اعم از تمام و اتمام (يعنى چنانچه آن مقدار انجام شده باطل بوده، تمام هفت شوط را قصد طواف داشته باشد، و چنانچه صحيح بوده به متمم آن قصد طواف داشته باشد) انجام دهد و دو

ركعت نماز بخواند، كافى است يا خير؟

ج- اين عمل صحيح نيست و ترديد در نيت است.

69- س- شخصى در عمرۀ تمتع بعد از تقصير فهميد طواف و سعيش باطل بوده، مجدداً طواف و سعى را با لباس دوخته انجام داد، آيا مجزى و صحيح است يا نه؟ و در فرض مذكور آيا بايد تقصير را هم تكرار كند، يا نه؟

ج- طواف و سعى او صحيح است و اعادۀ تقصير لازم نيست، اگر چه احوط است.

70- س- شخصى چند مترى از يك شوط را خراب كرده است و چون دقيقاً اول و آخر آن معلوم نيست، يك شوط كامل از حجر الأسود

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 168

شروع و به آنجا ختم مى كند به قصد اينكه آنچه خراب شده به نحو صحيح انجام شود و زيادى قبلى و بعدى مقدمۀ علميه باشد، آيا اين طواف صحيح است؟

ج- صحيح است، مگر بعد از خراب شدن آن قسمت طواف را ادامه داده باشد كه در اين صورت طواف اشكال دارد.

71- س- كسى كه به حدود مَطاف آگاهى ندارد، بعد از فراغ از طواف شك مى كند كه در مَطاف بوده است يا نه، آيا طوافش صحيح است يا نه؟

ج- اگر از اول در مطاف بود و شك در خارج شدن دارد، طوافش صحيح است، و اگر از اول شك دارد، با جهل مذكور در سؤال نمى تواند به طواف مزبور اكتفا كند.

72- س- شخصى در شوط اول طواف بود كه نماز جماعت شروع شد، طواف را قطع مى كند و مشغول نماز مى شود و پس از نماز، طواف را از سر مى گيرد و هفت شوط كامل به جا مى آورد، آيا

طواف او صحيح است؟

ج- اشكال دارد و بايد طواف را اعاده نمايد.

73- س- شخصى با علم به حرمت تماس با بدن زن در حين طواف از روى شهوت با بدن زنى تماس مى نمايد و از اين تماس متلذذ مى گردد، آيا طواف او اشكال پيدا مى كند يا نه، تكليف او چيست؟

ج- مضر به طواف نيست، و اگر كارى كه موجب كفاره است انجام داده، بايد كفاره بدهد.

74- س- اگر كسى طواف را فراموش كند يا باطل انجام دهد، آيا مى تواند در ماههاى غير حج انجام دهد؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 169

ج- مانع ندارد.

75- س- شخصى شوط اول طواف را در حالى كه ناقص بوده، رها مى كند و پس از آن شش شوط ديگر به جا مى آورد و بعد از آن نقيصۀ شوط اول را به جا مى آورد، آيا طواف او صحيح است؟

ج- صحيح نيست.

76- س- اگر كسى در عدد اشواط طواف و سعى و عدد سنگهاى رمى به ديگرى اعتماد كند، كافى است؟

ج- اگر اطمينان به عدد پيدا كند، مانع ندارد.

77- س- شخصى به علت مريضى يا مسن بودن، در دور اول طواف خسته شده و از مطاف بيرون آمد و بعد از كمى استراحت از همان جا كه طواف را قطع نموده بود، شروع مى كند، آيا چون به دور چهارم نرسيده است طوافش چه حكمى دارد؟

ج- اگر موالات به هم نخورده، صحيح است.

78- س- آيا واجب است براى درك خلوتى مَطاف و طواف در محدودۀ بيت و مقام، طواف را تأخير بيندازد، يا مستحب است، يا رجحان دارد، خصوصاً اگر پس از ايام تشريق مَطاف خلوت نشود؟

ج- در صورت امكانِ طوافِ در حد، و

لو در وقت خلوت، بايد در حد طواف كند و لو با تأخير.

79- س- آيا مُحرم قبل از انجام طواف واجب خود، چه طواف عمره يا حج و چه طواف نساء، مى تواند همين طوافها را براى معذور، نيابت كند؟

ج- مانعى ندارد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 170

80- س- شخصى در طواف عمرۀ تمتع در اثر فشار احساس مى كند كه لنگِ احرامش تر و نجس شده، ولى اعتنا نمى كند و با همان حال طواف را تمام مى كند و نماز طواف و سعى و تقصير را انجام مى دهد و به منزل مى رود، بعد از بررسى مى بيند مقدارى نجاست خارج شده و احرامش را آلوده كرده است، يقين پيدا مى كند كه در همان حال طواف چنين شده است، بعد از اعمال حج و مراجعت به وطن، به او مى گويند باطل است، مستدعى است حكم اللّٰه را با توجه به اينكه نماز و سعى را هم با همان حال انجام داده، دربارۀ اين شخص بفرماييد، و اگر اعمالش باطل باشد، آيا هنوز در حال احرام است يا خير؟

ج- اگر در حال طواف، شبهه داشته و يقين نداشته كه نجس شده و وضوى او باطل شده، از احرام خارج شده است، و فقط بايد طواف و نماز را اعاده كند، هر چند بعد از اعمال يقين پيدا كرده باشد.

81- س- آيا يقين به هل خوردن در حين طواف، مصداق عدم امكان طواف در محدودۀ معين و مجوز براى تجاوز به غير اين محدوده مى شود، يا خير؟

ج- شامل نيست.

82- س- در صورتى كه يقين دارد در حال طواف در محدودۀ معين با اجنبى يا اجنبيه برخورد مى كند، باز هم واجب است در

محدودۀ معين طواف كند؟

ج- آنچه ذكر شده، عذر نيست.

83- س- اگر صاحب عادت وقتيه و عدديه كه عددش مثلًا هفت روز است، روز هفتم پاك شد و غسل كرد و اعمال حج را به جا آورد، ولى بعداً

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 171

لك ديد، اعمالش چگونه است؟

ج- اگر خون ديده و از روز دهم تجاوز نكرده، محكوم به حيض است كه در وسعت وقت بايد طواف و نماز را اعاده كند، و در ضيق وقت، محل اشكال است كه مراعات احتياط بايد بشود.

84- س- بعضى از زنان به جهت خوردن قرص، نظم عادت ماهانه شان برهم مى خورد، به طورى كه گاهى در مدت طولانى مرتب خون و لك مى بينند، آيا وظيفۀ اين گونه زنان در حج چيست؟

ج- اگر خون سه روز استمرار داشته باشد، و لو به اين نحو كه پس از خروج تا سه روز باطن فرج آلوده باشد، حكم حيض دارد، و گر نه بايد به وظايف مستحاضه عمل كند.

85- س- اگر زن در عمرۀ تمتع بعد از سه شوط و نيم و قبل از چهار شوط، حائض شد و تا قبل از رفتن به عرفات، پاك نمى شود، وظيفۀ او چيست؟

ج- مورد عدول به افراد است.

86- س- اگر زنى بعد از شوط چهارم در طواف عمرۀ تمتع حائض شد و تا وقت وقوف به عرفه پاك نشد، وظيفه اش چيست؟

ج- بايد سعى و تقصير عمرۀ تمتع را انجام دهد و مُحرم شود براى حج تمتع و در وقت انجام طواف حج، قبل يا بعد از آن، بقيۀ طواف عمرۀ تمتع و نماز آن را هم به جا آورد.

87- س- زنى عمرۀ تمتع را

انجام داد، بعد متوجه شده كه طواف او باطل بوده است، پس از اينكه متوجه شد، ملاحظه نمود عذر زنانه دارد، تكليف او چيست؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 172

ج- هر وقت عذر او مرتفع شد، طواف و نماز را اعاده كند، و اگر قبل از وقوف، پاك نمى شود براى حج مُحرم شود و پس از آمدن به مكه و رفع عذر، آنها را انجام دهد.

88- س- زنى مسأله را نمى دانست، بعد از پاك شدن از حيض، خيال مى كرده جنب است و لذا غسل جنابت را نيت مى كرد و با همين حال حج انجام داد، بفرماييد حج او چگونه است؟

ج- اگر منظور او غسل براى حدثى كه از خون داشته است باشد و اسم آن را جنابت گذاشته، عملش صحيح است.

89- س- آيا مستحاضۀ كثيره بايد براى طواف يك غسل، و براى نماز طواف غسل ديگر بكند، يا يك غسل براى هر دو كافى است؟

ج- براى هر يك غسل لازم است، مگر آنكه از وقت غسل براى طواف تا آخر نماز خون قطع باشد.

90- س- زنى به حساب شناسنامه، بيش از پنجاه سال شمسى دارد و يك سال و نيم خون نديده است، ولى در عرفات خون مى بيند، بنا بر اين آيا در يائسگى او مى توان ترديد داشت يا نه، و وظيفۀ او چيست؟

ج- اگر اطمينان دارد كه پنجاه سال قمرى او تمام شده و سيده نيست، حكم مستحاضه را دارد.

91- س- آيا نماز و طواف، براى زن مستحاضه يك حكم دارند، يا هر كدام از طواف و نماز، جدا و مستقل هستند؟

ج- مستقل هستند.

92- س- زنى بعد از وقوفين حيض مى شود، با مصرف قرص،

خون قطع مى گردد و اعمال را انجام مى دهد، ولى بعد از آن لك مى بيند، وظيفۀ

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 173

او چيست؟

ج- اگر خون سه روز مستمر نبوده و حتى در باطن فرج هم قطع شده، حيض نبوده است و با انجام وظيفۀ مستحاضه، عمل او صحيح است.

93- س- زنى در حال طواف، مستحاضۀ قليله مى شود، وظيفۀ او چيست؟

ج- اگر بعد از تمام شدن دور چهارم بوده، پس از تجديد وضو و تطهير بدن و لباس، طواف را تمام كند، و اگر قبلًا بوده به احتياط واجب پس از تجديد وضو و تطهير، آن را اتمام و سپس اعاده نمايد.

94- س- زن مستحاضه اى بعد از غسل و وضو مشغول طواف مى شود، در اثناى طواف لك مى بيند، وظيفۀ او چيست؟

ج- اگر خون او مستمر است و به وظيفه عمل كرده با تحفظ از خروج خون چيزى بر او نيست، و در غير اين صورت حكم حدث جديد را دارد.

95- س- زنى به تصور اينكه پاك شده است، طواف انجام مى دهد و در اثناى سعى متوجه مى شود كه هنوز پاك نشده است، آيا سعى او نيز باطل است، و اگر بعد از سعى متوجه شود چگونه است؟

ج- در فرض اول سعى را قطع كند و پس از پاك شدن از حيض، طواف و نماز را اعاده كند، و احتياط آن است كه پس از اعادۀ طواف و نماز سعى را اتمام و اعاده نمايد، و در فرض دوم نيز اعادۀ طواف و نماز لازم، و اعادۀ سعى مبنى بر احتياط است.

96- س- زن مستحاضه كه بايد غسل كند و وضو بگيرد و با اين كار فاصله اى

بين اعمال پيش مى آيد كه شايد طولانى هم باشد، مثلًا بايد برود منزل غسل كند و برگردد، آيا اين فاصله اشكال ندارد؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 174

ج- اگر خون قطع نمى شود براى هر يك از طواف و نماز بايد غسل كند و وضو بگيرد، و بايد طورى باشد كه بعد از غسل و وضو مبادرت به عمل نمايد، بنا بر اين اگر با رفتن به منزل نتواند مبادرت كند، نزديك مسجد الحرام غسل كند و وضو بگيرد.

97- س- زن مستحاضه كه بايد براى هر نماز و طواف غسل كند، طبق وظيفه اش غسل كرد و يا وضو گرفت و طواف را شروع كرد؛ بين طواف، نماز ظهر شروع شد، نماز را خواند و با همان طهارت اول، بعد از نماز، طواف را ادامه داد، آيا طوافش صحيح است؟

ج- اگر از هنگام غسل تا آخر طواف خون قطع بوده، طواف صحيح است، و در غير اين صورت احوط آن است كه اين طواف را تمام كند و پس از غسل اعاده نمايد.

98- س- زنى كه حيض نمى شود، ولى هر دو ماه يك بار، دو سه روزى لك و ترشحات مى بيند، وظيفه اش چيست؟

ج- اگر خون استمرار تا سه روز ندارد و لو به اين نحو كه پس از خارج شدن تا اين مدت باطن فرج آلوده باشد، حكم استحاضه را دارد.

99- س- هرگاه زن قُرَشيه پس از شصت سال، و غير قرشيه پس از پنجاه سال، چند روز متوالى خون ببيند كه همه به اوصاف حيض باشد، در طوافها و نماز چه كند؟

ج- حكم مستحاضه را دارد، و حكم حيض بر خون مزبور مترتب نيست، حتى در

صورت توالى يا داشتن صفات.

100- س- زنهايى كه براى جلوگيرى از قاعدگى از قرص استفاده مى كنند كه موقع طواف گرفتار حيض نباشند و ايام عادت ممكن است

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 175

يك يا دو لكۀ كم رنگ ببينند، آيا اين خون استحاضه حساب است يا خون قروح و جروح، و در هر صورت به طواف ضرر مى زند يا خير؟

ج- حكم استحاضه را دارد و بايد به وظيفۀ مستحاضه عمل كنند، و اگر در اثناى طواف لكه ديده تفصيلى بين ما قبل از تمام شدن دور چهارم و ما بعد آن هست كه در مناسك ذكر شده است.

101- س- شخصى غسل مس ميت به گردنش بوده، ولى بعد از اعمال حج متذكر مى شود، وظيفۀ او چيست؟

ج- اگر بعد از مس ميت، غسل جنابت كرده باشد- چون جنب هم بوده يا بعداً جنب شده- غسل جنابت كفايت مى كند و عملش صحيح است، و الّا بايد طواف و نماز آن را اعاده كند.

102- س- مُحرمى است كه مبتلا به خروج ريح است، يعنى مرتب ريح از او جدا مى شود و در عرض سال شايد يكى دو ماه فى الجمله تخفيف پيدا مى كند، ولى نوعاً به فاصلۀ يكى دو دقيقه وضويش باطل مى شود، تكليف چنين شخصى در طواف و نماز چيست؟ چند وضو بايد بگيرد؟

ج- حكم مبطون را دارد، كه از تحرير الوسيله، جلد اول صفحۀ 30 مسألۀ 3 استفاده مى شود، و على اىّ حال چنانچه نتواند در اثناى طواف وضو بگيرد يا حرجى باشد، اكتفا به يك وضو براى طواف كافى است؛ ولى اگر بتواند و لو با حمل آب در اثناى طواف وضو بگيرد، واجب

است تجديد وضو كند، و همچنين است حكم در نماز طواف.

103- س- مدتى است كه به علت ابتلا به بيمارى و در اثر عمل جراحى هنگام خروج مدفوع احساس نمى كنم و از كيسۀ مخصوص

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 176

استفاده مى كنم، البته براى وضو و نماز فتواى حضرت امام مشخص و معين است، كه بدان عمل مى كنم، ولى چون سال آينده به اميد خدا تصميم دارم خانۀ خدا را زيارت كنم، مستدعى است در رابطه با انجام مراسم حج، تكليف شرعى بنده را مرقوم فرماييد؟

ج- اگر در طواف و نماز آن، رعايت وظيفه اى كه براى وضو و نماز داريد بنماييد، عمل حج شما صحيح است.

104- س- شخصى عمل جراحى انجام داده است و فعلًا كيسه اى بسته است كه بول او قطره قطره در آن كيسه مى ريزد، لكن نه از مجراى بول بلكه از موضع جراحى كه در پهلو قرار داده اند، آيا اين شخص حكم مسلوس را دارد؟

ج- حكم مسلوس را دارد.

105- س- كسى نيت طواف را در دل گذرانده و به قصد طواف حركت مى كند، مقدارى كه مى آيد گمان مى كند نيت طواف را بايد به زبان بگويد، لذا برمى گردد و نيت را با زبان مى گويد و طواف را از نو شروع مى كند، آيا طوافش صحيح است يا خير؟

ج- اشكال دارد.

106- س- به خاطر اهميت زيادى كه در اعمال حج داده مى شود، و بخصوص در طوافها و نماز آن، غالباً يك عملى را به عنوان احتياط و رجا چندين بار به جا مى آورند، و لو اينكه عمل نزد خودشان نقصى ندارد، البته به حد وسواس هم نمى رسد، آيا اين گونه تكرار در اعمال، اشكالى دارد؟

ج-

وسواس همين است و نبايد به وسوسه اعتنا شود، بلى انجام عمل

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 177

احتياطى بدون وسوسه مانع ندارد.

107- س- كسى به جهتى طواف يا سعيش قطع مى شود و به جلو مى رود، مى خواهد از همان جا كه قطع شده شروع كند، ولى در اثر ازدحام نمى تواند خود را به آنجا برساند و در مُحاذى آنجا به طرف چپ يا راست قرار مى گيرد، آيا مى تواند از مُحاذى جايى كه قطع شده شروع كند، يا بايد همان نقطه باشد؟

ج- لازم نيست همان نقطه باشد، بلكه مُحاذات كافى است و بايد طواف تكميل شود.

108- س- قِران كه در طواف حرام است، آيا طواف را باطل مى كند يا خير؟

ج- اگر از اول يا در اثناى طواف اول، قصد قِران داشته، احتياط در اعادۀ طواف است، و اگر بعد از تمام شدن طواف اول قصد قِران كرده، طواف باطل نمى شود.

109- س- آيا يك شوط و دو شوط طواف هم استحباب دارد، يا بايد طواف هفت شوط باشد، و اگر كسى گمان داشت كه مستحب است و بعد از هفت شوط طواف واجب، يكى دو شوط طواف مستحبى به جا آورد و بعد، نماز طواف را خواند، آيا طوافش اشكالى دارد؟

ج- استحباب آن ثابت نيست؛ ولى طواف مزبور صحيح است.

110- س- معيار در كثير الشك بودن در طواف چيست؟

ج- عرفى است.

111- س- طواف كردن در محدودۀ 5/ 26 ذراع، و نماز خواندن پشت مقام هر چه نزديكتر به مقام، آن طورى كه در مناسك بيان شده است، گويى

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 178

نزد آنان بدعت است، آيا بايد همان گونه كه آنان در خارج از

حد طواف مى كنند و دور از مقام نماز مى خوانند، انجام شود؟

ج- چنين چيزى نيست و بايد به وظيفه عمل شود.

112- س- اينكه فرموده ايد در بعضى موارد بايد طواف و سعى را اتمام و اعاده كند، بفرماييد كه ترتيب هم لازم است يا نه؟

ج- بلى، احتياط به اين است كه قبلًا اتمام كند طواف را و نماز بخواند، و سپس اعاده نمايد.

113- س- كسى كه در سعى يا طواف عمرۀ تمتع يا عمرۀ مفرده، نياز به نايب پيدا كرده است، آيا نايب بايد در حالى كه مُحرم است، نيابت كند يا خير؟ بر فرض عدم لزوم احرام، آيا بايد با لباس احرام طواف كند، يا در لباس مَخيط هم جايز است؟

ج- هيچ يك از احرام يا لباس احرام در نايب لزوم ندارد.

114- س- شخصى مسلوس است، براى طواف و نماز آن، وظيفۀ او چيست؟

ج- اگر وقتى دارد كه بتواند طواف را با وضو و نماز را با وضو انجام دهد، بايد آن وقت را انتخاب كند و طواف و نماز را با وضو و بدن پاك به جا آورد و بقيۀ اعمال را بعد از آن اتيان نمايد، و اگر چنين وقتى ندارد در صورتى كه مشقت نداشته باشد براى هر بار كه حدث از او صادر شود يك وضو بگيرد، و اگر مشقت دارد براى طواف يك وضو و براى نماز هم يك وضو بگيرد.

115- س- آيا در مواردى كه طواف و نماز بايد اعاده شود، لازم است با لباس احرام باشد؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 179

ج- لازم نيست.

116- س- هرگاه مُحرم لباس احرام را كنار بگذارد و با لباس دوخته اعمال عمره را

از طواف و سعى انجام دهد، جهلًا يا عمداً، آيا طواف و سعى او صحيح است؟ و عمرۀ او مُجزى است يا نه؟

ج- طواف و سعى مزبور صحيح، و عمرۀ مذكور مُجزى است.

117- س- هرگاه مُحرم به احرام عمرۀ تمتع، جنب باشد و آب براى او ضرر دارد، يا آب ندارد، و يا وقت عمره مى گذرد، آيا طواف و نماز با تيمم كافى و مجزى است؟ يا بايد نايب هم بگيرد؟

ج- نايب گرفتن لازم نيست.

118- س- آيا حجاب زن در طواف، مثل حجاب او در نماز است يا فرق مى كند؟

ج- فرق مى كند، و فقط وجه و كفين در طواف مستثنى است على الاحوط.

119- س- اگر مقدارى از موهاى سر زن يا جاهاى ديگر بدن او كه بايد در حال طواف بپوشاند، ظاهر باشد، آيا به طواف او ضرر مى رساند، يا نه؟ و اگر با ظاهر بودن موى سر طواف را انجام داده طواف او باطل است يا نه؟

ج- اگر عمدى باشد، طواف صحيح نيست على الاحوط، و در غير مورد عمد صحيح است، مگر در جاهل مقصر على الاحوط.

120- س- شخصى در عمرۀ تمتع طواف را تمام كرده است، ولى مى گويد دلچسب نشد، لذا يك طواف ديگر بدون خواندن نماز طواف اول به جا مى آورد و نماز و سعى به جا مى آورد و تقصير مى كند، آيا

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 180

عملش صحيح است يا نه؟

ج- عمل او صحيح است، هر چند داخل در قِران حرام است.

121- س- اكْل و شُرب در حال طواف جايز است يا نه؟

ج- مانع ندارد.

122- س- كسى كه در حال طواف شخصى را از روى زمين بلند مى كند، و

ممكن است در اين حال گامى به طرف جلو بردارد و در اين حال توجه به طواف ندارد، در نتيجه نمى داند كه آيا مقدارى از مسافت را بدون قصد طواف آمده است يا نه، تكليف او چيست؟

ج- بايد آن مقدار را احتياطاً تدارك كند.

123- س- كودك نابالغى با اذن پدر مُحرم شد و طواف را نيمه كاره به تصور اينكه همين مقدار كافى است رها كرده و سعى را نيز از طبقۀ دوم انجام داده است، تكليف چيست؟

ج- اگر از اول قصد هفت شوط نداشته، طواف او باطل است و بايد طواف و نماز و سعى را اعاده كند، و بعد تقصير نمايد.

124- س- كسى كه در شوط ششم، طواف خود را رها كرد و نتوانست كه ادامه دهد، و ديگرى به جاى او بقيه را به جا آورد، و ليكن نماز طواف را خودش خوانده و بعداً متوجه شده است كه استراحت در خلال طواف، به طواف ضرر نمى رساند و او با استراحت مى توانست خودش طواف خود را تمام نمايد، اكنون تكليف او چيست؟

ج- بقيۀ طواف را تمام كند و نماز را اعاده نمايد.

125- س- شخصى طواف خود را به هم مى زند و طواف دوم را

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 181

شروع مى كند، آن را نيز به هم مى زند و طواف سوم را آغاز كرده و به اتمام مى رساند، وظيفۀ او چيست؟

ج- اشكال دارد و موارد احتياط مختلف مى شود.

126- س- اگر شخصى ركن مستجار (ركن يمانى) را يقين كرد كه ركن حجر الأسود است، لذا طواف را از مستجار به عنوان حجر الأسود شروع كرد و هفت شوط كامل به جا آورد، بعداً فهميد

كه يقين او خطا بوده است، تكليف او چيست؟

________________________________________

خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى، مناسك حج (امام خمينى)، در يك جلد، ه ق

مناسك حج (امام خمينى)؛ ص: 181

ج- طواف مزبور باطل است و بايد تدارك شود.

127- س- گاهى انسان شك مى كند كه اين شوط طوافم به هم خورد يا نه، آيا مى شود بعد از طواف يك شوط هم به عنوان احتياط، اضافه بر هفت شوط آورد و بعد نماز بخواند، يا خير؟

ج- به وسوسه نبايد اعتنا كرد، و اگر قسمتى از طواف اشكال پيدا كند، همان قسمت بايد تصحيح شود، و ادامۀ بعد از آن به قصد طواف، بدون تصحيح آن قسمت، موجب اشكال در طواف مى شود، و با آوردن يك شوط بعد از طواف، احتياطاً اشكال رفع نمى شود.

128- س- شخصى در حالى كه مشغول طواف است در شوط پنجم يقين كرد كه 5 متر در شوط اول و 5 متر در شوط سوم بى اختيار طواف كرده است، تكليف او چيست؟

ج- اين طواف قابل تصحيح نيست، و بايد اعاده شود.

129- س- شرايطى كه در طواف واجب، لازم الرعايه است آيا در طواف مستحبى نيز معتبر است يا نه؟

ج- ظاهر آن است كه آنچه در مناسك استثنا نكرده، معتبر است.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 182

130- س- در طواف مستحبى، زنان مى دانند كه به بدن مردان نگاه مى كنند و احياناً هم در بين فشار مردان قرار مى گيرند، از نظر شرع اشكال ندارد؟

ج- اگر اختياراً نگاه به نامحرم نكنند اشكال ندارد؛ ولى در ازدحام بهتر است مراعات كنند، و در هر صورت طواف صحيح است.

131- س- آيا در طوافهاى مستحبى هم ختنه شرط است يا نه؟

ج- بلى

شرط است.

132- س- مُحرم وارد مكه شد، آيا مى تواند قبل از اعمال عمرۀ تمتع يا قبل از اعمال عمرۀ مفرده، و همچنين پس از مُحرم شدن به احرام حج تمتع و قبل از رفتن به عرفات، طواف مستحبى به جا آورد يا خير؟ و اگر به جا آورد به عمره و حجش ضرر مى زند يا نه؟

ج- احوط ترك طواف مستحبى است در فرض سؤال، ولى به عمره و حج ضرر نمى زند.

133- س- آيا مى شود هر شوط از طواف مستحب را به نيت يكى از مؤمنين به جا آورد، يا بايد مجموع هفت شوط را براى يك نفر به جا آورد؟

ج- نيابت در يك شوط صحيح نيست، ولى مى تواند مجموع را به نيت چند نفر انجام دهد.

134- س- آيا جايز است طواف مستحبى را خارج از حد طواف واجب به جا آورد يا نه؟

ج- جايز نيست مگر در موارد ضرورت.

135- س- اگر حاجى از منىٰ برگشته و هنوز طواف واجب را به جا

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 183

نياورده است، آيا مى تواند طواف مستحبى به جا آورد يا نه؟

ج- احوط آن است كه تا اعمال واجب را انجام نداده، طواف مستحبى نكند.

آداب و مستحبات طواف

در حال طواف، مستحب است بگويد:

اللّٰهُمَّ إِنّىٖ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذىِ يُمْشىٰ بِهِ عَلىٰ طَلَلِ الْمٰاءِ كَمٰا يُمْشىٰ بِهِ عَلىٰ جُدَدِ الْأَرْضِ، وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذىٖ يَهْتَزُّ لَهُ عَرْشُكَ، وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذىٖ تَهْتَزُّ لَهُ اقْدٰامُ مَلٰائِكَتِكَ، وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذىٖ دَعٰاكَ بِهِ مُوسىٰ مِنْ جٰانِبِ الطُّورِ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ، وَ أَلْقَيْتَ عَلَيْهِ مَحَبَّةً مِنْكَ، وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذىٖ غَفَرْتَ بِهِ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰه عَلَيهِ وَ آلِهِ مٰا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مٰا تَأَخَّرَ، وَ

أَتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ أَنْ تَفْعَلَ بىٖ كَذٰا وَ كَذٰا.

و به جاى كذا و كذا حاجت خود را بطلبد.

و نيز مستحب است در حال طواف بگويد:

اللّٰهُمَّ إِنّىٖ إِلَيْكَ فَقيٖرٌ، وَ إِنّىٖ خٰائِفٌ مُسْتَجيٖرٌ، فَلٰا تُغَيِّرْ جِسْمىٖ، وَ لٰا تُبَدِّلْ اسْمىٖ.

و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، بخصوص وقتى كه به در خانه كعبه مى رسد، و بخواند اين دعا را:

سٰائِلُكَ فَقيٖرُكَ مِسْكيٖنُكَ بِبٰابِكَ، فَتَصَدَّقْ عَلَيْهِ بِالْجَنَّةِ، اللّٰهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ، وَ الْحَرَمُ حَرَمُكَ، وَ الْعَبْدُ عَبْدُكَ، وَ هٰذَا مَقٰامُ الْعٰائِذِ الْمُسْتَجيٖرِ بِكَ مِنَ النّٰارِ، فَأعْتِقْنىٖ وَ وٰالِدَىَّ وَ أَهْلىٖ وَ وُلْدىٖ وَ اخْوٰانِىَ الْمُؤْمِنيٖنَ مِنَ النّٰارِ، يٰا جَوٰادُ يٰا كَريٖمُ.

و وقتى كه به حجر اسماعيل عليه السلام رسيد رو به ناودان و سر را بلند كند و بگويد:

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 184

اللّٰهُمَّ أَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ وَ أجِرْنىٖ مِنَ النّٰارِ بِرَحْمَتِكَ وَ عٰافِنِىٖ مِنَ السُّقْمِ، وَ أَوْسِعْ عَلَىَّ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلٰالِ، وَ ادْرَأْ عَنِّىٖ شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الْانْسِ، وَ شَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ.

و چون از حجر بگذرد و به پشت كعبه برسد بگويد:

يٰا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ، يٰا ذَا الْجُودِ وَ الْكَرَمِ، انَّ عَمَلِىٖ ضَعيٖفٌ فَضٰاعِفْهُ لىٖ، وَ تَقَبَّلْهُ مِنّىٖ، انَّكَ أنْتَ السَّميٖعُ الْعَليٖمُ.

و چون به ركن يمانى برسد، دست بردارد و بگويد:

يٰا اللّٰهُ يٰا وَلِىَّ الْعٰافِيَةِ، وَ خٰالِقَ الْعٰافِيَةِ، وَ رٰازِقَ الْعٰافِيَةِ، وَ الْمُنْعِمُ بِالْعٰافِيَةِ، وَ الْمَنّٰانُ بِالْعٰافِيَةِ، وَ الْمُتَفَضِّلُ بِالْعٰافِيَةِ عَلَىَّ وَ عَلىٰ جَميٖعِ خَلْقِكَ، يٰا رَحْمٰنَ الدُّنْيٰا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحيٖمَهُمٰا، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ارْزُقْنَا الْعٰافِيَةَ وَ تَمٰامَ الْعٰافِيَةِ وَ شُكْرَ الْعٰافِيَةِ فِى الدُّنْيٰا وَ الْآخِرَةِ، يٰا ارْحَمَ الرّٰاحِميٖنَ.

پس سر به جانب كعبه بالا كند و بگويد:

الْحَمْدُ للّٰهِ

الَّذىٖ شَرَّفَكِ وَ عَظَّمَكِ، وَ الْحَمْدُ للّٰهِ الَّذىٖ بَعَثَ مُحَمَّداً نَبِيّاً وَ جَعَلَ عَلِيّاً امٰاماً، اللّٰهُمَّ اهْدِ لَهُ خِيٰارَ خَلْقِكَ، وَ جَنِّبْهُ شِرٰارَ خَلْقِكَ.

و چون ميان ركن يمانى و حجر الأسود برسد، بگويد:

رَبَّنٰا آتِنٰا فِي الدُّنْيٰا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنٰا عَذٰابَ النّٰارِ.

و در شوط هفتم وقتى كه به مستجار «1» رسيد مستحب است دو دست خود را بر ديوار خانه بگشايد و شكم و روى خود را به ديوار كعبه بچسباند، و بگويد:

اللَّهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ، وَ الْعَبْدُ عَبْدُكَ، وَ هذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ النارِ.

پس به گناهان خود اعتراف نموده و از خداوند عالم آمرزش آن را

______________________________

(1). مستجار در پشت كعبه در نزديك ركن يمانى برابر درب خانۀ كعبه قرار دارد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 185

بطلبد كه إن شاء اللّٰه تعالى مستجاب خواهد شد، بعد بگويد:

اللّٰهُمَّ مِنْ قِبَلِكَ الرَّوْحُ وَ الْفَرَجُ وَ الْعٰافِيَةُ، اللّٰهُمَّ إِنَّ عَمَلىٖ ضَعيٖفٌ فَضٰاعِفْهُ لىٖ وَ اغْفِرْ لىٖ مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنّىٖ وَ خَفِىَ عَلىٰ خَلْقِكَ أَسْتَجيٖرُ بِاللّٰهِ مِنَ النّٰارِ.

و آنچه خواهد دعا كند، و ركن يمانى را استلام كند و به نزد حجر الأسود آمده و طواف خود را تمام نموده و بگويد:

اللّٰهُمَّ قَنِّعْنىٖ بِمٰا رَزَقْتَنَىٖ وَ بٰارِكْ لىٖ فيٖمٰا آتَيْتَنىٖ.

و براى طواف كننده مستحب است در هر شوط، اركان خانۀ كعبه و حجر الأسود را استلام نمايد و در وقت استلام حَجَر بگويد:

أَمٰانَتىٖ أَدَّيْتُهٰا وَ ميٖثٰاقىٖ تَعٰاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لىٖ بِالْمُوافٰاةِ

.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 187

فصل پنجم: نماز طواف

اشاره

و در آن مسائلى است:

مسألۀ 1- واجب است بعد از تمام شدن طواف عمره دو ركعت نماز بخواند، مثل نماز صبح.

مسألۀ 2- مى تواند نماز طواف را با هر سوره اى

كه خواست، بخواند مگر سوره هاى سجده [دار]، و مستحب است در ركعت اول بعد از «حمد» سورۀ قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ را بخواند، و در ركعت دوم سورۀ قُلْ يٰا أَيُّهَا الْكٰافِرُونَ را بخواند.

مسألۀ 3- جايز است نماز طواف را بلند بخواند مثل نماز صبح، يا آهسته مثل نماز ظهر.

مسألۀ 4- شك در ركعات نماز طواف موجب بطلان نماز است، و بايد اعاده كند، و بعيد نيست اعتبار ظنّ در ركعات، و در ظنّ در افعال احتياط كند. و در احكام، اين نماز با نماز يوميه مساوى است.

مسألۀ 5- احوط آن است كه بعد از طواف مبادرت به نماز كند و زود به جا آورد.

مسألۀ 6- واجب است كه اين نماز نزد مقام ابراهيم واقع شود، و

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 188

احتياط واجب آن است كه پشت مقام به جا آورد كه سنگى كه مقام است بين او و خانۀ كعبه واقع شود، و بهتر آن است كه هر چه ممكن باشد نزديكتر بايستد، لكن نه به طورى كه مزاحمت با سايرين كند.

مسألۀ 7- اگر به واسطۀ زيادى جمعيت نتوانست پشت مقام بايستد، به طورى كه گفته شود نزد مقام نماز مى كند به واسطۀ دورى زياد، در يكى از دو جانب به جا آورد، در جايى كه گفته شود نزد مقام نماز مى خواند.

مسألۀ 8- اگر ممكن نشد در دو جانب نزد مقام نماز را به جا آورد، بايد ملاحظۀ نزديكتر را بكند از ميان دو جانب و پشت مقام، و اگر سه طرف مساوى باشند، در پشت نماز بخواند، و در دو طرف كافى نيست، و اگر دو طرف نزديكتر از پشت باشند

به مقام، و لكن هيچ كدام نزد مقام نباشد، بعيد نيست جايز بودن اكتفا به پشت، لكن احتياط آن است كه يك نماز در پشت مقام بخواند و يك نماز در يك طرف با ملاحظۀ نزديكترى، و احوط اعادۀ نماز است در صورت امكان در پشت مقام تا وقتى كه وقت تنگ نشده براى سعى.

مسألۀ 9- جايز است نماز طواف مستحب را در هر جاى مسجد الحرام كه بخواهد به جا آورد، اگر چه در حال اختيار، بلكه گفته اند كه آن را مى تواند عمداً ترك كند.

مسألۀ 10- اگر كسى نماز طواف واجب را فراموش كند، بايد هر وقت كه يادش آمد در مقام ابراهيم به جا آورد و به همان دستورى كه در مسألۀ 6 به بعد ذكر شده، عمل نمايد.

مسألۀ 11- اگر نماز طواف را فراموش كند و در بين سعى بين صفا و مروه يادش بيايد، از همان جا سعى را رها كند و برگردد دو ركعت نماز را

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 189

بخواند، بعد از آن سعى را از همان جا تمام كند.

مسألۀ 12- شخصى كه نماز را فراموش كرده و ساير اعمال را كه بعد از نماز بايد عمل كند عمل كرده، اعادۀ آنها ظاهراً لازم نباشد، اگر چه احتياط استحبابى در اعاده است.

مسألۀ 13- اگر برگشتن به مسجد الحرام مشكل باشد از براى شخصى كه نماز را فراموش كرده، بايد هر جا يادش آمد نماز را به جا آورد، اگر چه در شهر ديگر باشد و برگشتن به حرم لازم نيست اگر چه آسان باشد.

مسألۀ 14- اگر كسى اين نماز را به جا نياورد و بميرد واجب است

بر پسر بزرگ او كه آن را قضا كند به نحوى كه در كتاب صلاة تفصيل داده شده است.

مسألۀ 15- جاهل به مسأله در احكامى كه براى ناسى ذكر شد، شريك است با او.

مسألۀ 16- واجب است بر هر مكلفى كه نماز خود را ياد بگيرد و قرائت و ذكرهاى واجب را پيش كسى درست كند كه تكليف الهى را به طور صحيح به جا آورد، خصوصاً كسى كه مى خواهد به حج برود بايد نماز را تصحيح كند، چون بعضى گفته اند اگر نماز او درست نباشد، عمره او باطل است، و همچنين حج نيز باطل است. پس علاوه بر آنكه به اين قول از حَجة الاسلام برائت ذمه پيدا نمى كند، ممكن است چيزهايى كه در احرام بر او حرام شده بود مثل زن و چيزهايى كه گذشت بر او حلال نشود.

مسألۀ 17- اگر شخصى نتوانست قرائت يا ذكرهاى واجب را ياد بگيرد بايد نماز را به هر ترتيبى كه مى تواند خودش به جا آورد و كافى

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 190

است، و اگر ممكن است، كسى را بگمارد كه نماز را تلقين او كند، و احتياط آن است كه در مقام ابراهيم به شخص عادلى اقتدا كند، لكن اكتفا به نماز جماعت نكند، چنانچه نايب گرفتن نيز كافى نيست.

مسألۀ 18- نماز طواف را در همه اوقات مى شود خواند، مگر آنكه مزاحمت كند با وقت نماز واجب كه اگر نماز طواف بخواند موجب فوت يوميه مى شود، پس بايد اول نماز يوميه را بخواند.

مسألۀ 19- اگر كسى از روى بى مبالاتى مسامحه كرد در ياد گرفتن قرائت و ذكر واجب نماز تا وقت تنگ شد، نماز

را به هر نحو كه مى تواند بايد بخواند و صحيح است، لكن معصيت كار است، و احتياط آن است كه به دستور مسألۀ 17 عمل كند، و اگر ممكن است كسى را وادار كند كه تلقين او كند.

مسائل متفرقۀ نماز طواف

مسألۀ 1- نماز طواف استحبابى لازم نيست در نزد مقام ابراهيم باشد بلكه در هر جاى مسجد الحرام جايز است، بخصوص در موقع ازدحام مناسب است مراعات ساير حجاج را بنمايند.

2- س- كسى نماز طواف عمره را در داخل حجر اسماعيل عليه السلام به جا آورده و بعد از تقصير متوجه شده است، وظيفۀ او چيست؟

ج- بايد نماز را اعاده كند.

3- س- شخصى بعد از طواف وضوى او باطل شده و خجالت كشيده كه بگويد نمازش را بى وضو خوانده است و بعد از آن سعى و تقصير را

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 191

انجام داده و مُحل شده است، وظيفۀ او چيست؟

ج- بايد نماز و سعى و تقصير را اعاده كند.

4- س- زنى نماز طواف خود را در حِجْر اسماعيل عليه السلام خوانده است و چون به منزل آمده، ملتفت شده كه حائض شده است و تا وقوف به عرفات پاك نمى شود، وظيفۀ او نسبت به نماز چيست، و آيا عمل او صحيح است يا خير؟

ج- عمرۀ او صحيح است و بايد براى حج تمتع مُحرم شود و وقتى خواست طواف و نماز حج را انجام دهد، قبل يا بعد از آن، نماز طواف عمرۀ تمتع را به جا آورد.

5- س- كسى كه هر چه سعى نمود كه موارد غير صحيح قرائت خود را تصحيح كند، نتوانست و نيز شخصى ديگر را جهت اقتدا كردن و يا

تلقين نمودن قرائت صحيح پيدا نكرد، وظيفه اش چيست؟

ج- به هر نحو قدرت دارد بخواند، و به جماعت خواندن حتى در فرض امكان واجب نيست.

6- س- در موقعى كه شخص طواف مى كرده جمعيت زياد بوده و بعد از آن در اثر ازدحام، نتوانسته است كه نزديك مقام نماز بخواند و در آن وقت چاره اى به غير از نماز خواندن دور از مقام نداشته، آيا نماز او صحيح است يا خير؟

ج- اگر امكان نداشته با فرض اضطرار مانع ندارد.

7- س- آيا در صورت ازدحام كه نشود پشت مقام يا احد الجانبين آن نماز طواف خواند تا حدود منبر، و نماز در قسمت راست يا چپ منبر خوانده شد، باز هم نماز در مقام در صورت امكان، همان روز يا روزهاى

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 192

ديگر لازم است؟

ج- در صورتى كه تا بعد از فوات موالات عرفيّه بين طواف و نماز آن عذر باقى بوده، اعاده واجب نيست.

8- س- در مسألۀ 6 نماز طواف در تحرير الوسيله فرموده ايد:

«و الاحوط الاقتداء بشخص عادل» و در مسألۀ اول نماز جماعت همان كتاب فرموده ايد: «بل مشروعية الجماعة في صلاة الطواف و كذا صلاة الاحتياط محل اشكال» بفرماييد منظور چيست؟

ج- منظور از مشروعيت، صحت است، و احتياط مزبور استحبابى است و نبايد به جماعت اكتفا شود.

9- س- براى كسانى كه قرائتشان درست نيست و مى خواهند نماز طوافشان را به جماعت بخوانند، آيا مى توانند نماز طواف حج را به نماز طواف نساء يا بالعكس و يا كسى كه نايب است به كسى كه نايب نيست، و يا نماز طواف واجب را به مستحب و بالعكس اقتدا كنند، يا نه؟

ج- اكتفا به

جماعت نبايد بكنند، و احتياط در همۀ موارد سؤال حاصل مى شود.

10- س- كسى كه قرائتش درست نيست، آيا مى تواند تبرعاً از كسى كه حج واجب بر عهده دارد، نيابت كند و حج انجام دهد؟

ج- نيابت چنين شخصى صحيح نيست هر چند تبرعى باشد، مگر آنكه بتواند قرائت خود را تصحيح كند و از ذوى الاعذار محسوب نباشد، كه در اين صورت مى تواند نيابت را قبول نمايد، ولى بايد قرائت خود را درست كند.

11- س- افرادى با اينكه قرائتشان درست نيست و كلمات نماز را

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 193

نمى توانند درست بگويند، در حج نايب مى شوند و عمره را به نيت منوبٌ عنه انجام مى دهند، بعد متوجه مى شوند كه نمى توانند نايب شوند، آيا چگونه از احرام خارج مى شوند، و براى حج چه وظيفه دارند؟

ج- در صورت امكان بايد قرائت خود را درست كنند و عمل نيابى خود را تصحيح نمايند تا از احرام خارج شوند، بلى اگر ممكن نيست و معذور هستند احرام آنها صحيح واقع نشده و از احرام خارج هستند.

12- س- كسى كه مطمئن باشد قرائتش يا ذكرى كه در نماز مى گويد درست است و نماز طواف را اعم از طواف زيارت و نساء همان گونه بخواند، بعد معلوم شود كه اشتباه بوده است، بايد چه كند؟

ج- اگر احتمال غلط بودن آن را نمى داده، نمازش صحيح است.

13- س- چند روزى كه اطراف كعبه به قدرى شلوغ است كه صف طواف تا پشت مقام ابراهيم عليه السلام مى آيد، و نماز خواندن پشت مقام و نزديك آن ممكن نيست مگر اينكه چند نفرى اطراف انسان بايستند تا انسان نماز طوافش را بخواند، بفرماييد آيا

حتماً نماز بايد خَلْف مَقام و نزديك آن باشد و لو به اين صورت، يا دورتر تا هرجا كه مى تواند به تنهايى نماز بخواند، كافى است؟

ج- اگر امكان دارد و محذورى در بين نيست، بايد خَلْف و نزد مقام نماز بخواند، و در مورد ضرورت، تأخير مانع ندارد با مراعات الاقرب فالاقرب.

14- س- در نماز طواف كه انسان مشغول ذكر بود او را حركت دادند، ذكر را تكرار كرد، دوباره تكان دادند و تكرار كرد، آيا مانعى ندارد؟

ج- اگر طورى حركت كرده كه استقرار او از بين رفته، مانع ندارد، و در

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 194

غير اين صورت تكرار نكند مگر به قصد احتياط، به شرط آنكه وسوسه نباشد.

15- س- آيا محمول نجسى كه طواف معفو نيست، در نماز طواف مثل نمازهاى يوميه معفو است يا نه؟

ج- در نماز طواف حكم نمازهاى يوميه را دارد.

16- س- بين طواف و نماز آن اگر نماز مستحبى يا عبادت مستحبى ديگر به جا آورد، اشكال دارد يا نه؟

ج- احتياط در ترك آن و مبادرت به نماز طواف است.

17- س- گاهى در پشت مقام ابراهيم عليه السلام جمعيت زياد است، و چون زن و مرد كنار هم قرار مى گيرند احياناً مورد فشار ازدحام واقع مى شوند، بدون اينكه ريبه و فسادى در بين باشد، آيا به نماز طواف ضرر نمى رساند؟

ج- براى نماز ضرر ندارد.

18- س- احياناً انسان مى داند كه اگر نماز طواف را شروع كند، طواف كننده ها مى آيند و او را حركت مى دهند و جا به جا مى كنند، در عين حال نماز را شروع مى كند، آيا اگر اين نماز را تمام كند، صحيح است؟

ج- اگر صحيحاً تمام كند،

مانع ندارد.

19- س- در مناسك فرموده ايد: بر هر مكلفى واجب است قرائت نمازهاى يوميه اش را ياد بگيرد، خصوصاً براى حج؛ حال اگر حاجى كوتاهى كرد و براى تعليم و يادگيرى قرائت نماز اقدام ننمود، آيا همين نماز باطل كفايت مى كند و يا اينكه بايد نايب بگيرد، و در صورتى كه نيابت را لازم نمى دانيد، آيا همين نماز كافى است يا خير؟

ج- اگر وقت ضيق شود به طورى كه اگر بعد از طواف بخواهد نماز را

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 195

ياد بگيرد، موالات بين نماز و طواف فوت مى شود، خودش هر طور مى تواند بخواند.

20- س- زنى مُحرم به احرام عمرۀ تمتع شده و پس از ورود به مكه و انجام طواف، قبل از اينكه نماز طواف بخواند حائض گرديده، چه وظيفه دارد؟

ج- اگر وقت وسعت دارد، صبر كند تا پاك شود و نماز را بخواند و بقيۀ اعمال را انجام دهد، و چنانچه وقت تنگ باشد سعى و تقصير عمرۀ تمتع را انجام دهد و مُحرم شود به حج تمتع، و بعد از طواف حج يا قبل از آن، نماز را بخواند و سپس بقيۀ اعمال را انجام دهد.

21- س- كسى كه نمازش را غلط مى خواند و وقت تصحيح آن را ندارد، مى فرماييد نماز طواف را به همان كيفيت كه مى تواند خودش بخواند، آيا چنين كسى مى تواند عمرۀ مفرده مستحبى به جا بياورد؟

ج- اشكال ندارد.

22- س- شخصى طواف عمره را به جا آورده و بدون نماز و سعى، تقصير كرده است، تكليف او چيست؟

ج- بايد نماز و سعى را به جا آورد، و با فرض جهل يا نسيان اعادۀ تقصير لازم نيست، اگر چه

احوط است.

23- س- آيا مقصود از «نماز طواف نزد مقام» پشت مقام است، يا شامل دو طرف مقام نيز مى شود؟

ج- بايد خَلْف مقام باشد.

24- س- اگر كسى نماز را در غير از مقام ابراهيم بخواند و با اعتقاد به صحت آن بقيۀ اعمال را انجام دهد، وظيفۀ او چيست؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 196

ج- فقط نماز را بايد اعاده كند.

25- س- اگر پشت مقام ابراهيم دو طبقه شود، آيا نماز در طبقۀ بالا يا زير زمين صحيح است؟

ج- در صورتى كه احراز نشود خلف مقام نماز خوانده، صحيح نيست.

26- س- شخصى نماز طواف را به اعتقاد اينكه حِجْر اسماعيل عليه السلام مقام ابراهيم عليه السلام است در حِجْر اسماعيل عليه السلام خوانده، چه بايد بكند؟

ج- بايد نماز را اعاده كند.

27- س- آيا نماز طواف واجب را مى توان با نماز جماعت يوميه به جا آورد؟

ج- صحت آن محل اشكال است.

28- س- پشت مقام تا چه اندازه اى صادق است، و آيا حد معينى نمى توان براى آن فرض كرد؟

ج- عرفى است.

29- س- آيا فاصله انداختن بين طواف و نماز به مقدار دو ركعت نماز اشكال دارد، و اصولًا چه مقدار فاصله مُخل است؟

ج- مانع ندارد، و ميزان مبادرت عرفيه است. و در هر صورت با تأخير نماز، اعادۀ طواف لازم نيست.

30- س- گاهى طواف تا نزديك تالارهاى مسجد مى رسد، آيا در اين صورت مى شود نماز طواف را پشت سر طواف كنندگان به جا آورد؛ و آيا صدق پشت مقام مى نمايد؟

ج- صدق خَلْف، به نظر عرف است.

31- س- شخصى مُحرم به احرام عمرۀ تمتع، وارد مكه شده است و

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 197

هفت روز مثلًا در

مكه توقف دارد و نماز او غلطهاى زيادى دارد، آيا واجب است كه تا آخر وقت در احرام بماند و نمازش را اصلاح كند و بعد شروع به طواف كند، يا وظيفۀ ديگرى دارد؟

ج- لازم نيست تا آن وقت صبر كند، و اگر بعد از طواف تا قبل از فوات موالات عرفيه، بين طواف و نماز، نتواند غلطهاى خود را درست كند، به هر نحو مى تواند، نماز بخواند.

32- س- اين جانب چند سال قبل به مكۀ معظمه مشرف شدم و در آنجا اولًا نماز طواف نساء و نماز طواف براى هر دو طواف واجب را كه يكى عمرۀ مفرده و ديگرى حج مى باشد نخوانده ام، و ثانياً در تعداد اشواط طواف دوم هم در شك مى باشم، لطفاً مرا راهنمايى كنيد.

ج- اگر بعد از طواف و انصراف از آن، شك در عدد اشواط كرده ايد به شك اعتنا نكنيد، و نمازهايى را كه نخوانده ايد اگر نمى توانيد به مكه برويد در محل خود بخوانيد، و تا نخوانده ايد حرمت نساء باقى است.

مستحبات نماز طواف

در نماز طواف مستحب است بعد از حمد در ركعت اول سورۀ توحيد و در ركعت دوم سورۀ جحد را بخواند، و پس از نماز، حمد و ثناى الهى را به جا آورده و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد و از خداوند عالم طلب قبول نمايد و بگويد:

اللّٰهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّىٖ، وَ لٰا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّىٖ، الْحَمْدُ للّٰهِ بِمَحٰامِدِهِ كُلِّهٰا عَلىٰ نَعْمٰائِهِ كُلِّهٰا، حَتّىٰ يَنْتَهِىَ الْحَمْدُ الىٰ مٰا يُحِبُّ وَ يَرْضىٰ، اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ تَقَبَّلْ مِنّىٖ، وَ طَهِّرْ قَلْبىٖ، وَ زَكِّ عَمَلىٖ

.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 198

و در روايت ديگر است:

اللّٰهُمَّ

ارْحَمْنىٖ بِطٰاعَتىٖ إِيّٰاكَ وَ طٰاعَةِ رَسُولِكَ صَلَّ اللّٰهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، اللّٰهُمَّ جَنِّبْنىٖ أَنْ أَتَعَدّىٰ حُدُودَكَ، وَ اجْعَلْنىٖ مِمَّنْ يُحِبُّكَ وَ يُحِبُّ رَسُولَكَ وَ مَلٰائِكَتَكَ وَ عِبٰادَكَ الصّٰالِحيٖنَ

. و در بعضى از روايات است كه حضرت صادق عليه السلام بعد از نماز طواف به سجده رفته و چنين مى گفت:

سَجَدَ لَكَ وَجْهىٖ تَعَبُّداً وَ رِقّاً، لٰا الٰهَ إِلّاٰ أنْتَ حَقّاً حَقّاً، الأوَّلُ قَبْلَ كُلِّ شَىْ ءٍ وَ الْآخِرُ بَعْدَ كُلِّ شَىْ ءٍ وَ هٰا أَنَا ذٰا بَيْنَ يَدَيْكَ نٰاصِيَتىٖ بِيَدِكَ، فَاغْفِرْ لىٖ إِنَّه لٰا يَغْفِرُ الذَّنْبَ الْعَظيٖمَ غَيْرُكَ، فَاغْفِرْ لىٖ، فَانّىٖ مُقِرٌّ بِذُنُوبىٖ عَلىٰ نَفْسىٖ، وَ لٰا يَدْفَعُ الذَّنْبَ الْعَظيٖمَ غَيْرُكَ

. و بعد از سجده، روى مبارك آن حضرت از گريه چنين بود كه گويا در آب فرو رفته باشد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 199

فصل ششم: سعى

اشاره

و در آن چند مسأله است:

مسألۀ 1- واجب است بعد از به جا آوردن نماز طواف سعى كند بين صفا و مروه كه دو كوه معروفند.

مسألۀ 2- مراد از سعى آن است كه از كوه صفا برود به مروه و از مروه برگردد به صفا.

مسألۀ 3- واجب است سعى بين صفا و مروه هفت مرتبه باشد كه به هر مرتبه شوط گويند، به اين معنى كه از صفا به مروه رفتن يك شوط است و از مروه به صفا برگشتن نيز يك شوط است.

مسألۀ 4- واجب است اول از صفا شروع كند و بايد در دور هفتم به مروه ختم شود، و اگر از مروه شروع كند هر وقت فهميد بايد اعاده كند، و اگر در بين سعى بفهمد بايد از سر بگيرد و از صفا شروع كند.

مسألۀ 5- احتياط

آن است كه ابتدا كند از جزء اول صفا و از آنجا شروع به سعى كند، و در صورتى كه روى كوه برود و همان طور به نحو متعارف سعى كند، كفايت مى كند.

مسألۀ 6- در سعى ما بين صفا و مروه جايز است سواره و بر روى

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 200

محمل، چه در حال اختيار و چه با عذر، لكن راه رفتن افضل است.

مسألۀ 7- طهارت از حَدَثْ و خَبَثْ و ستر عورت در سعى معتبر نيست، گرچه احوط مراعات طهارت از حدث است.

مسألۀ 8- واجب است سعى را بعد از طواف و نماز آن به جا آورد، و اگر عمداً پيش از آنها به جا آورد بايد بعد از طواف و نماز آن را اعاده كند.

مسألۀ 9- اگر از روى فراموشى مقدم بدارد سعى را بر طواف، اقوى آن است كه آن را اعاده كند، و همچنين است اگر از روى ندانستن مسأله، مقدم بدارد.

مسألۀ 10- واجب است رفتن و برگشتن از راه متعارف باشد، پس اگر از راه غير متعارف به صفا برود يا به مروه، سعيش باطل است.

مسألۀ 11- اگر بين صفا و مروه را دو طبقه يا چند طبقه كنند و تمام طبقات بين دو كوه باشد از هر طبقه جايز است سعى كند، گرچه احوط سعى از همان راهى است كه از اول متعارف بوده.

مسألۀ 12- اگر طبقۀ زيرزمينى درست شد و كوه صفا و مروه ريشه دار بود و سعى بين آن دو واقع شد، صحيح است على الظاهر، و احوط سعى از طبقۀ زيرزمينى است.

مسألۀ 13- واجب است در وقت رفتن به طرف مروه متوجه به

آنجا، و وقت رفتن رو به صفا متوجه به آن باشد، پس اگر عقب عقب برود يا پهلو به طرف صفا يا مروه كند و برود، باطل است، لكن نگاه كردن به چپ و راست بلكه گاهى به پشت سر اشكال ندارد.

مسألۀ 14- جايز است به جهت استراحت و رفع خستگى، نشستن يا خوابيدن بر صفا يا مروه، و همين طور جايز است نشستن يا خوابيدن بين

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 201

آنها براى رفع خستگى، و لازم نيست عذرى داشته باشد بنا بر اقوى.

مسألۀ 15- جايز است تأخير سعى از طواف و نماز آن براى رفع خستگى يا تخفيف گرمى هوا، و جايز است بدون عذر تأخير بيندازد تا شب، گرچه احتياط در تأخير نينداختن است.

مسألۀ 16- جايز نيست تأخير انداختن تا فردا بدون عذر از قبيل مرض.

مسألۀ 17- سعى از عبادات است و بايد آن را با نيت خالص براى فرمان خداى تعالىٰ بياورد.

مسألۀ 18- سعى مثل طواف، ركن است و حكم ترك آن از روى عمد يا سهو چنان است كه در طواف گذشت.

مسألۀ 19- زياد كردن در سعى بر هفت مرتبه از روى عمد موجب باطل شدن آن است به تفصيلى كه در طواف گذشت.

مسألۀ 20- اگر از روى فراموشى زياد كند بر سعى چه كمتر از يك مرتبه يا بيشتر، سعى او صحيح است، و بهتر آن است كه زايد را رها كند، گرچه بعيد نيست كه بتواند آن را به هفت مرتبه برساند.

مسألۀ 21- اگر سعى را كم كند سهواً، واجب است آن را اتمام كند هر وقت يادش بيايد، و اگر به وطن خود مراجعت كرده و

براى او مشقت ندارد، بايد مراجعت كند، و اگر نمى تواند يا مشقت دارد، بايد نايب بگيرد.

مسألۀ 22- اگر كمتر از يك مرتبه سعى كرد و بقيه را فراموش كرد بياورد، احتياط واجب آن است كه سعى را از سر بگيرد، و اگر بعد از تمام كردن يك مرتبه يا بيشتر فراموش كرد به هفت مرتبه برساند، جايز است

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 202

از همان جا سعى را تمام كند، لكن احتياط آن است كه اگر چهار مرتبه را تمام نكرده، تمام كند و از سر بگيرد.

مسألۀ 23- با تمام كردن سعى، حلال نمى شود بر او آنچه حرام شده بود به واسطۀ احرام.

مسألۀ 24- اگر فراموش كرد بعض سعى را در عمرۀ تمتع، پس به گمان اينكه اعمال عمره تمام شده از احرام خارج شد و بعد از آن نزديكى با زنان كرد، واجب است برگردد و سعى را تمام كند، و احتياط واجب آن است كه يك گاو براى كفاره ذبح كند.

مسألۀ 25- اگر فراموش كرد بعض سعى را در عمرۀ تمتع و تقصير كرد و بعد از آن نزديكى با زنان كرد، احتياط واجب آن است كه به دستور مسألۀ سابق عمل كند، بلكه احتياط واجب آن است كه در اين دو حكم سعى در غير عمرۀ تمتع را نيز ملحق به تمتع كند در كفاره و اتمام.

مسألۀ 26- اگر شك كند در عدد رفت و آمدها بعد از تقصير، اعتنا نكند، و اگر شك كند بعد از آنكه از عمل فارغ شد و منصرف شد، چون بنا گذارى بر اتمام و اعتنا نكردن به شك، خالى از اشكال نيست، احتياط آن

است كه آنچه احتمال نقص مى دهد اتمام كند، خصوصاً اگر شك در ناقص گذاشتن در اين باشد كه عمداً براى حاجتى ترك كرده است سعى را كه برگردد و اتمام كند كه در اين صورت وجوب اتمام بعيد نيست، و اگر شك در زياده دارد و مى داند ناقص نشده، اعتنا نكند.

مسألۀ 27- اگر بعد از فارغ شدن از سعى يا از هر دورى، شك در دُرست آوردن آن كند، اعتنا نكند و سعيش صحيح است، و همين طور اگر در بين رفت و آمد شك در صحيح به جا آوردن جزء پيش كند، اعتنا نكند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 203

مسألۀ 28- اگر در مروه شك كند كه هفت دفعه رفت و آمد كرده يا زيادتر، مثل اينكه شك كند بين هفت و نه، اعتنا نكند، و اگر قبل از رسيدن به مروه شك كند كه اين دور هفت است يا كمتر ظاهراً سعى او باطل است، و همچنين است هر شكى كه به كمتر از هفت تعلق بگيرد، مثل شك بين يك و سه يا دو و چهار و هكذا.

مسألۀ 29- اگر طواف را در روزى به جا آورد و روز بعد شك كرد كه سعى كرده است يا نه، بعيد نيست بنا گذارى بر آوردن، گرچه احتياط در آوردن است، مگر آنكه بعد از تقصير شك كند كه در اين صورت لازم نيست سعى كند.

مسائل متفرقۀ سعى

مسألۀ 1- كسى كه مى دانسته بايد هفت مرتبه بين صفا و مروه سعى كند و با همين نيت از صفا شروع كرده، ولى رفت و برگشت را يك مرتبه حساب كرده و در نتيجه چهارده مرتبه سعى نموده،

احتياط آن است كه سعى را اعاده كند، اگر چه اقوى كفايت همان سعى است.

مسألۀ 2- كسى كه بعد از ظهر، طواف و نماز را به جا مى آورد و سعى را شب انجام مى دهد، اگر بدون تأخير عرفى، سعى در شب واقع شود، مانع ندارد و احتياط آن است كه تا شب تأخير نيندازد اگر چه اقوى كفايت است.

مسألۀ 3- سعى در طبقۀ فوقانى اگر محرز نيست كه بين صفا و مروه است، جايز نيست.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 204

4- س- كسى كه در اثناى سعى متوجه شود كه طواف او بيش از هفت شوط بوده، تكليف او چيست؟

ج- مى تواند به اين نحو احتياط كند كه سعى را تمام نمايد و بعد از فوت موالات عرفيه بين شوط زايد طواف و مقدار باقيمانده تا 14 شوط، طواف و نماز و سعى را اعاده كند و بعد تقصير نمايد.

5- س- اگر از مروه شروع و به صفا ختم كرده و بعد فهميده است، وظيفۀ او چيست؟ و بخصوص اگر تقصير كرده باشد؟

ج- بايد سعى را اعاده كند، و اگر تقصير نكرده تقصير كند.

6- س- كسى بعد از اتمام شوط ششم سعى در صفا، گمان تمام شدن هفت شوط را كرد و تقصير نمود، ولى فوراً به او گفته اند كه بايد يك شوط ديگر به جا بياورى، او هم انجام داد و بعد بار ديگر تقصير نمود، آيا عمل او صحيح است يا خير، و كفاره دارد يا نه؟

ج- عمل صحيح است و كفاره ندارد.

7- س- كسى در اثناى سعى براى آب خوردن از مسير منحرف شده و پس از خوردن آب ادامه داده است چه

صورت دارد؟

ج- اگر سعى را قطع نكرده و به نيت سعى، حركت را ادامه داده است و در بين راه آب خورده، يا اگر قطع كرده، از جايى كه سعى را قطع كرده يا مُحاذى آن سعى را تمام كرده، صحيح است.

8- س- كسى كه طواف و نماز آن را انجام داده و سعى را به روز بعد يا روزهاى بعد به تأخير انداخته است، آيا طواف و نماز را بايد اعاده كند؟

ج- لازم نيست؛ ولى اختياراً نبايد سعى را به روز بعد تأخير بيندازد.

9- س- آيا زنهايى كه از جهت عادت ماهانه براى طواف نايب

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 205

مى گيرند، در سعى هم مى توانند نايب بگيرند؟

ج- محل سعى مسجد نيست و سعى را بايد خودشان به جا آورند با مراعات ترتيب بين طواف و سعى.

10- س- اگر كسى يقين كند كه هفت شوط سعى بين صفا و مروه را تمام كرده است، ولى بعد از تقصير متوجه مى شود كه پنج شوط بوده، اولًا آيا كل سعى را بايد از سر بگيرد، يا دو شوطى را كه ناقص بوده است بايد تكميل كند؟ و ثانياً آيا تقصير هم بايد بكند، يا تقصير اول كافى است؟

ج- بايد سعى را اتمام كند، و احتياطاً تقصير را اعاده نمايد، گرچه وجوب اين احتياط معلوم نيست.

11- س- شخصى بعد از طواف عمرۀ تمتع گم شده و بعد از پيدا شدن به رفقايش گفته كه سعى صفا و مروه را به جا آورده ام، و تقصير نمود و مُحرم شد براى حج تمتع، ولى بعد از مراجعت از عرفات و منىٰ و موقع طواف و سعى صفا و مروه و

اعمال حج اظهار كرده مثل اينكه من در اعمال عمره به صفا نيامده ام، همين طور گفته اند ان شاء اللّٰه آمده اى، بعد از مراجعت به ايران چند بار به پسرانش گفته اعمال من ناقص شده، و قبل از فوتش وصيت نموده است براى او نايب بگيرند، اگر عمل شخص فوق الذكر باطل باشد وُرّاث او حاضرند اين جانب را بفرستند تا اعمال حج او را انجام بدهم، نظر حضرت عالى چيست؟

ج- ورثه مى توانند شما را نايب كنند براى عمل حج تمتع، ولى بايد نايب، سعى را جداگانه به نيابت آن مرحوم انجام دهد، گرچه در فرض مرقوم بيش از نايب گرفتن براى سعى لازم نيست.

12- س- بين صفا و مروه طورى است كه از يك طرف مى روند و از

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 206

طرف ديگر آن برمى گردند، يعنى بين رفت و برگشت دو سه مترى فاصله است، آيا اگر امكان باشد از همان مسيرى كه به صفا رفته به مروه برود، اشكال دارد؟

ج- اشكال ندارد، ولى نبايد مزاحم ديگران شود.

13- س- شخصى در حال سعى كردن بود، يك وقت ديد مقدارى را كه براى هروله علامت گذارى كرده اند به طور عادى سير كرده است، گمان مى كرد لازم است هَرْوَله كند، و لذا برگشت و مقدارى را كه عادى رفته بود با هروله تكرار كرد، آيا سعيش اشكال دارد؟

ج- اشكال دارد.

14- س- شخصى در سعى بين صفا و مروه، از جايى كه به صفا يا مروه رسيد براى شوط بعدى شروع نمى كند، بلكه تقريباً مقدار دو سه متر هلالى شكل و يا مستقيم به شكل عرضى مى آيد و شروع مى كند و در اين مقدار متوجه نيست

كه با نيت سعى است يا نه، ولى اگر از او سؤال شود چه مى كنى، جواب مى دهد سعى مى كنم، آيا مضر نيست؟

ج- راه رفتن مزبور روى كوه مضرّ به سعى نيست، و در فرض مسأله سعى صحيح است.

15- س- آيا سعى كردن از همان جا كه مريضها را با چرخ مى برند و برمى گردانند (يعنى حدود دو متر بالاتر از ابتداى سراشيبى شروع مى كنند) صحيح و كافى است؟ يا حتماً بايد از اول كوه صفا شروع و در مروه هم به سنگهاى سياه بعد از سنگهاى صاف كه بقاياى كوه است برسند؟

ج- سعى بايد بين دو كوه باشد و احراز شود، و لازم نيست بالا برود.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 207

16- س- در مناسك فرموده ايد: كسى كه بين صفا و مروه، سعى مى كند، واجب است در هنگامى كه به طرف مروه در حركت است توجهش به مروه باشد و بالعكس؛ آيا اين وجوب توجه، تكليفى است و يا وضعى و تكليفى؟

ج- وضعى است.

17- س- گاهى انسان در اثر ازدحام جهت رفتن براى سعى ناچار است از مسجد الحرام عبور كند، در اين صورت تكليف حائض و نفساء چيست، و آيا براى سعى هم مثل طواف نايب بگيرند؟

ج- اگر امكان نداشته باشد كه از راه ديگرى بروند، بايد تأخير بيندازند، و اگر آن هم ممكن نيست نوبت به نيابت مى رسد، و بر فرض مخالفت، چنانچه از آن راه رفت و خودش سعى كرد، سعيش صحيح است هر چند گناه كرده است.

18- س- زيادى در سعى جهلًا، آيا حكم زيادى سهوى را دارد يا عمدى؟

ج- محل اشكال است.

19- س- كسى كه نمى تواند بدون سوار شدن در چرخهاى

معمولى در مَسْعىٰ سعى كند، لكن تمكن مالى ندارد، چون ارز خود را صرف سوغات كرده، وظيفه اش چيست؟

ج- اگر مى تواند با چرخ سعى كند، و لو با فروش چيزى يا قرض بايد خودش سعى كند و استنابه صحيح نيست مگر آنكه مشقت و حرج در كار باشد.

20- س- شخصى شوط سوم سعى را به هم زد و با فاصلۀ اندكى

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 208

هفت شوط ديگر را به جا آورد و تقصير نمود، آيا اين سعى صحيح است؟

ج- اشكال دارد، و بايد سعى را اعاده كند.

21- س- شخصى به اعتقاد اينكه هر شوط سعى رفت و برگشت از صفا به مروه است سعى را شروع مى كند، و در شوط سوم متوجه مسأله مى شود و سعى خود را به هفت شوط خاتمه مى دهد، سعى او چه حكمى دارد؟

ج- سعى او صحيح است.

22- س- شخصى در حال سعى گاهى عقب عقب به طرف مروه و يا صفا رفته است، تكليف او چيست؟

ج- بايد آن مقدار را تدارك كند، و اگر از آن محل گذشته، سعى او اشكال دارد و احتياط در اتمام و اعاده است.

23- س- سعى از طبقۀ دوم فعلى كه بالاتر از كوه صفا و مروه مى باشد، جايز است يا نه؟

ج- اشكال دارد.

24- س- شخصى به جهت كنترل همراهان خود در حين سعى گاهى به عقب برمى گشته و بدون توجه مجدداً همان مسافت را طى مى كرده، آيا سعى او صحيح است؟

ج- اشكال دارد و بايد سعى را اعاده كند.

25- س- شخصى سعى بين صفا و مروه را پنج دور رفت و برگشت كه مجموعاً ده شوط مى شود، انجام داده است، و آن

گاه كه متوجه مسأله شد سعى را از همان جا قطع نمود و تقصير كرد، تكليف چيست؟

ج- در فرض سؤال، احوط اعادۀ سعى است.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 209

26- س- شخصى به تصور اينكه رفتن بالاى كوه صفا يا مروه لازم است، چون اين مقدار مسافت را تحت فشار جمعيت رفته لذا براى اعادۀ آن مقدارى وارد سعى شده و بعد به نيت سعى برگشته است و در واقع مقدارى مسافت را دو بار طى كرده است، آيا سعى او درست است؟

ج- اگر به نيت احتياط عمل كرده باشد، ضرر ندارد.

27- س- شخصى به تصور اينكه سعى نيز نياز به وضو دارد بعد از يك شوط و نيم سعى خود را قطع مى كند و وضو مى گيرد و هفت شوط ديگر سعى مى نمايد، تكليف او چيست؟

ج- اشكال دارد، و بايد سعى را اعاده كند.

28- س- كسى كه قدر متيقن عدد اشواط را مى داند، اما ترديد دارد كه شوط بعدى را انجام داده يا نه، مثلًا مى داند پنج شوط انجام داده، ولى شك دارد كه بقيه را انجام داده يا نه، تكليف او چيست؟

ج- فرض مزبور شك در اشواط است و مُبطل است.

29- س- اگر كسى سعى را به طور كلى فراموش كرد و تقصير نمود، تكليف او چيست؟

ج- از احرام خارج شده، و هر وقت يادش آمد سعى را به جا آورد.

30- س- اگر كسى قبل از رسيدن به مروه، در آوردن هفت و نه شك كرد، تكليف او چيست؟

ج- مُبطل است، و بايد سعى را اعاده كند.

31- س- آيا موالات در تمام اشواط سعى معتبر است، و يا اختصاص به بعض دارد؟

ج- در سعى،

موالات معتبر نيست مگر شوط اول تمام نشده باشد، كه

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 210

در صورت فوات موالات احتياطاً از سر بگيرد.

32- س- اگر در سعى، بعضى مواضع بدن زن غير از وجه و كفين پيدا باشد، آيا به سعى او ضرر مى زند، يا نه؟

ج- ضرر نمى زند.

33- س- شخصى در حال سعى در عدد اشواط شك مى كند و با حال ترديد به سعى خود ادامه مى دهد و در فكر است كه عدد را ضبط كند، پس از تأمل و بعد از آنكه صد متر سعى كرده يا وارد شوط بعدى شده است يقين به عدد حاصل مى شود و با يقين، باقى سعى را هم انجام مى دهد، آيا اين سعى صحيح است يا نه؟

ج- صحيح است.

مستحبات سعى

مستحب است بعد از فراغ از نماز طواف و پيش از سعى به نزد چاه زمزم رفته يك يا دو دلو آب بكشد و آن را بياشامد و به سر و پشت و شكم خود بريزد، و بگويد:

اللّٰهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نٰافِعاً، وَ رِزْقاً واسِعاً، وَ شِفٰاءً مِنْ كُلِّ دٰاءٍ وَ سُقْمٍ.

پس از آن به نزد حجر الأسود بيايد، و مستحب است از درى كه محاذى حجر الأسود است به سوى صفا متوجه شود و با آرامى دل و بدن، بالاى صفا رفته و به خانۀ كعبه نظر كند و به ركنى كه حجر الأسود در او است رو نمايد و حمد و ثناى الهى را به جا آورد و نعمتهاى الهى را به خاطر بياورد، آن گاه اين اذكار را بگويد:

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 211

«اللّٰهِ أَكْبَرُ» هفت مرتبه.

«الْحَمْدُ لِلّٰهِ» هفت مرتبه.

«لٰا إِلٰهَ إِلَّا اللّٰهُ» هفت مرتبه.

لٰا

إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لٰا شَريٖكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيىٖ وَ يُميٖتُ، وَ هُوَ حَىٌّ لٰا يَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلىٰ كُلِّ شَىْ ءٍ قَديٖرٌ.

(سه مرتبه)

پس صلوات بر محمّد و آل محمد بفرستد، پس بگويد:

اللّٰهُ أَكْبَرُ عَلىٰ مٰا هَدٰانا، وَ الْحَمْدُ للّٰهِ عَلىٰ مٰا أَبْلٰانٰا، وَ الْحَمْدُ للّٰهِ الْحَىِّ الْقَيُّومِ، وَ الْحَمْدُ للّٰهِ الْحَىِّ الدّٰائِمِ.

(سه مرتبه)

پس بگويد:

أَشْهَدُ أَنْ لٰا إِلٰهَ الّا اللّٰهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، لٰا نَعْبُدُ إِلّاٰ إِيّٰاهُ، مُخْلِصيٖنَ لَهُ الدّيٖنَ، وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ.

(سه مرتبه)

پس بگويد:

اللّٰهُمَّ إِنّىٖ أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَ الْعٰافِيَةَ وَ الْيَقيٖنَ فِى الدُّنْيٰا وَ الْآخِرَةِ.

(سه مرتبه)

پس بگويد:

رَبَّنٰا آتِنٰا فِي الدُّنْيٰا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنٰا عَذٰابَ النّٰارِ.

(سه مرتبه)

پس بگويد:

«اللّٰهِ أَكْبَرُ» صد مرتبه.

«لٰا إِلٰهَ إِلَّا اللّٰهُ» صد مرتبه.

«الْحَمْدُ لِلّٰهِ» صد مرتبه.

«سُبْحٰانَ اللّٰهِ» صد مرتبه.

پس بگويد:

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 212

لٰا الٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ، أَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَ نَصَرَ عَبْدَهُ، وَ غَلَبَ الْأَحْزٰابَ وَحْدَهُ، فَلَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَحْدَهُ، اللّٰهُمَّ بٰارِكْ لىٖ فِى الْمَوْتِ وَ فيٖمٰا بَعْدَ الْمَوْتِ، اللّٰهُمَّ إِنّىٖ أَعُوذُ بِكَ مِنْ ظُلْمَةِ الْقَبْرِ وَ وَحْشَتِهِ، اللّٰهُمَّ أَظِلَّنىٖ فىٖ ظِلِّ عَرْشِكَ يَوْمَ لٰا ظِلَّ إِلّاٰ ظِلُّكَ.

و بسيار تكرار كند سپردن دين و نفس و اهل و مال خود را به خداوند عالم.

پس بگويد:

أَسْتَوْدِعُ اللّٰهَ الرَّحْمٰنَ الرَّحيٖمَ الَّذىٖ لٰا تَضيٖعُ وَدٰائِعُهُ ديٖنىٖ وَ نَفْسىٖ وَ أَهْلىٖ، اللّٰهُمَّ اسْتَعْمِلْنىٖ عَلىٰ كِتٰابِكَ وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ، وَ تَوَفَّنىٖ عَلىٰ مِلَّتِهِ، وَ أَعِذْنىٖ مِنَ الْفِتْنَةِ.

پس بگويد:

«اللّٰهِ أَكْبَرُ» سه مرتبه.

پس دعاى سابق را دو مرتبه تكرار كند، پس يك بار تكبير بگويد و باز دعا را اعاده نمايد، و اگر تمام اين عمل را نتواند انجام

دهد هر قدر كه مى تواند بخواند.

و مستحب است كه رو به كعبه نمايد و اين دعا را بخواند:

اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لىٖ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ قَطُّ فَانْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَىَّ بِالْمَغْفِرَةِ فَانَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحيٖمُ، اللّٰهُمَّ افْعَلْ بىٖ مٰا أَنْتَ أَهْلُهُ فَانَّكَ إِنْ تَفْعَلْ بىٖ مٰا أَنْتَ أَهْلُهُ تَرْحَمْنىٖ، وَ إِنْ تُعَذِّبْنىٖ فَأَنْتَ غَنِىٌّ عَنْ عَذٰابىٖ، وَ أَنَا مُحْتٰاجٌ إلىٰ رَحْمَتِكَ، فَيا مَن أنَا مُحتاجٌ إلىٰ رَحْمَتِهِ ارْحَمْنىٖ، اللّٰهُمَّ لٰا تَفْعَلْ بىٖ مٰا أَنَا أَهْلُهُ، فَإِنَّكَ إِنْ تَفْعَلْ بىٖ مٰا أَنَا أَهْلُهُ تُعَذِّبْنىٖ، وَ لَمْ تَظْلِمْنىٖ، أَصْبَحْتُ اتَّقىٖ عَدْلَكَ، وَ لٰا أَخٰافُ جَوْرَكَ، فَيٰا مَنْ هُوَ عَدْلٌ لٰا يَجُورُ ارْحَمْنىٖ.

پس بگويد:

يٰا مَنْ لٰا يَخيٖبُ سٰائِلُهُ، وَ لٰا يَنْفَدُ نٰائِلُهُ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 213

مُحَمَّدٍ، وَ أَجِرْنىٖ مِنَ النّٰارِ بِرَحْمَتِكَ.

و در حديث شريف وارد شده است هر كس كه بخواهد مال او زياد شود ايستادن بر صفا را طول دهد و هنگامى كه از صفا پايين مى آيد بر پله چهارم بايستد و متوجه خانه كعبه شود، و بگويد:

اللّٰهُمَّ إِنّىٖ أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذٰابِ الْقَبْرِ وَ فِتْنَتِهِ وَ غُرْبَتِهِ وَ وَحْشَتِهِ وَ ظُلْمَتِهِ وَ ضيٖقِهِ وَ ضَنْكِهِ، اللّٰهُمَّ أَظِلَّنىٖ فىٖ ظِلِّ عَرْشِكَ يَوْمَ لٰا ظِلَّ إِلّاٰ ظِلُّكَ.

پس از پله چهارم پايين رود و احرام را از روى كمر خود بردارد و بگويد:

يٰا رَبَّ الْعَفْوِ، يٰا مَنْ أَمَرَ بِالْعَفْوِ، يٰا مَنْ هُوَ أَوْلىٰ بِالْعَفْوِ، يٰا مَنْ يُثيٖبُ عَلَى الْعَفْوِ، الْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ، يٰا جَوٰادُ يٰا كَريٖمُ يٰا قَريٖبُ يٰا بَعيٖدُ، ارْدُدْ عَلَىَّ نِعْمَتَكَ وَ اسْتَعْمِلْنىٖ بِطٰاعَتِكَ وَ مَرْضٰاتِكَ.

و مستحب است پياده سعى نمايد و از صفا تا به منارۀ ميانه، راه رود و از

آنجا تا جايى كه محل بازار عطاران است مانند شتر تند رود، و اگر سوار باشد اين حد في الجمله تند نمايد، و از آنجا تا به مروه نيز ميانه رود و در وقت برگشتن نيز به همان ترتيب مراجعت نمايد، و از براى زنها هروله نيست و مستحب است در هنگامى كه مى رسد به منارۀ ميانه بگويد:

بِسْمِ اللّٰهِ وَ بِاللّٰهِ، وَ اللّٰهُ أَكْبَرُ، وَ صَلَّى الهُٰ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ، اللّٰهُمَّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجٰاوَزْ عَمّٰا تَعْلَمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعَزُّ الْأَجَلُّ الْأَكْرَمُ، وَ اهْدِنىٖ لِلَّتىٖ هِىَ أَقْوَمُ، اللّٰهُمًّ إِنَّ عَمَلىٖ ضَعيٖفٌ، فَضٰاعِفْهُ لىٖ وَ تَقَبَّلْهُ مِنّىٖ، اللّٰهُمَّ لَكَ سَعْيىٖ، وَ بِكَ حَوْلىٖ وَ قُوَّتىٖ تَقَبَّلْ مِنّىٖ عَمَلىٖ، يٰا مَنْ يَقْبَلُ عَمَلَ الْمُتَّقيٖنَ.

و همين كه از محل بازار عطاران گذشت، بگويد:

يٰا ذَا الْمَنِّ وَ الْفَضْلِ وَ الْكَرَمِ وَ النَّعْمٰاءِ وَ الْجُودِ، اغْفِرْ لىٖ ذُنُوبىٖ، إِنَّهُ لٰا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلّا أَنْتَ.

و هنگامى كه به مروه رسيد، برود بالاى آن و به جا آورد آنچه را كه در

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 214

صفا به جا آورد، و بخواند دعاهاى آنجا را به ترتيبى كه ذكر شد.

و پس از آن بگويد:

اللّٰهُمَّ يٰا مَنْ أَمَرَ بِالْعَفْوِ، يٰا مَنْ يُحِبُّ الْعَفْوَ، يٰا مَنْ يُعْطىٖ عَلَى الْعَفْوِ، يٰا مَنْ يَعْفُو عَلَى الْعَفْوِ، يٰا رَبَّ الْعَفْوِ، الْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ.

و مستحب است در گريه كردن كوشش كند و خود را به گريه وادارد و در حال سعى دعا بسيار كند، و بخواند اين دعا را:

اللّٰهُمَّ إِنّىٖ أَسْأَلُكَ حُسْنَ الظَّنِّ بِكَ عَلىٰ كُلِّ حٰالٍ، وَ صِدْقَ النِيَّةِ فِى التَّوَكُّلِ عَلَيْكَ.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 215

فصل هفتم: تقصير

اشاره

و در آن چند

مسأله است:

مسألۀ 1- واجب است بعد از آنكه سعى كرد، تقصير كند؛ يعنى قدرى از ناخنها يا قدرى از موى سر يا شارب يا ريش را بزند، و بهتر آن است كه اكتفا به زدن ناخن نكند و از موى قدرى بزند، بلكه موافق احتياط است، و تراشيدن سر در تقصير كفايت نمى كند بلكه حرام است.

مسألۀ 2- اين عمل نيز از عبادات است و بايد با نيت پاك و خالى از قصد غير اطاعت خدا بياورد، و اگر ريا كند موجب باطل شدن عمره اش مى شود، مگر آنكه جبران كند.

مسألۀ 3- اگر تقصير را فراموش كند تا وقتى كه احرام حج را ببندد، عمره اش صحيح است و مستحب است فديۀ يك گوسفند، و احتياط آن است كه فديه بدهد.

مسألۀ 4- اگر عمداً تقصير را ترك كند تا احرام بستن به حج، عمرۀ او باطل مى شود بنا بر اقوى، و ظاهراً حج او حج افراد شود، و احتياط واجب آن است كه پس از اتمام كردن حج افراد عمرۀ مفرده به جا آورد و در سال بعد حج را اعاده كند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 216

مسألۀ 5- در عمرۀ تمتع، طواف نساء واجب نيست، و اگر بخواهد احتياط كند، طواف و نماز آن را رجائاً به جا آورد.

مسألۀ 6- بعد از آنكه شخص مُحرم تقصير كرد، حلال مى شود بر او به غير از تراشيدن سر هر چه حرام شده بود بر او به واسطۀ احرام، حتى نزديكى با زن.

مسائل متفرقۀ تقصير و احكام بين عمره و حج تمتع

مسألۀ 1- در تقصير، كندن مو كافى نيست بلكه ميزان، كوتاه كردن است به هر وسيله اى باشد، و اكتفا به كوتاه كردن موى زير بغل و نحو

آن مشكل است و احوط در تقصير، گرفتن ناخن يا چيدن ريش يا شارب يا موى سر است.

2- س- آيا كسى كه تقصير او محكوم به بطلان است و بعد از آن محرّمات احرام را به جا آورده و جاهل به مسأله بوده كفاره دارد يا خير؟

ج- با جهل، كفاره ندارد، مگر در صيد به تفصيلى كه در كتب ذكر شده است.

3- س- كسى كه بعد از سعى در عمرۀ تمتع تقصير كرد، بعد به شك افتاد كه آيا تقصيرى كه كردم صحيح است يا نه، آيا اشكال دارد يا نه؟

ج- اگر در حال عمل، عالم به مسأله و ملتفت بوده، اشكال ندارد.

4- س- يكى از خدمۀ كاروانها به احرام عمرۀ مفرده از ميقات مُحرم مى شود و به مكه مى آيد و طواف و نماز آن و سپس سعى بين صفا و مروه را به همان عنوان به جا مى آورد، ولى براى تقصير، گمان مى كرد نتف،

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 217

يعنى كندن مو كافى است و چند نخ مو را به عنوان تقصير كَنْد و به حساب خودش از احرام خارج شد، سپس براى عمرۀ تمتع كه وظيفه اش بود به ميقات رفت و مُحرم شد و به مكه آمد و كليۀ اعمال، از طواف تا تقصير را، انجام داد، آيا اعمالش چگونه است و در آينده وظيفه اش چيست؟

ج- كندن مو در تقصير كافى نيست، و عمرۀ تمتع او صحيح نيست مگر آنكه قبل از احرام براى آن، از احرام عمرۀ مفرده با تقصير صحيح خارج شود.

5- س- اگر كسى تقصير عمرۀ مفرده را فراموش كرد، آيا مى تواند در هر جايى تقصير كند يا نه؟ زيرا

به ايران بازگشته است، و آيا نيازى به طواف نساء مجدد هست؟

ج- تقصير را در هر جا مى تواند انجام دهد، ولى بايد طواف نساء را اعاده كند، و اگر خودش نمى تواند برود، نايب بگيرد.

6- س- هرگاه سُنى براى شيعه تقصير نمايد، چه صورت دارد؟

ج- اشكال ندارد.

7- س- شخصى در حج به عوض تقصير در عمرۀ تمتع يك مو از بدن كنده است و الآن كه متوجه شده است، آيا حج او اشكال دارد يا نه؟ و در صورتى كه مرتكب خلاف شده باشد، تكليف چيست؟

ج- اگر حج را انجام داده، با عمل مزبور از احرام فعلًا خارج شده است، و چنانچه حج واجب بوده، احتياط آن است كه يك عمرۀ مفرده به جا آورد و بعداً عمره و حج تمتع را انجام دهد.

8- س- شخصى بعد از طواف و نماز طواف، تقصير كرد و سپس سعى را به جا آورد و دوباره تقصير كرد، وظيفه اش چيست؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 218

ج- اگر جاهل يا ساهى بوده چيزى بر او نيست.

9- س- كسانى كه اعمال حج را بر وقوفين مقدم مى دارند، اگر بعد از سعى تقصير نمودند، آيا موجب مُحل شدن و يا كفاره مى گردد؟

ج- مُحلّ نمى شوند، و اگر جاهل يا ساهى بوده اند كفاره ندارد.

10- س- اگر كسى به جاى تقصير حلق نمود، آيا كفايت مى كند؟

ج- در عمرۀ تمتع كفايت نمى كند.

11- س- كسى كه بعد از انجام اعمال عمره در منزل تقصير كرده است، وظيفه اش چيست؟

ج- مانع ندارد.

12- س- حضرت عالى در مسألۀ دومِ تقصير مى فرماييد: اگر كسى تقصير را به ريا انجام دهد، عمره اش باطل است، مقصود از بطلان عمره چيست؟ ديگر اينكه وظيفۀ

او چه مى شود؟

ج- مقصود اين است كه در تقصير ريا كند و بدون تدارك تقصير، براى حج مُحرم شود و حج انجام دهد، كه در اين صورت حكم كسى را دارد كه بدون تقصير وارد اعمال حج شده است، و در هر صورت لازم است حج تمتع را سال بعد به جا آورد.

13- س- اگر كسى در اثناى سعى تقصير نمود، وظيفۀ او چيست؟

ج- بايد سعى را تمام كند و تقصير را اعاده كند، بلى اگر از روى نسيان يا جهل تقصير كرده، اعادۀ تقصير لازم نيست، و اگر از اول سعى، قصد هفت شوط نداشته، سعى اعاده دارد.

14- س- اگر كسى از روى جهل، تقصير را ترك نمود، چه حكمى دارد؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 219

ج- در اين مسأله، جهل، حكم عمد را دارد.

15- س- در عمرۀ مفرده اگر كسى تقصير را عمداً يا از روى جهل و نسيان ترك نمود و طواف نساء را انجام داد، چه وظيفه اى دارد؟

ج- بايد تقصير نمايد و طواف نساء را اعاده نمايد، و فرقى بين صور عمد و سهو و علم و جهل نيست على الاحوط.

مسألۀ 16- بعد از انجام عمرۀ تمتع و قبل از حج تمتع، نبايد عمرۀ مفرده به جا آورده شود، و اگر به جا آوردند صحت عمرۀ مفرده محل اشكال است، ولى براى عمره و حج تمتع اشكالى ايجاد نمى شود.

مسألۀ 17- خدمه كاروانهاى حج اگر عمرۀ مفرده به جا آورده باشند هر دفعه كه از مكه خارج مى شوند و به جده مى روند و برمى گردند، لازم نيست مُحرم شوند؛ ولى اگر عمرۀ تمتع به جا آورده اند بنا بر احتياط نبايد از مكه خارج

شوند، مگر در صورت حاجت در حالى كه مُحرمند به احرام حج.

18- س- خدمۀ كاروانها كه پس از انجام عمرۀ تمتع بايد به عرفات و منىٰ بروند براى ديدن چادرها و كارهاى ديگر و برگردند به مكه، وظيفۀ آنان چيست؟

ج- بنا بر احتياط واجب، نمى توانند از مكه خارج بشوند مگر در مورد ضرورت، و در اين صورت بايد براى حج مُحرم شوند و بيرون بروند، بلى اگر احرام براى آنان حَرَجى باشد و رفتن به عرفات و منىٰ بر آنان ضرورت دارد، مى توانند بدون احرام به آنجا بروند.

19- س- آيا بين عمرۀ تمتع و حج تمتع، ماشين كردن سر جايز است؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 220

ج- ماشين كردن مانع ندارد، ولى نبايد سر را بتراشد، و از ماشين كردنى كه مثل تراشيدن است بايد اجتناب شود على الاحوط.

20- س- بين عمرۀ تمتع و حج تمتع كه جايز نيست سر بتراشد، آيا سر تراشيدن كفاره دارد يا خير؟

ج- كفاره ثابت نيست.

21- س- زنى كه حيض بوده و نمى دانست و اعمال عمره را كلًا به جا آورد، بفرماييد بايد دوباره به جا آورد يا كافى است؟

ج- اگر در وسعت وقت است بايد طواف و نماز را اعاده كند، ولى اگر وقت ندارد در اينكه وظيفه مبدل شده يا نه، اشكال است، و احتياط را مراعات نمايد.

22- س- همچنان كه تراشيدنِ سر بعد از عمرۀ تمتع و قبل از احرام حج حرام است، آيا تراشيدن صورت نيز همين حكم را داراست؟

ج- غير از حكم تراشيدن ريش در غير اين مورد، حكم خاصى ندارد.

23- س- آيا غار حرا جزء محدودۀ مكه است؟ و بنا بر اين آيا مى توان

قبل از وقوف به آنجا رفت، و صدق خروج از مكه نمى كند؟

ج- بايد از اهل محل تحقيق شود.

24- س- كسى كه از كارمندان سازمان حج است و به ناچار بايد بعد از عمرۀ تمتع و قبل از حج از مكه خارج و به عرفات برود، با توجه به اينكه حج او نيابتى است، آيا لطمه به حج او نمى زند؟

ج- ضرر به حج و نيابت نمى زند، ولى در صورت امكان بايد مُحرم شود به احرام حج و از مكه خارج شود على الاحوط.

25- س- بعضى از حجاج منزلشان از مكه خارج است، بعد از عمرۀ

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 221

تمتع و قبل از احرام به حج تمتع، خارج شدن آنان از مكه چه حكمى دارد؟

ج- خروج از مكه بعد از عمرۀ تمتع جايز نيست على الاحوط، مگر در مورد ضرورت كه در اين صورت هم بايد مُحرم شوند به احرام حج و خارج شوند.

26- س- اخيراً خط كمربندى در اطراف مكه از پاى جبل النور و جبل ثور مى گذرد، كه غار حرا و غار ثور در اين دو جبل است، بين عمره و حج، رفتن براى زيارت اين دو مكان مقدس چه صورت دارد؟

ج- حكم كلى مسأله معلوم است و در مسألۀ قبل نيز بيان شد، و تشخيص موضوع با خود مكلّف است.

27- س- خروج از مكه براى كسى كه عمرۀ تمتع انجام داده براى كار غير ضرورى جايز است يا نه، و ملاك ضرورت چيست؟

ج- بنا بر احتياط واجب، جايز نيست و ضرورت عرفى است.

تبدّل حج تمتع به افراد

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- اگر شخصى كه احرام عمره بسته است به واسطۀ عذرى دير

وقت وارد مكه شد، به طورى كه اگر مى خواست عمره به جا بياورد وقت وقوف به عرفات مى گذشت، يا خوف داشت كه بگذرد، بايد عدول كند به حج افراد، و پس از به جا آوردن آن عمرۀ مفرده به جا آورد، و حج او صحيح و كافى از حَجة الاسلام است.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 222

مسألۀ 2- اگر زنى احرام بست و وقتى به مكه وارد شد به واسطۀ حيض يا نفاس نتوانست طواف به جا آورد، و اگر مى خواست بماند تا پاك شود ترس آن داشت كه وقت وقوف به عرفات بگذرد، به دستورى كه در مسأله (1) گفته شد بايد عمل كند.

مسألۀ 3- اگر بدون احرام وارد مكه شد و نبستن احرام به واسطۀ عذرى بوده و وقت هم تنگ باشد، بايد در مكه احرام حج افراد ببندد و به دستور سابق عمل كند.

مسألۀ 4- اگر از روى عمد و بى جهت احرام نبسته و عمرۀ خود را باطل كرده و وقت تنگ شده از عمرۀ تمتع، احتياط واجب آن است كه حج افراد به جا آورد و پس از آن عمرۀ مفرده، و در سال ديگر حج را اعاده كند.

مسألۀ 5- مراد از تنگى وقت در مسأله هاى پيش، خوف نرسيدن به وقوف اختيارى عرفه است كه از ظهر نهم ماه ذى الحجه است تا غروب.

مسألۀ 6- كسى كه حج مستحب به جا مى آورد و پس از ورود به مكه، ديد وقت تنگ است، عدول به افراد كند و حج افراد به جا آورد، و عمرۀ مفرده بر او واجب نيست.

مسألۀ 7- كسى كه مُحرم شد به احرام تمتع از حج واجب و

عمداً تأخير انداخت تا وقت تنگ شد، بايد به دستورى كه در مسأله (4) ذكر شد، عمل نمايد.

مسألۀ 8- كسى كه وظيفۀ او حج تمتع است و در وقت احرام بستن علم پيدا كند كه اگر بخواهد عمرۀ تمتع به جا آورد به وقوف عرفات نمى رسد، مى تواند از اول مُحرم شود به حج افراد و آن را به جا آورد، و

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 223

پس از آن عمرۀ مفرده به جا آورد، و عملش صحيح است.

مسائل متفرقۀ تبدّل

1- س- كسى قصد بيرون رفتن از مكه را داشت، به همين جهت از اول در ميقات به نيت عمرۀ مفرده مُحرم و وارد مكه شد و عمرۀ مفرده را به جا آورد، بعداً از خارج شدن از مكه منصرف شد، آيا اين عمره، از عمرۀ تمتع كفايت مى كند، يا بايد برگردد به ميقات و براى عمرۀ تمتع مُحرم شود؟

ج- اگر حج او استحبابى است مى تواند عمرۀ مفرده را تبديل به عمرۀ تمتع كند، ولى چنانچه حج واجب يا نيابى باشد جواز تبديل، محل اشكال است.

2- س- اگر بعد از نيت عمره و احرام، مجدداً براى عمرۀ ديگر مُحرم شود، مثلًا به نيت عمرۀ مفرده مُحرم شده بعداً نيت عمرۀ تمتع كند و تلبيه بگويد، كدام عمره صحيح است؟

ج- اگر نيت كرده و تلبيه گفته، مُحرم شده است و تجديد احرام موضوع ندارد، و نمى تواند براى نوع ديگر عمره نيت كند و احرام دوم باطل است.

3- س- زنى كه عادت ماهانۀ وقتيه و عدديه داشت و مثلًا روز هفتم ماه پاك مى شد، همان روز هفتم پاك شد و غسل كرد و اعمال عمره اش را به جا آورد،

روز بعد لك ديد، باز غسل كرد و اعمال را انجام داد تا روز دهم و براى عرفات حركت كرد، روز يازدهم هم لك ديد، آيا حجش افراد

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 224

است يا تمتع؟

ج- در فرض مزبور وظيفۀ او تمتع است.

4- س- زنى روز هشتم خون ديد، خيال كرد حيض است، احرامش را تبديل به حج افراد كرد، بعد كه به عرفات رفت، متوجه شد كه استحاضه است، وظيفۀ او چيست؟

ج- اگر وقت عمره ضيق شده و طواف را عمداً تأخير نينداخته حج افراد را تمام كند، و اگر حج واجب است سپس عمرۀ مفرده به جا آورد.

5- س- اين جانب مدير گروه حج مى باشم، اعمال حجى كه انجام مى دهم مستحبى است، آيا مى شود به جاى حج تمتع نيت حج افراد نمود و به جاى عمرۀ تمتع، عمرۀ مفرده انجام داد؟ و همچنين ساير خدمه كه واجب الحج نيستند، آيا مى توانند چنين كنند؟

ج- مى توانند عمرۀ مفرده انجام دهند و براى حج مُحرم نشوند، و مى توانند حج افراد به جا آورند، ولى ميقات حج افراد مواقيت معروفه است.

6- س- كسى كه حج افراد بر او واجب و متعيّن است و به قصد حج افراد در يكى از ميقاتها مُحرم شده است، آيا مى تواند نيت حج افراد خود را به عمرۀ تمتع تبديل نمايد و بعد از انجام آن، حج تمتع به جا آورد، و همچنين آيا مى تواند حج افراد را به عمرۀ مفرده تبديل نمايد و بعد از انجام آن، براى عمرۀ تمتع مُحرم شود؟

ج- نمى تواند عدول كند، و تبديل نمى شود.

7- س- شخصى با احرام عمرۀ تمتع وارد مكه شده و بعد از

اعمال عمره براى حج افراد مُحرم شده است، آيا حج او صحيح است؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 225

ج- اگر از مكه خارج شده و از ميقات براى حج افراد مُحرم شده، بعيد نيست صحت حج، ولى تمتع واقع نمى شود، و اگر از مكه مُحرم شده، در صورت اشتباه در تطبيق، حج او صحيح و تمتع است، و در غير اين صورت حج او صحيح نيست.

8- س- شخصى در حرم براى حج افراد مُحرم شده و بعضى از اعمال را انجام داده، وظيفۀ او چيست؟

ج- اگر از روى جهل بوده، چنانچه ممكن نيست كه به ميقات برود و از آنجا مُحرم شود و به وقوف برسد، در همان محلى كه هست مُحرم شود و اعمالى كه امكان تدارك آن با احرام هست تدارك كند، و چنانچه تمام اعمال را با همان احرام انجام داده و بعد متوجه شده، حج او صحيح است.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 227

باب دوم اعمال حج تمتع

اشاره

فصل اول: احرام حج

فصل دوم: وقوف به عرفات

فصل سوم: وقوف به مشعر الحرام

فصل چهارم: واجبات منىٰ

فصل پنجم: واجبات بعد از اعمال منىٰ

فصل ششم: بيتوته در منىٰ

فصل هفتم: رَمْى جمرات سه گانه

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 229

فصل اول: احرام حج

اشاره

و در آن چند مسأله است:

مسألۀ 1- واجب است بر مكلّف كه بعد از تمام شدن اعمال عمره، احرام ببندد براى حج تمتع.

مسألۀ 2- اگر نيت كند حج تمتع را و لبيكهاى واجب را به طورى كه در احرام عمره ذكر شد بگويد، محرم مى شود و لازم نيست قصد كند احرام بستن را و همچنين لازم نيست قصد كند ترك محرمات را چنانچه در احرام عمره گذشت.

مسألۀ 3- نيت بايد خالص براى اطاعت خداوند باشد، و ريا موجب بطلان عمل است.

مسألۀ 4- كيفيت احرام بستن و لبيك گفتن همان نحو است كه در احرام عمره ذكر شد.

مسألۀ 5- تمام چيزهايى كه در محرمات احرام بيان شد در اين احرام هم حرام است، و آنچه كفاره داشت كفاره دارد به همان ترتيب.

مسألۀ 6- وقت احرام موسّع است، و تا وقتى كه بتواند بعد از احرام به وقوف اختيارى عرفه برسد، مى تواند تأخير بيندازد و از آن وقت

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 230

نمى تواند عقب بيندازد.

مسألۀ 7- احتياط واجب آن است كه كسى كه از عمرۀ تمتع فارغ شد و مُحلّ گرديد از مكه خارج نشود بدون حاجت، و اگر حاجتى براى بيرون رفتن پيش آمد، احتياط واجب آن است كه مُحرم شود به احرام حج و بيرون رود و به همان احرام براى اعمال حج برگردد.

مسألۀ 8- اگر بدون حاجت و بدون

احرام بيرون رفت از مكه، لكن برگشت و احرام بست و حج به جا آورد، عملش صحيح است.

مسألۀ 9- مستحب است احرام بستن در روز ترويه، بلكه احوط است.

مسألۀ 10- محل احرام حج، شهر مكه است هر موضع كه باشد، گرچه در محله هاى تازه ساز، ولى مستحب است در مقام ابراهيم عليه السلام يا حجر اسماعيل عليه السلام واقع شود.

مسألۀ 11- اگر فراموش كند احرام بستن را و بيرون رود به منىٰ و عرفات، واجب است برگردد به مكه و احرام ببندد، و اگر ممكن نشد به واسطۀ تنگى وقت يا عذر ديگر از همان جا كه هست مُحرم شود.

مسألۀ 12- اگر يادش نيايد كه احرام نبسته مگر بعد از تمامى اعمال، حجش صحيح است ظاهراً، و احتياط مستحب آن است كه اگر يادش آمد بعد از وقوف به عرفات و مشعر يا قبل از فارغ شدن از اعمال، تمام كند حج را و در سال بعد اعاده كند.

مسألۀ 13- جاهل به مسأله اگر احرام نبندد، در حكم كسى است كه به واسطۀ فراموشى احرام نبسته.

مسألۀ 14- اگر كسى از روى علم و عمد ترك كند احرام را تا زمان فوت وقوف به عرفه و مشعر، حج او باطل است.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 231

مسائل متفرقۀ احرام حج

1- س- فاصلۀ بعضى از محلات جديد الاحداث مكه تا مسجد الحرام بيش از 18 كيلومتر است و شايد عرفاً از توابع مكه حساب شوند نه اينكه جزء مكه باشند، چرا كه تابلوهاى راهنمايى با فلش جهت مكه را مشخص نموده اند، با اين كيفيت آيا مى توان براى حج در محلات فوق الذكر مُحرم شد؟

ج- اگر از محلات مكه است مانع

ندارد، و اگر از محلات آن نيست يا مورد شك است، كفايت نمى كند.

2- س- اشخاص معذورى كه مى توانند اعمال مكه را بر وقوفين مقدم بدارند، اگر جهلًا بدون احرام، اعمال مكه را قبل از وقوفين انجام دادند چه صورتى دارد؟

ج- كفايت نمى كند و بايد يا قبل از وقوفين آنها را با احرام اعاده كنند يا بعد از وقوفين و اعمال، آنها را به جا آورند.

3- س- حاجى در عرفات يا منىٰ فهميد كه در احرام حج تلبيه نگفته است آيا در لحظۀ التفات، تلبيه كافى است و تكليف او چيست؟

ج- اگر مى تواند به مكه برود و مُحرم شود و بقيۀ اعمال را كه بايد با احرام انجام دهد به جا آورد، بايد چنين كند، و اگر ممكن نيست همان جا لبيك بگويد، و اگر بعد از تقصير يا حلق متذكر شده، عملش صحيح است و لازم نيست لبيك بگويد.

4- س- شهر مكه را چند رشته كوههاى طولانى و مرتفع فرا گرفته و هر دو جانب كوه ساختمان شده است، گاهى چند كيلومتر بايد از اين

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 232

جانب كوه رفت تا به جانب ديگر رسيد، و ساكنين احد الجانبين جداى از جانب ديگرند، مثل شعب بنى عامر كه نزديك مسجد الحرام است و عزيزيه كه نُه كيلومتر يا بيشتر در جانب ديگر است، و به حسب مسامحۀ عرفى به همۀ اين قطعات، مكه گفته مى شود، آيا احرام حج تمتع از تمام اين نقاط و نقاط مشابه صحيح است يا نه؟

ج- اگر در مكه است، احرام حج از آنجا صحيح است، هر چند از ساختمانهاى جديد الاحداث باشد.

مستحبات احرام حج تا وقوف به عرفات

امورى كه در احرام

عمره مستحب بود در احرام حج نيز مستحب است و پس از اينكه شخص، احرام بسته و از مكه بيرون آمد، همين كه بر ابطح مشرف شود به آواز بلند تلبيه بگويد، و چون متوجه منىٰ شود بگويد:

اللّٰهُمَّ إِيّٰاكَ أَرْجُو وَ إِيّٰاكَ أَدْعُو، فبلِّغْنىٖ أَمَلى وَ أَصْلِحْ لىٖ عَمَلىٖ.

و با تن و دل آرام با تسبيح و ذكر حق تعالى برود و چون به منىٰ رسيد بگويد:

الْحَمْدُ للّٰهِ الَّذىٖ أَقْدَمَنِيهٰا صٰالِحاً فىٖ عٰافِيَةٍ وَ بَلَّغَنىٖ هٰذَا الْمَكٰانِ.

پس بگويد:

اللّٰهُمَّ هٰذِهِ مِنىٰ وَ هِىَ مِمّٰا مَنَنْتَ بِهِ عَلَيْنٰا مِنَ الْمَنٰاسِكِ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تَمُنَّ عَلَىَّ بِمٰا مَنَنْتَ عَلىٰ أَنْبِيٰائِكَ فَانَّمٰا أَنَا عَبْدُكَ وَ فىٖ قَبْضَتِكَ.

و مستحب است شب عرفه را در منىٰ بوده و به اطاعت الهى مشغول باشد، و بهتر آن است كه عبادات و خصوصاً نمازها را در مسجد خيف به جا آورد، و چون نماز صبح را خواند تا طلوع آفتاب تعقيب گفته، پس به

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 233

عرفات روانه شود، و اگر خواسته باشد بعد از طلوع صبح روانه شود، مانعى ندارد، ولى سنت آن است كه تا آفتاب طلوع نكرده از وادى مُحسّر رد نشود و روانه شدن پيش از صبح مكروه است و چون به عرفات متوجه شود، اين دعا را بخواند:

اللّٰهُمَّ إِلَيْكَ صَمَدْتُ، وَ إِيّٰاك اعْتَمَدْت، وَ وَجْهَكَ أَرَدْتُ، أَسْأَلُكَ أَنْ تُبٰارِكَ لىٖ فىٖ رِحْلَتىٖ، وَ أَنْ تَقْضِىَ لىٖ حٰاجَتىٖ، وَ أَنْ تَجْعَلَنىٖ مِمَّنْ تُبٰاهِىَ بِهِ الْيَوْمَ مَنْ هُوَ أَفْضَلُ مِنّىٖ.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 235

فصل دوم: وقوف به عرفات

اشاره

و در آن چند مسأله است:

مسألۀ 1- واجب است وقوف به عرفات- كه محلى است معروف و محدود است به حدود

معروفه- به قصد قربت و خالص مثل ساير عبادات.

مسألۀ 2- مراد از وقوف، بودن در آن مكان است چه سواره و چه پياده يا نشسته يا خوابيده يا در حال راه رفتن، به هر حال كه باشد كافى است.

مسألۀ 3- اگر در تمام وقت بيهوش باشد يا خواب، وقوف او باطل است.

مسألۀ 4- به احتياط واجب لازم است در عرفات باشد از بعد از زوال روز نهم تا غروب شرعى كه وقت نماز مغرب است، پس جايز نيست تأخير بيندازد و در وقت عصر بيايد و توقف كند.

مسألۀ 5- تأخير انداختن از اول ظهر اگر كم باشد مثلًا به مقدار نماز ظهر و عصر كه جمع بين آنها كند، معلوم نيست حرام باشد، ولى احتياط آن است كه تأخير نيندازد.

مسألۀ 6- بودن در مجموع بعد از ظهر تا مغرب گرچه واجب است

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 236

چنانچه گذشت، لكن تمام آن ركن نيست كه حج به ترك آن باطل شود، پس اگر مقدار كمى توقف كند و برود يا طرف عصر بيايد و توقف كند، حج او صحيح است، اگر چه توقف نكردن از روى عمد و علم باشد.

مسألۀ 7- آنچه در وقوف ركن است مسماى وقوف است؛ به اين معنى كه گفته شود قدرى در عرفات بوده، هر چند خيلى كم باشد مثل يك دقيقه يا دو دقيقه، پس اگر هيچ به عرفات نرود، ركن را ترك كرده.

مسألۀ 8- اگر از روى عمد و علم، وقوف ركنى را ترك كند؛ يعنى در هيچ جزء از بعد از ظهر تا مغرب در عرفات نباشد، حجش باطل است، و كفايت نمى كند براى او وقوف

در شب عيد كه وقوف اضطرارى است.

مسألۀ 9- اگر كسى عمداً پيش از غروب شرعى از عرفات كوچ كند و از حدود عرفات بيرون رود و پس از آن نادم شود و برگردد و تا غروب توقف كند، چيزى بر او نيست بنا بر اقوى، لكن احتياط در كفاره است به يك شتر، و همچنين اگر بدون آنكه پشيمان شود از كار خود، براى حاجتى برگردد، لكن بعد از رسيدن با قصد قربت توقف كند، چيزى بر او نيست.

مسألۀ 10- اگر در فرض سابق مراجعت نكرد، كفارۀ آن يك شتر است كه بايد در راه خدا قربانى كند هرجا بخواهد، و احتياط مستحب آن است كه در مكه قربانى كند، و اگر متمكن از قربانى نباشد، هجده روز روزه بگيرد، و احتياط مستحب آن است كه پشت سر هم روزه بگيرد.

مسألۀ 11- اگر سهواً كوچ كرد و بيرون رفت، پس اگر يادش آمد، بايد مراجعت كند، و اگر مراجعت نكرد گناهكار است، لكن كفاره ندارد بنا بر اقوى گرچه احوط است، و اگر يادش نيامد چيزى بر او نيست.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 237

مسألۀ 12- اگر كسى از روى ندانستن مسأله، آنچه ذكر شد بكند حكم او حكم كسى است كه سهواً كرده است.

مسألۀ 13- اگر كسى به واسطۀ عذرى مثل فراموشى و تنگى وقت و مثل آن، از ظهر نهم تا غروب شرعى در عرفات نباشد و هيچ جزئى از زمان را درك نكند، كافى است كه مقدارى از شب عيد را هر چند اندك باشد در عرفات باشد، و اين زمان را وقت اضطرارى عرفه مى گويند.

مسألۀ 14- اگر كسى كه به واسطۀ

عذر، روز نهم را وقوف نكرده و شب دهم را عمداً و بى عذر در عرفات توقف نكند، ظاهراً حج او باطل مى شود، اگر چه درك كند وقوف به مشعر را.

مسألۀ 15- اگر كسى به واسطۀ فراموشى يا غفلت يا عذر ديگر ترك كند وقوف به عرفات را در روز نهم كه وقت اختيارى است و در شب دهم كه وقت اضطرارى است كفايت مى كند در صحيح بودن حج او كه وقوف اختيارى مشعر را درك كند، چنانچه خواهد آمد.

مسائل متفرقۀ وقوف به عرفات

1- س- حدودى كه براى عرفات و مُزْدَلَفه و منىٰ مشخص شده است جهت انجام مناسك اعتبار دارد يا نه؟

ج- چنانچه مورد اطمينان يا تصديق اهل مَحل باشد، معتبر است.

2- س- كراهت صُعود به جبل الرحمه، آيا قبل از نيت وقوف به عرفات است، يا بعد از آن؟

ج- در وقت وقوف كراهت دارد كه از جبل بالا رود.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 238

3- س- شخصى وقوف اختيارى عرفات را درك كرده و قبل از رفتن به مشعر، مُغْمىٰ عليه شده است. بفرماييد اگر به همين حال تا آخر اعمال باقى باشد، وظيفه چيست؟ و اگر بعد از اغما او را به ايران آورده باشند چه حكمى دارد، و نيز اگر بعد از ايام تشريق در ماه ذيحجه به هوش بيايد، در مكه باشد يا در ايران، چه بايد كرد؟

ج- با فرض اينكه عذر او فقط اغما است، پس از به هوش آمدن اگر ممكن است اعمال حج را تمام كند، و در هر صورت سال بعد حج را اعاده كند، و براى احراز خروج از احرام بعد از اتمام حج، عمرۀ مفرده اى اتيان نمايد.

4- س-

زنى كه عادت ماهانه اش مثلًا شش روز بوده است، در حال عادت زنانه براى عمرۀ تمتع مُحرم مى شود، و در روز هشتم ذيحجه كه روز ششم عادت اوست، پاك مى گردد و غسل مى كند و اعمال عمرۀ تمتع را انجام مى دهد و براى حج تمتع مُحرم مى شود، ولى ظهر روز نهم در عرفه لك مى بيند و نمى داند كه آيا ادامه دارد تا پس از ده روز، تا استحاضه حساب شود و اعمال قبلى او صحيح باشد، يا قبل از تمام شدن ده روز از اول، عادت قطع مى شود تا حكم حيض را داشته باشد، وظيفۀ او چيست؟ و در همين فرض اگر در مشعر لك ديد چه كند؟

ج- عمل به احتياط كند، و راه احتياط انجام اعمال بدون قصد تمتع و افراد بلكه به قصد ما في الذمه، با قربانى در منىٰ و اتيان عمرۀ مفرده بعد از آن است، و چنانچه قصد تمتع كرده و بعد از انجام بعض اعمال حج كشف خلاف شده، اكتفا به اين حج نكند.

5- س- در فرض مسألۀ فوق اگر در عرفات يا مشعر لك ديد و همان

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 239

وقت يقين پيدا كرد كه خون حيض است و قبلًا پاك نبوده، بايد چه كند؟ با توجه به اينكه وقت وقوفين اختيارى و يا اضطرارى آن باقى است، ولى وقت برگشتن به مكه و انجام اعمال عمرۀ تمتع را ندارد؟

ج- مورد عدول به افراد است.

6- س- وقوف اضطرارى عرفه آيا از اول شب تا طلوع فجر است، يا طلوع آفتاب؟

ج- وقوف اضطرارى عرفه در شب عيد است، و شب تا طلوع فجر است.

مستحبات وقوف به عرفات

در وقوف به

عرفات چند چيز مستحب است:

1. با طهارت بودن در حال وقوف؛

2. غسل نمودن و بهتر آن است كه نزديك ظهر باشد؛

3. آنچه موجب تفرق حواس است از خود دور سازد تا آنكه قلب او متوجه جناب اقدس الهى گردد؛

4. نسبت به قافله اى كه از مكه مى آيد، وقوف شخص در طرف دست چپ كوه واقع گردد؛

5. وقوف او در پايين كوه و در زمين هموار بوده باشد، و بالا رفتن كوه مكروه است؛

6. در اول وقت، نماز ظهر و عصر را به يك اذان و دو اقامه به جا آورد؛

7. قلب خود را به حضرت حق جلّ و علا متوجه ساخته و حمد الهى و تهليل و تمجيد نموده و ثناى حضرت حق را به جا آورد، پس از آن صد

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 240

مرتبه: «اللّٰهُ أَكْبَرُ» و صد مرتبه: سورۀ «توحيد» را بخواند و آنچه خواهد دعا نمايد و از شيطان رجيم به خدا پناه ببرد و اين دعا را نيز بخواند:

اللَّهُمَّ رَبَّ الْمَشاعِرِ كُلِّها، فُكَّ رَقَبَتي مِنَ النّارِ، وَ أوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ، وَ ادْرَأ عَنِّي شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الانْسِ، اللَّهُمَّ لا تَمْكُرْ بى، وَ لا تَخدَعْنيْ، وَ لا تَسْتَدْرِجْنِي، يا أسْمَعَ السَّامِعينَ، وَ يا أبْصَرَ النّاظِرِينَ، وَ يا أسْرَعَ الْحاسِبِينَ، وَ يا أرْحَمَ الرّاحِمينَ، أنْ تُصَلِّىَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ (وَ انْ تَرْزُقَنِى خَيْرَ الدُّنْيٰا وَ الْآخِرَةِ).

و به جاى كذا و كذا حاجت خود را نام ببرد، پس دست به آسمان بردارد و بگويد:

اللَّهُمَّ حاجَتى الَيْكَ إنْ أعْطَيْتَنيِهٰا لَمْ يَضُرَّنِي ما مَنَعْتَنى، وَ إنْ مَنَعْتَنيها لَمْ يَنْفَعْنِي مٰا أعْطَيْتَنِي، أسْألُكَ خَلاصَ رَقَبَتي مِن النّارِ، اللَّهُمَّ إنِّى عَبْدُكَ،

وَ مِلْكُ نٰاصِيَتى بِيَدِكَ، وَ أجَلِي بِعِلْمِكَ، أسْألُكَ أنْ تُوَفِّقَني لِما يُرضيكَ عَنِّي، وَ انْ تُسَلِّمَ مِنّي مَناسِكِى الَّتي أرَيْتَها خَلِيلَكَ إبْراهيمَ عَليْهِ السَّلٰامُ، وَ دَلَلْتَ عَلَيْها نَبَّيَكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِمَّنْ رَضِيْتَ عَمَلَهُ، وَ أطَلْتَ عُمْرَهُ، وَ أَحْيَيْتَهُ بَعدَ الْمَوتِ حَياةً طيّبَةً.

8. اين دعا را بخواند:

لا إلهَ إلَّا اللّٰهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، لَهُ الْمُلكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَ يُمِيتُ، وَ هُوَ حَىٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيرُ وَ هُوَ عَلىٰ كُلِّ شى ءٍ قَديرٌ، اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ، كَالَّذي تَقُولُ وَ خَيْراً مِمّا نَقُولُ وَ فَوْقَ ما يَقُوْلُ الْقائِلُونَ، الَّلهُمَّ لَكَ صَلاتي و نُسُكِي و مَحياىَ و مَماتِي، وَ لَكَ تُراثِىْ (بَراءَتِي خ ل) وَ بِكَ حَوْلِي وَ مِنْكَ قُوَّتِي، اللَّهُمَّ انّى أعُوذُ بِكَ مِنَ الْفَقْرِ وَ مِنْ وَساوِسِ الصُّدورِ وَ مِنْ شَتاتِ الأمْرِ و مِنْ عَذاب الْقَبرِ، اللّهُمَّ انِّي أسْألُكَ خَيْرَ الرِّياحِ وَ أعُوْذُ بِكَ مِنْ شرِّ ما يجِي ءُ بِهِ الرِّياحُ وَ أسْألُكَ خَيْرَ اللَّيلِ و خَيْرَ النَّهارِ، اللّهُمَّ اجْعَلْ في قَلْبِي نُوراً و في سَمْعِى و

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 241

بَصَرِي نُوراً و في لَحْمِى وَ دَمى وَ عِظامى وَ عُروقي و مَقْعَدي وَ مَقامى و مَدْخَلِي وَ مَخرَجِى نوراً وَ أعْظِمْ لِى نوراً يا رَبَّ يَومَ ألْقاكَ إنَّكَ علىٰ كُلِّ شَى ءٍ قَديرٌ.

و در اين روز تا مى تواند از خيرات و صدقات كوتاهى نكند.

9. آنكه كعبه را استقبال نموده و اين أذكار را بگويد:

«سُبْحانَ اللّٰهِ» صد مرتبه «اللّٰهُ اكْبَرُ» صد مرتبه «ما شاء اللّٰهُ لا قُوَّةَ الّا بِاللّٰه» صد مرتبه «أشهدُ أنْ لا إلهَ إلّا اللّٰهُ وحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، لَهُ المُلكُ وَ لَهُ الحَمدُ يُحيِي وَ

يُميتُ، وَ يُميتُ و يُحيِي، وَ هُوَ حَىٌّ لا يَموتُ بِيَدِهِ الخَيرُ، وَ هُو عَلىٰ كلِّ شَى ءٍ قَديرٌ» صد مرتبه.

پس از اول سورۀ بقره ده آيه بخواند، پس سورۀ توحيد سه مرتبه و آية الكرسى را بخواند تا آخر، پس اين آيات را بخواند:

إِنَّ رَبَّكُمُ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيّٰامٍ ثُمَّ اسْتَوىٰ عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهٰارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّرٰاتٍ بِأَمْرِهِ أَلٰا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبٰارَكَ اللّٰهُ رَبُّ الْعٰالَمِينَ. ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لٰا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ. وَ لٰا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلٰاحِهٰا وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللّٰهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ.

پس سورۀ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و سورۀ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّٰاسِ را بخواند.

پس آنچه از نعم الهى به ياد داشته باشد، يكايك ذكر نموده و حمد الهى نمايد، و همچنين بر اهل و مال و ساير چيزهايى كه حضرت حق به او تفضل نموده، حمد بنمايد و بگويد:

اللَّهُمَّ لَكَ الحَمْدُ عَلىٰ نَعْمائِكَ الَّتى لا تُحْصىٰ بِعَدَدٍ، وَ لا تُكافَأُ بعَمَلٍ.

و به آياتى از قرآن كه در آنها ذكر حمد شده است خدا را حمد نمايد، و به آياتى كه در آنها ذكر تسبيح شده است خدا را تسبيح نمايد، و به آياتى

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 242

كه در آنها ذكر تكبير شده است خدا را تكبير نمايد، و به آياتى كه در آنها ذكر تهليل شده است خدا را تهليل نمايد، و بر محمد و آل محمد- عليهم الصلاة و السلام- زياد صلوات بفرستد و به هر اسمى از اسماء اللّٰه كه در قرآن موجود است

خدا را بخواند، و به آنچه از اسماء الهى كه در ياد دارد خدا را ذكر كند، و به اسماء الهى كه در آخر سورۀ حشر موجود است خدا را بخواند، و آنها عبارتند از:

________________________________________

خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى، مناسك حج (امام خمينى)، در يك جلد، ه ق

مناسك حج (امام خمينى)؛ ص: 242

اللّٰهُ عالِمُ الغَيبِ وَ الشّهادَةِ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ الْمَلِكُ القُدُّوسُ السَّلامُ المُؤمِنُ الْمُهَيْمِنُ العَزيزُ الجَبَّارُ الْمُتَكَبِّر الخٰالِقُ البٰارِى ءُ المُصَوِّرُ.

و اين دعا را بخواند:

أسألُك يا اللّٰهُ يا رَحمنُ بِكُلِّ اسْمٍ هُوَ لَكَ، وَ أسألُكَ بِقُوَّتِكَ وَ قُدْرَتِكَ وَ عِزَّتِكَ وَ بِجَمِيعِ مٰا أحٰاطَ بِهِ عِلمُكَ وَ بِأرْكانِكَ كُلَّها، وَ بِحَقِّ رَسُولِكَ صَلواتُكَ عَلَيهِ وَ آلِهِ، وَ بِاسْمِكَ الْأكْبَرِ الْأكْبَرِ الْأكْبَرِ، و بِاسْمِكَ العَظيمِ الَّذِى مَنْ دَعاكَ بِهِ كانَ حقّاً عَلَيْكَ أنْ لا تُخيبُهُ، و بِاسمِكَ الأعظَمِ الأعظمِ الأعظمِ الَّذيْ مَنْ دَعاكَ بِهِ كانَ حقاً عَلَيكَ أنْ لا تَرُدَّهُ، وَ أنْ تُعطِيَهُ ما سَئَلَ، أنْ تَغْفِرَ لي جَميعَ ذُنُوبي في جَميعِ عِلْمِكَ بِى.

و هر حاجت كه دارى بخواه، و از حق سبحانه و تعالى طلب كن كه توفيق حج بيابى در سال آينده و هر سال، و هفتاد مرتبه بگو:

«أسألُك الجَنَّةَ»

هفتاد مرتبه

«أستَغفِرُ اللّٰه رَبّي وَ أتُوبُ الَيهِ».

پس بخوان اين دعا را:

الَّلهُمَّ فُكَّني من النّارِ، وَ أَوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلٰالِ الطَّيِّبِ، وَ ادْرَأ عَنّىٖ شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الْانْسِ وَ شَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ.

10. آنكه نزديك غروب آفتاب بگويد:

الَّلهُمَّ انّى أعُوذُ بِكَ مِنَ الْفَقْرِ، وَ مِنْ تَشَتُّتِ الامورِ، وَ مِنْ شَرِّ ما يَحدُثُ لِى بِاللَّيلِ و النَّهارِ، أمْسىٰ ظُلْمِي مُستجيراً بِعفوِكَ، وَ أمْسىٰ

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 243

خَوْفى مُستَجيراً بأمانِكَ، وَ أمْسىٰ

ذُنُوبِي مُستَجيراً بِعِزِّكَ، وَ أمْسىٰ وَجْهِى الْفٰانِى مُستَجيراً بِوَجْهِكَ الباقي، يا خَيرَ مَنْ سُئِلَ، وَ يا أجوَدَ مَن أعْطىٰ، يٰا ارْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ، جَلِّلْنِي بِرَحْمَتِكَ، و أَلبِسْني عافِيَتَكَ، وَ اصْرِفْ عَنّي شَرَّ جَميعِ خَلْقِكَ وَ ارْزُقْنِىِ خَيْرَ الدُّنْيٰا وَ الْآخِرَةِ.

و بدان كه ادعيۀ وارد در اين روز شريف بسيار است، و هر قدر كه ميسور باشد خواندن دعا مناسب است، و بسيار خوب است كه در اين روز دعاى حضرت سيد الشهدا- عليه السلام- و دعاى حضرت زين العابدين- سلام اللّٰه عليه- را كه در صحيفه كامله است خوانده شود، و بعد از غروب آفتاب بگويد:

اللَّهُمَّ لا تَجعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ هذَا الْمَوْقِفِ، وَ ارْزُقْنِى الْعَوْدَ ابَداً مٰا أبْقَيْتَنِي، وَ اقْلِبْنِي الْيَومَ مُفْلِحاً مُنجِحاً مُسْتَجاباً لي، مَرْحوُماً مَغْفُوراً لِي، بأفضَلِ ما يَنْقَلِبُ بِهِ اليَومَ أحَدٌ مِنْ وَفْدِكَ، وَ حُجّاجِ بَيتِكَ الحَرامِ، وَ اجْعَلْنِىَ اليَومَ مِنْ أكرَمِ وَفْدِكَ عَلَيكَ، وَ أعْطِنِي أفضَلَ ما أعْطَيْتَ أحَداً مِنْهُمْ مِنَ الخَيْرِ وَ البَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ و الرِّضْوانِ وَ المَغْفِرَةِ، وَ بارِكْ لِي فِيما أرجِعُ إلَيهِ مِنْ اهلٍ أوْ مالٍ أوْ قَليلٍ أوْ كَثْيِرٍ، وَ بارِكْ لَهُم فِيَّ.

و بسيار بگويد:

اللَّهُمَّ أعْتِقْنِي مِنَ النّارِ.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 245

فصل سوم: وقوف به مشعر الحرام

اشاره

و در آن چند مسأله است:

مسألۀ 1- بعد از آنكه از وقوف به عرفات در مغرب شب دهم فراغت حاصل شد، بايد كوچ كند به مشعر الحرام كه محل معروفى است و حدود معينى دارد.

مسألۀ 2- احتياط واجب آن است كه شب دهم را تا طلوع صبح در مشعر الحرام به سر ببرد، و نيت كند اطاعت خدا را در اين به سر بردن شب.

مسألۀ 3- چون صبح طلوع كرد، نيت

وقوف به مشعر الحرام كند تا طلوع آفتاب، و چون اين وقوف، عبادت خداوند است، بايد با نيت خالص از ريا و خودنمايى وقوف كند، و الا حج او در صورت ريا كردن با عمد و علم، باطل خواهد شد.

مسألۀ 4- اقوى جواز كوچ كردن، بلكه استحباب آن است كمى قبل از طلوع آفتاب، به نحوى كه قبل از طلوع آفتاب از وادى «محسّر» تجاوز نكند و اگر تجاوز كرد گناهكار است ولى كفاره بر او نيست، و احتياط آن است كه وقتى حركت كند كه قبل از طلوع آفتاب وارد وادى محسّر نشود.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 246

مسألۀ 5- واجب است از طلوع صبح تا كمى قبل از طلوع آفتاب (به طورى كه در مسأله پيش گفته شد) در مشعر بمانند، لكن تمام آن ركن نيست بلكه ركن، وقوف كمى از بين الطلوعين است، اگر چه به قدر يك دقيقه باشد؛ پس اگر كسى وقوف بين الطلوعين را يكسره ترك كند به تفصيلى كه مى آيد، حج او باطل خواهد شد.

مسألۀ 6- جايز است براى كسانى كه عذرى دارند قدرى كه شب در مشعر توقف كردند، كوچ كنند به منىٰ مثل زنها و بچه ها و بيماران و پيرمردان و اشخاص ضعيف و اشخاصى كه براى پرستارى يا راهنمايى آنها لازم است همراه باشند، و احتياط واجب آن است كه پيش از نصف شب حركت نكنند؛ بنا بر اين براى اين اشخاص وقوف بين الطلوعين لازم نيست، و احتياط مستحب آن است كه اگر توقف مشكل نباشد، تخلف نكنند.

مسألۀ 7- كسى كه شب يا بعض آن را در مشعر بوده است، اگر قبل از طلوع

صبح عمداً و بدون عذر از مشعر بيرون رود و تا طلوع آفتاب برنگردد، در صورتى كه وقوف عرفه از او فوت نشده است، بنا بر مشهور حج او صحيح است، و بايد يك گوسفند كفاره بدهد، لكن احتياط بر خلاف آن است؛ يعنى بعد از اتمام حج لازم است در سال ديگر حجش را اعاده كند، و اين احتياط ترك نشود.

مسألۀ 8- كسى كه درك نكند وقوف بين الطلوعين را يا وقوف شب را در صورتى كه صاحب عذر باشد، اگر مقدارى از طلوع آفتاب تا ظهر در مشعر توقف كند، اگر چه كم باشد حج او صحيح است.

مسألۀ 9- از آنچه گذشت معلوم شد كه براى وقوف به مشعر سه وقت

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 247

است:

يكى: شب عيد براى كسانى كه عذرى دارند.

دوم: بين طلوع صبح و طلوع آفتاب.

سوم: از طلوع آفتاب تا ظهر روز دهم كه اضطرارىِ مشعر است، چنانچه قسم اول نيز اضطرارى است.

مسألۀ 10- چون معلوم شد كه وقوف به عرفات و مشعر اختيارى و اضطرارى دارند و از براى وقوف به مشعر دو قسم اضطرارى است، پس به ملاحظه ادراك هر دو موقف يا يكى از آنها در وقت اختيارى يا اضطرارى مفرداً و مركباً و به ملاحظه ترك عمدى يا جهلى يا نسيانى اقسام زيادى دارد كه در اينجا آنچه مورد ابتلا ممكن است بشود، ذكر مى شود:

اول: آنكه مكلف، درك هر دو موقف كند در وقت اختيارى؛ يعنى از ظهر روز عرفه، عرفات را، و بين الطلوعين صبح دهم، مشعر را درك كند، پس اشكالى در صحت حج او نيست.

دوم: آنكه هيچ يك از دو موقف

را درك نكند، نه اختيارى آنها را و نه اضطرارى را، پس اشكالى نيست در بطلان حج او، و بايد به همان احرام حج عمرۀ مفرده كه عبارت است از طواف و نماز آن و سعى و تقصير و طواف نساء و نماز آن به جا آورد و از احرام محلّ شود، و اگر گوسفند همراه داشته باشد احتياطاً ذبح كند، و بايد سال ديگر، حج به جا آورد اگر شرايط استطاعت را دارا باشد، در صورتى كه درك نكردن موقف به واسطۀ عذر باشد.

مسألۀ 1- اگر درك نكردن دو موقف كه ذكر شد از روى تقصير بوده

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 248

حج بر او مستقر مى شود، و بايد سال ديگر چه شرايط باشد يا نباشد به حج برود.

مسألۀ 2- احتياط مستحب آن است كه اين شخص كه حج او باطل شد و بايد عمره به جا آورد، نيت عدول به عمرۀ مفرده بكند.

سوم: آنكه درك كند اختيارى عرفه را با اضطرارى مشعر در روز؛ يعنى اضطرارى نهارى مشعر را، پس اگر اختيارى مشعر را عمداً ترك كرده باشد، حج او باطل است و الّا صحيح است.

چهارم: آنكه درك كرده باشد اختيارى مشعر را با اضطرارى عرفه، پس اگر اختيارى عرفه را عمداً ترك كرده حج او باطل است، و الا صحيح است.

پنجم: آنكه درك كرده باشد اختيارى عرفه را با اضطرارى شب مشعر؛ يعنى قبل از طلوع صبح، پس اگر اختيارى مشعر را با عذر ترك كرده است چنانچه گفته شد، حج او صحيح است، و الا باطل است بنا بر احتياط واجب.

ششم: آنكه درك كرده باشد اضطرارى ليلى مشعر و اضطرارى

عرفه را، پس اگر صاحب عذر باشد و اختيارى عرفه را عمداً ترك نكرده باشد ظاهراً حج او صحيح است؛ و غير صاحب عذر اگر اختيارى يكى را عمداً ترك كرده باشد، حجش باطل است بنا بر اقوى در يكى؛ و بنا بر احتياط در ديگرى كه اختيارى مشعر باشد. و اگر بغير عمد باشد احتياط واجب در بطلان است.

هفتم: آنكه درك كرده باشد اضطرارى عرفه و اضطرارى يومى مشعر را، پس اگر ترك يكى از دو اختيارى را عمداً كرده باشد، حج او باطل و الّا

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 249

صحت بعيد نيست گرچه احتياط، اعاده است در سال بعد با حاصل بودن شرايط وجوب.

هشتم: آنكه درك كند اختيارى عرفه را فقط، احتياط واجب در اين صورت اتمام و اعاده است اگر اختيارى مشعر را عمداً ترك نكرده باشد، و الّا حج او باطل است.

نهم: آنكه درك كند اضطرارى عرفه را فقط، در اين صورت حج او باطل است.

دهم: آنكه درك كند اختيارى مشعر را، در اين صورت حج او صحيح است اگر وقوف عرفه را عمداً ترك نكرده باشد، و الّا حج او باطل است.

يازدهم: آنكه درك كند اضطرارى روز مشعر را فقط، در اين صورت حج او باطل است.

دوازدهم: آنكه درك كند اضطرارى ليلى مشعر را فقط، در اين صورت اگر وقوف عرفات را عمداً ترك نكرده باشد و از صاحبان عذر باشد، ظاهراً حج او صحيح است، و الّا باطل است.

مسائل متفرقۀ وقوف به مشعر الحرام

1- س- عده اى در شب دهم ذيحجه عازم مَشْعَر بودند، از افرادى كه آنجا بودند سؤال نمودند، مشعر كجا است؟ جواب دادند اينجاست، اطمينان پيدا كردند كه مشعر

است، نيت بيتوته و قصد وقوف كردند، بعد كه وقت اضطرارى مشعر هم گذشته بود معلوم شد مشعر نبوده، آيا نسبت به باقى اعمال حج و سال آينده وظيفه چيست؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 250

ج- احتياطاً اين حج را اتمام كنند و بعد از آن، اعمال عمرۀ مفرده انجام دهند، و در صورت استقرار حج يا بقاى استطاعت، سال بعد، حج را اعاده كنند.

2- س- اگر به گفتۀ مدير گروه كه مى گويد درك وقوف اختيارى مشعر براى او مشكل است و نمى تواند آن را درك نمايد، اعتماد كند و وقوف اختيارى را ترك نمايد، آيا اشكالى ندارد؟

ج- اگر براى خود شخص عذر حاصل شده، كفايت مى كند.

3- س- خدمه اى كه با زنها قبل از طلوع فجر به منىٰ مى روند، ولى خود را قبل از طلوع آفتاب به مشعر مى رسانند و وقوف ركنى مشعر را درك مى كنند، آيا نيابت آنان صحيح است يا نه؟

ج- اگر از ذوى الاعذار نبوده اند كه نيابت آنها صحيح است، در فرض مرقوم حجشان نيابتاً صحيح است؛ هر چند مرتكب حرام شده اند.

4- س- كسى كه نمى دانسته وقوف اختيارى مشعر بين طلوعين است، پس از آن وقوف اضطرارى را درك كرده، وظيفۀ او چيست؟

ج- اگر جهل او قصورى و عذرى باشد نه تقصيرى، و ترك وقوف اختيارى از روى عذر شده باشد، مانع ندارد.

5- س- شخصى وقوف عرفات و مقدارى از وقوف لَيْلى مشعر را درك كرده و عمداً قبل از طلوع فجر رفته است به منىٰ، براى بردن اثاث و كار ديگرى، و قصد داشته است كه مجدداً به مشعر برگردد، ولى در منىٰ خوابش برده، وظيفۀ چنين حاجى اى چيست؟

ج- با فرض

اينكه ترك اختيارى مشعر عمدى نبوده، در فرض مرقوم، اضطرارى كافى است؛ ولى اگر شب نيت وقوف نداشته، بايد اضطرارى

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 251

روز را درك كند؛ ولى اگر نايب است كافى نيست.

مستحبات وقوف به مشعر الحرام

بدان كه مستحب است با تن و دلى آرام از عرفات به سوى مشعر الحرام متوجه شده و استغفار نمايد، و همين كه از طرف دست راست به تلّ سرخ رسيد بگويد:

اللّٰهُمَّ ارْحَمْ تَوَقُّفِى، وَ زِدْهُ في عَمَلي، وَ سَلِّمْ دِينِي، وَ تَقَبَّلْ مَناسِكِىْ.

و در راه رفتن ميانه روى نمايد و كسى را آزار ندهد، و مستحب است نماز شام و خفتن را تا مزدلفه به تأخير اندازد اگر چه ثلث شب نيز بگذرد، و ميان هر دو نماز به يك اذان و دو اقامه جمع كند، و نوافل مغرب را بعد از نماز عشا به جا آورد و در صورتى كه از رسيدن به مزدلفه پيش از نصف شب مانعى رسيد، بايد نماز مغرب و عشا را به تأخير نيندازد و در ميان راه بخوابد، و مستحب است كه در وسط وادى از طرف راستِ راه نزول نمايد، و اگر حاجى صروره باشد، مستحب است كه در مشعر الحرام قدم بگذارد، و مستحب است كه آن شب را به هر مقدار كه ميسور باشد به عبادت و اطاعت الهى به سر برد و اين دعا را بخواند:

اللّهُمَّ هذِهِ جَمْعٌ، اللَّهُمَّ إنّي أسْألُكَ أنْ تَجْمَعَ لِي فيها جَوامِعَ الخَيرِ، اللّهُمَّ لا تُؤيِسْنِي مِن الْخَيْرِ الَّذي سألْتُكَ أنْ تَجْمَعُهُ لِي في قَلبِي، وَ أطلُبُ إلَيكَ أنْ تُعَرِّفَنِى ما عَرَّفْتَ أولِيائَكَ فيْ مَنْزِلي هذٰا، و أنْ تَقِيَنِي جوامِعَ الشَرِّ.

و مستحب است بعد

از نماز صبح با طهارت حمد و ثناى الهى را به جا آورد، و به هر مقدارى كه ميسور باشد از نعم و تفضلات حضرت حق ذكر

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 252

كند و بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد، آن گاه دعا نمايد و اين دعا را نيز بخواند:

اللَّهُمَّ رَبَّ الْمَشعَرِ الْحَرٰامِ، فُكَّ رَقَبَتي مِنَ النّارِ، وَ أوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلال، وَ ادْرَأْ عَنِّي شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنَّ وَ الانْسِ، اللَّهُمَّ انتَ خَيْرُ مَطلُوبٍ إليهِ، وَ خَيرُ مَدْعُوٍّ و خَيْرُ مَسؤُولٍ، وَ لِكُلِّ وافِدٍ جائِزَةٌ، فَاجْعَلْ جائِزَتي في مَوْطِنِى هذٰا أنْ تُقِيلَنِي عَثْرَتِي، وَ تَقْبَلَ مَعذِرَتِي، وَ أنْ تُجاوِزَ عَنْ خَطِيئَتي، ثُمَّ اجْعَلِ التَّقْوىٰ مِنَ الدُّنيا زادِي.

و مستحب است سنگ ريزه هايى را كه در منىٰ رَمْى خواهد نمود از مزدلفه بردارد، و مجموع آنها هفتاد دانه است و مستحب است وقتى كه از مزدلفه به سوى منىٰ رفته و به وادى محسّر رسيد به مقدار صد قدم مانند شتر تند رود، و اگر سواره است سوارى خود را حركت دهد و بگويد:

اللَّهُمَّ سَلِّم لي عَهدِي، وَ اقبَلْ تَوبَتِى، وَ أجِبْ دَعْوَتِي، وَ اخْلُفْنِي فِيمَنْ تَرَكْتُ بَعْدِى.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 253

فصل چهارم: واجبات منىٰ

اشاره

از واجبات منىٰ سه امر است:

الف) رَمْى جمرۀ عقبه

اشاره

رَمْى جمرۀ عقبه؛ يعنى ريگ انداختن به جمره كه نام محلى است در منىٰ.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- شرط است در سنگى كه مى خواهد بيندازد، به آن «حصى»- يعنى ريگ- گفته شود. پس اگر آن قدر ريز باشد كه ريگ به آن گفته نشود مثل (شن) كافى نيست، و اگر خيلى بزرگ باشد نيز كافى نيست، چنانچه به غير ريگ مثل كلوخ و خزف و اقسام جواهرات نيز جايز نيست، و اما اقسام سنگها حتى سنگ مرمر مانع ندارد.

مسألۀ 2- شرط است كه سنگها از حرم باشد، و سنگ خارج حرم كافى نيست، و در حرم از هر موضعى كه مباح باشد مى تواند بردارد مگر مسجد الحرام و مسجد خيف، بلكه ساير مساجد بنا بر احوط، و مستحب است از مشعر بردارد.

مسألۀ 3- شرط است كه سنگها بكر باشند؛ يعنى آنها را كس ديگرى

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 254

به وجه صحيح نينداخته باشد اگر چه در سالهاى قبل.

مسألۀ 4- شرط است كه مباح باشد، پس با سنگ غصبى يا آنچه كه ديگرى براى خودش حيازت كرده كافى نيست.

مسألۀ 5- وقت انداختن سنگ از طلوع آفتاب روز عيد است تا غروب آن، و اگر فراموش كرد تا روز سيزدهم مى تواند به جا آورد، و اگر تا آن وقت متذكر نشد احتياطاً در سال ديگر خودش يا نايبش بيندازد.

مسألۀ 6- واجب است در انداختن سنگها چند امر:

اول: نيت، با قصد خالص بدون ريا و نمايش دادن عمل به غير كه موجب بطلان مى شود؛

دوم: آنكه آنها را بيندازد، پس اگر برود نزديك و با دست بگذارد به جمره،

كافى نيست؛

سوم: آنكه به انداختن، به جمره برسد؛ پس اگر سنگ را انداخت و سنگ ديگران به آن خورد و به واسطۀ آن يا كمك آن به جمره رسيد، كافى نيست، لكن اگر سنگ به جايى بخورد و كمانه كند و به جمره برسد، كافى است ظاهراً؛

چهارم: عدد سنگ ريزه ها بايد هفت باشد؛

پنجم: بايد بتدريج يكى يكى عقبِ هم بيندازد و در اين صورت اگر با هم به جمره بخورد مانع ندارد؛ ولى اگر همه را يا چند عدد را با هم بيندازد كافى نيست اگر چه با هم به جمره نرسد و دنبال هم برسد.

مسألۀ 1- اگر شك كند كه سنگ را ديگرى استعمال كرده يا نه، جايز است به آن بيندازد.

مسألۀ 2- اگر سنگى را كه در حرم است احتمال بدهد از خارج

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 255

آورده اند، اعتنا نكند.

مسألۀ 3- اگر شك كند به سنگى كه مى خواهد بيندازد «حصى» يعنى ريگ گفته مى شود، بايد به آن اكتفا نكند.

مسألۀ 4- اگر شك كند در عدد انداختن در وقتى كه مشغول عمل است، بايد چندان بيندازد تا علم به عدد پيدا كند، و همچنين اگر شك كند كه سنگى كه انداخت، خورد به جمره يا نه، بايد بيندازد تا علم به رسيدن پيدا كند.

مسألۀ 5- اگر سنگى را كه انداخت به جمره نرسيد، بايد دو مرتبه بيندازد اگر چه در وقت رَمْى گمانش آن بود كه رسيده است، پس اگر پهلوى جمره چيزهاى ديگرى نصب شده و اشتباهاً به آنها رَمْى كرده، كافى نيست و بايد اعاده كند، اگر چه در سال ديگر به وسيلۀ نايبش.

مسألۀ 6- اگر چند سنگ را با هم

بيندازد مانع ندارد، لكن يكى حساب مى شود، چه يكى از آنها به محل بخورد يا همه.

مسألۀ 7- جايز است سواره و پياده سنگ بيندازد.

مسألۀ 8- بايد سنگ را با دست بيندازد، اگر با پا يا دهان بيندازد كافى نيست، ولى بعيد نيست با «فلاخن» كافى باشد.

مسألۀ 9- اگر بعد از آنكه سنگ را انداخت و از محل منصرف شد شك كند در عدد سنگها، اگر شك در نقيصه كند، احتياط آن است كه برگردد و نقيصه را تمام كند، و در شك در زياده اعتنا نكند.

مسألۀ 10- اگر بعد از ذبح يا سر تراشيدن شك كند در انداختن سنگ يا در عدد آن، اعتنا نكند.

مسألۀ 11- اگر بعد از فارغ شدن شك كند در اينكه درست انداخته يا

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 256

نه، بنا بر صحت بگذارد؛ بلى اگر در رسيدن سنگ آخرى به محل شك كند بايد اعاده كند، ولى اگر رسيدن را دانست و احتمال داد كه با پا انداخته باشد يا سنگ مستعمل انداخته باشد، اعتنا نكند.

مسألۀ 12- ظن به رسيدن سنگ و عدد آن اعتبار ندارد.

مسألۀ 13- در انداختن سنگها شرط نيست طهارت از حدث يا خبث، و در خود سنگها نيز طهارت شرط نيست.

مسألۀ 14- از بچه ها و مريضها و كسانى كه نمى توانند به واسطۀ عذرى- مثل اغما- خودشان رَمْى كنند، كسى ديگر نيابت كند.

مسألۀ 15- مستحب است، بلكه موافق احتياط است كه اگر بشود، مريض را حمل كنند و ببرند نزد جمره و در حضور او سنگ بيندازند.

مسألۀ 16- اگر مريض خوب شد و بيهوش به هوش آمد بعد از آنكه نايب سنگها را انداخت لازم نيست

خودش اعاده كند، و اگر در بين سنگ انداختن خوب شد يا به هوش آمد بايد خودش از سر، سنگ بيندازد، و كفايت كردن به مقدارى كه نايب عمل كرده مشكل است.

مسألۀ 17- كسانى كه عذر دارند از اينكه روز رَمْى كنند، مى توانند شب عمل كنند، هر وقت شب كه باشد.

مستحبات رَمْى جمرات

در رَمْى جمرات چند چيز مستحب است:

1. با طهارت بودن در حال رَمْى؛

2. هنگامى كه سنگها را در دست گرفته و آمادۀ رَمْى است اين دعا را

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 257

بخواند:

اللَّهُمَّ هذِهِ حَصَياتي، فَأحْصِهِنَّ لِي، وَ ارْفَعْهُنَّ في عَمَلي.

3. با هر سنگى كه مى اندازد تكبير بگويد؛

4. هر سنگى را كه مى اندازد اين دعا را بخواند:

اللّٰهُ اكبَرُ، اللّٰهُمَّ ادْحَرْ عَنِّى الشَّيْطانَ، اللَّهُمَّ تَصْدِيْقاً بِكتابِكَ وَ عَلىٰ سُنَّةِ نَبِيِّكَ صلى اللّٰه عليه و آله، اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِي حَجَّاً مَبْروراً، وَ عَمَلًا مَقْبُولًا، وَ سَعْياً مَشْكُوْراً، وَ ذَنْباً مَغْفُوْراً.

5. ميان او و جمره در جمرۀ عقبه ده يا پانزده ذراع فاصله باشد، و در جمرۀ اولىٰ و وسطى كنارۀ جمره بايستد؛

6. جمرۀ عقبه را رو به جمره و پشت به قبله رَمْى نمايد و جمرۀ اولىٰ و وسطى را رو به قبله ايستاده رَمْى نمايد؛

7. سنگ ريزه را بر انگشت ابهام گذارده و با ناخن انگشت شهادت بيندازد؛

8. پس از برگشتن به جاى خود در منىٰ اين دعا را بخواند:

اللَّهُمَ بِكَ وَثِقْتُ، وَ عَلَيكَ تَوَكَّلتُ، فَنِعْمَ الرَّبُ، وَ نِعْمَ الْمَوْلىٰ و نِعْمَ النَّصِيرُ.

ب) ذبح

اشاره

و در آن چند مسأله است:

مسألۀ 1- واجب است بر كسى كه حج تمتع به جا مى آورد ذبح يك هَدْى؛ يعنى يك شتر يا يك گاو يا يك گوسفند، و شتر افضل است و پس از آن گاو بهتر است.

مسألۀ 2- كفايت نمى كند براى چند نفر به شركت يك هَدْى در حال

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 258

اختيار، بلكه در حال ضرورت نيز محل اشكال است، و احتياط واجب جمع بين شركت در ذبح و روزه است كه ذكر مى شود.

مسألۀ 3- ساير

حيوانات غير از سه حيوان مذكور كافى نيست.

مسألۀ 4- در هَدْى چند چيز معتبر است و بايد مراعات شود:

اول: آنكه اگر شتر باشد سن آن كمتر از پنج سال نباشد و داخل در شش سال شده باشد، و اگر گاو است بنا بر احتياط واجب كمتر از دو سال نباشد و داخل در سه سال شده باشد، و همچنين در بُز كمتر از سن گاو نباشد، و در ميش به احتياط واجب كمتر از يك سال نباشد و داخل در سال دوم شده باشد؛

دوم: بايد صحيح باشد، پس حيوان مريض كافى نيست، حتى مثل كچلى بنا بر احتياط؛

سوم: بايد خيلى پير نباشد؛

چهارم: بايد تام الاجزاء باشد، و ناقص كافى نيست؛ پس اگر واضح باشد كورى يا لنگى آن بنا بر اقوى كافى نيست، و اگر واضح نباشد به احتياط واجب كافى نيست و احتياط واجب آن است كه چشمش سفيد نشده باشد و بايد گوش بريده و دم بريده و شاخ داخل آن شكسته يا بريده نباشد؛

پنجم: بايد لاغر نباشد، و اگر در گُردۀ او پيه باشد كافى است، و احتياط آن است كه آن را در عرف لاغر نگويند؛

ششم: بايد «خصى» نباشد؛ يعنى بايد خصْيَتَيْن آن را بيرون نياورده باشند؛

هفتم: بايد بيضۀ آن را نكوبيده باشند به احتياط واجب؛

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 259

هشتم: بايد در اصل خلقت بى دُم نباشد به احتياط واجب، و اگر گوش يا شاخ در خلقت اصلى نداشته باشد بعيد نيست كفايت، اگر چه خلاف احتياط است؛

نهم: در اصل خلقت بى بيضه نباشد.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- اگر غير از خصى يافت نشود بعيد نيست كفايت ذبح خصى، گر چه

احتياط در جمع بين آن و سالم است در ماه ذى الحجۀ همان سال، و اگر نشد سال ديگر، يا جمع بين ناقص و روزه.

مسألۀ 2- گاوميش در ذبح واجب، كافى است لكن گفته اند كراهت دارد.

مسألۀ 3- اگر حيوان، شاخ خارجش شكسته يا بريده باشد اشكال ندارد؛ و شاخ خارج، شاخ سخت سياهى است كه به منزلۀ غلاف است از براى شاخ داخل كه آن شاخ سفيد است.

مسألۀ 4- شكاف داشتن گوش و سوراخ بودن آن مانع ندارد، و احتياط آن است كه چنين نباشد.

مسألۀ 5- بايد ذبح را بعد از رَمْى جمرۀ عقبه بكند به احتياط واجب.

مسألۀ 6- يك گوسفند كمتر چيزى است كه كافى است براى ذبح، لكن هر چه بيشتر ذبح كند افضل است و در روايت است كه رسول خدا- صلى اللّٰه عليه و آله- صد شتر همراه آوردند، سى و چهار تاى آنها را براى حضرت امير المؤمنين- عليه السلام- نحر كردند و شصت و شش تاى آنها را براى خودشان.

مسألۀ 7- اگر هَدْى يافت نشود قيمت آن را پيش شخص امينى

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 260

بگذارد كه در بقيه ذى الحجه بگيرد و در منىٰ ذبح كند، و اگر در اين سال ممكن نشود سال بعد اين كار را بكند.

مسألۀ 8- اگر هَدْى ناقص يافت شود (از غير جهت خصى بودن كه گذشت) احتياط واجب آن است كه آن را ذبح كند و يك هَدْى تام هم در بقيه ذى الحجه، و اگر نشد در سال آينده ذبح كند، و احتياط بهتر آن است كه جمع كند بين هَدْى ناقص و هَدْى تام به طورى كه گفته

شد و روزه به نحوى كه ذكر شد.

مسألۀ 9- احتياط واجب آن است كه ذبح هَدْى را از روز عيد تأخير نيندازد.

مسألۀ 10- اگر به واسطۀ عذرى مثل فراموشى يا غير آن ذبح را در روز عيد نكرد، احتياط واجب آن است كه در ايام «تشريق» ذبح كند، و اگر نشد در بقيه ماه ذى الحجه، و در تأخير عمدى نيز همين حكم است.

مسألۀ 11- اگر حيوانى را به گمان آنكه صحيح و سالم است ذبح كرد بعد معلوم شد كه مريض يا ناقص بوده، كافى نيست و بايد دوباره ذبح كند.

مسألۀ 12- اگر حيوانى را به گمان چاقى ذبح كرد، بعد معلوم شد لاغر است، كافى است.

مسألۀ 13- اگر حيوانى را به گمان لاغرى خريد و به اميد آنكه چاق درآيد براى اطاعت خدا رجائاً ذبح كرد و بعد معلوم شد چاق است، كافى است.

مسألۀ 14- اگر احتمال نمى داد كه حيوان چاق است يا احتمال مى داد، لكن از روى بى مبالاتى ذبح كرد نه به اميد موافقت امر خداوند كافى نيست.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 261

مسألۀ 15- اگر لاغرى آن را اعتقاد داشت و به واسطۀ جهل به مسأله براى اطاعت خداوند ذبح كرد، بعد معلوم شد چاق است، احتياط واجب در اعاده است.

مسألۀ 16- اگر ناقص بودن را اعتقاد داشت و به واسطۀ جهل به مسأله براى اطاعت خداوند ذبح كرد و بعد معلوم شد صحيح است، ظاهراً كافى باشد.

مسألۀ 17- احتياط آن است كه ذبيحه را سه قسمت كنند، يك قسمت را هديه بدهند و يك قسمت را صدقه بدهند، و قدرى هم از ذبيحه بخورند و صدقه را به مؤمنين بدهند،

و لكن هيچ يك از اين احتياطها واجب نيست، و اگر صدقه را به فقراى كفار بدهد يا آنكه تمام ذبيحه را به آنها بدهد، اشكال ندارد و ضامن حصۀ فقرا نيست، لكن احتياط خصوصاً در خوردنِ قدرى از ذبيحه خيلى مطلوب است.

مسألۀ 18- جايز است كه ذبح را كسى ديگر به نيابت انجام دهد و نيت را نايب كند، و احتياطاً خود شخص هم نيت كند.

مسألۀ 19- احتياط واجب آن است كه ذابح مؤمن باشد، بلكه خالى از وقت نيست، و همين طور در ذبح كفارات.

مسألۀ 20- در صورتى كه قربانى به دست غير مؤمن انجام گيرد كفايت نمى كند، و بايد دو مرتبه قربانى كند هر چند در وقت قربانى متوجه نشود كه ذابح مؤمن نيست، يا جاهل به مسأله باشد.

مسألۀ 21- ذبح هم از عبادات است و در آن نيت خالص و قصد اطاعت خداوند لازم است.

مسألۀ 22- احتياط آن است كه اگر احتمال نقص يا مرض در گوسفند

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 262

بدهند آن را معاينه كنند، اگر چه اقوى در احتمال آنكه عيبى حادث شده باشد، مثل آنكه احتمال بدهد گوش يا دمش را بريدند يا آن را خصى كردند، عدم لزوم معاينه است، و احتياط در عيبهايى كه محتمل است از حال تولد داشته و مادرزاد بوده، ترك نشود.

مسألۀ 23- اگر بعد از ذبح كردن احتمال داد ناقص بودن يا نداشتن ساير شرايط را، اعتنا نكند.

مسألۀ 24- اگر به كسى نيابت داد براى خريدارى كردن و ذبح، و نايب انجام داد و بعد از آن شخص مُحرم احتمال داد كه نايب به شرايط عمل نكرده باشد به اين

احتمال اعتنا نكند، و ذبح كافى است.

مسألۀ 25- اگر كسى را نايب كرد براى خريدارى و ذبح، بايد علم پيدا كند يا اطمينان به اينكه عمل كرده است، و گمان كفايت نمى كند.

مسألۀ 26- اگر نايب عمداً بر خلاف دستور شرع در اوصاف ذبيحه يا در كشتن آن عمل كرد ضامن است و بايد غرامت آن را بدهد، و بايد دو مرتبه ذبح كند.

مسألۀ 27- اگر نايب از روى اشتباه يا جهل بر خلاف دستور عمل كند اگر براى عمل اجرت گرفته است ضامن است، و الّا معلوم نيست ضامن باشد، و در هر صورت بايد اعاده شود.

و در اينجا چند مسأله راجع به بدل ذبيحه است:

مسألۀ 1- اگر قادر نباشد بر ذبح بايد سه روز در حج و هفت روز پس از مراجعت از حج روزه بگيرد.

مسألۀ 2- مراد از اينكه قادر بر ذبح نباشد آن است كه نه هَدْى را داشته باشد، و نه پولش را.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 263

مسألۀ 3- اگر مى تواند بدون زحمت و مشقت قرض كند و در ازاى قرض چيزى كه ادا كند داشته باشد، بايد قرض كند و ذبح كند.

مسألۀ 4- اگر مى تواند بدون مشقت چيزى كه زايد از مئونۀ سفر است بفروشد بايد بفروشد، و هَدْى بخرد، لكن لباس را هر چه باشد لازم نيست بفروشد.

مسألۀ 5- لازم نيست كسب كند و پول هَدْى را تهيه كند، لكن اگر كسب كرد و تهيه كرد بايد ذبح كند.

مسألۀ 6- اگر چه لباس را لازم نيست بفروشد، لكن اگر لباس زايد داشت و فروخت ظاهراً بايد ذبح كند، و احتياط آن است كه روزه هم بگيرد.

مسألۀ 7- اين

سه روزِ روزه را بايد در ماه ذى الحجه بگيرد، و احتياط واجب آن است كه از هفتم تا نهم بگيرد، و جلوتر نگيرد.

مسألۀ 8- بايد اين سه روز دنبال هم باشد.

مسألۀ 9- اگر روز هفتم نتوانست روزه بگيرد، روز هشتم و نهم بگيرد و يك روز ديگر بعد از مراجعت از منىٰ بگيرد، و احتياط آن است كه بعد از ايام تشريق كه يازدهم و دوازدهم و سيزدهم است بگيرد.

مسألۀ 10- اين سه روزِ روزه را در ايام تشريق در منىٰ جايز نيست بگيرد، بلكه در ايام تشريق در منىٰ روزه براى همه كس حرام است، چه حج به جا بياورد يا نه.

مسألۀ 11- احتياط مستحب براى كسى كه روز هفتم را روزه نگرفته و هشتم و نهم را گرفته، آن است كه بعد از مراجعت از منىٰ سه روز روزه بگيرد- كه اول آن، روز كوچ كردن است يعنى سيزدهم- و متوالى بگيرد، و

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 264

قصدش آن باشد كه سه روز از پنج روز براى اداى روزه واجب باشد.

مسألۀ 12- اگر روز هشتم را روزه نگرفت، روز نهم را هم نگيرد و بعد از مراجعت از منىٰ سه روز دنبال هم بگيرد.

مسألۀ 13- جايز است اگر از هشتم روزه تعويق افتاد تا آخر ذى الحجه هر وقت بخواهد اين سه روز را روزه بگيرد، اگر چه احتياط آن است كه بعد از ايام تشريق فوراً بگيرد.

مسألۀ 14- اين سه روز را در سفر مى تواند روزه بگيرد و لازم نيست در مكه قصد اقامت كند، بلكه اگر براى ماندن سه روز در مكه مهلت نيست، بين راه هم جايز

است بگيرد.

مسألۀ 15- اگر سه روز روزه را گرفت و بعد از آن متمكن شد از هَدْى، لازم نيست ذبح كند، لكن اگر قبل از تمام شدن سه روز متمكن شد بايد ذبح كند.

مسألۀ 16- اگر اين سه روزِ روزه را نگرفت تا ماه ذى الحجه تمام شد بايد هَدْى را خودش يا نايبش در منىٰ ذبح كند، و روزه فايده ندارد.

مسألۀ 17- بايد اين سه روز روزه را بعد از احرام به عمره به جا آورد و قبل از آن نمى تواند.

مسألۀ 18- هفت روز بقيه را بايد بعد از مراجعت از سفر حج روزه بگيرد.

مسألۀ 19- احتياط واجب آن است كه پى در پى به جا آورد.

مسألۀ 20- جايز نيست اين هفت روز را در مكه يا در راه روزه بگيرد، مگر آنكه بناى اقامت در مكه داشته باشد، در اين صورت اگر مدتى بگذرد كه در آن مدت مى توانست به وطن خود مراجعت كند جايز است

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 265

به جا آورد، و همچنين جايز است اگر يك ماه بماند.

مسألۀ 21- در اين ايام كه با هواپيما مراجعت مى كنند بعيد نيست براى كسى كه در مكه اقامت كرده جايز باشد به همان مقدارى كه هواپيما اشخاص را به محل مى رساند صبر كند و روزه بگيرد، لكن احتياط خلاف آن است و به احتياط واجب جمع بين سه روز و هفت روز را نكند.

مسألۀ 22- اگر در غير مكه چه در راه يا در بلدى غير از وطن خودش اقامت كرد ظاهراً نتواند هفت روز روزه را در آنجا بگيرد اگر چه به مقدارى صبر كند كه اگر راه مى پيمود به

وطن مى رسيد.

مسألۀ 23- ابتداى ماهى را كه اگر بماند در مكه جايز است روزه را بگيرد و همين طور ابتداى حساب موقع رسيدن به وطن را ظاهراً بايد از وقتى كه بناى مجاورت يا اقامت به مكه كرد حساب كند.

مسألۀ 24- اگر متمكن از روزه گرفتن شد و قبل از آنكه روزه بگيرد مرد، واجب است ولىّ او سه روز را قضا كند بنا بر اقوى، و هفت روز ديگر را بنا بر احتياط واجب.

مسألۀ 25- لازم نيست بعد از برگشتن به بلد خود در همان جا روزه بگيرد، پس اگر در جاى ديگر قصد اقامت كرد، مى تواند بگيرد.

مسألۀ 26- اگر متمكن از سه روز روزه نشد در مكه و برگشت به محل خود، در صورتى كه ماه ذى الحجه باقى است مى تواند در محل بگيرد، لكن با هفت روزْ روزه فاصله بدهد و اگر ماه گذشته باشد بايد هَدْى ذبح كند، اگر چه به وسيله شخص امينى باشد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 266

مسائل متفرقۀ هَدْى

مسألۀ 1- تقسيم قربانى به سه قسم واجب نيست، و فروش يا هبه سهم فقير قبل از قربانى و بدون قبض آن باطل است؛ بنا بر اين، عمل بعضى كه به ادعاى فقر يا وكالت از فقير ثلث فقير را از قربانى به خود حاجى مى فروشند يا هبه مى كنند، صحيح نيست.

مسألۀ 2- گفته مى شود كه در منىٰ، مسلخ فعلى كمى در وادى مُحسَّر ساخته شده و در اين صورت هر چند در صورت امكان و لو تا آخر ذيحجه بايد در منىٰ قربانى كنند، لكن قربانى در مسلخ جديد مجزى است.

مسألۀ 3- كسى كه اجير در حج است مى تواند براى

قربانى، شخص ثالثى را وكيل كند و وكيل مزبور نيت قربانى حجى كه موكلش از طرف موكل خود انجام مى دهد را مى نمايد.

مسألۀ 4- تأخير ذبح از روز عيد عمداً جايز نيست على الاحوط، لكن اگر تأخير شد عمداً يا جهلًا يا نسياناً، ذبح در شب كفايت مى كند.

مسألۀ 5- كسانى كه وكيل ديگرى هستند كه براى او قربانى كنند مى توانند قبل از اينكه حَلْقْ يا تقصير كنند قربانى ديگرى را ذبح نمايند.

6- س- جمعى از حجاج پول روى هم مى گذارند و كسى با پول مشترك براى همۀ آنان تعدادى گوسفند مى خرد و در وقت ذبح، هر گوسفند را براى يك نفر قصد مى كند و قربانى مى كند، آيا اين ترتيب ذبح اشكال دارد يا خير، و آيا در صورت تفاوت گوسفندان در قيمت با اينكه همه به يك اندازه پول داده اند چه وضعى پيدا مى شود؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 267

ج- اگر صاحبان پول راضى باشند، اشكال ندارد.

7- س- كسانى كه گوسفند خود را به غير مؤمن داده اند و او ذبح نموده است و بعد، حَلْقْ و اعمال مترتبه را انجام داده اند و بعد متوجه شده اند، وظيفه آنان چيست؟

ج- ذبح را اعاده كنند و حَلْقْ و اعمال مترتبه صحيح است.

8- س- كسى قربانى را به غير مؤمن داده و او كشته است و بعد متوجه شده و در عين توجه عمداً بدون تجديد قربانى حَلْقْ كرده و اعمال مترتبه بر حلق را انجام داده، آيا مُحلّ شده است يا نه، و آيا فقط قربانى بايد بكند، يا همۀ اعمال را اعاده نمايد؟

ج- با فرض اينكه احتمال صحت اعمالى را كه بعد از قربانى اتيان كرده مى داده، مُحلّ

شده است و فقط قربانى بر عهدۀ او است و اعمالش صحيح است.

9- س- در مسألۀ قربانى در مسلخ جديد عبارت نقل شده از حضرت عالى عالى صراحت در حكم ندارد، لطفاً نظر مبارك را مرقوم فرماييد.

ج- ذبح در مسلخ جديد مُجزى است.

10- س- آيا در شرايط قربانى تحقيق لازم است كه يقين به بودن شرايط حاصل شود، يا لازم نيست؟

ج- در شرايطى كه مربوط به نقص عارض بر حيوان بعد از تمام بودن آن است، مثل خصى نبودن يا معيوب نبودن حيوان، فحص لازم نيست و در صورت شك مى تواند بدون تحقيق ذبح كند؛ ولى در شرايط ديگر مثل سن حيوان يا مؤمن بودن ذابح لازم است يقين حاصل شود.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 268

11- س- در مكه جيب كسى را زدند و پولش را بردند، شكايت كرد، بعد طى مراحل قانونى، حاكم آنجا حكم كرد پولش را از دزد بگيرند و به او بدهند، آيا جايز است پول را بگيرد و گوسفند قربانى را با آن بخرد يا نه؟

ج- اگر مى داند كه پول خود او است، مانع ندارد.

12- س- شخصى بدون گرفتن وكالت در ذبح، از طرف عيالش يا شخص ديگرى قربانى مى نمايد به اين خيال كه اذن فحوى از او دارد و مطمئن است كه وقتى به عيالش يا رفيقش بگويد من در قربانگاه براى تو قربانى كرده ام او راضى است و خوشحال هم مى شود اين نحوه قربانى كافى است يا نه؟

ج- كافى نيست، مگر او را وكيل كرده باشد.

13- س- روز عيد بعض اشخاص به قربانگاه مى روند و بدون اينكه در قربانى نيابت داشته باشند خودشان براى رفقايشان قربانى مى كنند،

آيا اين قربانى كافى است يا نه؟ و اگر كافى نيست، پول قربانى به عهدۀ چه كسى است؟

ج- كفايت نمى كند، و پول از مال كسى خارج مى شود كه خرج كرده است، مگر آنكه غرورى در بين باشد.

14- س- در قربانگاه، حجاج و صاحب گوسفند يك قرارى با هم مى گذارند كه هر چند رأس گوسفندى كه مى خواهند هر يكى به فلان مبلغ و نام مى برد، حاجى هم قبول مى كند و يكى يكى را به نيت افرادى كه وكالت دارد مى كشد، بعد مى رود با صاحب گوسفند حساب مى كند، آيا در قربانى اشكالى نيست؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 269

ج- اشكال ندارد.

15- س- در قربانگاه ده نفر حاجى با صاحب گوسفند قرار مى گذارند كه ده گوسفند را جدا مى كنيم و قربانى مى كنيم از قرارى يكى دويست ريال سعودى مثلًا، در اين بين چند نفر ديگر از رفقاى آنان مى آيند و بدون قرار جديد با صاحب گوسفند، به تعدادشان گوسفند قربانى مى كنند و بنا دارند كه بعد از قربانى طبق قرارداد ساير افراد، به صاحب گوسفند پول بدهند، آيا قربانيهاى آنان درست است يا خير؟

ج- اگر يقين به رضايت صاحب گوسفند دارد، مانع ندارد.

16- س- غير مؤمن مشغول سر بريدن قربانى بود، شخصى كه براى او قربانى مى شد دست گذاشت روى دست ذابح و فشار مى داد در بردن و آوردن چاقو، به نحوى كه بريدن سر گوسفند به هر دو اسناد داده مى شد، آيا اين قربانى صحيح است؟

ج- اگر خودش ذبح نكرده، صحيح نيست.

17- س- در روز عيد قربان معمولًا در هر كاروانى چند نفر براى قربانى از طرف ديگران نايب مى شوند و مى آيند قربانگاه، اگر كسى شك كند

كه براى فلان شخص هم قربانى كردم يا نه، وظيفۀ نايب چيست؟

ج- بايد قربانى كند.

18- س- آيا ذبح با كاردهاى استيل كه معلوم نيست آهن است يا نه چگونه است؟

ج- صحيح نيست.

19- س- اگر انسان مريض نتواند در حج تمتع قربانى كند و به ديگرى نيابت دهد و نايب و وكيل فراموش كند و در مدينه يا در ايران يادش بيايد

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 270

كه قربانى نكرده است، وظيفه اش چيست؟

ج- بر حج او اشكالى نيست؛ ولى قربانى بر ذمه اش باقى است كه بايد در سال آينده در منىٰ انجام دهد، و اگر در ماه ذيحجه فهميد بايد در صورت امكان در همان ماه قربانى كند.

20- س- شخصى براى خود و نيابت افرادى به قربانگاه رفت و ده رأس گوسفند خريد و قربانى كرد، بعد از رسيدن به منزل يقين پيدا كرد پول نُه رأس گوسفند را داده است، وظيفه اش نسبت به پول يك رأس كه نداده چيست؟ ضمناً با مراجعه به قربانگاه صاحب گوسفند را پيدا نكرد، آيا جايز است كه در آن پول تصرف كند و بعد از مراجعت به ايران پول ايرانى به حاكم شرع بدهد و يا صدقه بدهد يا نه؟ و در صورتى كه تصرف در آن جايز باشد اكنون كه به ايران برگشته، آيا بايد ريال سعودى يا قيمت آن به ارز دولتى يا ارز آزاد بدهد؟

ج- با يأس از شناسايى صاحبش از طرف او به فقير صدقه دهد، و بايد يا ريال بدهد و يا قيمت بالا را بدهد.

21- س- شخصى قربانى نمى كند به اعتقاد اينكه گوشت گوسفند تلف مى شود و از آنان استفاده اى نمى شود، و

با همين كيفيت تقصير كرده، اعمال حج را انجام مى دهد، وظيفۀ او چيست؟

ج- اگر جاهل بوده و فكر مى كرده كه عملش صحيح است، از احرام خارج شده ولى قربانى بر ذمۀ او است.

22- س- آيا مُحرم مى تواند قبل از ذبح گوسفند خود براى ديگرى ذبح نمايد؟

ج- مانع ندارد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 271

23- س- اگر كسى مؤمن بودن ذابح را قبل از ذبح احراز كرد و بعداً معلوم شد خلاف بوده است، آيا آن قربانى كفايت مى كند؟

ج- كفايت نمى كند.

24- س- اگر قربانى از وجه غير مُخَمَّس باشد چه صورت دارد؟

ج- كفايت نمى كند.

25- س- در صورت عدم وجود گوسفند سالم، آيا مى توان گوسفند مَرضوض الخَصيتين (گوسفندى كه تخمهاى آن را كوبيده اند) را ذبح نمود؟

ج- اگر غير خَصى و مرضوض يافت نشود، ذبح خصى و مرضوض كافى است.

26- س- شخصى به اعتماد نايب خود در رَمْى، ذبح كرده و حَلْقْ نموده است، بعد معلوم شده كه نايب از جانب او رَمْى ننموده است، آيا ذبح و حَلْق او صحيح است؟

ج- كفايت مى كند.

27- س- شخصى در قربانى كسى را نايب خود كرد، و پس از آن به ديگرى نيابت داد، ولى شخص اول ذبح نمود، آيا صحيح است؟

ج- اگر اولى را از وكالت عزل نكرده كافى است، و مجرد نيابت دادن به دومى، عزل اولى از نيابت نيست.

28- س- شخصى با جهل به اشتراط مؤمن بودن ذابح، قربانى خود را به ديگرى واگذار كرده كه ذبح نمايد، بعد از ذبح متوجه مسأله شده است، وظيفۀ او چيست؟

ج- اگر مؤمن بودن ذابح معلوم نيست، بايد دو مرتبه قربانى كند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 272

29- س- كسى را

وكيل در قربانى نموده، آيا وكيل مى تواند به ديگرى وكالت دهد.

ج- اگر وكالت داده كه وكيل، خودش قربانى كند، نمى تواند به ديگرى بدهد.

30- س- اگر ذبح قربانى شخصى توسط غير مؤمن صورت گرفته باشد، آيا تكرار آن بايد در ايام تشريق باشد؟

ج- اگر در بقيۀ ذيحجه تا آخر آن هم قربانى شود كافى است، اگر چه تأخير آن از ايام تشريق جايز نيست.

31- س- مُحرمى كه لباس احرامش بر اثر ذبح نجس شده، مى تواند به مقدارى كه براى ديگران ذبح مى كند در لباس احرام نجس باشد؟

ج- در صورت امكان بايد لباس خود را تطهير كند، و اگر نكرد ضررى به احرام يا ذبح ندارد.

32- س- در مناسك نوشته: واجب است احتياطاً كه قربانى را از روز عيد تأخير نيندازند، حال اگر كسى بدون عذر تأخير انداخت، به غير از حرمت تكليفى، عواقب ديگرى هم دارد.

ج- قربانى او صحيح است، ولى بايد ترتيب بين قربانى و حَلْقْ و اعمال مكه مراعات شود.

33- س- بعد از فرى اوداج اربعة، اگر گردن قربانى را در حالى كه هنوز زنده است قطع نمود چه صورتى دارد؟

ج- كار حرامى است، لكن ذبيحه حلال است، و كفايت از قربانى مى كند.

34- س- مى فرماييد اگر ذبح در منىٰ تا آخر ذيحجه ممكن شود بايد

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 273

ذبح را تأخير بيندازد، آيا اجازه مى دهيد كه حَلْقْ را همان روز عيد انجام دهد، يا بايد حلق و تقصير را تا بعد از قربانى تأخير بيندازد، هر چند ده روز طول بكشد؟

ج- بايد مراعات ترتيب شود على الاحوط.

35- س- آيا حكم گوسفندى كه تخمهاى آن را كوبيده اند با گوسفندى كه تخمهايش را

تابيده اند يكى است يا نه؟ و در هر صورت اگر تخمهاى گوسفندى را تابيده باشند، آيا براى هَدْى مُجزى است يا نه؟ لطفاً نظر خودتان را بيان فرماييد.

ج- بنا بر احتياط واجب بايد تابيده هم نشده باشد.

36- س- حيوانى را كه براى هَدْى ذبح مى كنند، اگر قطع اوداج اربعه بكنند و آن را رها نمايند و حيوان به خودى خود پشت به قبله شود، و يا بعد از قطع اوداج اربعه، قبل از جان دادن، حيوان را روى بقيۀ اجساد حيوانات ذبح شده پرت نمايند و حيوان در اثر اين كار، از قبله منحرف شود و در آن حال جان دهد، حكمش چيست؟

ج- رو به قبله بودن در حال قطع اوداج اربعه كافى است.

37- س- اگر كسى پس از ذبح قربانى و انجام باقى مناسك و يا قبل از آن متوجه شد كه سن هَدْى كمتر از حد نصاب است، وظيفه چيست؟

ج- اعاده لازم است.

38- س- اگر روحانى كاروان مى داند كه احرامىِ او در روز عيد در مسلخ به خون آلوده مى شود و به جهت اينكه روحانى است و بايد بر اعمال حجاج نظارت داشته باشد مدت چند ساعت لباس احرامى او خون آلود است، آيا با علم به نجس شدن و طولانى بودن آن، تكليف او

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 274

چيست؟

ج- اگر معذور از تبديل يا تطهير است، اشكال ندارد.

39- س- روحانى كاروانى نايب است و مى داند كه براى نظارت بر اعمال حج حجاج در قربانگاه لباس او به خون آلوده مى شود و به جهت مسئوليتى كه دارد در قربانگاه معطل مى گردد، آيا با علم به اين جهت نيابتش در حج اشكالى دارد؟

ج- نيابت اشكال

ندارد.

40- س- بعضى از محله هاى جديد مكه، در منىٰ ساخته شده است، آيا در آنجا مى شود قربانى نمود يا خير؟

ج- اگر در منىٰ است مانع ندارد، ولى بدون احراز اينكه در منىٰ است، صحيح نيست.

41- س- انسان شك مى كند كه در سال يا سالهاى گذشته ذابح قربانى اش مؤمن بوده يا نه، الآن وظيفه اش چيست؟

ج- اگر در حال عمل، مسأله را مى دانسته و ملتفت بوده و شك بعد از عمل است اعتنا نكند، و در غير اين صورت بايد قربانى را اعاده نمايد.

42- س- بعضى از مديران كاروانها يا اشخاص خيّر ديگر كه براى قربانى از اشخاص پول مى گيرند و احياناً خودشان سر بريدن را ياد ندارند لذا قربانيها را غير مؤمن ذبح مى كند، اولًا آيا از منوبٌ عنه مُجزى است يا نه، و ثانياً آيا نايب ضامن است يا خير؟

ج- قربانى مزبور كفايت نمى كند و كسى كه پول را از منوبٌ عنه گرفته ضامن است.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 275

مستحبات هَدْى

مستحبات هَدْى چند چيز است:

1. در صورت تمكن، قربانى شتر باشد، و در صورت نبودن آن گاو و در صورت نبودن آن گوسفند باشد.

2. قربانى بسيار فربه باشد.

3. در صورت شتر يا گاو بودن آن از جنس ماده و در صورت گوسفند يا بز بودن آن از جنس نر باشد.

4. شترى كه مى خواهند او را نحر كنند ايستاده و از سر دستها تا زانوى او را ببندند و شخص از جانب راست او بايستد، و كارد يا نيزه يا خنجر به گودال گردن او فرو برد، و در وقت ذبح يا نحر اين دعا را بخواند:

وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ

مٰا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ، إِنَّ صَلٰاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيٰايَ وَ مَمٰاتِي لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِينَ، لٰا شَرِيكَ لَهُ، وَ بِذٰلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ، اللَّهُمَّ مِنكَ وَ لَكَ بِسمِ اللّٰهِ وَ اللّٰهُ أكبَرُ، اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّي.

5. اينكه خود قربانى را بكشد و اگر نتواند دست خود را بالاى دست كُشنده بگذارد.

ج) تقصير

اشاره

و در آن چند مسأله است:

مسألۀ 1- هر مكلفى مختار است كه بعد از ذبح كردن، يا سر بتراشد و يا از ناخن يا موى خود قدرى بچيند مگر چند طايفه:

اول: زنها كه بايد از مو يا ناخن خود قدرى بگيرند و كافى نيست ظاهراً براى آنها سر تراشيدن.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 276

دوم: كسى كه سال اول حج او باشد كه بايد سر بتراشد به احتياط واجب.

سوم: كسى كه موى سر خود را به عسل يا «صمغ» يا نحو آن براى رفع شپش و نحو آن چسبانيده باشد بايد سر بتراشد به احتياط واجب.

چهارم: كسى كه موى خود را جمع كرده و گره زده و درهم پيچيده و بافته است، بايد سر بتراشد به احتياط واجب.

پنجم: خنثاى مشكل اگر از اين سه دسته اخير نباشد بايد تقصير كند و سر نتراشد.

مسألۀ 2- اگر خنثاى مشكل از اين سه طايفه باشد، واجب است هم تقصير كند و هم سر بتراشد احتياطاً.

مسألۀ 3- احتياط آن است كه كسى كه سر را مى تراشد تمامش را بتراشد.

مسألۀ 4- در تقصير كفايت مى كند مقدار كمى از موى سر يا ريش يا شارب را چيدن به هر نحو و با هر آلت كه باشد و يا ناخن گرفتن، و بهتر است كه هم مقدارى از مو بگيرد

و هم ناخن را بگيرد.

مسألۀ 5- سر تراشيدن و تقصير چون از عبادات است بايد با نيت خالص از ريا و براى اطاعت خداوند باشد و بدون آن صحيح نيست، و آنچه بايد به آن حلال شود، حلال نمى شود.

مسألۀ 6- جايز است سر را خود انسان بتراشد يا به سلمانى بدهد، و همچنين در تقصير، و بايد خودش نيت كند، و بهتر آن است كه سلمانى هم نيت كند.

مسألۀ 7- كسانى كه سر تراشيدن بر آنها متعين است، مثل اشخاصى

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 277

كه در مسألۀ اول ذكر شد، اگر سر آنها مو نداشته باشد بايد تيغ را بكشند به سر آنها و آن كافى است از تراشيدن سر.

مسألۀ 8- كسانى كه مخير هستند ميان تراشيدن سر و گرفتن موى ريش يا شارب و گرفتن ناخن، اگر سرشان مو نداشت بايد تقصير كنند، و اگر هيچ مو نداشتند حتى موى ابرو، بايد ناخن بگيرند و اگر آن را هم نداشتند تيغ را به سر بكشند، كافى است.

مسألۀ 9- تراشيدن ريش كفايت نمى كند از تقصير.

مسألۀ 10- اكتفا كردن به تقصير موى زير بغل يا عانه محل اشكال است.

مسألۀ 11- محلّ تراشيدن سر و تقصير نمودن، منىٰ است، و جايز نيست اختياراً در غير آنجا.

مسألۀ 12- احتياط آن است كه در روز عيد باشد اگر چه بعيد نيست جواز تأخير تا آخر ايام تشريق.

مسألۀ 13- اگر كسى سر نتراشيد و تقصير نكرد در منىٰ و از آنجا كوچ كرد بايد مراجعت كند و عمل را انجام دهد، و فرقى نيست در اين حكم بين كسى كه عمداً ترك كرده يا نسياناً و سهواً يا

به واسطۀ مسأله ندانستن.

مسألۀ 14- اگر براى اين شخص ممكن نشود برگشتن به منىٰ، هر جا كه هست سر بتراشد يا تقصير كند و موى خود را بفرستد به منىٰ در صورت امكان، و مستحب است كه مو را در منىٰ دفن كند در محل خيمۀ خود.

مسألۀ 15- جايز نيست طواف حج بكند قبل از تقصير يا سر تراشى، و همچنين سعى را جايز نيست جلو بيندازد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 278

مسألۀ 16- اگر قبل از سر تراشى يا تقصير طواف و سعى كند از روى سهو يا جهل به حكم، بايد برگردد و سر بتراشد يا تقصير كند و پس از آن طواف و نماز آن و سعى را به جا آورد و اگر نمى تواند به منىٰ برگردد، هر جا هست سر بتراشد و تقصير كند و اعاده كند طواف و نماز و سعى را.

مسألۀ 17- اگر از روى علم و عمد اين كار را كرده، بايد علاوه بر اعادۀ طواف و نماز و سعى يك گوسفند ذبح كند.

مسألۀ 18- اگر فقط طواف را از روى علم و عمد مقدم داشته، گوسفند لازم است، و اگر فقط سعى را مقدم داشته گوسفند لازم نيست، لكن بايد اعاده كند آن را بعد از حَلْق يا تقصير و طواف و نماز آن.

مسألۀ 19- اگر از روى علم يا جهل يا نسيان بعد از طواف يا سعى يا هر دو، سر را تراشيد يا تقصير كرد، احتياط آن است كه اعاده كند تا ترتيب حاصل شود، و اگر تكليفش سر تراشى بوده تيغ را به سر بكشد احتياطاً.

مسألۀ 20- به احتياط واجب بايد در منىٰ اول

رَمْى جمره كند و بعد از آن ذبح كند و بعد تقصير يا حَلْق.

مسألۀ 21- اگر بر خلاف اين ترتيب عمل كند، پس اگر از روى غفلت و سهو بوده اعاده لازم نيست، و اگر از روى جهل به مسأله بوده بعيد نيست كه اعاده نخواهد و احتياط به اعاده است، و اگر از روى علم و عمد بوده در صورت امكان احتياط را ترك نكند.

مسألۀ 22- بعد از آنكه مُحرمى كه وظيفه اش سر تراشيدن بود، سر تراشيد؛ يا تقصير كردن بود تقصير كرد، حلال مى شود بر او تمام چيزهايى كه حرام شده به واسطۀ احرام حج مگر زن و بوى خوش، و اما صيد از دو جهت حرمت داشت: يكى آنكه در حرم صيد جايز نيست نه براى مُحرم

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 279

و نه براى غير مُحرم و اين حرمت باقى است، دوم آنكه بر خصوص مُحرم نيز صيد جايز نيست چه در حرم باشد يا غير حرم و بعيد نيست كه به واسطۀ حَلْق يا تقصير از جهت دوم حرمت برداشته شود، پس جايز است از براى او صيد در خارج حرم.

مسائل متفرقه حَلْق يا تقصير در حج

مسألۀ 1- اگر قربانى به دليلى از روز عيد تأخير افتاد؛ بنا بر احتياط نمى تواند حلق كند و از احرام خارج شود و بعد قربانى كند، بلكه ترتيب بين قربانى و حلق و اعمال مترتبه بر آن را بايد مراعات كند على الاحوط.

مسألۀ 2- تأخير حلق تا آخر ايام تشريق مانع ندارد هر چند عمدى باشد و حلق در شب هم صحيح است و كفايت مى كند.

مسألۀ 3- اگر حاجى براى قربانى به كسى وكالت دهد، تا وكيل او

قربانى نكرده نمى تواند حلق كند، ولى اگر با اعتقاد به اينكه وكيل او براى او قربانى كرده حلق كرد بعد معلوم شد كه وكيل او هنوز قربانى نكرده، حلق مزبور كافى است، و اگر بعد از حلق اعمال مكه را هم انجام داده باشد كفايت مى كند و لازم نيست آنها را اعاده كند.

مسألۀ 4- كسانى كه سال اول حج آنها است و وظيفۀ آنها سر تراشيدن مى باشد، بنا بر احتياط جايز نيست به واسطۀ زيادى مو، اول سر را ماشين كنند و بعد آن را بتراشند هر چند فوراً بتراشند و در صورت علم و عمد كفاره دارد.

مسألۀ 5- كسى كه بخواهد ديگرى را حلق نمايد نمى تواند قبل از

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 280

اينكه خودش حلق يا تقصير كند سر او را بتراشد، ولى مى تواند ناخن ديگرى را براى تقصير بگيرد، و ازالۀ موى ديگرى نيز قبل از خارج شدن از احرام جايز نيست و لو براى تقصير.

6- س- كسى كه سفر اول حج او است در وقتى كه سلمانى سر او را براى حلق مى تراشيده مشغول گرفتن ناخنهاى خود بوده و غافل بوده كه نبايد اين كار را بكند، آيا كفاره دارد يا خير؟

ج- چيزى بر او نيست.

7- س- كسى كه در غير منىٰ حلق نموده و اعمال مترتبه را انجام داده و پس از اين عمرۀ مفرده انجام داده، آيا مُحِل شده است يا خير، و عمرۀ مفردۀ او صحيح است يا خير؟

ج- مُحِلّ نشده است و عمرۀ او صحيح نيست.

8- س- گفته مى شود كه مسلخ جديد در منىٰ نيست و اشخاص پس از قربانى در آنجا و بيرون آمدن، پشتِ

همان جا حلق و تقصير كرده اند، وظيفۀ آنان چيست؟

ج- اگر حلق و تقصير در منىٰ نبوده بايد اعاده شود.

9- س- در مسألۀ سابق كسانى كه بعد از حلق و تقصير مزبور به مكه آمده اند و اعمال مكه از قبيل طواف و سعى و طواف نساء را انجام داده اند و بعد متوجه شده اند كه حلق و تقصير در منىٰ نبوده، آيا اعمال مكۀ آنان صحيح است؟

ج- در فرض مزبور صحيح نيست و بايد آن اعمال هم اعاده شود.

10- س- كسى كه سال قبل هم به حج مشرف شده و حلق را در خارج منىٰ انجام داده است و امسال هم حلق را در خارج منىٰ نموده چه

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 281

وظيفه اى دارد، و اگر اعمال مكه را انجام داده صحيح است يا خير؟

ج- حلق را در منىٰ اعاده كند و يك حلق كافى است و بعد طواف و نماز و سعى سال قبل را اعاده كند و احتياطاً طواف و نماز و سعى امسال را نيز به جا آورد و بعد يك طواف نساء و نماز انجام دهد و كفايت مى كند، گرچه ظاهراً اين است كه احرام براى عمره و حج امسال صحيح نبوده است.

11- س- اگر در مواردى كه حاجى بايد حَلْق كند، به جاى حلق تقصير كرده است وظيفه اش چيست، آيا كفاره دارد يا نه؟

ج- اگر جاهل به مسأله بوده كفاره ندارد؛ و در فرض علم، احوط است، و در فرض مسأله بنا بر احتياط بايد حلق را انجام دهد، و چنانچه اعمال مكه را به جا آورده اعاده كند.

12- س- كسى كه سال دوم حج او است و سال قبل

براى خودش حج نموده و حلق كرده است و امسال به نيابت ديگرى حج به جا مى آورد، آيا در سفر دوم حكم صروره را دارد كه بايد حلق كند يا تقصير كافى است.

ج- تقصير كفايت مى كند.

13- س- شخصى در سال 60 نايب شخص ديگرى شد، و براى اولين بار آمد مكه و در مرز بين وادى مُحَسّر و منىٰ حلق نمود، به اعتقاد اينكه اينجا جزء منىٰ است، و يك سال بعد باز به مكه مشرف شد براى خودش به عنوان حَجة الاسلام، و در منىٰ تقصير نمود به خيال اينكه حلق قبلى و اعمال حج گذشتۀ او صحيح بوده است، و سال 65 باز به مكه مشرف شد و به عنوان ما فى الذمه مُحرم شد، در اين بين متوجه شد كه حَلْق سال اول در خارج منىٰ بوده است و در نظر حضرت امام كافى

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 282

نيست، امسال حَلْق را در منىٰ به قصد ما فى الذمه انجام مى دهد، و بقيۀ اعمال را نيز به قصد ما فى الذمه، به جا آورده است آيا اين كار كافى است يا نه؟

ج- كفايت مى كند و از منوبٌ عنه واقع مى شود، و بايد حَجة الاسلام را اعاده كند.

14- س- اگر كسى مقدارى از سر خود را با تيغ بتراشد و بقيه را ماشين كند آيا جايز است و حلق صدق مى كند؟ ضمناً بعد از ماشين، بقيۀ سر را نيز مى تراشد.

ج- تا حلق تمام نشده، كوتاه كردن موى سر جايز نيست، و اگر تمام سر را تراشيده از حلق كافى است.

15- س- كسى كه غير از وقوفين اضطرارى را نمى تواند درك كند

و براى بقيۀ اعمال خود نايب مى گيرد، آيا مى تواند حلق را در غير از منىٰ انجام دهد؟

ج- بايد در منىٰ حلق كند و حلق در غير منىٰ كافى نيست، مگر آنكه نتواند به منىٰ برود.

16- س- شخصى دو موضع در سرش شكسته است، ممكن است كه حَلْق روز عيد باعث پاره شدن پوست گردد، اگر تقصير نمايد مُجزى است، يا وظيفۀ ديگرى دارد؟

ج- اگر اميد خوب شدن در حدى كه بتواند حَلْقِ تمام نمايد تا آخر ايام تشريق دارد تأخير بيندازد، و همچنين اعمال مترتبه را، و اگر اميد ندارد يا پس از تأخير خوب نشد، احتياط آن است كه هر مقدار سر را مى تواند بتراشد و تقصير هم بكند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 283

17- س- شخصى سال گذشته قربانى و حَلْق را در غير منىٰ (خارج از منىٰ) انجام داده و پس از خاتمۀ اعمال به ايران برگشته است و امسال نيز به مدينه مشرف شده و قصد حج دارد، بفرماييد وظيفۀ او چيست؟ و آيا مى تواند براى خود يا ديگرى حج به جا آورد يا نه؟

ج- تا وظيفۀ سال قبل را از قربانى و حَلْق و اعمال مترتبه بر آن انجام نداده و از احرام آن خارج نشده، نمى تواند مُحرم شود.

18- س- صَبىّ مُمَيّزى تمام اعمال حج را به نحو صحيح انجام داده است، آيا از صَروره بودن، خارج مى شود يا نه؟

ج- بلى، خارج مى شود.

19- س- در روز عيد قربان كه حاجى بايد حَلْق كند و از طرفى تراشيدن و كندن مو بر مُحرم حرام است، آيا حجاج بايد بعد از تقصير افرادى كه مخير بين حَلْق و تقصير هستند از وجودشان

براى حَلْق استفاده كنند، يا در آن وقت براى شخص جايز است كه سر خود را بتراشد، و آيا فرق است بين تراشيدن سر خود و تراشيدن سر ديگرى، و در هر حال تكليف شرعى او چيست؟

ج- خودش مى تواند خود را حَلْق كند، و مى تواند به كسى كه از احرام به حَلْق يا تقصير خارج شده واگذار كند كه او را حَلْق نمايد، و در هر صورت اگر ديگرى او را حَلْق كند كفايت مى كند، اگر چه از احرام خارج نشده باشد.

20- س- كسى كه در حج وظيفه اش سر تراشيدن است و از اول مى داند كه با تيغ كشيدن سرش خون مى آيد، بفرماييد آيا سرش را بايد بتراشد يا نه؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 284

ج- بايد سر بتراشد على الاحوط.

21- س- در مناسك آمده است: كسى كه سال اول حج او باشد، بنا بر احتياط واجب بايد سر خود را بتراشد؛ آيا مى توان در اين احتياط واجب به ديگرى رجوع كرد؟

ج- حكم ساير احتياطات را دارد، لكن چون امر مهمى است، مراعات كنيد اين احتياط را.

22- س- كسى كه حَلْق را فراموش كرده و به ايران بازگشته است، وظيفۀ او چيست؟

ج- بايد حَلْق و اعمال مكه مترتبۀ بر حَلْق را انجام دهد، و اگر نمى تواند خودش به مكه برود، در محل خودش حَلْق كند و موى خود را به منىٰ بفرستد على الاحوط، و براى اعادۀ اعمال مكه نايب بگيرد.

23- س- كسى كه وظيفه او حَلْق است و ليكن از حَلْق معذور است، وظيفۀ او چيست؟

ج- بعيد نيست لزوم و كفايت تقصير در اين مورد، ولى احوط آن است كه احتياط را به غير،

رجوع كنند.

24- س- اگر كسى قربانى را از روى عمد تأخير بيندازد، آيا مى تواند حَلْق و يا تقصير نمايد، و يا بايد حتماً بعد از قربانى باشد؟

ج- بايد حَلْق را بعد از قربانى انجام دهد على الاحوط.

25- س- شخصى در روز عيد قربان در حال رَمْى جمرۀ عقبه پول خود را گم كرد، و چون پول براى هَدْى نداشت آن را مبدل به روزه كرد، و تصميم دارد بعد از ايام تشريق شروع به سه روز روزه نمايد، آيا چنين شخصى تقصير يا حَلْق را پس از سه روز روزه انجام دهد، يا همان روز

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 285

عيد حَلْق يا تقصير نمايد؟

ج- مى تواند روز عيد حَلْق يا تقصير نمايد.

26- س- شخصى كه صروره نيست و مى تواند تقصير كند، آيا اگر ريش بتراشد، صرف نظر از حرمت، اين كار كفايت از تقصير مى كند يا نه؟

ج- كفايت نمى كند.

27- س- عصر عيد قربان بعد از هَدْى كه دوستان سر مى تراشيدند و من هم به اين فكر كه بايد سر را تراشيد، رفتم سر خود را تراشيدم، و نگفتم كه سر مى تراشم براى حج تمتع، فقط سرم را تراشيدم، در اين صورت وظيفه من چيست؟

ج- اگر سر را به عنوان اينكه وظيفه شما سرتراشى است و از اعمال حج است تراشيده ايد صحيح است، هر چند نيت را نگفته باشيد.

28- س- چون من از سر تراشيدن بدم مى آيد، آيا مى توانم به جاى سر تراشيدن تقصير كنم؛ و آيا آن كار، گناهى هم دارد يا نه؟

ج- در سفر اول در منىٰ بايد سر بتراشيد على الاحوط، و اگر نتراشيد، گذشته از معصيت از احرام هم خارج نمى شويد

على الاحوط.

29- س- حاجى در مذبح بعد از قربانى فوراً تقصير كرده كه دچار تطهير نجاست بدن و لباس احرام نگردد، و بعد از رسيدن به چادر حَلْق كند، از يك طرف صروره است و از طرفى در حَلْق قصد احلال نكرده، تكليفش چيست؟

ج- تقصير در صورت جهل كفاره ندارد، و حَلْق را اگر به قصد قربت و به حساب يكى از اعمال انجام داده كافى است، و گر نه باقى بر احرام است و بايد در منىٰ حَلْق كند على الاحوط.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 286

مستحبات حَلْق

در حلق چند چيز مستحب است:

1. آنكه از جانب راست پيش سر ابتدا كند و اين دعا را بخواند:

اللَّهُمَّ أَعْطِنِي بِكُلِّ شَعْرَةٍ نُوراً يَوْمَ القْيامَةِ.

2. آنكه موى سر خود را در منىٰ در خيمۀ خود دفن نمايد، و أولىٰ اين است كه بعد از حَلْق از اطراف ريش و شارب خود گرفته و همچنين ناخنها را بگيرد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 287

فصل پنجم: واجبات بعد از اعمال منىٰ

اشاره

واجب است بعد از تمام شدن اعمال منىٰ كه سه چيز بود، مراجعت به مكه براى اعمالى كه در آنجا واجب است.

و در اينجا چند مسأله است:

مسألۀ 1- جايز است بلكه مستحب است روز عيد كه از اعمال منىٰ فارغ شد، بيايد به مكه براى بقيۀ اعمال حج، و جايز است تأخير بيندازد تا روز يازدهم، و بعيد نيست كه جايز باشد تأخير تا آخر ذى الحجه؛ به اين معنى كه روز آخر ذى الحجه هم اگر آمد و اعمال را به جا آورد، مانع ندارد.

مسألۀ 2- اعمالى كه در مكه واجب است به جا بياورد:

اول: طواف حج است كه آن را طواف زيارت مى گويند.

دوم: نماز طواف است.

سوم: سعى بين صفا و مروه است.

چهارم: طواف نساء است.

پنجم: نماز طواف نساء است.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 288

مسألۀ 3- كيفيت طواف حج و نماز آن و سعى و طواف نساء و نماز آن به همان نحو است كه در طواف عمره و نماز آن و سعى گذشت بدون هيچ تفاوت، مگر در نيت كه اينجا بايد به نيت طواف حج و سعى آن و طواف نساء به جا آورد.

مسألۀ 4- جايز نيست طواف حج و نماز و سعى و طواف نساء و نماز

آن را قبل از رفتن به عرفات و به جا آوردن اعمال عرفات و مشعر و اعمال سه گانۀ منىٰ به جا آورد در حال اختيار.

مسألۀ 5- چند طايفه اند كه براى آنها جايز است طواف حج و نماز و سعى و طواف نساء و نماز آن را بعد از آنكه مُحرم به احرام حج شدند قبل از رفتن به عرفات به جا آورند، و عمل آنها مُجزىٰ است.

اول: زنهايى كه ترس آن دارند كه در برگشتن حائض يا نفساء شوند و پاك نشوند و نتوانند بمانند تا پاك شوند.

دوم: پيرمردها يا پيرزنهايى كه عاجز باشند از طواف در موقع مراجعت براى زيادى جمعيت، يا عاجز از برگشتن به مكه باشند.

سوم: اشخاص مريضى كه بترسند در وقت ازدحام طواف كنند، يا عاجز باشند از آن.

چهارم: كسانى كه مى دانند تا آخر ماه ذى الحجه به جهتى براى آنها ممكن نمى شود طواف و سعى.

مسألۀ 6- سه طايفه اول اعمالى را كه جلو انداختند كافى است اگر چه بعد خلاف آن ظاهر شود؛ مثلًا زن حائض نشود، و مريض خوب شود، و ازدحام چندان نباشد كه موجب مزاحمت شود، پس براى اينها لازم نيست اعادۀ اعمال گرچه احوط است.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 289

مسألۀ 7- طايفه چهارم كه عقيده داشت نمى تواند اعمال را به جا آورد، اگر از جهت مرض و پيرى و عليلى بود، باز مجزى است، و اما اگر از جهت ديگر بود مثل آنكه اعتقاد داشت سيل مانع مى شود و بعد خلافش ظاهر شد، بايد اعاده كند اعمال را بعد از رجوع.

مسألۀ 8- شخص مُحرم كه به واسطۀ احرام حج چيزهايى بر او حرام شد كه

در سابق به تفصيل ذكر شد، در سه موقع و بعد از سه عمل به تدريج، آنها بر او حلال مى شود:

اول: بعد از تقصير كردن يا سر تراشيدن در منىٰ كه به آن همه چيز حلال مى شود، مگر بوى خوش و زن چنانچه پيش ذكر شد و گفته شد؛ كه صيد از جهت احرام نيز حلال مى شود نه از جهت حرم.

دوم: بعد از به جا آوردن طواف زيارت و نماز آن و سعى بين صفا و مروه به تفصيلى كه گذشت، حلال مى شود بر او بوى خوش، ولى زن بر او حرام است.

سوم: بعد از به جا آوردن طواف نساء و نماز آن، كه در كيفيت مثل طواف و نماز عمره است كه گذشت، حلال مى شود بر او زن نيز؛ پس بعد از اين سه عمل همه چيز كه به احرام حرام شده بود حلال مى شود؛ و اما صيد كردن در حرم حرام است براى همه كس چه مُحرم و چه مُحلّ.

مسألۀ 9- كسانى كه به واسطۀ عذر، مثل پيرى و خوف حيض، طواف زيارت و طواف نساء را مقدم داشتند، بوى خوش و زن بر آنها حلال نمى شود، و تمام مُحرمات بعد از تقصير يا حَلْق حلال خواهد شد.

مسألۀ 10- طواف نساء اختصاص به مرد ندارد بلكه بر زن و خنثى و خصى و بچۀ مميز نيز لازم است كه اگر طواف نساء نكنند زن به همان

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 290

تفصيل كه سابق گفته شد بر آنها حلال نمى شود، و نيز اگر زن آن را ترك كند مرد بر او حلال نمى شود، بلكه طفل غير مميز اگر ولىّ، او را مُحرم

كرد بايد او را به احتياط واجب طواف نساء بدهد تا بعد از بالغ شدن، زن يا مرد بر او حلال شود.

مسألۀ 11- طواف نساء و نماز آن اگر چه واجب است و بدون آن زن حلال نمى شود، لكن ركن نيست و ترك عمدى آن موجب باطل شدن حج نمى شود، بلكه واجب است بر كسى كه حج كرده آن را به جا آورد، و اگر به جا نياورد زن بر او حلال نمى شود، بلكه آنچه از زن بر او حرام شده بود؛ مثل عقد كردن و خطبه كردن و شاهد شدن نيز بر او حلال نمى شود بنا بر احتياط واجب.

مسألۀ 12- جايز نيست مقدم داشتن سعى را بر طواف زيارت يا بر نماز آن اختياراً، و جايز نيست مقدم داشتن طواف نساء را بر طواف زيارت و بر سعى اختياراً، و اگر مقدم داشت اعاده كند تا ترتيب حاصل شود.

مسألۀ 13- جايز است طواف نساء را قبل از سعى به جا آورد در حال ضرورت؛ مثل ترس از حيض و نتوانستن اقامت به مكه تا زمان پاكى، لكن احتياط در آن است كه نايب بگيرد كه بعد از آن به جا آورد.

مسألۀ 14- اگر سهواً طواف نساء را قبل از سعى به جا آورد يا به واسطۀ ندانستن حكم مقدم بدارد، طواف و سعيش صحيح است، و احتياط در اعاده طواف است.

مسألۀ 15- اگر طواف نساء را سهواً به جا نياورد تا برگشت از حج، پس اگر مى تواند بايد خودش برگردد و به جا بياورد، و اگر نمى تواند يا

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 291

مشقت دارد نايب بگيرد و پس از به جا آوردن،

زن به او حلال مى شود.

مسألۀ 16- اگر كسى طواف واجب را- چه طواف عمره و چه طواف حج و چه طواف نساء- فراموش كرد و برگشت و با زن نزديكى كرد، بايد يك هَدْى در مكه قربانى كند، و احتياط آن است كه شتر باشد، و اگر مى تواند خودش برود و طواف و نماز آن را به جا آورد، و احتياطاً در غير طواف نساء، سعى را هم به جا آورد، و اگر نمى تواند يا مشقت دارد نايب بگيرد.

مسألۀ 17- اگر كسى طواف را چه طواف عمره يا طواف زيارت از روى جهل به مسأله به جا نياورد و برگشت به محل خود، بايد حج را اعاده كند و يك شتر قربانى كند.

مسائل متفرقۀ اعمال بعد از منىٰ و طواف نساء

1- س- اگر كسى تنها اين ترس را داشته باشد كه بعد از برگشت از منىٰ در اثر ازدحام نتواند طواف كند يا به مشقت بيفتد، آيا مى تواند اعمال حج را مقدم دارد يا نه؟

ج- موردِ جوازِ تقديم نيست، و نمى تواند مقدم بدارد.

2- س- اعمال حج را به جهت خوف حيض بر اعمال منىٰ مقدم داشت؛ ولى چون طواف يا سعى را قطع كرده بود، به طورى كه مى بايد اتمام و اعاده كند و چنين كرد، آيا بعد از آن اعمال منىٰ بر او چيزى نيست؟

ج- اگر وظيفه را انجام داده چيزى بر او نيست.

3- س- آيا نايب هم اگر خوف حيض يا مرض داشته باشد، مى تواند

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 292

اعمال حج را بر وقوفين و اعمال منىٰ مقدم بدارد يا نه؟

ج- مانع ندارد.

4- س- كسانى كه اعمال حج را قبل از اعمال منىٰ انجام مى دهند، آيا مى توانند سعى

را بعد از برگشتن از منىٰ انجام دهند و باقى اعمال را قبل؟

ج- محل اشكال است.

5- س- تقديم اعمال مكه براى ذوى الاعذار جايز يا لازم است؟

ج- جايز است و لازم نيست.

6- س- كسانى كه اعمال حج را مقدم بر وقوفين مى نمايند، آيا بايد اقرب زمان به موقفين را رعايت كنند؟

ج- لازم نيست.

7- س- تشخيص عذر براى كسانى كه اعمال حج را مقدم مى دارند بر عهدۀ خود آنان است، يا بر عهده گردانندگان گروه و مسئولين؟

ج- تشخيص با خود مكلف است.

8- س- كسى كه او را به وسيلۀ تخت طواف مى دهند، آيا مى تواند اعمال حج خود را بر وقوفين مقدم بدارد؟

ج- اگر در هر صورت بايد او را طواف دهند و عذر ديگرى نيست، نمى تواند مقدم بدارد.

9- س- كسى كه اعمال حج را بر وقوفين مقدم مى دارد، آيا مى تواند طواف نساء را بعد از وقوفين و اعمال ديگر انجام دهد؟

ج- بنا بر احتياط در موردى تقديم بدارند كه هر سه عمل را مقدماً انجام دهند.

10- س- شخصى كه مى تواند اعمال مكه را بر وقوفين مقدم بدارد،

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 293

اگر جهلًا بدون احرام اعمال مكه را انجام داد چه صورتى دارد؟

ج- كفايت نمى كند و بايد يا قبل از وقوفين آنها را با احرام اعاده كند و يا بعد از وقوفين و اعمال منىٰ آنها را به جا آورد.

11- س- آيا مى تواند اعمال مكه را به نايب واگذارد در صورتى كه مى تواند تأخير بيندازد تا خود به جا آورد؟

ج- با فرض اينكه مى تواند خودش به جا آورد و لو با تأخير تا آخر وقت نمى تواند نايب بگيرد.

12- س- در مناسك فرموده ايد: وقت انجام اعمال

حج تا روز يازدهم است و بعيد نيست كه تا آخر ماه ذى الحجه نيت كند؛ در صورتى كه وقت انجام مناسك حج تا روز يازدهم باشد، اگر تأخير انداخت چون محتمل است ظرف وجوب منقضى شده باشد، آيا معصيت نموده است؟

ج- معصيت نيست.

13- س- كسى كه از منىٰ برگشته و هنوز اعمال واجب مكه را انجام نداده، آيا مى تواند طواف مستحبى انجام دهد، و نيز در حال احرام عمره تمتع، آيا مى تواند قبل از انجام عمره طواف مستحبى انجام دهد؟

ج- احتياطاً ترك نمايد.

14- س- آيا بعد از انجام اعمال منىٰ، قبل از انجام اعمال مكه مى توان از مكه خارج شد يا خير؟

ج- مانع ندارد.

مسألۀ 15- اگر شخص چندين عمرۀ مفرده به جاى آورده باشد و در هيچ كدام طواف نساء نكرده باشد يك طواف نساء براى تمام آنها كفايت مى كند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 294

مسألۀ 16- احتياط آن است كه نايب در طواف نساء، نيت ما فى الذمه كند گرچه مى تواند به نيت منوبٌ عنه انجام دهد.

17- س- آيا پيش از به جا آوردن طواف نساء و بعد از انجام حَلْق و اعمال بعدى، تمام انواع تلذذ و تمتع از زن حرام است، و يا اختصاص به جماع دارد؟

ج- از مطلق تلذذ از زن بايد اجتناب نمايد.

18- س- آيا تأخير طواف نساء از سعى تا چند روز جايز است يا خير؟

ج- مانع ندارد.

19- س- شخصى بعد از حج، ازدواج كرد و داراى اولاد شد، بعداً متوجه مى شود كه در حج طواف نساء را نياورده است، حال كه متوجه شده است حكم زن و فرزند او چگونه است، و نسبت به طواف بايد چه

كند؟

ج- با فرض جهل، فرزند او حكم حلال زاده را دارد؛ ولى عقد ازدواج باطل است و بايد طواف نساء را انجام دهد، و اگر بخواهد بعد از آن تجديد عقد نمايد.

20- س- مردى به زنش گفت وظيفه من طواف نساء است، ولى تو بايد طواف رجال بجاآورى! زن به جاى نيت طواف نساء طواف رجال ذكر كرد، آيا كافى است يا نه؟

ج- اگر منظورش اداى وظيفه است، مانع ندارد.

21- س- كسى كه عمرۀ مفرده انجام مى داد بدون اينكه تقصير كند طواف نساء را به جا آورد، آيا وظيفۀ او چيست و عمرۀ او باطل است يا نه؟

ج- عمره باطل نمى شود، لكن بايد بعد از تقصير، طواف نساء را اعاده

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 295

نمايد و بدون آن حرمت نساء باقى است.

22- س- شخصى پس از مراجعت از مكه شك مى كند كه طواف نساء حج يا عمرۀ مفرده را به جا آورده يا نه، چه وظيفه اى دارد؟

ج- اگر التفات به وجوب طواف نساء نداشته، بايد طواف نساء را انجام دهد، و همچنين است در صورت التفات على الاحوط، بلكه خالى از قوت نيست.

23- س- اگر كسى بعد از شوط چهارم طواف نساء عمرۀ مفرده با زوجۀ خود مواقعه نمايد، آيا مانند طواف نساء حج است كه به حج لطمه اى وارد نكرده و كفاره هم ندارد؟

ج- بلى، عمل صحيح است و كفاره ندارد، اگر چه حرام مرتكب شده است.

24- س- به جا نياوردن طواف نساء از روى جهل همانند طواف حج و عمره است كه بايد حج را اعاده كند و شتر قربانى نمايد؟ چنانچه در مسألۀ 17 فصل پنجم حج در مناسك مى فرماييد؟

ج- ترك

طواف نساء حج را باطل نمى كند و كفاره ندارد، ولى حرمت نساء بدون آن باقى است و ارتكاب آن كفاره دارد.

25- س- شخصى قبل از طواف نساء با زوجۀ خود ملاعبه نموده و از روى شهوت به او دست زده است، آيا كفاره دارد؟

ج- كفاره دارد مگر در صورت جهل.

26- س- زنى كه اعمال حج خود را بر وقوفين مقدم داشته، بعد از سعى حائض مى شود شوهرش در همان وقت به نيابت از او طواف نساء را انجام مى دهد، آيا اين نيابت صحيح است؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 296

ج- صحيح نيست و تقدم براى كسى است كه خودش طواف مى كند، و احتياط آن است كه اكتفا به آنچه مقدم داشته هم نكند.

27- س- اگر نايب، طواف نساء را به جا نياورد، آيا فقط زن بر او حرام است يا ذمه اش هم مشغول است، هر چند بعد از مردن باشد كه بايد براى او قضا كند؟

ج- ذمۀ او هم مشغول است؛ ولى خودش بايد در حياتش انجام دهد و اگر نمى تواند نايب بگيرد.

28- س- شخصى طواف نساء عمرۀ مفرده را فراموش كرده و بعد براى عمرۀ تمتع مُحرم شده است، آيا طواف نساء فراموش شده را بعد از انجام اعمال عمرۀ تمتع به جا آورد يا قبل از آن؟

ج- مى تواند بعد از انجام اعمال عمرۀ تمتع به جا آورد، و اگر تأخير بيندازد، طواف نساء حج كفايت از آن مى كند.

29- س- كسى كه طواف نساء عمرۀ مفرده را به جا نياورده و بعد از آن حج افراد به جا مى آورد، آيا طواف نساء حج افراد كفايت مى كند؟

ج- كفايت مى كند.

30- س- پيرمردان و پيرزنانى كه عمل

زناشويى از آنان ممكن نيست و ازدواج هم نمى كنند و نيز كسى كه عنين است، آيا اگر طواف نساء را [بجا] نياورند اشكال دارد؟

ج- گرچه طواف نساء جزء اعمال نيست، لكن عمل واجبى است كه بايد انجام داده شود.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 297

مستحبات طواف حج و نماز آن و سعى

آنچه كه از مستحبات در طواف عمره و نماز آن و سعى ذكر شد اينجا نيز جارى است، و مستحب است شخصى كه به جهت طواف حج مى آيد، در روز عيد قربان بيايد و بر درب مسجد بايستد و اين دعا را بخواند:

اللَّهُمَ اعِنّي علَى نُسُكِكَ، وَ سَلِّمْنِي لَهُ وَ سَلِّمْهُ لِي، أسْألُكَ مَسْأَلَةَ العَلِيلِ الذَّلِيلِ الْمُعْتَرِفِ بذَنْبِه، أَنْ تَغْفِرَ لِي ذُنُوبِي، وَ أَنْ تُرْجِعَنِى بِحٰاجَتي، اللّٰهُمَّ إِنّي عَبْدُكَ، وَ الْبَلَدُ بَلَدُكَ و الْبَيْتُ بَيْتُكَ، جِئْتُ أَطْلُبُ رَحْمَتَكَ، وَ أَؤُمٌّ طاعَتَكَ، مُتَّبِعاً لِأمْرِكَ، راضِياً بِقَدَرِكَ، أَسْألُكَ مَسْألَةَ الْمُضْطَرِّ إلَيْكَ، المُطِيْعِ لِأمْرِكَ، الْمُشْفِقِ مِنْ عَذابِكَ، الْخائِفِ لِعُقُوبَتِكَ، أَنْ تُبَلِّغَني عَفْوَكَ، وَ تُجِيْرَنِي مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِكَ.

پس به نزد حجر الأسود بيايد و استلام و بوسه نمايد، و اگر بوسيدن ممكن نشد دست به حجر ماليده و دست خود را ببوسد، و اگر آن هم ممكن نشد مقابل حجر ايستاده و تكبير بگويد و بعد آنچه در طواف عمره به جا آورده بود، به جا آورد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 298

فصل ششم: بيتوته در منىٰ

اشاره

و در آن چند مسأله است:

مسألۀ 1- واجب است بر حاج كه شب يازدهم ذى الحجه و شب دوازدهم را در منىٰ بيتوته كند؛ يعنى در آنجا بماند از غروب آفتاب تا نصف شب.

مسألۀ 2- چند طايفه بايد در شب سيزدهم نيز تا نصف شب بمانند:

اول: كسى كه صيد كرده است در احرام، و احتياط واجب آن است كه اگر صيد را گرفته باشد و نكشته باشد شب سيزدهم را بماند، لكن غير از صيد كردن چيزهايى ديگر كه از صيد بر مُحرم حرام است، مثل خوردن گوشت صيد و نشان دادن صيد به صياد و

غير آن را اگر اجتناب نكرده، واجب نيست بيتوتۀ شب سيزدهم.

دوم: كسى كه نزديكى با زن كرده در احرام چه در قُبُلْ و چه در دُبُرْ و چه با زن خود يا اجنبيه، ولى غير از جماع كارهاى ديگر مثل بوسيدن و لمس و غير آن را اگر اجتناب نكرده، واجب نمى شود بيتوتۀ شب سيزدهم.

سوم: كسى كه در روز دوازدهم كوچ نكرد از منىٰ و غروب شب

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 299

سيزدهم را درك كرد.

مسألۀ 3- چند طايفه اند كه واجب نيست در شبهاى يازده و دوازده و سيزدهم در منىٰ بمانند:

اول: بيماران و پرستاران آنها و ديگر كسانى كه براى آنها مشقت داشته باشد ماندن به هر عذرى كه باشد.

دوم: كسانى كه ترس آن دارند كه اگر شب را بمانند، مال آنها در مكه از بين مى رود به شرطى كه مال مُعْتَدٌ به باشد.

سوم: شبانهايى كه احتياج دارد حيوانات آنها به چرانيدن در شب.

چهارم: كسانى كه متكفل آب دادن به حجاج هستند در مكه.

پنجم: كسانى كه شب را در مكه بيدار باشند و به عبادت مشغول باشند تا صبح و كار ديگر جز آن نكنند مگر كارهاى ضرورى؛ از قبيل خوردن و آشاميدن به قدر احتياج و تجديد وضو.

مسألۀ 4- كسى كه در احرام عمرۀ تمتع از صيد و زن اجتناب نكرده، بايد شب سيزدهم بماند و اين حكم اختصاص به احرام حج ندارد.

مسألۀ 5- مقدار شب كه واجب است در اين سه شب بيتوته كرد، از اول شب است تا نصف آن؛ پس كسى كه از غروب بيتوته كرد در منىٰ تا نيمۀ شب، مانع ندارد بعد از آن بيرون برود، و

احتياط مستحب آن است كه پيش از طلوع وارد مكه نشود.

مسألۀ 6- كسى كه در اول شب بى عذر در منىٰ نبود، احتياط واجب آن است كه قبل از نيمه شب برگردد و تا صبح بماند.

مسألۀ 7- نيمۀ شب را بايد از اول غروب تا طلوع آفتاب حساب كنند بنا بر احتياط واجب، و احتياط آن است كه از مغرب شرعى حساب كنند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 300

مسألۀ 8- بيتوتۀ در منىٰ از عبادات است و بايد با نيت خالص براى اطاعت خداوند به جا آورد.

مسألۀ 9- جايز نيست در غير مكه مشغول عبادت شود و به منىٰ نرود، حتى در بين راه منىٰ و مكه به احتياط واجب.

________________________________________

خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى، مناسك حج (امام خمينى)، در يك جلد، ه ق

مناسك حج (امام خمينى)؛ ص: 300

مسألۀ 10- كسى كه ترك كند بيتوتۀ به منىٰ را در شبى كه واجب است بماند، براى هر شبى يك گوسفند بايد قربانى كند.

مسألۀ 11- فرقى نيست در واجب بودن قربانى بين آنكه از روى علم و عمد باشد، يا از روى نسيان باشد يا از روى ندانستن مسأله.

مسألۀ 12- كسانى كه در مكه تا صبح به عبادت مشغول بودند و نيامده اند به منىٰ، قربانى بر آنها واجب نيست.

مسألۀ 13- چهار طايفه اى كه در مسأله سوم گفته شد واجب نيست در منىٰ بمانند، در صورتى كه نماندند بايد براى هر شب يك گوسفند كفاره قربانى كنند، حتى دستۀ سوم و چهارم به احتياط واجب.

مسألۀ 14- گوسفندى كه بايد قربانى شود هيچ يك از شرايط هَدْى را كه در منىٰ براى حج بايد ذبح كند، لازم نيست داشته باشد.

مسألۀ

15- گوسفندى را كه بايد قربانى كند محل معينى ندارد، حتى مى تواند پس از مراجعت به محل خود قربانى بكند، اگر چه احتياط آن است كه در منىٰ قربانى كند.

مسألۀ 16- اگر قسمتى از اول شب كه بايد در منىٰ بيتوته كرد درك نشود، يا زودتر از نصف شب از منىٰ خارج شوند، احتياط واجب آن است كه يك گوسفند قربانى كنند و فرقى بين صورت عذر و عدم عذر نيست.

مسألۀ 17- كسانى كه جايز است براى آنها كوچ كردن در روز

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 301

دوازدهم، بايد بعد از ظهر كوچ كنند و جايز نيست قبل از ظهر، و كسانى كه در روز سيزدهم كوچ مى كنند مختارند هر وقت را بخواهند كوچ كنند.

مسائل متفرقۀ بيتوته در منىٰ

مسألۀ 1- اگر حاجى صبح دوازدهم به مكه بيايد واجب نيست براى نَفْر، بعد از ظهر به منىٰ برگردد گرچه رفتن او به مكه قبل از ظهر جايز نيست.

مسألۀ 2- در كوچ كردن بعد از ظهر روز دوازدهم زنها هم حكم مردان را دارند؛ بنا بر اين اگر با عذر از رَمْى در روز، شب دوازدهم رَمْى كردند، نمى توانند قبل از ظهر از منىٰ كوچ كنند، مگر از ماندن تا بعد از ظهر معذور باشند.

مسألۀ 3- كسانى كه در زمينهاى متصل به منىٰ كه از منىٰ نيست در شب يازدهم و دوازدهم بيتوته مى كنند بايد كفاره بدهند و براى هر شب يك گوسفند قربانى كنند، هر چند اعتقاد پيدا كرده باشند كه آنجا از منىٰ است يا به گفته اشخاص محلى، مطمئن شده باشند.

مسألۀ 4- اگر حاجى قبل از غروب آفتاب شب سيزدهم از منىٰ خارج شده و بعد

از غروب به منىٰ مراجعت كرده، واجب نيست شب را بماند و رَمى روز سيزدهم بر او واجب نمى شود.

5- س- بيتوتۀ در منىٰ اگر در غير منىٰ انجام شود چه صورت دارد، و آيا اشخاص جاهل به موضوع معذورند يا خير؟

ج- بايد قربانى كنند و فرقى بين عالم و جاهل نيست.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 302

6- س- كسانى كه مقدارى از اول شب با عذر يا بدون عذر در خارج منىٰ بودند يا قبل از نصف شب خارج شدند، در مناسكْ احتياط استحبابى است نسبت به كفاره، و در تحرير احتياط وجوبى؛ آيا كفاره واجب است يا خير؟

ج- اين احتياط وجوبى است و ترك نشود.

7- س- فرموده ايد كسى كه بدون عذر نصف اول شب را در منىٰ نبود واجب است نصف دوم را در منىٰ بماند، آيا كفارۀ ترك مَبيت را نيز بايد بدهد؟

ج- بايد كفاره هم بدهد.

8- س- كسى كه در شب يازدهم و دوازدهم بايد در منىٰ باشد يا در مسجد الحرام مشغول عبادت گردد، در مسجد الحرام مشغول عبادت مى شود، ولى در بين آن از خستگى مرتب چرت مى زند و بيدار مى شود، وظيفۀ او چيست؟ و سؤال ديگر در اين رابطه كه اخيراً پشت بامى وسيع براى مسجد الحرام- زاده اللّٰه شرفاً- درست كرده اند، آيا شبهايى كه بايد يا در منىٰ بماند و يا در مسجد الحرام مشغول عبادت باشد، ماندن در آنجا و عبادت كردن كافى است يا نه؟

ج- اگر به قدرى خواب مى رود كه صدق نمى كند كه تمام شب مشغول به عبادت بوده، كافى نيست و بايد كفاره بدهد، و عبادت در هر جاى مكه كافى است.

9- س- اين

جانب شغلم حمله دارى است؛ چندين سال قبل جايى را كه يقين داشتم جزء منىٰ است با حاجيها بيتوته نموده ام و سالهاى بعد فهميدم و برايم يقين حاصل شد جايى كه سالهاى قبل بيتوته نموده ايم

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 303

خارج از منىٰ است، آيا كفاره بر اين جانب و همۀ حجاج واجب است يا نه؟

و در صورتى كه كفاره واجب باشد، آيا كفارۀ حجاج بر عهدۀ خودشان است يا بر عهدۀ من؟ و آيا ابلاغ به حجاج واجب است يا نه؟ و اگر بعضى از آنان مرده باشند يا دسترسى به آنان نباشد تكليف چيست؟

ج- كفارۀ ترك بيتوتۀ خود شما بر شما واجب است، و كفارۀ ديگران بر شما واجب نيست و لازم نيست به آنان اعلام نماييد، و اگر فهميدند كفاره بر خود آنان واجب است؛ ولى اگر اجرت عمل صحيح و عملى كه انجام شده تفاوتى دارد، نسبت به تفاوت بايد رضايت حجاج تحصيل شود.

10- س- علامت گذارى حدود منىٰ در سالهاى قبل با علامت گذارى الآن كه به وسيلۀ حكومت انجام گرفته فرق مى كند، و اين جانب كه شغلم حمله دارى است در سالهاى قبل با حجاج در قطعه زمينى بيتوته كرده ايم كه اگر تعيين فعلى حكومت صحيح باشد، بيتوتۀ ما در خارج از منىٰ بوده، و اگر تعيين قبلى صحيح باشد، كه ما يقين به آن داريم طبق علميت قبلى و نظر پيروان اهل مكه بيتوتۀ ما صحيح است؛ حال بنا بر اينكه تعيين حكومت صحيح باشد، آيا تكليف ما نسبت به بيتوته سالهاى قبل چيست؟ و در صورت وجوب كفاره، آيا ابلاغ به همۀ حجاج لازم است يا نه؟ و آيا با

توجه به اينكه در فرض مسأله بيتوته ترك نشده بلكه اشتباه در مصداق بوده است، نسبت به حجاج ضامن مى باشم يا نه؟

ج- اگر در محلى بيتوته كرده ايد كه يقين به منىٰ بودن آن داشته ايد تا يقين پيدا نكنيد كه خارج منىٰ بوده، قربانى لازم نيست و در اين صورت ابلاغ و اعلام لازم نيست.

11- س- آيا كسانى كه عذر دارند از رَمْىِ در روز، مى توانند شب

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 304

دوازدهم براى روز دوازدهم رَمْى كنند و از منىٰ به مكه بيايند و ديگر برنگردند به منىٰ، يا بايد صبر كنند و بعد از ظهر با مردم كوچ كنند؟

ج- مى توانند بعد از مَبيت واجب، خارج شوند و لازم نيست صبر كنند.

12- س- قبلًا سؤال شده است كه آيا كسانى كه خوف مشقت دارند مى توانند شب دوازدهم رَمْى جمره نموده به مكه رفته و ديگر به منىٰ برنگردند، و حضرت عالى جواب فرموده ايد: در صورت عذر اشكال ندارد، ولى قبل از نصف شب نبايد بيرون بروند. با توجه به مسألۀ فوق اين سؤال مطرح مى شود كه آيا خدمۀ كاروانها نيز براى پذيرايى از اين قبيل زائرين مى توانند به همراه آنان در شب رَمْى نموده و به مكه بروند و براى وقوف تا وقت شرعى روز دوازدهم ديگر به منىٰ برنگردند؟

ج- وقوف در روز دوازدهم واجب نيست و آنچه واجب است كوچ نكردن قبل از زوال است، و اشخاص ذكر شده مى توانند بعد از نصف شب از منىٰ بروند و روز دوازدهم براى رَمْى به منىٰ برگردند و لو بعد از ظهر، و اگر قبل از ظهر آمدند بعد از ظهر بيرون بروند؛ و رَمْى

شب براى آنها كافى نيست.

13- س- حاجى شب دوازدهم بعد از نصف شب از منىٰ خارج و به مكه مى رود، روز بعد براى رَمْى به منىٰ مى آيد؛ آيا لازم است كه قبل از ظهر به منىٰ بيايد يا چون وظيفه اى غير از رَمْى ندارد بعد از ظهر هم مى تواند بيايد؟

ج- لازم نيست قبل از ظهر به منىٰ بيايد، هر چند اگر قبل از ظهر بيايد نمى تواند قبل از ظهر كوچ كند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 305

14- س- مدير كاروانى زنها را قبل از ظهر دوازدهم از منىٰ خارج نمود، وظيفۀ آنان كه از مسأله اطلاع نداشتند و يا اگر متوجه مسأله بودند نمى توانستند بدون مدير كاروان و همراهان در منىٰ بمانند، چيست؟

ج- با فرض اينكه عذر داشته اند، مانع ندارد.

15- س- مقدار شب براى كسى كه در مكه به جاى بيتوته در منىٰ به عبادت مشغول مى شود چقدر است؟ از مغرب تا طلوع فجر است، يا تا طلوع آفتاب؟

ج- تا طلوع فجر حساب مى شود.

16- س- بعد از اعمال ثلاثۀ روز عيد مى خواهد براى طوافها به مكه برود، ولى مى داند كه اگر به مكه برود سه ساعت از مَبيت اول شب را درك نمى كند، آيا برود يا نه؟ و اگر رفت كفاره دارد يا خير؟

ج- رفتن از منىٰ به مكه در فرض مرقوم مانع ندارد، ولى براى تأخير بايد كفاره بدهد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 307

فصل هفتم: رَمْى جمرات سه گانه

اشاره

و در آن چند مسأله است:

مسألۀ 1- شبهايى كه واجب است در منىٰ بيتوته كند بايد در روز آنها رَمْى جمرات سه گانه كند؛ يعنى سنگريزه بزند به سه محل، كه يكى را جمره اولىٰ و يكى را جمرۀ وسطى

و يكى را جمرۀ عقبه گويند؛ ولى اگر عمداً همۀ آن را ترك كند به حج او ضرر نمى رساند و صحيح است، گرچه در صورت عمد معصيت كار است.

مسألۀ 2- اشخاصى كه بايد شب سيزدهم را در منىٰ بمانند، واجب است روز سيزدهم، رَمْى جمرات كنند.

مسألۀ 3- عدد سنگريزه كه بايد به جمره بزند براى هر يك در هر روزى بايد هفت عدد باشد و كيفيت انداختن و شرايط و واجبات آن به همان نحو است كه سابقاً در جمرۀ عقبىٰ گفته شد.

مسألۀ 4- وقت انداختن سنگ از اول طلوع آفتاب تا غروب آفتاب روزى است كه شب آن روز را بيتوته كرده است، و در شب جايز نيست به جا آورد.

مسألۀ 5- اگر كسى عذرى داشته باشد از اينكه روز به جا آورد؛ مثل

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 308

شبان و مريض و عليل و كسى كه ترس داشته باشد از چيزى، مثل تزاحم جمعيت، جايز است شب آن روز يا شب بعد انجام دهد.

مسألۀ 6- واجب است ترتيب در سنگ انداختن به اينكه اول به جمرۀ اولىٰ و بعد از آن به جمرۀ وسطى و بعد از آن به جمرۀ عقبه سنگ بيندازد.

مسألۀ 7- اگر به ترتيبى كه گفته شد به جا نياورد بايد دوباره آنچه كه بر خلاف ترتيب كرده، به جا آورد به طورى كه ترتيب حاصل شود؛ مثلًا اگر اول به جمرۀ وسطى انداخت و بعد به جمرۀ اولىٰ، كفايت مى كند كه جمرۀ وسطى را دوباره به جا آورد و بعد جمرۀ عقبه را و اعادۀ جمرۀ اولىٰ لازم نيست.

مسألۀ 8- در حكمى كه در مسألۀ هفتم ذكر شد، فرق

نيست ميان آنكه از روى علم و عمد خلاف ترتيب كند يا از روى سهو و نسيان يا از روى ندانستن مسأله، در هر صورت بايد اعاده كند.

مسألۀ 9- اگر كسى چهار سنگ به جمرۀ اولىٰ بيندازد و آن را رها كند و مشغول جمرۀ بعدى بشود كافى است، و لازم نيست تمام هفت سنگ مقدم باشد؛ پس مى تواند چهار سنگ به جمرۀ اولىٰ بزند و بعد چهار سنگ به جمرۀ وسطى و بعد مشغول جمرۀ عقبه شود و به هر ترتيب مى خواهد هفت سنگ جمرۀ عقبه و سه سنگ آن دو تاى ديگرى را بيندازد، لكن احتياط واجب از براى كسى كه از روى علم و عمد اين كار را كرده است اعاده است.

مسألۀ 10- اگر كسى فراموش كند در يكى از روزها رَمْى كند واجب است روز بعد آن را قضا كند، و اگر دو روز را فراموش كرد بايد در روز بعد هر دو را قضا كند، و همچنين است اگر از روى عمد ترك كرده باشد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 309

مسألۀ 11- واجب است قضا را مقدم بدارد بر ادا؛ پس در روز يازدهم اگر بخواهد قضاى روز عيد را به جا بياورد اول قضاى عيد را به جا آورد و بعد رَمْى روز يازدهم را كه ادا است، و همچنين بايد قضاى روز جلو را مقدم بدارد بر قضاى روز بعد، پس اگر در روز سيزدهم مثلًا بخواهد قضاى روز عيد و روز يازدهم و روز دوازدهم را به جا آورد بايد به ترتيب از قضاى روز عيد شروع و به روز سيزدهم ختم كند كه ادا است.

مسألۀ 12-

چنانچه قضاى رمى جمرات سه گانه واجب است قضاى رَمْى بعض از آنها هم اگر ترك شده باشد واجب است؛ پس اگر در روز يازدهم جمره اولى را رَمْى كرد و دوتاى ديگر را نكرد، روز بعد بايد آن را كه نكرده اتيان كند و بعد تكليف اين روز را به جا آورد.

مسألۀ 13- اگر در روز بعد فهميد كه جمرات روز قبل را به خلاف ترتيب انداخته بايد قضا كند، به طورى كه ترتيب حاصل شود و بعد وظيفه اين روز را به جا آورد.

مسألۀ 14- اگر به هر يك از جمرات يا بعض آنها چهار سنگ انداخته باشد و در روز بعد يادش بيايد، احتياط واجب آن است كه بقيه روز قبل را قضا كند و بعد وظيفۀ روز را به جا آورد.

مسألۀ 15- اگر كسى فراموش كند رَمْى جمرات سه گانه را و خارج شود از منىٰ و به مكه بيايد، پس اگر در ايام تشريق يادش آمد بايد برگردد و به جا آورد و اگر متمكن نيست بايد نايب بگيرد، و اگر بعد از ايام تشريق يادش بيايد يا عمداً تعويق بيندازد تا بعد، احتياط واجب آن است كه خودش يا نايبش از مكه برگردد و به جا آورد، و در سال ديگر هم در ايامى كه فوت شده است خودش يا نايبش قضا كند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 310

مسألۀ 16- اگر فراموش كرد رَمْى جمرات را و يادش نيامد مگر بعد از خروج از مكه، احتياط واجب آن است كه در سال ديگر قضا كند آن را خودش يا نايبش.

مسألۀ 17- كسى كه بعض از جمرات را فراموش كند حكمش همان

است كه در مسأله 15 و 16 ذكر شد؛ بلكه كسى كه كمتر از هفت سنگ در تمام جمرات يا بعض آن انداخت همين حكم را دارد بنا بر احتياط واجب.

مسألۀ 18- كسى كه عذرى داشته باشد از انداختن سنگ، مثل آنكه مريض باشد يا طفل باشد كه نتواند رَمْى كند، يا عليل باشد مثل آنكه دست يا پايش شكسته باشد، يا از شدت بيحالى نتواند، يا بيهوش باشد، بايد نايبش به جا آورد و اگر از نايب گرفتن هم عاجز باشد، مثل بيهوش و طفل كوچك، ولىّ او يا شخص ديگرى از طرف او به جا آورد، و احتياط واجب آن است كه تا مأيوس نشده از اينكه خودش عمل كند، نايب عمل نكند و بهتر آن است كه اگر مى شود شخص معذور را ببرند و در حضور او رمى كنند، و اگر مى شود سنگ را در دست او بگذارند و بيندازند.

مسألۀ 19- اگر بعد از آنكه نايب عمل را به جا آورد عذر برطرف شد، آوردن خودش لازم نيست اگر چه احوط است.

مسألۀ 20- اگر شخص مريض مأيوس باشد از خوب شدن يا شخص معذور مأيوس باشد از رفع عذر، واجب است كه نايب بگيرد، و اگر مأيوس نيست مى تواند نايب بگيرد، لكن اگر عذر رفع شد، احتياط آن است كه خودش عمل كند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 311

مسألۀ 21- اگر ديگران مأيوس باشند از رفع عذر معذور، لازم نيست از او اذن بگيرند اگر چه احوط است، و اگر نتواند اذن بدهد اذن معتبر نخواهد بود.

مسألۀ 22- اگر بعد از گذشتن روزى كه واجب بوده در آن رَمْى كند شك كند

كه به جا آورده يا نه، اعتنا نكند.

مسألۀ 23- اگر بعد از انداختن شك كند كه كيفيت آن صحيح بوده يا نه، اعتنا نكند.

مسألۀ 24- اگر در وقتى كه مشغول رَمْى جمرۀ عقبه است شك كند كه اولى را يا دومى را يا هر دو را رَمْى كرده يا صحيح انجام داده يا نه، اعتنا نكند.

مسألۀ 25- اگر در عدد، شك كند كه آيا هفت بوده يا كمتر، قبل از آنكه داخل شود در رَمْى جمرۀ بعدى، بايد آنچه محتمل است كه كسر شده، بياورد تا يقين كند هفت عدد شده هر چند منصرف از عمل شده باشد و مشغول كارهاى ديگر باشد بنا بر احتياط واجب.

مسألۀ 26- اگر بعد از گذشتن روزى كه بايد رَمْى كند يقين پيدا كند كه يكى از سه جمره را رَمْى نكرده، ظاهراً جايز است اكتفا به قضاى رَمْى جمرۀ عقبه كند، و احتياط آن است كه هر سه را قضا كند.

مسألۀ 27- اگر بعد از آنكه داخل در جمرۀ بعدى شد شك كند در عدد قبلى، پس اگر بداند چهار سنگ از قبلى را انداخته و شك كند كه بقيه را يا بعض از آنها را انداخته يا نه، به احتياط واجب بقيه را اتيان كند، اگر چه بعد از اتيان جمرۀ بعدى، و اگر در كمتر از چهار، شك داشته باشد تا مقدار چهار اعتنا نكند و سه سنگ ديگر را بزند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 312

مسألۀ 28- اگر بعد از انداختن به هر سه جمره يقين پيدا كند كه يك سنگ يا دو سنگ يا سه سنگ از يكى از سه جمره ناقص شده، بايد

هر چه را احتمال كسرى داده به هر يك از سه جمره بزند.

مسألۀ 29- اگر بعد از انداختن سنگ به هر سه يقين كند كه يكى از آنها را از چهار كمتر انداخته بعيد نيست جواز اكتفا به كسرى جمرۀ آخرى، و احتياط آن است كه جمرۀ آخرى را از سر بگيرد، و احتياط بالاتر آن است كه هر سه را از سر بگيرد.

مسألۀ 30- اگر بعد از گذشتن وقت هر سه روز، يقين كند كه يك روز را رَمْى نكرده و نداند كدام روز است، بايد هر سه روز را قضا كند با مراعات ترتيب، گرچه به احتمالى اكتفا به قضاى روز آخر جايز است.

مسائل متفرقۀ رَمْى

مسألۀ 1- زنها و مراقبين آنها و افراد ضعيفى كه مجازند بعد از نصف شب از مشعر الحرام به منىٰ وارد شوند، اگر از رَمْى در روز معذورند مى توانند شب رَمْى كنند؛ بلكه زنها مطلقاً مجازند همان شب رَمْى نمايند.

مسألۀ 2- در طبقه دوم جمرات، رَمْى جايز است و لازم نيست در طبقه اول رَمْى نمايند.

مسألۀ 3- كسانى كه عذر دارند از اينكه روز عيد رَمْى كنند مى توانند شب قبل از آن يا شب بعد از آن رَمْى كنند، و اگر از رَمْى روز يازدهم نيز معذورند مى توانند بعد از رَمْى به جاى روز عيد، در شب يازدهم رَمْى روز يازدهم را هم انجام دهند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 313

4- س- كسانى كه با عذر از رَمْىِ در روز مى توانند شب رَمْى كنند، آيا لازم است شب رَمْى كنند، يا مى توانند همان روز نايب بگيرند؟

ج- مى توانند نايب بگيرند.

5- س- چنانچه كسانى صبح روز دهم از رَمْى كردن معذور

باشند، ولى اطمينان دارند كه بعد از ظهر خلوت است و قادر به رَمْى هستند، بفرماييد: از صبح مى توانند نايب بگيرند يا بايد صبر كنند تا خلوت شود و رَمْى نمايند؟

ج- اگر مى توانند در روز رَمْى كنند، نمى توانند نايب بگيرند.

6- س- آيا بدون عذر مى توان در شب رَمْى كرد يا كافى نيست، و اگر در شب صحيح است آيا گناهى هم مرتكب شده است، و همچنين تأخير ذبح از روز عيد قربان هر چند صحيح است ولى آيا گناهى هم مرتكب شده است؟

ج- بدون عذر، رَمْى در شب واقع نمى شود و اگر بدون عذر رَمْى در روز را ترك نمايد گناه كرده است، و همچنين معصيت نموده است على الاحوط اگر ذبح را عمداً از روز عيد تأخير بيندازد هر چند ذبح صحيح است.

7- س- كسى كه در رَمْى جمرات نايب شده، آيا مى تواند شب رَمْى كند يا نه؟ و همچنين كسى كه در اصل حج نايب باشد و از ابتدا مى دانسته كه نمى تواند رَمْى كند، يا نمى تواند روز رَمْى كند، و يا در رَمْى در روز مسامحه و اهمال كند، حكمش چيست؟

ج- نايب بايد اعمال اختيارى حج را انجام دهد، و اگر معذور باشد نمى تواند نايب شود، و كسى كه در رَمْى نايب شده بايد روز رَمْى كند، و

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 314

مسامحه و اهمال موجب بطلان نيابت نيست، هر چند در فرض سؤال جايز نيست.

8- س- شخصى كه خود معذور است و نمى تواند رَمْى جمرات نمايد، آيا مى تواند شخص ديگرى را كه براى او هم رَمْى در روز مقدور نيست، نايب قرار دهد تا در شب رَمْى نمايد، و آيا

در صورت بودن و يا نبودن شخص سومى كه بتواند نايب شود و در روز رَمْى نمايد، حكم مسأله فرق دارد يا خير؟

ج- در صورت امكان بايد كسى را نايب بگيرد كه در روز رَمْى نمايد، و اگر ممكن نباشد بنا بر احتياط واجب روز بعد خودش قضا كند، و اگر در قضا هم امكان مباشرت نيست، نايب بگيرد.

9- س- در رَمْى جمرات اگر سنگريزه، اول به ديوار مجاور و بعد به جمره بخورد آيا كافى است، يا بايد سنگريزۀ ديگر بزند؟

ج- ظاهراً كافى است.

10- س- شخصى وقت رَمْى جمرات شك كرد كه چند سنگ زده ام، پس آن مقدار را رها كرد و دوباره از اول شروع نمود، آيا رَمْى او اشكال دارد يا نه؟

ج- اشكال ندارد هر چند رها نمى شود.

11- س- اينكه فرموده ايد كوچ كردن شب دهم و درك كردن وقوف اضطرارى مشعر و رَمْى در شب دهم براى زنان جايز است و نَفْسِ زن بودن عذر است، آيا با اين حال زنان مى توانند نايب شوند؟

ج- مى توانند نايب باشند.

12- س- در زمان قديم كه جمرات به صورت فعلى نبوده است و

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 315

يقيناً بعداً بلندتر و قطورتر درست شده است؛ بنا بر اين در جمرۀ عقبه چرا رَمْى كردن مخصوص به آن سنگچين وسط ديوار سيمانى است و رَمْى به ديوار سيمانى جايز نيست؟ و اگر جايز مى دانيد بفرماييد؛ زيرا كه اكثر مردم در جمرۀ عقبه اكتفا به ديوار سيمانى دو طرف سنگچين مى كنند و خلاصه، ملاك رَمْى در جمرات چيست؟

ج- ديوار سيمانى پشت جمره از جمره نيست و رَمْى آن كافى نيست.

13- س- اگر مردى كه مى تواند در

روز رَمْى نمايد، براى رَمْى زنى نايب شود، آيا مى تواند رَمْى زن را در شب انجام دهد؟

ج- نمى تواند و بايد رَمْى را در روز انجام دهد.

14- س- افرادى كه معذورند از واجباتى كه تركش و لو عمداً مضر به حج نيست، مثل رَمْى جمرات در روز يازدهم و دوازدهم و مبيت به منىٰ در شبهاى يازدهم و دوازدهم، آيا مى توانند اجير شوند و نيابت كنند، يا نمى توانند؟

ج- ذوى الاعذار نمى توانند نايب شوند، حتى اگر از مثل مذكورات عذر داشته باشند.

15- س- كسى كه به نيابت ديگرى رَمْى جمره مى كند، آيا كافى است كه اول براى خودش هر جمره اى را رَمْى كند و پس از آن به نيابت ديگران و لو ده نفر باشند يكجا رَمْى كند، بعد جمرۀ وسطى را هم همين طور و در پايان براى جمرۀ عقبه نيز چنين كند، يا اينكه بايد اول هر سه جمره را براى خودش و بعد هر سه را براى دومى، و همچنين نسبت به ديگران رَمْى نمايد؟

ج- هر دو صورت صحيح است.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 316

16- س- كسى كه نمى تواند در روز عيد رَمْى كند، آيا مى تواند قبل از رَمْى، حَلْق نمايد و روز ديگر رَمْى كند؟

ج- جايز نيست على الاحوط.

17- س- آيا جمرۀ عقبه را از هر طرف مى توان رَمْى نمود؟

ج- اگر به جمره بزند كافى است، ولى رَمْى ديوار كفايت نمى كند.

18- س- سنگريزه هايى كه در مشعر موجود است و معلوم است كه از خارج از مشعر آورده اند و معلوم نيست كه آيا از حرم است يا از خارج از حرم، آيا مى توان از آنها براى رَمْى استفاده نمود؟

ج- اگر معلوم است كه

از خارج آورده اند، در مورد سؤال استفاده نكنند مگر آنكه طورى باشد كه جزء مشعر محسوب شود.

19- س- شخصى رَمْى جمرۀ عقبه را در روز عيد غلط انجام داده است و در روز سيزدهم متوجه مى شود، آيا بعد از قضاى جمرۀ عقبه، بايد رَمْى روز يازدهم و دوازدهم را نيز تكرار كند؟

ج- لازم نيست.

20- س- آيا زياده از هفت رَمْى، مُخِلّ به رَمْى است؟

ج- اگر از اول قصد زيادتر از هفت داشته باشد صحيح نيست و بايد رَمْى را اعاده كند، ولى اگر بعد از تمام شدن هفت سنگريزه كه به قصد هفت بوده، اضافه زده ضرر ندارد.

21- س- كسى كه نتوانسته ذبح كند، و حَلْق يا تقصير نيز ننموده است، آيا مى تواند رَمْى روز يازدهم را انجام دهد؟

ج- مانع ندارد.

22- س- زنى كه احتمال بدهد رَمْى باعث قاعدگى او مى شود، آيا

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 317

كافى است در رَمْى نايب بگيرد؟

ج- اگر در اثر آن به مشقت مى افتد، عذر محسوب مى شود و مى تواند نايب بگيرد.

23- س- آيا مى شود كه زنها را شب دهم بعد از نصف شب از مَشْعَر به منىٰ بياورند و همان شب آنان را به جمرۀ عقبه ببرند و رَمْى كنند و بعد به خيمه برگردانند و نزديك غروب روز يازدهم مجدداً آنان را به جمرات ببرند تا شب دوازدهم هم رَمْى روز يازدهم را انجام دهند و هم رَمْى روز دوازدهم را، با توجه به ازدحام و خطرهاى احتمالى؟

ج- براى زنها رَمْى جمرۀ عقبه پس از وقوف به مشعر و آمدن به منىٰ در همان شب عيد قربان مانع ندارد؛ ولى رَمْى روز يازدهم و دوازدهم در صورتى

براى آنان در شب صحيح است كه از رَمْى روز معذور باشند.

24- س- اگر كسى مى داند يك روز رَمْى را ترك كرده است، ولى نمى داند كه روز دهم بوده يا يازدهم يا دوازدهم، وظيفه اش چيست؟

ج- احوط آن است كه رَمْى سه جمره را به ترتيب به قصد ما فى الذمه انجام دهد؛ اگر چه در صورتى كه شك بعد از روز دوازدهم باشد بيش از قضاى رَمْى جمره عقبه واجب نيست.

25- س- شخصى در رَمْى جمرات چنين تصور مى كرده است كه بايد سنگريزه به خود سنگهاى نصب شدۀ جمرات بخورد، نه به ملات لاى سنگها كه به وسيلۀ آن ملات، بندكشى شده است؛ لذا براى اطمينان كه به خود سنگها بخورد يازده سنگريزه انداخته و هفت عدد از آنها را رَمْى صحيح محسوب داشته است، آيا اين رَمْى صحيح است يا نه؟

ج- اگر مواردى را كه شك داشته احتياطاً زده، مانع ندارد، و چنانچه

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 318

شك نداشته و قصد زياده هم نداشته است صحيح است، هر چند در اين صورت احتياط مطلوب است.

26- س- شخصى روز عيد قربان براى رَمْى جمرۀ عقبه رفته است و انجام داده، ولى دو روز بعد را در اثر كسالت وكالت داده و روز سيزدهم خودش براى قضاى رَمْى جمرات رفته، ولى اول رَمْى جمرۀ عقبه نموده بعداً برگشته از جمرۀ اولىٰ شروع كرده و روز يازدهم و دوازدهم را يك مرتبه چهارده سنگ زده، هفت عدد براى روز يازدهم و هفت عدد براى روز دوازدهم، و جمرۀ وسطى را همچنين دوازده سنگ زده و جمرۀ عقبه را نيز دوازده سنگ زده است و الآن به

ايران برگشته است، وظيفۀ او چيست؟

ج- اگر كسالت داشته و معذور بوده و وكالت داده عمل او صحيح است و نياز به تكرار نداشته است، و در هر صورت تكرار به نحو مرقوم صحيح نيست.

مستحبات منىٰ

بدان كه براى حاجى مستحب است كه روز يازدهم و دوازدهم و سيزدهم را در منىٰ بماند، و حتى به جهت طواف مستحب از منىٰ بيرون نرود، و تكبير گفتن در منىٰ بعد از پانزده نماز، و در غير منىٰ بعد از ده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد است مستحب مى باشد و بعضى آن را واجب دانسته اند، و بهتر در كيفيت تكبير آن است كه بگويد:

اللّٰهُ أكْبَرُ اللّٰهُ أكْبَرُ، لٰا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَ اللّٰهُ أَكْبَرُ، اللّٰهُ أَكْبَرُ وَ للّٰهِ الْحَمْدُ، اللّٰهُ أكْبَرُ عَلىٰ مٰا هَدٰانَا، اللّٰهُ أكْبَرُ عَلىٰ ما رَزَقَنٰا مِنْ بَهِيمَةِ الأنْعامِ، وَ الْحَمْدُ للّٰهِ عَلىٰ ماٰ

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 319

أَبْلٰانٰا.

و مستحب است مادامى كه در منىٰ اقامت دارد نمازهاى واجب و مستحب را در مسجد خيف به جا آورد، و در حديث است كه صد ركعت نماز در مسجد خيف با عبادت هفتاد سال برابر است، و هر كس در آنجا صد مرتبه «سُبْحانَ اللّٰهِ» بگويد ثواب آن برابر ثواب بنده آزاد كردن است، و هر كس در آنجا صد مرتبه «لا إلهَ إلَّا اللّٰهُ» بگويد ثواب آن برابر است با ثواب كسى كه احياى نفس كرده باشد، و هر كس در آنجا صد مرتبه «الْحَمْدُ للّٰهِ» بگويد ثواب آن برابر است با ثواب خراج عراقين كه در راه خدا تصدق نمايد.

[فصل هشتم: بقية مسائل]

مستحبات ديگر مكۀ معظمه

آداب و مستحبات ديگر در مكۀ معظمه از اين قرار است:

1. زياد ذكر خدا نمودن و خواندن قرآن؛

2. ختم نمودن قرآن؛

3. خوردن از آب زمزم، و بعد از خوردن اين دعا را بخواند:

اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نٰافِعاً وَ رِزْقاً وٰاسِعاً وَ شِفٰاءً مِنْ كُلِّ دٰاءٍ وَ

سُقْمٍ.

و نيز بگويد:

بسْمِ اللّٰهِ وَ بَاللّٰهِ وَ الشُّكْرُ للّٰهِ.

4. نظر نمودن به كعبه و بسيار تكرار كردن آن؛

5. در هر شبانه روز ده مرتبه طواف نمودن؛ در اول شب سه طواف، و در آخر شب سه طواف، و پس از دخول صبح دو طواف، و بعد از ظهر دو طواف؛

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 320

6. هنگام توقف در مكه، به عدد ايام سال يعنى سيصد و شصت مرتبه طواف نمايد و اگر اين مقدار نشد پنجاه و دو مرتبه و اگر آن هم ميسور نشد هر مقدارى كه بتواند؛

7. به خانۀ كعبه داخل شود، خصوصاً كسى كه سفر اول او است و مستحب است قبل از دخول غسل بنمايد و در وقت داخل شدن بگويد:

اللَّهُمَّ إنَّكَ قُلْتُ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً فَآمِنِّى مِنْ عَذابِ النَّارِ.

پس دو ركعت نماز بين دو ستون بر سنگ قرمز بگذارد؛ در ركعت اول بعد از حمد، «حم سجده» و در ركعت دوم بعد از حمد پنجاه و پنج آيه از ساير جاهاى قرآن بخواند.

8. دو ركعت نماز خواندن در هر يك از چهار زاويه كعبه و بعد از نماز اين دعا را بخواند:

اللَّهُمَ مَنْ تَهَيَّأَ وَ تَعَبَّأ وَ أعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوِفادَةٍ إلىٰ مَخْلُوْقٍ رجا رِفْدِهِ وَ جٰائِزَتِهِ وَ نَوٰافِلِهِ وَ فَوٰاضِلِهِ فَالَيْكَ يٰا سَيِّدِي تَهْيِئَتِي وَ تَعْبِئَتي وَ إعْدٰادِي وَ اسْتِعْدٰادى، رَجاءَ رِفْدِكَ وَ نَوٰافِلِكَ وَ جٰائِزَتِكَ، فَلا تُخَيِّبِ الْيَوْمَ رَجائِي، يا مَنْ لٰا يَخِيْبُ عَلَيْهِ سائِلٌ، وَ لا يَنْقُصُهُ نائِلٌ، فَانِّي لَمْ آتِكَ الْيَومَ بِعَمَلٍ صاٰلِحٍ قَدَّمْتُهُ، وَ لٰا شَفاعَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ، وَ لٰكِنْ أتَيْتُكَ مُقِرّاً بِالظُلْمِ وَ الْإسٰاءَةِ عَلىٰ نَفْسِي، فَانَّهُ لا حُجَّةَ لِيْ وَ

لٰا عُذْرَ، فَأسْألُكَ ياٰ مَنْ هُوَ كَذٰلِكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ، وَ أنْ تُعْطِيِنَي مَسْألَتِيْ، وَ تُقيِلَنى عَثْرَتِى، و تَقْلِبَني بِرَغْبَتِ، وَ لٰا تَرُدَّنِي مَجْبُوْهاً مَمْنوعاً وَ لٰا خٰائِباً، ياٰ عَظيْمُ يا عَظِيْمُ يا عَظيْمُ، أرْجُوْكَ لِلْعَظيْمِ، أسْألُكَ يا عَظِيْمُ أنْ تَغْفِرَ لِيَ الذَّنْبَ الْعَظِيْمَ، لٰا إلٰهَ إلّٰا أنْتَ.

و مستحب است هنگام خروج از كعبه سه مرتبه «اللّٰهُ اكْبَرُ» بگويد پس بگويد:

اللَّهُمَّ لٰا تُجهِدْ بَلٰاءَنَا رَبَّنا، وَ لٰا تُشْمِتْ بِنٰا أعْدٰاءَنٰا فَإِنَّكَ أنْتَ الضَّارُّ

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 321

النَّافِعُ.

بعداً پائين آمده و پله ها را دست چپ قرار داده كعبه را استقبال نمايد و نزد پله ها دو ركعت نماز بخواند.

استحباب عمره مفرده

بدان كه بعد از فراغ از اعمال حج در صورتى كه ميسور باشد، مستحب است عمرۀ مفرده به جا آورده شود و در اعتبار فاصله بين اين عمره و عمرۀ سابق خلاف است، و احتياط در اين است كه در فصل كمتر از يك ماه به قصد رجا به جا بياورد و كيفيت اين عمره در صورت حج افراد و عمرۀ مفرده ذكر شد.

طواف وداع

بدان كه براى كسى كه مى خواهد از مكه بيرون رود، مستحب است طواف وداع نمايد، و در هر شوطى حجر الأسود و ركن يمانى را در صورت امكان استلام نمايد و چون به مستجار رسد مستحباتى كه قبلًا براى آن مكان ذكر شد به جا آورد و آنچه خواهد دعا نمايد، بعداً حجر الأسود را استلام نموده و شكم خود را به خانه كعبه بچسباند، يك دست را بر حَجَر و دست ديگر را به طرف درب گذاشته و حمد و ثناى إلهى نمايد و صلوات بر پيغمبر و آل او بفرستد و اين دعا را بخواند:

اللَّهُمَّ صَلَّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسوُلِكَ، و نَبِيِّكَ وَ اميِنكَ، و حَبِيبِكَ وَ نَجِيَّكَ، وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، اللَّهُمَّ كَماٰ بَلَّغَ رِساٰلٰاتِكَ، وَ

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 322

جٰاهَدَ في سَبِيلِكَ ضض، وَ صَدَعَ بِأمْرِكَ، وَ اوْذِيَ فِيكَ وَ فِي جَنْبِكَ حَتّىٰ أتاهُ الْيَقْينُ، اللَّهُمَّ أقْلِبْنيْ مُنجِحاً مُفْلِحاً مُسْتَجاباً لِى، بِأفْضَلِ مٰا يَرْجِعُ بِهِ أحَدٌ مِنْ وَفْدِكَ مِنَ المَغْفِرَةِ وَ الْبَرَكَةِ وَ الرِّضْوانِ وَ الْعٰافِيَةِ.

و مستحب است وقت بيرون آمدن، از باب حناطين كه مقابل ركن شامى است بيرون رود و از خداوند متعال توفيق مراجعت را بطلبد و وقت بيرون رفتن، يك درهم خرما

خريده و آن را بر فقرا تصدق نمايد.

مسائل متفرقه

مسألۀ 1- در وقتى كه در «مسجد الحرام» يا «مسجد النبى» نماز جماعت منعقد شد، مؤمنين نبايد از آنجا خارج شوند و بايد از جماعت تخلف نكنند و با ساير مسلمين به جماعت نماز بخوانند.

مسألۀ 2- سجده نمودن بر تمام اقسام سنگها چه مرمر باشد يا سنگهاى سياه معدنى يا سنگ گچ و آهك قبل از آنكه پخته شود، جايز است، و سنگهايى كه در «مسجد الحرام» از اين قبيل است سجده بر آنها اشكال ندارد و همين طور در «مسجد رسول اللّٰه، صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم».

مسألۀ 3- در «مكه» و «مدينه» در مسافرخانه و هتل نبايد نماز را به جماعت بخوانند و مى توانند در جماعت ساير مسلمين در مساجد شركت كنند و نماز را به جماعت بخوانند.

مسألۀ 4- تخيير بين قصر و اتمام در مكه و مدينه اختصاص به مسجد الحرام و مسجد النبى دارد و در تمام مكه و مدينه جارى نيست، بلى اختصاص به مسجد اصلى ندارد و در جاهاى توسعه داده شده

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 323

مسجد هم جارى است هر چند احتياط، اقتصار بر مسجد اصلى است؛ پس در تمام مسجد فعلى مسافر مى تواند نماز را تمام بخواند همان طور كه مى تواند شكسته بخواند.

مسألۀ 5- در تقصيرهايى كه در عمرۀ تمتع كرده است، احتياط واجب آن است كه گوسفند يا غير آن را در مكه سر ببرد، و اگر در حج تقصير كرد در منىٰ سر ببرد، و اگر ترك كرد آن را و برگشت به محل خود، در محل خود بكشد و صدقه بدهد.

مسألۀ 6- كسى

كه در ميقات يا محاذى آن يا جاى ديگرى كه تكليف اقتضا مى كرد مُحرم شد، نمى تواند احرام خود را به هم بزند و مُحل شود براى رفتن به مدينه منوره يا براى مقصد ديگرى، و اگر لباس احرام را هم بكند و قصد بيرون آمدن از احرام را بكند احرامش به هم نمى خورد، و آنچه به واسطه احرام بر او حرام شده حلال نمى شود، و اگر كارى كه موجب كفاره است به جا آورد بايد كفاره بدهد.

مسألۀ 7- اگر به واسطۀ عذرى مثل مرض نتواند لباس دوخته خود را بكند و لباس احرام بپوشد، بايد در ميقات يا محاذات آن نيت عمره و يا حج كند و لبيك بگويد، و كافى است، و هر وقت عذرش برطرف شد جامۀ دوخته را بكند، و اگر لباس احرام نپوشيده، بپوشد و لازم نيست به ميقات برگردد؛ ولى براى پوشيدن لباس دوخته بايد يك گوسفند قربانى كند.

مسألۀ 8- كسى كه از روى ندانستن مسأله يا نسيان از حكم يا موضوع يا غفلت، بعضى از محرمات احرام را ارتكاب نمود، كفاره ندارد مگر صيد كه در هر صورت كفاره دارد، پس در غير صيد ارتكاب از روى عمد

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 324

و علم موجب كفاره است.

مسألۀ 9- عمرۀ تمتع و حج تمتع بايد در يك سال واقع شوند، پس اگر در يك سال عمرۀ تمتع به جا آورد و در سال ديگر حج تمتع، صحيح نمى باشد.

مسألۀ 10- كسى كه وظيفه اش حج تمتع است بايد در حالى كه مى خواهد احرام عمره ببندد نيت آن داشته باشد كه عمرۀ تمتع كند و بعد از آن حج تمتع اگر

چه نيت ارتكازى اجمالى، پس اگر نيت عمرۀ مفرده بكند و بعد بخواهد آن را عمرۀ تمتع قرار دهد، حج او اشكال پيدا مى كند.

مسألۀ 11- اگر بعد از مشغول شدن به حج تمتع شك كند كه عمرۀ تمتع را به جا آورده يا نه، يا شك كند كه صحيح به جا آورده يا نه، اعتنا نكند و عملش صحيح است.

مسألۀ 12- در هر يك از اعمال عمره و حج اگر شك كند، بعد از آنكه وارد عملى شده باشد كه مترتب بر اوست، اعتنا نكند، چه شك كند كه آورده يا نه، يا شك كند كه صحيح آورده يا فاسد.

مسألۀ 13- بايد عمرۀ تمتع و حج تمتع هر دو در ماههاى حج واقع شود، و ماههاى حج، شوال و ذى القعده و ذى الحجه است؛ پس اگر كسى در شوال يا ذى القعده عمرۀ تمتع به جا آورد و در موقع حج، حج تمتع به جا آورد صحيح است، و اگر قبل از شوال بخواهد عمرۀ تمتع به جا آورد صحيح نيست، اگر چه بعض اعمال عمره قبل از شوال واقع شود و بقيه در شوال يا ساير ماههاى حج.

مسألۀ 14- كسى كه به احرام عمرۀ تمتع وارد مكه شد در صورتى كه حج او فوت شده قصد عمرۀ مفرده كند، و به همان احرامى كه بسته، عمرۀ

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 325

مفرده به جا آورد و از احرام خارج شود، و اگر حج بر او مستقر بوده يا سال ديگر شرايط استطاعت را دارا باشد بايد به حج برود.

مسألۀ 15- شرايطى كه براى هَدْى است كه در حج تمتع بايد ذبح كند

هيچ يك در حيوانى كه براى كفارۀ تقصير بايد قربانى كند معتبر نيست، پس مى تواند گوسفند خصى و معيوب را براى كفاره قربانى كند.

مسألۀ 16- غير از هَدْى تمتع از هَدْى هايى كه براى كفاره يا چيز ديگر بر انسان واجب مى شود، نمى تواند شخص كفاره دهنده از گوشت آنها بخورد، و اما از قربانى استحبابى، جايز است بخورد.

مسألۀ 17- مصرف كفارات، فقرا و مساكين هستند.

مسألۀ 18- اگر در حرم چيزى پيدا كرد برداشتن آن كراهت شديد دارد، بلكه احتياط در برنداشتن است.

مسألۀ 19- اگر (لقطۀ) حرم را برداشت و از يك درهم كمتر باشد مى تواند قصد تملك آن را بكند و آن را مصرف كند، و ضامن صاحبش نيست، و چنانچه تملك نكرد و تفريط نكرد ضامن نيست؛ ولى اگر بدون تملك نگاه داشت و در نگاهدارى كوتاهى و تفريط كرد ضامن است، و اگر قصد تملك كرد و صاحبش قبل از تلف شدن پيدا شد بايد آن را به صاحبش رد كند به احتياط واجب.

مسألۀ 20- اگر لُقَطۀ را كه در حرم برداشت يك درهم يا بيشتر ارزش داشت بايد يك سال تعريف كند و از صاحبش جستجو كند، پس اگر نيافت او را بعد از يك سال مخير است بين دو امر: يكى آنكه آن را براى صاحبش حفظ كند؛ در اين صورت اگر در نگاهدارى كوتاهى نكرد ضامن نيست در صورت تلف؛ دوم آنكه براى صاحبش صدقه بدهد، لكن اگر

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 326

صاحبش پيدا شد و راضى به صدقه نشد بايد عوضش را به او بدهد، و جايز نيست آن را تملك كند، و اگر تملك كند مالك نمى شود و

ضامن هم مى شود.

مسألۀ 21- كسى كه بعد از مُحرم شدن نتوانسته باشد وظيفه اى انجام دهد كه مُحل شود، اگر مصدود يا محصور است بايد به وظيفۀ آنها كه در آخر مناسك ذكر شده عمل نمايد، و اگر مصدود يا محصور نيست در بعض موارد با انجام عمرۀ مفرده مى تواند مُحل شود.

مسألۀ 22- در مسجد النبى- صلى اللّٰه عليه و آله و سلم- سجده كردن روى فرشهاى مسجد مانع ندارد و مهر گذاشتن جايز نيست، و لازم نيست در جايى كه سنگ است نماز بخوانند و لازم نيست حصير يا نحو آن با خود ببرند؛ ولى اگر مراعات كنند كه موجب وهن نشود و حصير براى جانماز با خود داشته باشند و روى آن نماز بخوانند به طورى كه متعارف ساير مسلمين است اشكال ندارد، لكن تأكيد مى شود كه از عملى كه موجب هتك و انگشت نما شدن باشد اجتناب نمايند.

23- س- در مسجد النبى- صلى اللّٰه عليه و آله و سلم- بعد از اتمام نماز جماعت، آيا مى توان روى فرشهاى مسجد سجده نمود، و يا اينكه بايد برود در جايى كه سنگفرش است و بر سنگ نماز بخواند؟

ج- لازم نيست به جاى ديگر كه سنگ مفروش است برود.

24- س- كسى كه نماز را در مسجد الحرام به نحو استداره خوانده است به طورى كه رو در روى امام جماعت و يا طرفين او ايستاده بوده است، آيا اين نماز احتياج به اعاده دارد؟

ج- با وضع فعلى نياز به اعاده ندارد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 327

25- س- در صورتى كه شخص نمازگزار وارد يكى از مساجد مدينۀ منوره و يا مكۀ معظمه شد و مشاهده كرد

كه جماعت خاتمه يافته است، ولى نمازگزاران در مسجد هستند، آيا مى تواند نماز را فرادىٰ بر طبق شرايط موجود به جاى آورد، يا بايد بيايد مسافرخانه و يا هتل و نمازش را با چيزى كه سجده بر آن صحيح است انجام دهد؟

ج- مى تواند در همان جا و بر طبق نماز آنان به جا آورد.

26- س- حصيرهايى كه در حجاز مورد استفادۀ حجاج ايرانى و غير ايرانى واقع مى شود سجده بر آن جايز است يا خير، با ملاحظۀ اينكه حصير مزبور با نخ مخلوط است؟

ج- اگر عرفاً روى حصير سجده مى شود مانع ندارد.

27- س- اگر انجام نماز به كيفيتى باشد كه معلوم نيست موافق نظر اهل سنت باشد، مانند سجده بر پشت نمازگزاران صف جلو، و عدم رعايت اتصال و ...، آيا نماز در اين گونه موارد بايد اعاده شود؟

ج- اعاده دارد.

28- س- آيا حائض و جنب مى توانند از مقدار توسعه يافتۀ مسجد الحرام و مسجد النبى- صلى اللّٰه عليه و آله و سلم- عبور كنند يا خير؟

ج- نمى توانند.

29- س- كسانى كه براى شركت در نماز مغرب در مكه و مدينه وارد مساجد مى شوند و نمازهاى خود را با جماعت مى خوانند، آيا جايز است بلافاصله بعد از نماز جماعت نماز عشا را بخوانند يا نه؟

ج- مانع ندارد، و اگر وقت نشده بايد صبر كنند.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 328

30- س- كسى خيال مى كرد كه بر سنگهاى فرش شده در مسجد الحرام- زاده اللّٰه شرفاً- سجده صحيح نيست و بر پشت دست سجده مى كرده است، نمازهايى كه به اين نحو خوانده چه حكمى دارد؟

ج- صحيح نيست، مگر جاهل قاصر باشد.

31- س- در ليالى مقمره در مكه كسانى

كه نماز صبح را به جماعت با ساير مسلمين مى خوانند، آيا بايد بعد از روشن شدن هم دوباره بخوانند، يا همان نماز كه به جماعت خوانده اند كافى است؟

ج- در فرض مرقوم جماعت صحيح است و اعاده ندارد.

32- س- كسى كه قصد كرده است كه تا پايان روز ترويه (هشتم ذى الحجه) در مكه اقامت نمايد، به تصور اينكه از آغاز ورودش به مكه تا روز ترويه ده روز است، و بر اين اساس چند روز نماز را تمام خواند، بعد خلاف آن ثابت گرديد و معلوم شد ده روز نبوده است، وظيفۀ او در نماز چيست؟ آيا تمام است يا قصر؟

ج- اگر واقع ده روز را قصد كرده و بعد خلاف آن معلوم شده است، مثل اينكه يقين داشت كه ماه سى روز است و روز ترويه، مثلًا سه شنبه است، بعداً معلوم شد ماه 29 روز است و روز ترويه دوشنبه است، بايد نماز را تمام بخواند، و اگر واقع آن را قصد ندارد و فقط خيال مى كند كه ده روز مى ماند، مثل اينكه مى داند ماه 29 روز و ترويه دوشنبه است ولى در حساب اشتباه كرده و خيال مى كند تا آن روز ده روز است در حالى كه واقعاً نيست، بايد بعد از كشف خلاف، نمازها را جمع بخواند على الاحوط و آنچه تمام خوانده را نيز قصراً قضا نمايد.

33- س- شخصى مقلد هيچ يك از فقها نبوده- مثلًا ده سال- حالا

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 329

مى خواهد تقليد كند، در اين ده سال مكه هم رفته است، آيا عبادتهاى او مثل نماز و روزه و حجش صحيح است يا نه؟

ج- اگر اعمالش

مطابق فتواى كسى كه بايد از او تقليد كند باشد صحيح است.

34- س- قرآنهايى كه در مسجد الحرام است بر بعضى نوشته شده كه وقف است، ولى بر بعضى ديگر نوشته نشده است؛ شايع است آنها كه كلمۀ وقف و يا عبارت ديگرى كه مفهم وقف بودن باشد ندارد، جايز است بردارند و چنين كارى احياناً شده است، بفرماييد جايز است يا نه؟

ج- برداشتن آنها بدون اينكه از متصدى ذيربط بگيرند، جايز نيست و بايد برگردانده شود.

35- س- آيا مقدارى از سنگ صفا و مروه، يا از مشعر را مى شود با خود آورد يا نه؟

ج- از صفا و مروه جايز نيست و از مشعر مانع ندارد.

36- س- نيت تيمم از حدث اكبر در مَسْجِدَين چيست؟

ج- اگر در مسجد جنب شده بايد فوراً خارج شود و براى خروج از مسجد تيمم بدل از غسل جنابت كند، و با اين التفات اگر تيمم كند صحيح و با نيت است.

37- س- در تطهير مسجد الحرام به نحوى كه عين نجاست را برطرف مى كنند و بعد با ظرف آب مى ريزند و مى شويند و از هر طرف با آب قليل شسته مى شود انسان به نجاست تمام مسجد علم عادى پيدا مى كند، آيا جواز سجده بر آن سنگها از باب عسر و حرج است يا جهت ديگر؟

ج- علم پيدا نمى شود، و با فرض شك نبايد اعتنا شود.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 330

38- س- شخصى بدون اينكه خمس مال خود را بپردازد به حج رفته است و الآن مى خواهد بپردازد، آيا حج او صحيح است يا خير؟

ج- اگر لباس احرام و قربانى با پول غير مخمس نبوده، عمل او اشكال ندارد

و در غير اين صورت تفصيلاتى دارد كه به رساله مراجعه شود.

39- س- اين جانب كه تحت تكفل پدرم هستم اگر خدا بخواهد سال آينده به اتفاق مادرم به زيارت خانۀ خدا مشرف خواهم شد، لازم به يادآورى است كه هزينۀ اين سفر را از پولهايى كه پدرم طى هفت يا هشت سال به عنوان هفتگى و يا پولى كه براى پس انداز به ما داده پرداخته ايم؛ قابل ذكر است كه پدرم تا اين تاريخ هيچ گونه وجهى به عنوان خمس نپرداخته است، خواهشمندم مرقوم بفرماييد كه حج ما با اين پول چه صورتى پيدا مى كند؟

ج- اگر يقين به وجود خمس در پول مزبور نداريد حج اشكال ندارد، و اگر يقين به وجود خمس در مال داريد، لازم است احرام و قربانى را از مال حلال يقينى تهيه نماييد.

40- س- فرموده ايد: اگر از طرف قاضى مكه حكم شد كه فلان روز عيد است و ما يقين به خلاف نداشته باشيم متابعت آنان جايز است، آيا اگر در همين فرض بتوان احتياط كرد و وقوف عرفات و مشعر و اعمال منىٰ را بدون محذور انجام داد تا متابعت قطعى واقع شود، آيا اين كار لازم است يا نه؟

ج- بايد تبعيت كنند و لو با علم به خلاف.

41- س- آيا شخص فقير مى تواند گوشت كفاره تقصير خود را به مصرف فقرايى كه نانخور او هستند برساند؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 331

ج- براى كسانى كه نفقه آنان بر او واجب است نمى شود صرف نمود.

42- س- كفاراتى كه در احرام عمرۀ تمتع بر گردن انسان مى آيد در مكه معلوم است كه فقير مؤمن نيست، آيا بايد صبر كند تا

در محل ذبح كند و به فقير بدهد و اين تأخير عمدى مانع ندارد؟

ج- تأخير عمدى خلاف احتياط است، و در هر صورت ذبح در محل و دادن به فقرا كفايت مى كند.

43- س- اگر شخصى در مكه يا مدينه پول سعودى پيدا كند كه نمى داند متعلق به ايرانى است يا غير ايرانى، وظيفۀ او چيست؟

ج- با يأس از پيدا شدن صاحبش از طرف او به فقير صدقه بدهد على الاحوط.

44- س- زنى به همراه شوهرش در روز يازدهم جهت رَمْى به طرف جمرات حركت مى كند كه بر اثر شدت گرمى هوا و كثرت جمعيت شوهر خود را گم مى كند، حالت اضطراب و شوكه شدن به او دست مى دهد و به زمين مى افتد؛ مأمورين او را به بيمارستان منتقل مى كنند بعد از چهار روز تفحص و جستجوى زياد در بيمارستان پيدا مى شود كه قادر به سخن گفتن نبوده و حتى قادر به انجام بقيۀ اعمال حج نمى باشد و در فاصلۀ اين مدت همراهان او شوهرش را تكليف مى كنند كه به نيابت از خانوادۀ خودش بقيۀ اعمال او را انجام دهد؛ آنچه مسلم است اين بوده كه شوهر در حال ناراحتى و اضطراب و حواس پرتى بوده ولى از او كه سؤال مى شود اعمال نيابتى را انجام داديد يا نه؟ جواب مى دهد: بلى، انجام دادم. پس از مراجعت از حج، شوهرش قسم جلاله ياد مى كند كه من حالم بجا نبوده و اعمال نيابتى را انجام ندادم و اظهار مى كند كه اجتماع ما با هم حرام است،

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 332

آيا حج صحيح است يا نه؟ و در صورت عدم صحت، آيا با نيابت كفايت مى كند، يا

اينكه لازم است خودش بقيۀ اعمال حج را انجام دهد، و قربانى كه به واسطۀ عدم بيتوته در منىٰ مى باشد، آيا در محل خودش ذبح كند كافى است و يا بايد به منىٰ فرستاده شود؟

ج- اگر اعمال روز عيد را انجام داده و اعمال مكه را انجام نداده در صورتى كه مى تواند خودش به مكه برود، بايد خودش آنها را انجام دهد، و اگر معذور است نايب بگيرد و قربانى مورد سؤال در محل خودش هم صحيح است، و لازم نيست به منىٰ فرستاده شود و رَمْى ايامى كه انجام نشده، سال بعد بايد قضا شود، و اگر خودش نمى تواند برود نيابت كافى است.

45- س- شخصى در سال 1361 به حج مشرف مى شود و در مغرب روز نهم ذيحجه با وانتِ كارگرى بدون توقف در مشعر الحرام به منىٰ رفته، و در خارج منىٰ به دست غير مؤمن قربانى كرده، و در خارج منىٰ سر تراشيده است، تكليف اين شخص چيست؟ آيا مى تواند به نيت ديگرى يا براى خودش به حج مشرف شود؟

ج- بنا بر احتياط واجب بايد قربانى و سر تراشى و اعمال مكه را اعاده كند و عمره مفرده اى هم به جا آورد و دو مرتبه اصل حج را هم انجام دهد و تا سر تراشى و اعمال بعد از آن انجام نگرفته و عمره مفرده را انجام نداده، باقى بر احرام است.

46- س- آيا در عرفات و منىٰ و مَشْعَر و بعد از مراجعت از اماكن مزبور در صورتى كه مسافت شرعى محقق نشود، وظيفۀ حجاجى كه قبلًا در مكۀ معظمه قصد اقامت كرده اند از حيث قصر و اتمام چيست؟

مناسك حج (امام

خمينى)، ص: 333

ج- در فرض مذكور تمام است.

47- س- بعضى از حجاج در مكه قصد اقامه كرده اند، چه بطن مكه يا محلات آن، مثل شيشه و ريع الذاخر يا مسفله يا حجون، اگر يقين داشته باشند كه تا عرفات چهار فرسخ است نماز را قصر، و اگر شك داشته باشند در مسافت شرعى نماز را تمام مى خوانند، بفرماييد در مراجعت از عرفات و منىٰ، تكليف آنان از نظر قصر و اتمام چيست؟ با توجه به اينكه توقف آنان در مكه يك روز يا سه روز يا نه روز است و بايد به ايران يا مدينه حركت كنند.

ج- در صورت عدم مسافت شرعيه يا شك در آنكه در نماز باقى بر تمام هستند، اگر از عرفات كه به مكه برمى گردند، از جهت اينكه محل اقامه است مى روند و بعد از مكه قصد مسافرت مى كنند، در بازگشت به مكه و در خود مكه هم نمازشان تمام است.

48- س- اگر موقف دو روز اختلاف داشته باشد، وظيفه چيست؟

ج- فرقى بين يك روز اختلاف و دو روز در حكم مسأله نيست.

49- س- در مواردى كه فرموده ايد: اگر مشقت يا حرج داشته باشد ...

بفرماييد منظور از مشقت و حرج شخصى است يا نوعى؟

ج- بايد خصوص مسأله ملاحظه شود، و اگر حكم داير مدار حرج و مشقت باشد، شخصى آن منظور است.

50- س- حاجى تمام اعمال عمره و حج را انجام داده و بعد فهميد وضويش باطل بوده است، آيا با تدارك طوافها و نماز، حج او صحيح است يا نه؟ و بر فرض فساد، چگونه از احرام خارج شود، و وظيفۀ او چيست؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 334

ج-

بلى، با تدارك طوافها و نماز، حج او صحيح است.

51- س- اگر شخصى مبلغى ارْز به فردى بدهد كه عوض آن را- به قيمت دولتى يا آزاد- پول ايرانى بگيرد، چه حكمى دارد؟

ج- در تبديل پول بايد با هم تراضى نمايند، و خلاف مقررات هم نباشد.

52- س- پيشاهنگانى كه مى خواهند بدون احرام در عرفات و منىٰ باشند و نمى توانند در آنجا با احرام باشند، مى توانند براى ورود به مكه، عمرۀ مفرده انجام دهند و براى حج مُحرم نشوند، ولى كسى كه مستطيع است نبايد اين كار را قبول كند و بايد عمره و حج تمتع به جا آورد، و در هر صورت اگر مُحرم شد و با لباس مَخيط بود حج او صحيح است و بايد كفاره بدهد.

53- س- شخصى بعد از احرام عمرۀ تمتع ديوانه شده است، دوستان او بدون اجازه براى او نايب مى گيرند و يا تبرعاً باقى اعمال او را انجام مى دهند، آيا اين اعمال براى شخص اول مُجزى است و از احرام خارج مى شود يا نه؟ و اگر پولى خرج شد، آيا مى شود از ولىّ كسى كه ديوانه شده گرفت يا نه؟

ج- نيابت مزبور كفايت نمى كند، و شخص اول همچنان در احرام باقى است، و پولى كه خرج شده از مال كسى است كه خرج كرده است و نمى تواند به ديگرى رجوع كند، مگر آنكه مغرور شده باشد.

54- س- آيا عمره و حج به واسطۀ جماع، يا ترك طواف، يا ترك أَحْدَ المُوقِفَين، فاسد مى شود يا نه؟ و بر فرض فساد، چگونه بايد از احرام خارج شود؟

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 335

ج- تفصيل موارد فساد به واسطۀ امور ذكر شده،

در مناسك موجود است و جماع در عمرۀ تمتع مفسد نيست، و چنانچه در حج، فساد به واسطۀ جماع باشد، بايد عمل حج را تمام كند گرچه حج فاسد است، و با اتمام حج از احرام خارج مى شود؛ ولى در موارد ديگر، اگر فساد به ترك وقوف باشد، بايد به همان احرام حج، عمرۀ مفرده به جا آورد و مُحل شود، و حكم ترك طواف در عمرۀ تمتع در مناسك مفصلًا بيان شده است و ترك طواف در حج صوَرى دارد كه بعض آنها در مناسك ذكر شده است.

55- س- كسى كه حج او به واسطه ترك وقوفين فاسد شده و باقى اعمال را به جا آورده و بدون عمرۀ مفرده به ايران آمده است، تكليف فعلى و آيندۀ اين مُحرم چيست؟

ج- به احرام باقى است، و مى تواند براى خروج از احرام، عمرۀ مفرده انجام دهد.

56- س- آيا قصد ابطال عمره يا حج و يا بعض اجزاى آن مبطل است يا نه؟

ج- قصد ابطال، مبطل نيست.

57- س- آيا مصرف كنسروهاى گوشت و ماهى خارجى كه در بازار مسلمين به فروش مى رسد، جايز است يا نه؟

ج- اگر ندانند از كجا وارد شده يا بدانند كه از بلاد مسلمين است مانع ندارد، و اگر بدانند از بلاد كفر وارد مى شود، در صورتى محكوم به حليت است كه واردكننده مسلمان باشد و احتمال بدهند كه احراز تزكيۀ آن را كرده و در دسترس مسلمين قرار داده است.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 336

حكم محصور و مصدود

مسألۀ 1- مصدود عبارت است از كسى كه دشمن او را منع كند از عمره يا حج به تفصيلى كه مى آيد، و محصور آن است

كه به واسطۀ مرض ممنوع شود از عمره يا حج.

مسألۀ 2- كسى كه مُحرم شد به احرام عمره يا احرام حج، واجب است عمره و حج را تمام كند، و اگر نكند به احرام باقى خواهد ماند.

مسألۀ 3- اگر كسى احرام عمره را بست و بعد از آن دشمنى يا كسى ديگر از قبيل عمال دولت يا غير آنها او را منع كنند از رفتن مكه، و راه ديگرى نباشد جز آن راهى كه ممنوع است، يا اگر باشد مئونۀ آن را نداشته باشد، مى تواند در همان محل كه ممنوع شده يك شتر يا يك گاو يا يك گوسفند قربانى كند و از احرام خارج شود، و احتياط واجب آن است كه به نيت تحليل قربانى كند، و به احتياط واجب قدرى از مو يا ناخن خود را بگيرد و در اين صورت بر او همه چيز حلال مى شود، حتى زن.

مسألۀ 4- اگر كسى به احرام عمره وارد مكه شد و دشمن يا كسى ديگر او را از به جا آوردن اعمال عمره منع كرد همان حكم مسأله پيش را دارد، بلكه بعيد نيست كه اگر از طواف يا سعى نيز منع كند همين حكم را داشته باشد.

مسألۀ 5- كسى را كه به واسطۀ بدهكارى- كه ندارد بدهد- حبس كنند يا به ظلم حبس كنند حكم سابق را دارد.

مسألۀ 6- اگر بعد از احرام براى رفتن به مكه يا اجازۀ بجاآوردن اعمال، پولى مطالبه كنند، پس اگر داشته باشد بايد بدهد مگر آنكه

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 337

حرجى باشد، و اگر نداشته باشد يا حرجى باشد ظاهراً حكم مصدود را داشته باشد.

مسألۀ 7-

اگر از يك طريق مصدود شد و راه ديگرى هست كه باز است و مخارج رفتن از آن راه را دارد بايد به احرام باقى بماند و از آن راه برود، و اگر از آن راه رفت و حج او فوت شد بايد عمرۀ مفرده به جا آورد و از احرام خارج شود.

مسألۀ 8- اگر شخص مصدود خوف آن داشته باشد كه اگر از راه ديگر برود به حج نمى رسد، نمى تواند عمل شخص مصدود را بكند و مُحلّ شود، بلكه بايد به راه ادامه دهد و صبر كند تا فوت محقق شود و با عمرۀ مفرده متحلل شود.

مسألۀ 9- تحقق پيدا مى كند مصدود بودن در حج به اينكه به هيچ يك از وقوف اختيارى و اضطرارى عرفه و مشعر نرسد، بلكه تحقق پيدا مى كند اگر نرسد به چيزى كه به فوت آن، حج فوت مى شود هر چند از روى علم و عمد نباشد، و صور آن سابق ذكر شد، بلكه ظاهراً تحقق پيدا كند به اينكه بعد از وقوفين منع كنند او را از منىٰ و مكه و نتواند نايب بگيرد، بلكه اگر منع كنند از اعمال منىٰ يا اعمال مكه با عدم امكان نايب، بلى در صورتى كه تمام اعمال را به جا آورد و منع نمودند از برگشتن به منىٰ براى بيتوته و اعمال ايام تشريق، مصدود بودن تحقق پيدا نمى كند و حج او صحيح است و بايد نايب بگيرد براى اعمال در اين سال، و اگر نشد سال ديگر.

مسألۀ 10- كسى كه مصدود شد از آمدن به مكه يا از اتمام اعمال يا از به جا آوردن اعمالى به ترك آنها حتى

به غير عمد، حج باطل مى شود، و به

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 338

دستورى كه گفته شد از احرام خارج شد، اگر حج بر او مستقر شده بود يا آنكه در سال ديگر مستطيع است و حج واجب را به جا نياورده، بايد بعد از رفع منع دوباره به حج برود و اعمالى كه نموده كافى از حَجة الاسلام نيست.

مسألۀ 11- كسى كه مصدود است اگر اميد برطرف شدن مانع را داشته باشد، بلكه گمان آن را هم داشته باشد مى تواند به دستورى كه گفته شد از احرام خارج شود.

مسألۀ 12- كسى كه احرام عمره بست و به واسطۀ مرض نتوانست برود به مكه، اگر بخواهد مُحلّ شود بايد هَدْى كند، و به احتياط واجب هَدْى يا پول آن را بفرستد به وسيله امينى به مكه و با او قرارداد كند كه در چه روز و چه ساعتى آن را در مكه ذبح كند و وقتى كه روز و ساعت موعود رسيد تقصير كند، پس از آن هر چه بر او حرام شده بود حلال مى شود مگر زن، و احتياط آن است كه در ذبح، قصد تحليل منوبٌ عنه كند.

مسألۀ 13- كسى كه احرام حج بست و به واسطه مرض نتوانست برود براى عرفات و مشعر بايد هَدْى كند، و به احتياط واجب هَدْى يا پول آن را بايد بفرستد به منىٰ كه در آنجا ذبح كنند، و مواعده كنند كه روز عيد ذبح شود و در آن وقت تقصير كند، پس هر چه بر او حرام شده بود حلال مى شود مگر زن.

مسألۀ 14- كسى كه حج واجب به عهده او است و به

واسطۀ مرض محصور شد، زن بر او حلال نمى شود مگر آنكه خودش بيايد و اعمال حج را به جا بياورد و طواف نساء بكند؛ ولى اگر عاجز شد از آمدن، بعيد

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 339

نيست كفايت عمل نايب براى تحليل زن بر او؛ و اما كسى كه حج او استحبابى بوده بعيد نيست كفايت طواف نايب از او، و لكن احتياط آن است كه در صورت امكان خودش برود.

مسألۀ 15- اگر كسى كه با او قرار داده بود ذبح كند، نكرده بوده و شخص مُحرم در روز موعد محلّ شد و با زن هم نزديكى كرد، معصيت نكرده و كفاره هم ندارد، لكن بايد باز هَدْى يا پول را بفرستد و مواعده كند و بايد از زن اجتناب كند، و احتياط واجب آن است كه از وقتى كه معلوم شد عمل نشده اجتناب كند، گرچه محتمل است كه وجوب اجتناب از وقتى باشد كه شخص را مى فرستد براى ذبح.

مسألۀ 16- تحقق محصور بودن مثل تحقق مصدود بودن است كه گذشت.

مسألۀ 17- اگر مريض بعد از آنكه هَدْى يا پولش را فرستاد حالش خوب شد، به طورى كه توانايى رفتن به مكه را داشت بايد برود، پس اگر مُحرم به احرام تمتع است و به وقت رسيد، اعمال عمره و حج را به جا مى آورد، و اگر وقت تنگ شد به طورى كه اگر بخواهد عمره به جا بياورد وقوف به عرفات فوت مى شود بايد برود به عرفات و حج افراد به جا بياورد، و احتياط آن است كه قصد عدول كند، و بعد از آن عمرۀ مفرده بكند و كافى است از

حَجة الاسلام؛ و اگر وقتى رسيد به مكه كه حج فوت شده؛ يعنى به وقت اختيارى مشعر نمى رسد عمرۀ او مبدّل مى شود به عمرۀ مفرده و بايد آن را به جا آورد و از احرام خارج شود، و احتياط آن است كه قصد عدول به عمرۀ مفرده كند، و حج واجب را با وجود شرايط در سال ديگر به جا آورد.

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 340

مسألۀ 18- مصدود به دشمن در حكمى كه براى مريض در مسأله پيش ذكر شده مانند او است.

مسألۀ 19- كسانى كه مريض نيستند لكن به علت ديگر بعد از احرام نتوانستند به مكه بروند، مثل كسى كه پايش يا كمرش شكسته يا به واسطه خونريزى ضعف بر او مستولى شده، بعيد نيست حكم مريض را داشته باشند لكن مسأله مشكل است؛ بنا بر اين احتياط آن است كه به احرام باقى بمانند تا وقتى كه خوب شوند، پس اگر حج فوت شده عمرۀ مفرده به جا بياورند و از احرام خارج شوند، و حج اگر واجب بوده با وجود شرايط اعاده كنند.

مسألۀ 20- زمانى كه بايد مريض مواعده كند براى ذبح در احرام حج، روز دهم است به احتياط واجب، و بايد قرار تأخير تا ايام تشريق ندهد، و در احرام عمرۀ تمتع احتياط آن است قبل از خروج حاج به عرفات باشد.

و الحمد للّٰه اولًا و آخراً و ظاهراً و باطناً و السلام على محمد و آله الطيبين و اللعن على أعدائهم أجمعين.

مسائل متفرقه محصور و مصدود

1- س- شخصى به نيت عمرۀ تمتع استحبابى براى يكى از معصومين (ع) يا يكى از شهدا مُحرم شد و طواف و نماز طواف عمره

را به جا آورد و قدرت بر اتمام عمل از او سلب شد، آيا همان حكم محصور و مصدود را دارد؟

ج- اگر مريض شده يا دشمن او را منع كرده، و نمى تواند اعمال را تمام

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 341

كند و نايب هم نمى تواند بگيرد، حكم محصور و مصدود را دارد.

2- س- آيا تصادف در احرام، حصر است و بايد عملى كه محصور انجام مى دهد به جا آورد؟

ج- بلى، با شرايط معتبره در حصر، حكم حصر بر آن مترتب مى شود.

3- س- در مناسك حكم محصور را كه بيان فرموده ايد، مربوط است به كسى كه مُحرم شده است و قبل از مُحل شدن محصور شود، در اينجا اين سؤال مطرح است كه اگر پس از انجام اعمال عمرۀ تمتع و خارج شدن از احرام آن محصور شود و نتواند براى حج مُحرم شود، آيا حج از او ساقط است يا نه؟ و وظيفۀ او چيست؟

ج- از احرام خارج شده است ولى كفايت از حج نمى كند، و چنانچه سال اول استطاعت او باشد حج بر او واجب نشده است.

4- س- شخصى بعد از آنكه براى حج مُحرم شده دچار سكتۀ قلبى مى شود به گونه اى كه هر نوع حركت براى او ضرر دارد، وظيفۀ او چيست؟

ج- اگر نمى تواند وقوفين را درك كند حكم محصور را پيدا مى كند، و چنانچه وقوفين را درك كرده نسبت به بقيۀ اعمال، تفصيل بين امكان استنابه و عدم آن است كه در مناسك ذكر شده است.

5- س- شخصى در مدينه مصدوم مى شود او را به مسجد شجره مى آورند و مُحرم مى نمايند، آيا احرام او صحيح است و وظيفۀ بعدى او چيست؟

و اگر نتواند حج انجام دهد تكليف او چيست؟

ج- احرام او صحيح است، و اگر مى تواند كه عمره و حج را انجام دهد، و لو با استنابه در طواف و سعى، حج او صحيح است، و اگر

مناسك حج (امام خمينى)، ص: 342

نمى تواند حج به جا آورد احوط آن است كه وظيفۀ محصور را انجام دهد و با احرام مزبور عمرۀ مفرده هم انجام دهد.

________________________________________

خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى، مناسك حج (امام خمينى)، در يك جلد، ه ق

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109